mortaza_sakht 1109 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۹۰ تنها بازمانده يك كشتی شكسته، توسط جريان آب به يك جزيره دورافتاده برده شد. با بيقراری به درگاه خداوند دعا كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقيانوس چشم دوخت تا شايد نشانی از كمك بيابد اما هيچ چيز به چشم نیامد. سرانجام نااميد شد و تصميم گرفت كه كلبه ای كوچك بسازد تا از خود و وسائل اندكش بهتر محافظت نمايد. روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش يافت، دود به آسمان رفته بود،اندوهگين فرياد زد: خدايا چگونه توانستی با من چنين كنی؟ صبح روز بعد، او با صدای يك كشتی كه به جزيره نزديك میشد از خواب بیدار شد، میآمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسيد: چطور متوجه شديد كه من اينجا هستم؟ آنها در جواب گفتند: ما علامت دودی را که فرستادی ديدیم! آسان میتوان دلسرد شد هنگامی كه بنظر میرسد كارها به خوبی پيش نمیروند، اما نبايد اميدمان را از دست بدهيم زيرا خدا در كار زندگی ماست، حتی در ميان درد و رنج. دفعۀ آينده كه كلبه شما در حال سوختن است به ياد آورید كه آن شايد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند. برای تمام چيزهای منفی كه ما بخود میگوييم، خداوند پاسخی مثبت دارد. تو گفتی «آن غير ممكن است»، خداوند پاسخ داد «همه چيز ممكن است». تو گفتی «هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم». تو گفتی «من نمیتوانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را بخشیده ام». تو گفتی «من بسيار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد». تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من كافی است». تو گفتی «من نمیتوانم مشكلات را حل كنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را هدايت خواهم كرد». تو گفتی «من نمیتوانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر كاری را با من میتوانی به انجام برسانی». تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پيدا خواهد كرد». تو گفتی «من احساس تنهايی میكنم»، خداوند پاسخ داد «من هرگز تو را ترك نخواهم كرد». تو گفتی «من به اندازه كافی باهوش نيستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام». تو گفتی «من میترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام». تو گفتی «من هميشه نگران و نااميدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هايت را به دوش من بگذار». تو گفتی «من به اندازه كافی ايمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به يك اندازه ايمان داده ام». اين تاپيـــــك را با ديگر دوستانتان هم به اشتراك بگذاريد، شاید یکی از دوستان شما هم اکنون احساس میكند كه كلبه اش در حال سوختن است 18 لینک به دیدگاه
MOrteZA Taghizadeh 5538 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۹۰ واقعا همینطوره خدا همیشه پشت ماست با تکیه به خدا، همه چیز ممکن میشه لینک به دیدگاه
mortaza_sakht 1109 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۹۰ واقعا همینطورهخدا همیشه پشت ماست با تکیه به خدا، همه چیز ممکن میشه همينطوره مهندس لینک به دیدگاه
mortaza_sakht 1109 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اسفند، ۱۳۹۰ واقعا همینطورهخدا همیشه پشت ماست با تکیه به خدا، همه چیز ممکن میشه همينطوره مهندس لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ من دو سال پیش کلبم سوخت نه تنها کلبه بلکه همه زندگیم سوخت تا حالا فقط یه کمی به حکمتش پی بردم ولی.... راستی من به سوختن کلبم عادت کردم دیگه واسه از دست دادنش جیغ و هوار نمیکشم فقط صبر میکنم همه چی خاکستر بشه ومن دوباره شروع کنم:coffee: لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده