ملیساا 5015 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۱ ما، نسل بوسه های خیابانی هستیم ، نسل خوابیدن با اس ام اس ، نسل درد و دل با غریبه های مجازی ، نسل غیرت روی خواهر ، روشنفکری روی دختر همسایه، نسل لایک و پوک از روی قرض ، نسل کادو های یواشکی ، نسل خونه خالی و دعوت شام ، نسل پول ماهانه ی وی پی ان ، نسل صف و دعوا ، نسل تف ، وسط پیاده رو ، نسل هل ، توی مترو ، نسل مانتو های تنگ ، نسل " شینیون " زیر روسری ، نسل شرت " play boy" هنگام سجده ، نسل کارگران پیر مو رنگ کرده برای جوانی و پیشنهاد کار ، نسل شارژهای اینترنی ، نسل " copy, paste" ، نسل جمله های کوروش و دکتر ، نسل فتوشاپ ، نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس ، نسل سوخته ، نسل من ، نسل تو ! یادمان باشد ، هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم ، بین عذاب هایمان ، مدام بگوییم ، یادش بخیر ، دنیای ما هم همین طوری بود ! 28 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۱ مرسی واقعا زیبا بود یا بهتر بگم واقعا تلخ بود... این نوشته رو با تمام وجود احساس کردم... 10 لینک به دیدگاه
اتیکا 246 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۱ با این اوصاف ما اصلا نسل بشر محسوب میشیم؟ 6 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۱ بازم بود که ..... نسلی که گوشامون چن تا سوراخ داره نسل لباسای مارک دار نسل ناخن کاشت و پروتز و عمل دماغ 11 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۱ . . . . . نسل دروغهاي واقعي راستيهاي مجازي! 13 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۱ نسلی که تنها آزادی رو توی یه کادر مستطیل شکل داره ..... اونم با قیلتر شکن 11 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۱ عصر ما عصر فریبه , عصر اسمای غریبه عصر پژمردن گلدون , چترای سیاه تو بارون شهر ما سرش شلوغه , وعده هاش همه دروغه آسموناش پر دوده , قلب عاشقاش کبوده کاش تو قحطی شقایق , بشینیم توی یه قایق بزنیم دلو به دریا , من و تو تنهای تنها خونه هامون پر نرده , پشت هر پنجره پرده قفس ها پر پرنده , لبای بدون خنده چشما خونه ی سؤاله , مهربون شدن محاله نه برای عشق میلی , نه کسی به فکر لیلی کاش تو قحطی شقایق , بشینیم توی یه قایق بزنیم دلو به دریا , من و تو تنهای تنها اونقده می ریم که ساحل , از منو تو بشه غافل قایقو با هم میرونیم , اونجا تا ابد می مونیم جایی که نه آسمونش , نه صدای مردمونش نه غمش نه جنب و جوشش , نه گلای گل فروشش مثل اینجا آهنی نیست , مثل اینجا آهنی نیست پس ببین یادت بمونه , کسی هم اینو ندونه زنده بودیم اگه فردا , وعده ی ما لب دریا 8 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۱ از بعد نوستالژی و ادبیات نوستالژی زیبا که بعد تر ها میخواهد شکل بگیرد قابل تامل بود اما برای شخص من و شاید دیگران زیاد تداعی کننده روزهایشان نیست ، البته شاید موفق باشید 3 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۱ من از نسلیم که از هول حلیم به دیگ افتادم ز فشارها خسته اما با آنها زیست میکنم از دین و دنیا در مانده و بی هویت از گذشته و حال و آینده من بی منم ، همه چیزم دیگران است و خودم همه چیزم بی رمق به رمق ، گدای محبت من نماینده نسلیم که در جوانی ترک خورده و رهسپار پیری شده اند من نماینده نسلیم که در دانشگاه ، دانش ندیدم من از عشق گریزان و در عشق غوطه ور من نماینده نسلیم پر از عقده های روحی ، عاطفی ، مالی ، جنسی و هزار چیز دیگر من ، حتی دیگر من نیستم جزیی از مردم همیشه در صحنه ام . . . . 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده