رفتن به مطلب

اصفهان در دهه بیست


spow

ارسال های توصیه شده

خاطرات محمود خاتون‌آبادی از اصفهانِ دهه‌ی بیست

 

سال 1320 شمسی، پس از پایان مأموریت پدرم، از اردکانِ شیراز به اصفهان آمدیم. اواخر جنگ جهانی دوم بود و اگرچه ایران بی‌طرفی خود را در جنگ اعلام کرده بود ولی از آثار آن بی‌نصیب نمانده بود. شب بود که با یک اتوبوس فرسوده وارد اصفهان شدیم. خیابان‌ها کاملاً تاریک بود. از یکی دو خیابانی که عبور کردیم تنها چند شعله

 

لامپ برق روشن بود که بر سر تیرهای چوبی قرار داشت و تا چند متر اطراف خود را روشن می‌کرد. (بعدها فهمیدم این چراغ‌ها برقی بوده است زیرا قبلاً ذهنیتی از برق نداشتم.) محل پیاده شدن ما در یک گاراژ اواسط خیابان حافظ بود که چند دقیقه‌ای با فلکه‌ی شکرشکن فاصله داشت.

برای خواندن متن در زیر کلیک کنید:

 

 

پیوست:

x-office-document.png

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

امروز داشتم کتاب "اوضاع اقتصادی ایران" مال "چارلز عیسوی" رو میخوندم. درباره اوضاع اقتصادی ایران در دوره ی قاجاره.

دو نکته ی جالب رو بهش برخوردم:

 

جمعیت "منطقه" تبریز 30000 نفر - جمعیت "منطقه" تهران 35000 و جالب اینکه جمعیت "منطقه" اصفهان فقط 8000 نفر بود.

 

و نکته ی جالب دوم در مورد تقسیم بندی جمعیت بود. که میزان جمعیت شهری و عشایر با هم مساوی بود. و بیشترین جمعیت هم برای "اسکان یافته ها" بود! و این نشان دهنده ی اینه که ما تا 100 150 سال پیش هنوز هم قبیله ای زندگی میکردیم.

باز هم مهر تائیدی بر این فرضیه که ما شهروند نیستیم.

لینک به دیدگاه
امروز داشتم کتاب "اوضاع اقتصادی ایران" مال "چارلز عیسوی" رو میخوندم. درباره اوضاع اقتصادی ایران در دوره ی قاجاره.

دو نکته ی جالب رو بهش برخوردم:

 

جمعیت "منطقه" تبریز 30000 نفر - جمعیت "منطقه" تهران 35000 و جالب اینکه جمعیت "منطقه" اصفهان فقط 8000 نفر بود.

 

و نکته ی جالب دوم در مورد تقسیم بندی جمعیت بود. که میزان جمعیت شهری و عشایر با هم مساوی بود. و بیشترین جمعیت هم برای "اسکان یافته ها" بود! و این نشان دهنده ی اینه که ما تا 100 150 سال پیش هنوز هم قبیله ای زندگی میکردیم.

باز هم مهر تائیدی بر این فرضیه که ما شهروند نیستیم.

 

هاه

الان اینترنتم قطع شده بود نشستم کتاب سرنوشت شادروان احمد کسروی رو خوندم که درباره حکومت خودمختار پیشه وری دراذربایجان وتیغ نقدی بر افکار جامعه بود

اشاره های متعددش به تهییج عشایر وقضیه سید ضیا واینکه اگر انگلیس داره مارو میخوره که توهمی بیش نیست پس باید به شوروی ان زمان هم باید باج داد وماهی گیری از اب گل الود

واقعا چرا اینقدر این افکار اجتماعی بیخود هستند؟

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...