Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ "قصه های مجید" اغلب ما را به یاد پسرک لاغر و شیرین زبان اصفهانی می اندازد که حالا به خاطرات دوران کودکی همنسلان ما پیوند خورده است. ولی فیلم کیومرث پوراحمد، صورتی سینمایی است از داستانهای کوتاهکتاب "قصه های مجید". مرادی کرمانی در این مجموعه داستان، پسرکی کرمانی را تصویر میکند که لاغر است و سیاه و شیطان و عاشق کتاب و بیزار از ریاضی. "مجید" مرادی کرمانی، نوجوانی است مهربان و با اعتماد به نفس بسیار بالا، که همیشه میخواهد کمک کند ولی کارها را خرابتر میکند و جان "بیبی" را به لبش میرساند و دست آخر بخاطر دل مهربانش قضایا به شکلی خوب تمام میشود. قصههای، هرکدام موضوع خاصی دارند و نهایتا سه صفحهاند. غالبا با ایجاد مشکل خاصی قصه شروع میشود، با پیگیریهای مجید و دردسرهایش برای حل مسئله ادامه مییابد و نهایتا مسئله به نحوی که همیشه هم خوشایند نیست، تمام میشود. چیزی که اینقصههای ساده و سر راست را خواندنی کرده است، دلسوزیها و شیطنتهای بچه گانه و از سر صداقت مجید است، که خواننده را با خود همراه میکند. شخصیت های اصلی این قصهها مجید و بیبی(مادربزرگ مجید) هستند که با هم زندگی میکنند. موضوع هم اتفاقات روزمرهی زندگی این دو نفر است. به نظر میرسد غالب شخصیتهای داستانها ما به ازای بیرونی دارند، زیرا همگی آدمهایی هستند بسیار خوب پرداخت شده با احساسات و عکس العملهای کاملا واقعی. نقطهی قوت قصههای مجید، ساده و دم دست بودن روایتهاست. مجید ساده و بیتکلف است و از جنس آدمهایی که همهمان دیدهایم. مجید از جنس پسر بچههای چشم آبی تپل مپل با لباسهای مرتب و تمیز نیست که دردشان نداشتن سیدی جدید بازی "سیمز" باشد، دردسرهای مجید ناشی از فقرند. فقری که برای اکثر مردم ما ملموس است. مرادی کرمانی در قصههای مجید "فیل" هوا نکرده، او فقط یک داستان گوی با تجربه است که ساده و روان، قصههایش را تعریف کرده است.قصههای مجید فراز و فرودهای اساطیری ندارد. دردسرهایی است که خیلی ملموسند. به همین دلیل است که این مضمون هم در قالب نوشته بسیار به دل مینشیند و هم در قالب فیلم ماندگار میشوند. اما از آنجا که همیشه اگر از موضوعی تصویری در ذهن داشته باشیم، تصور صورت دیگری از آن بسیار سخت خواهد بود، تصویر مجیدی که با لهجهی غلیظ پیرمردهای دههی 60، اصفهانی صحبت میکند، در ذهنهایمان حک شده؛ آنقدر که موقع خواندن قصه حس میکنیم در حق لهجهی کرمانی مجید، قصه و بازار وکیل و کوچههای پر پیچ و خم کرمان، جفای بزرگی شده است. مرادی کرمانی به سبب محیطی که در آن بزرگ شده، در غالب داستانهایش حال و هوای روستا یا شهرهای کوچک و مردم فقیر آنجا را بیان میکند. در قصههای قبلی او مثل "خمره" یا در قصه جدیدیش که داستان زندگی خود اوست، "شما که غریبه نیستید" فضاها همینطور انتخاب شده است. قصه های مجید جایزهی کتاب برگزیده سال 1364 را به خود اختصاص داده و تا سال 1373، دوازده بار تجدید چاپ شده است. منبع : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دانلود فیلم قصه های مجید دانلود 12 قسمت از زیباترین قسمت های فیلم قصه های مجید از سرور رپیدشیر ( جهت دانلود از رپیدشیر باید با نحوه دانلود از آن آشنایی داشته باشید ! ) برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 10 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ آخه چرا هی ما رو میبری کودکی؟؟؟ 3 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ آخه چرا هی ما رو میبری کودکی؟؟؟ هنوز صدای بی بی گفتنش تو گوشمه اون قسمتی که میرفت خونه معلم ریاضی و میگو میخورد رو بیشتر از همه دوست داشتم 4 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ هنوز صدای بی بی گفتنش تو گوشمه اون قسمتی که میرفت خونه معلم ریاضی و میگو میخورد رو بیشتر از همه دوست داشتم یکی این قسمت و یکی قسمتی که 100 تومان از آقای سلطانی طلب داشت! میگفت پول عملگیمه! 3 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ هنوز صدای بی بی گفتنش تو گوشمه اون قسمتی که میرفت خونه معلم ریاضی و میگو میخورد رو بیشتر از همه دوست داشتم یکی این قسمت و یکی قسمتی که 100 تومان از آقای سلطانی طلب داشت!میگفت پول عملگیمه! صدای بی بی و مجید را بشنوید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5 لینک به دیدگاه
اتیکا 246 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ از مادربزرگ مجید خبری دارین؟ هنوز در قید حیات هست؟ خیلی وقته ازش خبری نیست. 3 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ از مادربزرگ مجید خبری دارین؟هنوز در قید حیات هست؟ خیلی وقته ازش خبری نیست. ایشون آلزایمر دارند و متاسفانه حال و روز خوبی ندارند. 3 لینک به دیدگاه
اتیکا 246 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ ایشون آلزایمر دارند و متاسفانه حال و روز خوبی ندارند. خیلی نقشش رو شیرین و پر محبت بازی میکرد. چیزی نمیشه گفت. 2 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ http://www.noandishaan.com/forums/thread83044.html#post905636 2 لینک به دیدگاه
اتیکا 246 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۱ http://www.noandishaan.com/forums/thread83044.html#post905636 بعد از ظهر همینجوری دلم یادش رو کرد، نیوترون گفت مریضه. عصری فهمیدم فوت کرده. باورم نمیشه،اینقدر سریع. 1 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۱ عجب تاپیک بموقعی بود... یکی دیگه از عناصر خاطره انگیز ما از میان ما رفت 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده