هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 23 خرداد، 2012 حســـــــــرت ديدن اقا عمام زمان و اينكه واقعا من كي ام؟ چي ام ؟ چرا امده ام امدنم بهر چه بود به كجامي روم و الخ .......... 4
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 23 خرداد، 2012 يكي از حسراتاي مهم زندگيم مربوط به دفتر كارم هست !!! اينجا شيشه در و پنجره هاش جوريه كه تو روز از داخلي بيرون ديده ميشه ولي از بيرون داخل ديده نميشه و خاصيت اينه اي ش باعث ميشه اكثر كارگرهاي فضاي سبز نيروهاي تعميرات مكانيك برق .... هرگاه از كنار در و پنجره رد ميشن مكثي ميكنن خودشون را مرتب ميكنن نگاهي به خودشون ميندازن بعد زل ميزنن به ما بدون اينكه بفهمن داريم نگاشون ميكنيم .. متاسفانه اينجا چون اتز جنس مونث به دوريم حسرت نگاه يه دختر از تو پنجره به دلمون مانده همش يه مشت سبيل كلفت نگاه ميكنن 10
O-N 10553 ارسال شده در 23 خرداد، 2012 من هميشه دوس داشتم براي يه مدت كوتاه بعضي از چيزاي خوبي كه دارم رو نداشته باشم. خيلي بده كه يه چيزايي رو داشته باشي... ولي فهم ارزششون رو نه! 11
sun.man 301 ارسال شده در 23 خرداد، 2012 حسرت اینکه بعضی همسایه هامون به حقوق باقی همسایه ها احترام بذارن حسرت اینکه مردم شهرم بفهمن بقیه هم آدمن 1
Narges.Z 222 ارسال شده در 24 خرداد، 2012 من بچه که بودم حسرت داشتن یک "اسب" رو دلم موند. منم بچه بودم دلم می خواست یه اسب سفید داشته باشم، ممنون که باعث شدی به یاد این آرزوی کودکیام بیوفتم! 3
Astraea 25351 ارسال شده در 25 فروردین، 2015 حسرت اینکه یه بار دیگه دم غروب صدای زنگ در خونه بیاد و وقتی میگمکیه؟بابابزرگم پشت در بگه :منم بابا..... 3
yade dirooz 1814 ارسال شده در 25 فروردین، 2015 رنگ سال گذشته را دارد همه ی لحظه های امسالم . 365 حسرت را همچنان میکشم به دنبالم ... زندگی ما که همه ش حسرت بود ... اینم فقط چندتاش... دختریکه دوسش داشتم و دیگه خاطراتش داره قدیمی میشه .... همیشه دوست داشتم یک خواهر بزرگتر میداشتم ... کنسرت داریوش ... یکی از حسرتای بزرگ زندگیم هم مربوط به مسایل اجتماعی بود... بگذارید با یک شعر زیبا بیانش کنم... دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست... زمانیکه کلاس دوم دبیرستان بودم یعنی سال 88-87 دوست داشتم یک هیوندای ورنا داشته باشم ... این ماشینو خیلی دوسش داشتم ... اون زمان قیمت صفر این ماشین 20 میلیون تومن بود... با خودم میگفتم شاید تا 5-6 سال دیگه شاید بتونم بخرم... توی 20 سالگی یعنی سال 92 ، 20 م داشتم... همه ش کمک پدر نبود ، خودم هم کار و پس اندازی از همون سالها داشتم و براش زحمت کشیده بودم ... اما دیگه اون زمان با این پول میشد پراید خرید ... نیگاش کن چقدر با کلاسه ! عشق بعدیم ماکسیما (دیزاین قدیم) بود که یکی دوسال قبل درگیرش بودم نیگاش کن چه ابهتی داره ! الانم یه چند وقتیه توی فاز مدل های مختلف مرسدس بنز ام . این حسرتای جوونیم که مربوط به ماشین بودند ... شاید یه زمانی ثروتی داشته باشم که بتونم هر ماشینی رو که میخوام داشته باشم اما نمیدونم اون حس و حال و جوونی و ماشین بازی رو توی همه سن ها آدم داره یا نه ... بعید میدونم ... همونطور که الان خیلی از حسای گذشته پریده و دیگه زندگی حال نمیده ... اینو که میگم چون واقعا فکر میکنم همینطور باشه... مثلا من الان ورنا ببینم حالم هم شاید به هم بخوره ... یا دیگه ماکسیما یه ماشین خسته و قدیمی باشه شاید از نظرم... حسرت اینها هم مربوط به همون زمونایند و قرار نیست اون احساسات و ذوقیات برگردند و این آدمو به حسرت میندازه... 4
Tamana73 28835 ارسال شده در 25 فروردین، 2015 حسرت... تا ماهه پیش حسرت خیلی چیزا رو داشتم... الان نه...هیچی... با دید مثبت نگاه میکنم.... من عوض شدم... شاید اگه واسه من حسرت بود از نظر خدا قسمتم نبوده شاید اگه حسرت دیدن یه نفرو که داشتم ولی نشد که اگه میشد اتفاق بدی بوده که خدا گذاشته حسرتم باشه بهتره... شکر...هزار مرتبه شکر.... 2
saghar... 6666 ارسال شده در 25 فروردین، 2015 حسرت اینکه برگردم به چن هفته پیش و سر امتحان کنترل به اندازه ای که دوستام تقلب کردن تقلب کنم 5
wensen 205 ارسال شده در 27 فروردین، 2015 رنگ سال گذشته را دارد همه ی لحظه های امسالم .365 حسرت را همچنان میکشم به دنبالم ... زندگی ما که همه ش حسرت بود ... اینم فقط چندتاش... دختریکه دوسش داشتم و دیگه خاطراتش داره قدیمی میشه .... همیشه دوست داشتم یک خواهر بزرگتر میداشتم ... کنسرت داریوش ... یکی از حسرتای بزرگ زندگیم هم مربوط به مسایل اجتماعی بود... بگذارید با یک شعر زیبا بیانش کنم... دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست... زمانیکه کلاس دوم دبیرستان بودم یعنی سال 88-87 دوست داشتم یک هیوندای ورنا داشته باشم ... این ماشینو خیلی دوسش داشتم ... اون زمان قیمت صفر این ماشین 20 میلیون تومن بود... با خودم میگفتم شاید تا 5-6 سال دیگه شاید بتونم بخرم... توی 20 سالگی یعنی سال 92 ، 20 م داشتم... همه ش کمک پدر نبود ، خودم هم کار و پس اندازی از همون سالها داشتم و براش زحمت کشیده بودم ... اما دیگه اون زمان با این پول میشد پراید خرید ... نیگاش کن چقدر با کلاسه ! عشق بعدیم ماکسیما (دیزاین قدیم) بود که یکی دوسال قبل درگیرش بودم نیگاش کن چه ابهتی داره ! الانم یه چند وقتیه توی فاز مدل های مختلف مرسدس بنز ام . این حسرتای جوونیم که مربوط به ماشین بودند ... شاید یه زمانی ثروتی داشته باشم که بتونم هر ماشینی رو که میخوام داشته باشم اما نمیدونم اون حس و حال و جوونی و ماشین بازی رو توی همه سن ها آدم داره یا نه ... بعید میدونم ... همونطور که الان خیلی از حسای گذشته پریده و دیگه زندگی حال نمیده ... اینو که میگم چون واقعا فکر میکنم همینطور باشه... مثلا من الان ورنا ببینم حالم هم شاید به هم بخوره ... یا دیگه ماکسیما یه ماشین خسته و قدیمی باشه شاید از نظرم... حسرت اینها هم مربوط به همون زمونایند و قرار نیست اون احساسات و ذوقیات برگردند و این آدمو به حسرت میندازه... رنگ سال گذشته را دارد همه ی لحظه های امسالم . 365 حسرت را همچنان میکشم به دنبالم ... 365 حسرت من همیشه(( شاد دیدن تمام لحظات زندگی عزیزانم بود حتی به قیمت ناراحتی من )) آرزو دارم قشنگ ترین حسرت های زندگیتون از حسرت به واقعیت تبدیل بشه 2
fakur1 10128 ارسال شده در 27 فروردین، 2015 حسرت آرزوهايي كه در ذهنتهان پرورش داديد و هنوز به صورت امري ذهني مانده و عملي نشده يكي از مواردي است كه هميشه با انسان همراه است.. حسرت يك سلام حسرت يك خسته نباشي حسرت يك هم كلامي حسرت يك توجه حسرت يك نگاه حسرت يك دوست خوب حسرت ........ در بعد شخصي و حسرت يك ايران آباد حسرت يك ايران آزاد حسرت آينده روشن حسرت يك كار خوب حسرت يك اقتصاد خوب حسرت...... در بعد اجتماعي مواردي هستند كه هر انساني با خود همراه دارد...! 1.شما چه حسرتي بر دلتون مونده..؟ 2.كدومشون تا بحال براتون عملي شده و ديگر حرصش را نداريد...؟ من هیچوقت حسرت مسرت سرم نشده و نخواهد شد. این که گفتم واقعا راستشو گفتم. 2
ارسال های توصیه شده