.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ پستای بچه ها رو که میخونم حس میکنم زدم جاده خاکی:icon_pf (34): فروغ زود بیا شفاف سازی کن ببینم مشکل از آیکیوی منه؟ 5 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۹۰ من کلا تو برخورد هام ایراد زیاد دارم! چه برخوردهای خوبم چه برخوردهای بدم...:icon_pf (34): تو واقعیت این ایرادها کمتر از اینجاست که رو در رو نیست.. اینجا سو تفاهم و.. زیاده... 7 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ میخواست بده فکر میکرد هیچ وقت این حرکت رو نمیکرد! و یا اینکه بعد از یه حرف یا عمل در مقابل طرفتون، حس کنید چقدر عجولانه عمل کردید و صد البته غرور نازنینتون مانع بشه که در صدد جبران بربیایین و به راحتی زمینه سوتفاهم و کدورت پیش بیاد؟!! بارها شده رفتار احساسی داشتم ولی همیشه برگشتم و در صدد جبران بر اومدم ...حتا جایی که مطمئن بودم حق با من بوده برای حفظ دوستی غرورم رو زیر پا گذاشتم. ولی جایی که بدونم طرفم آدمیه که با برگشت من و کوتاه اومدن در مواضعم پرتوقع و به اصطلاح پررو میشه و یا یک آدم بلا نسبت عوضی که اخلاقش خیلی گنده نه تنها کوتاه نمیام بلکه رابطه رو به سرعت کات میکنم. کلا برای روابطی که شخص مقابل نقش خودش رو به عنوان یک دوست صاف و یکرنگ ایفا نمیکنه ارزشی قائل نیستم و وقتم رو براش تلف نمیکنم. اون زمان رو میذارم برای دوستانی که ارزش مهر و محبت در دوستی رو میدونن و با صداقتشون و گفتار نیکشون بهم انرژی میدن. در ساده ترین شکل بیانش، به قول قدیمیا از شکم تا دهن 40 پله ست، حرفت رو خوب مزه مزه کن ببین چی میگی! خیلی خوبه که این رو همه در مورد خودشون به کار ببرن و فقط از طرف مقابل توقع رعایت نداشته باشن. - طرف مقابلمون به صورت مستقیم نمیاد ناراحتی و بغضش رو از حرکت ما به ما گوشزد کنه (زیاد پیش میاد) من خودم همیشه از اینکه کسی از من ناراحت باشه ولی نیاد بهم بگه خیلی ناراحت میشم...چون مطمئنا وقتی یکی با صداقت بیاد و بهم بگه صد در صد در صدد جبران بر میام و ازش عذرخواهی میکنم چون دوست ندارم ناخواسته باعث ناراحتی کسی بشم - طرف مقابلمون در تلافی یا از روی عصبانیت آنی رفتار اشتباه دیگه ای رو در پیش میگیره تا جایی که ما حتی طلبکار هم میشیم!! (بازم زیاد پیش میاد) در این مورد خیلی تجربه داشتم...کسی که با رفلکسش منو طلبکار کرده کلا از آدمهای کینه ای و انتقامجو بدم میاد و اگر بدونم کسی این خصلت رو داره سعی میکنم یواش یواش ازش فاصله بگیرم. چون دوستی با این آدمها مثل راه رفتن روی یخ میمونه هر آن احتمال داره پامون روش سر بخوره...هر لحظه باید احتمال بدیم یک جایی تلافی اشتباهمون رو و حتا بدترشو در جایی که گمان نمیکنیم سرمون در بیاره. - ما از نقد شدن، از دیدن نتیجه بد، از تلاش زیاد اما با نتیجه نا چندان درخور میترسیم بنابراین اسون ترین و کم هزینه ترین روش ها رو انتخاب میکنیم که باعث میشه ما نفهمیم میشد که چقدر با برخورد های مختلف بازتاب های بهتری داشت اینا همش در اثر تجربه بدست میاد...مثلا اینکه بدونی چه جاهایی قدم جلو بذاری و چه جاهایی نه و یا حتا برای هر کس با توجه به ظرفیت درونیش به چه نحو جلو بری. من خودم بارها شده رفتم جلو تا سوتفاهمی رو برطرف کنم ولی طرف مقابلم اصلا اجازه نداده و نیت خیر من رو بد تعبیر کرده و با یک رفتار بسیار بد باعث شده از کردۀ خودم پشیمون بشم. - ما زیادی خودخواهیم!! و درست همون موقع که فکر میکنیم خیلی میدونیم و سرمون میشه، خودخواهانه ترین روشها رو در برخورد با مسائل و اطرافیان پیش میگیریم، چرا که امنیت روانی ما برامون از همه چیز مهمتره با این قضیه 100درصد موافقم...ولی چه خوبه وقتی در آینده بعد از فروکش کردن خودخواهیمون متوجه اشتباه عملکردمون شدیم به یک نحوی در صدد رفعش بر بیایم. من مطمئنم بجز آدمهای مریض و عقده ای، هر کس از اظهار پشیمانی و یا ایجاد دوباره رابطۀ دوستی از دست رفته استقبال میکنه. موارد بیشتری میتونه به این لیست اضافه بشه اما چرا اینقدر کشش دارم و رو نقطه نظر های خودم مانور دادم این بود که جامعه ما داره از خیلی جهات از توازن خارج میشه، بیشتر از قبل داریم از همدیگه دور میشیم والبته به فردگرایی نزدیک... شما چی فکر میکنید؟ برای داشتن بازده بهتر و رسیدن به چرایی مشکلمون چی به فکرتون میرسه؟؟ به تجربه بهم ثابت شده هر چی جلوتر میریم بی اعتمادی ها و زیرآب زنی ها و کینه ها و انتقامجویی ها داره بیشتر میشه. دلیلش هم اینهمه ابزار متنوع ارتباطاته که میتونه سوتفاهمات و پشت هم زنی ها رو بیشتر کنه. در زمانهای قدیمتر وسایل ارتباط جمعی کم بود و افراد اکثرا حضوری همدیگه رو ملاقات میکردن و اگر هم از هم گله ای داشتن در اون ملاقاتها برطرف میشد. ولی الان با اینهمه وسایل ارتباطی؛ بحث های به اصطلاح خاله زنکی بیشتر باب شده و حتا به عین دیدم با کپی کردن متون صحبت ها یا عکس گرفتن و به اشتراک گذاشتنشون از این سر دنیا میتونن اون سر دنیا رو بهم بریزن. این ارتباطات پیچیده به حدی شده که در عرض 1 ساعت میتونن تصمیم بگیرن یک رابطه دوستانه رو بهم بریزن. حتا ممکنه دو نفر اگر دخالت دیگران نباشه به راحتی دوستیشون پایدار بمونه ولی حرفهای دیگران و موش دووندن های بی مورد باعث بشه اون دوستی زیبا از بین بره. هیچ چاره ای نیست جز اینکه خودمون رو با این شرایط آداپته کنیم. اولین شرطش اینکه که بیخیال بشیم و با هر حرفی واکنش نشون ندیم. دوم اینکه روی دوستی های عمیق فکر نکنیم. سوم بصیرتمون رو بالا ببریم و از میون خیل عظیم افراد دور و بر فقط افرادی که عقل سلیم دارن رو برای دوستی انتخاب کنیم. روی دوستیهای مجازی حساب باز نکنیم تا زمانی که این دوستی در واقعیت شکل بگیره. خیلی موارد دیگه به ذهنم میرسه که در مجال این بحث نمیگنجه ولی به جرات میتونم بگم تمام این برداشتها رو من در همین 3 سال حضور در نت کسب کردم. خودت اون اوایل من رو در مهندسان یادته...چقد از دوستی مایه میذاشتم ولی کم کم به این نتیجه رسیدم اصلا لزومی نداره اینکار چون هیچوقت دو طرفه نیست و فقط آسیبش بهم میرسه و باید مثل دیگران بی اهمیت باشم. ممنونم از بحث خیلی خوبی که راه انداختی. امیدوارم به نکات کلیدی خوبی نزدیک بشیم که برای هممون راهگشا باشه. 7 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ به تجربه بهم ثابت شده هر چی جلوتر میریم بی اعتمادی ها و زیرآب زنی ها و کینه ها و انتقامجویی ها داره بیشتر میشه. دلیلش هم اینهمه ابزار متنوع ارتباطاته که میتونه سوتفاهمات و پشت هم زنی ها رو بیشتر کنه. سوم بصیرتمون رو بالا ببریم و از میون خیل عظیم افراد دور و بر فقط افرادی که عقل سلیم دارن رو برای دوستی انتخاب کنیم. روی دوستیهای مجازی حساب باز نکنیم تا زمانی که این دوستی در واقعیت شکل بگیره. به طرز وحشتناکی خاله زنکی داره زیاد میشه. پدرم رو چند نفر سر همین چیزهایی که گفتین در آوردن. انتقام سختی از همشون میگیرم، هرچی فکر میکنم چه جوری تلافی کنم نمیشه. :zadan: بصیرت رو هم قشنگ اومدی،یاد بیانات ارزشمند معظم له افتادم. اما جدا از شوخی اون جمله آخرت درست ترین حرفی هست که میشه زد، هرچه هم تلاش کردیم این جماعت را از مجازی به واقعیت بکشیم نشد، همه خسته و افسرده هستند !!!!! 6 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ فروغ تاپیکت با اینکه به موضوع خوبی پرداخته ولی یه ذره شلخته ست من الان گیج شدم در مورد چی باید حرف بزنیم تو این تاپیک ؟ اینکه چرا نسنجیده و احساسی رفتار میکنیم توی برخوردهامون ؟ یا اینکه چرا برداشت اشتباه از حرفای همدیگه میکنیم ؟ یا اینکه چرا جامعه داره به سمت فرد گرایی سوق پیدا میکنه ؟ با شادمهر موافقم که یه کمی گیج کننده شد محور اصلی بحثبهترین راه برای جلوگیری از این سوتفاهما اینه که وقتی از کسی ناراحت میشیم، خیلی راحت تو یه فرصت مستقیم به خودش بگیم. تا اینکه بخواد اون سوءتفاهمایی که گفتی پیش بیاد. وقتی متوجه برخورد و حرف اشتباهمون میشیم، بریم خیلی به طرف بگیم. غرور تا وقتی باعث تکبر و خودخواهی نشه خوبه. داشتن دید مثبت و عدم توجه به شنیده های غیرمستقیم هم از راه حل های دیگه این قضیه هستش. خنگا :biggrin: ببنیید من سعی کردم جدا جدا دغدغه تاپیک روبگم یک اینکه : دوست عزیزی که داری این تاپیک رو میخونی، ازت میخوام به هیچ چیز فکر نکنی، هیچ چیز، فقط برای دقایقی با خودت خلوت کن و تو همین یک هفته گذشته برخوردهایی رو که روشون کاملا فکر کردی و سنجیده رفتار کردی بشمر و با بقیه عکس العمل هات مقایسه کن؛ " چند تاشون غیر احساسی، منطقی و سنجیده بود؟" این نتیجه ش هرچی باشه به خودت مربوطه یعنی مورد بحث تایپک مقایسه نتیجه ها نیست دوم اینکه : یه تعدادی از برخوردها ما متوجه اشتباهمون میشیم ولی خب به دلالی که عنوان شد حاضر نیستیم اعتراف به اشتباه بکنیم یا با طرفمون یا شرایط موجود در مورد خطامون روراست باشیم ولی یه سری دیگه از واکنش ها هست که ممکنه تا حدی ما رو هم به نتیجه نزدیک کنه ولی نمیفهمیم اشتباه ست یا میتونه خیلی نتیجه بهتری باشه و یا اینکه از این طرق نتیجه گیری گرون تموم میشه به دلایل زیر و خیلی دلایل دیگه - طرف مقابلمون به صورت مستقیم نمیاد ناراحتی و بغضش رو از حرکت ما به ما گوشزد کنه (زیاد پیش میاد) - طرف مقابلمون در تلافی یا از روی عصبانیت آنی رفتار اشتباه دیگه ای رو در پیش میگیره تا جایی که ما حتی طلبکار هم میشیم!! (بازم زیاد پیش میاد) - ما از نقد شدن، از دیدن نتیجه بد، از تلاش زیاد اما با نتیجه نا چندان درخور میترسیم بنابراین اسون ترین و کم هزینه ترین روش ها رو انتخاب میکنیم که باعث میشه ما نفهمیم میشد که چقدر با برخورد های مختلف بازتاب های بهتری داشت - ما زیادی خودخواهیم!! و درست همون موقع که فکر میکنیم خیلی میدونیم و سرمون میشه، خودخواهانه ترین روشها رو در برخورد با مسائل و اطرافیان پیش میگیریم، چرا که امنیت روانی ما برامون از همه چیز مهمتره حالا سوال سر اینه که دلیل چیه و برای رفع این مشکل چه میشه کرد و در مورد فردگرایی، مهند، به نظر من تربیت ما به طور کلی و تو زبون و عرف مشترک جوریه که به خاطر همین برخورد ها ما داریم به فردگرایی پیش میریم... 3 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ دستت درد نکنه خیلی فکرمو مشغول کرد این حرفت واقعا مهمه این موضوعیه راه حل به ذهنم میرسه اینه که شاید بهتره از قبل به موقعیتهای احتمالی که برامون پیش میاد فکر کنیم و براشون بهترین راه حلها رو پیدا کنیم و همینطور موقعیتهایی رو که پشت سر گذاشتیم وبرخورد داشتیم رو دوباره مجسم کنیم و تحلیل کنیم تا در اینده پخته تر عمل کنیم قربانت هوتن جان در مورد خط اول فک کنم دچار مشکلی که سیندی گفت بشیم... در مورد خط دوم به نظر منم این راه بدی نیست یعنی میتونه مفید باشه ولی از یه طرفه به قاضی رفتنها کم نمیکنه، میکنه؟ برخورد به جا که اسمش هم روشه،یعنی درست و به جا بوده و حرفی روش نیست.اما مشکل فکر کنم سر برخورد نا به جا باشه. یعنی برخوردی که متناسب با یک عملی انجام نشده. به هر صورت این برخورد انجام گرفته، حالا یا پشیمون هستیم یا نیستیم. اگه پشیمون نیستیم،پس یعنی متوجه نشدیم برخوردمون نا به جا بوده، پس بهتره فرد مقابل بیاد مارو از اشتباه در بیاره و باید سعی کنیم یکبار به طور غیر مستقیم فرصت این رو بهش بدیم. اگه پشیمون هستیم،بهتره خودمون برخورد نا به جامون رو تصحیح کنیم و معذرت خواهی کنیم. به نظر من نداشتن جرات و منفعت طلبی و غرور، بزرگترین عواملی هستند که سبب میشه،برخوردهای نا به جا به وجود بیان و یک رابطه رو کلا خراب کنند. ساناز جان شما کلا از ایده آل ها حرف میزنیا! مشخصه که خیلی بهتره فرد مقابل بیاد و ما رو از اشتباه در بیاره یا اینکه خودمون سریع معذرت خواهی کنیم، اینا واضحه ولی بحث اینه که هر چقدر هم فرصت مهیا باشه این اتفاقات نمیفته، راه حل اساسی چی میتونه باشه؟ این تریبت غلط فردگرایی رو تو این جامعه کیشه اصلاح کرد اصلا؟ مرسی بابت تاپیکت!میدونی چیه؟ من فکر میکنم ماها خیلیامون به یه زبون مشترک نرسیدیم توی ارتباطاتمون!فقط این ظاهرشه که داریم به یه زبون حرف میزنیم ولی در اصل اینطوری نیست! مثلا من دارم با یه نفر حرف میزنم!یه چیزی میگه که من نظری ندارم.سکوت میکنم!توی دایره المعارف رفتاری اون سکوت من یعنی برای نظرش ارزشی قایل نیستم!(عین این اتفاق دیشب برام افتاد)حالا هرچقدر توضیح بدم که از دید من هر حرفی درباره چیزی که ازش سررشته ندارم زیاده گویی حساب میشه فایده نداره!اون واکنش منو توی ذهنش بی توجهی تعریف کرده!یا چیزی که من بهش میگم شوخی اون یکی میگه توهین یا.......... یه چیز دیگه هم که هست اینکه منیتمون زیاده!اصولا محور همه چیز منم!معیار منم!حرف من!نظر من!عقاید من! این حقو برای کس دیگه ای قایل نمیشیم که میتونه حق داشته باشه!قضیه رو بعضی وقتا اگه از دید همدیگه ببینیم از موضع همیشه برحقمون کوتاه میایم و روابطمون تا حدی زیادی ترمیم میشه!وقتی همیشه تویی که حق داری ناخودآگاه بقیه رو بایکوت میکنی! فعلا همینا یادمه!منظورت همینا بود دیگه؟ مرسی پریسا جون به دو نکته مهم اشاره کردی ، عدم داشتن زبون به معنای واقعی مشترک و منیت! راه حلی به ذهنت میرسه؟ منظورم همینا بود و میتونه خیلی چیزای دیگه هم باشه، منتظرت هستم اگه باز هم مثل این بار نکته بینی کردی بیای ..مرسی 4 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ اعتماد و اعتماد و اعتماد بی اعتمادی مشکل بزرگیه. اعتماد ریشه حل خیلی از مشکلات و همدلی هاست و اعتماد زیاد هم تا وقتی شناخت کامل نیست، دردسرساز. 2 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ من دو بار متن تاپیک رو خوندم ولی باز متوجه نشدم که مقصود اصلیت چی هست فروغ جاناما اون چیزی که برداشت کردم میگه که: اگر از رفتار کسی ناراحت میشیم باید رُک بهش بگیم،حالا شاید به دلیل رودربایسی و احترام سن و...نشه گفت اما خودم اگر باشم خیلی راحت میگم مسئله رو،چون ممکنه در مقابل دیگران هم اون رفتار" که باعث رنجش هست"رو انجام بده و فکر کنه که درست هست و مشکلی به وجود نمیاره.خود من که اگر بهم بگن از فلان حرفت ناراحت شدم یا حس کنم ناراحت شده کسی درجا عذرخواهی میکنم. حالا متوجه شدن این ناراحتی معمولا خیلی سخته،میشه از چهره طرف فهمید که حرفت اذیتش کرده،یا اینکه کم حرف میشه،یا اینکه جوابتو سرسنگین میده یا سرد میشه باهات و... سنجیده حرف زدن رو موافق باهاتون،باید اول جنبه افراد رو در نظر گرفت و بعد حرفت رو به طرف بزنیحرفهام اکثرا غیر احساسی هست و به جاش منطقی و باز هم به جاش جنبه شوخی و طنز داره حمید جان موضوع از دید من خیلی کلیت داره، اکثر کسانی که میخونن برداشتشون اینه که منظور از برخورد، برخورد با شخص دیگه ایه این طور هم هست ولی من برخورد رو در همه زمینه ها و همه شرایط گفتم، ولی چیزی که از همه مهمتر به نظر میاد برخورد انسان با انسان هست موضوع رو یه بار دیگه تو جواب مهند و محمد دادم اگه مفهوم نبود بگو جوابت هم تا حدی میخونه به تاپیک ولی باز هم از دید شخص خودت دیدی نه صرفا کل جامعه درست میگی فروغ جان مطمئنا روش های علمی جواب برای همه این پرسش هات دارهروانشناسا خیلی میتونن کمک کنن تو این قضیه و به نظر من اگر منبعی معرفی بشه یا نکاتشو اینجا بنویسن کسایی مثل بهار و ساناز و فکور....هممون بیشتر میتونیم استفاده کنیم تا اینکه هر کدوم راه حل بدیم براش. کاری که ما میتونیم بکنیم اینه که انعطافمون رو نسبت به مسائل بیشتر کنیم.از خودمون شروع کنیم و واکنش های احساسیمونو کم کنیم. اوهوم....مرسی جواب خوبی بود مرسی تاپیک خیلی خوبیه فروغ خب من بجای اینکه نظری بدم تنها به خوندن پستهای صفحه اول بسنده کردم و نکاتی که بنظرم جالب بود رو توی پستم گذاشتم. ممنون از دوستان... ممنون حامد از شرکت و دقتت من دقیق متوجه منظور تاپیک نشدم. اما خودم به شخصه قبول دارم که تا یک حدی برخوردم با یک عده نا به جا بوده. برای جبران اون نابجایی هم همیشه پیش قدم شدم. اما برای هر کسی بسته به میزان ارزشش حاضرم غرورم رو بشکنم و بگم معذرت. اگه دیدم باز هم غرورش خرد شدن بیشتر منو میخواد، مجبور میشم برای همیشه اون فرد رو از ذهنم پاک کنم. کما اینکه هم توی دنیای مجازی و هم واقعی برام پیش اومده. مووضوع رو یه بار دیگه در جواب مهند و محمد باز کردم موضوع هم شخصیه هم اجتماعی، بیشتر برخوردهای شخصی که اجتماع رو تحت تاثیر قرار میده در مورد پیش قدم شدن سوالم ازت اینه که مطمئنی روش درستی رو در پیش قدم شدن پیش گرفتی؟ یه وقتایی هست که یکی کاملا هم غرور حودش رو ندید میگیره ولی باز هم نمیتونه رفع کدورت بکنه در حالی که اصلا نیاز نیست باز درک درست و به موقع میشه نتیجه خیلی بهتری گرفت این همونجایی که میگم ما از نقد شدن، از دیدن نتیجه بد، از تلاش زیاد اما با نتیجه نا چندان درخور میترسیم بنابراین اسون ترین و کم هزینه ترین روش ها رو انتخاب میکنیم که باعث میشه ما نفهمیم میشد که چقدر با برخورد های مختلف بازتاب های بهتری داشت 5 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ با اجازه دوستان من تو هر پاسخی که منبعد خواهم داد یکی از موارد رو بررسی خواهم کرد. مرسی از حضورت ...نظرت طولانی بود میام میخونم دقیقتر و استفاده میکنم مرسی فروغ جون هم از دعوتت هم از تاپیک خوبت آره من خیلی وقتا شده که نسنجیده رفتار کردم و معمولا هم عاقبت خوشی نداشته خیلی وقتا هم قربانی رفتار نسنجیده دیگران شدم که یا از کوره در رفتم و عکس العمل نشون دادم یا سعی کردم خودم و کنتذل کنم حداقل من اونجوری رفتار نکنم که در هر دو صورتش آسیب دیدم چون یا اخرش به قهر و ناراحتی کشیده یا ریختم تو خودم و خوب بازم اذیت شدم راه حل خاصی نمیتونم براش پیشنهاد کنم چون هرچی که ادم بگه میره به سمت شعاری شدن اما حداقل درمورد خودم سعی میکنم به جای درمان پیشگیری کنم یعنی نذارم اوضاع به جایی برسه که طرف مقابلم فکر و منطقش مختل بشه که بخواد رفتار نسنجیده ای بکنه مهم ترین علتش شاید همون چیزیه که دوستمون گفت اینکه فقط سعی میکنیم جواب همدیگه رو بدیم و به قول معروف روی همدیگه رو کم کنیم اما تویه بحث منطقی بودن و تو جاهایی که حق با طرف مقابله حق و به اون دادن و خودمون و اثبات نکردن واقعا کار مشکلیه موافقم باهات...به نظرت چرا ما اجتماعی زندگی کردن رو یاد نگرفتیم؟ واقعا که کنترل عصبانیت و خشم خیلی مهمه یعنی حتی حرفی هم که میزنی باید تمام اطرافیانتو در نظر بگیری من همیشه خیلی خیلی زود رنجم البته بهتره بگم تیزم احساس حرف هارو زودتر از خودشون میگیرم این برا نوع غیر مستقیمش ! نوع مستقیمشم که واضحه دیگه سریع ناراحت میشم اما زیاد به دل نمیگیرم شاید 2 دقیقه بعدش از دلم درمیاد خودمم تو عصبانیت کارهایی کردم که 2 دقیقه بعدش پشیمون شدم!ولی تا اونجا که تونستم عذر خواهی کردم!چون اصلا اصرار ندارم که معذرت خواهی برا کار اشتباه شکستن غروره اتفاقا به نظر من خودش نوعی شجاعته! ولی از طرفی هم خیلی اهل تلافی کردن هستم تلافی های موذیانه و فکر شده البته بازم بستگی به آدمش داره 1 دسته آدم هستند که کلا ارزش فکر کردن روی رفتارشون رو هم ندارند!چه برسه به عذر خواهی یا تلافی! ممنونم لوری جان از صراحتت ولی فکرنمیکنی کلا یه مقدار احساسی برخورد میکنی؟به خصوص تلافی کردن... مرسی عزیزززززم فروغ جان از مطالب قشنگت... من اعتقاد دارم اول باید از طرز رفتارمون با عزیزانمون شروع کنیم در درجه اول باید نسبت به پدر مادرمون خیلی خیلی مودب و فروتن و مهربون باشیم.. واقعا مراقب احساساتشون باشیم.. بعد نسبت به بقیه خانواده و دوستانمون.. و بعدش کل ادم ها... من به شخصه هیچ وقت کسی که با خانوادش با احترام رفتار نمیکنه ارزش خاصی قائل نیستم..و هرگز حاضر نیستم یه همچین دوستی داشته باشم. با تمرین کردن احترام تو خانوادمون هم این کار برامون عادت میشه و این خیلی شخصیت مارو بهتر میکنه و هم خیلی برای زندگیمون برکت میاره... مرسی عزیزم درسته خیلی سخته این روزا راجع به برخورد هامون خصوصا تو دنیای مجازی بخوایم نظر بدیم...تو روزهایی که از آدمایی که سال هاست میشناسیم رفتارهای غیر قابل قبول زیادی می بینیم... من همیشه سعی کردم با فکر حرف بزنم...خصوصا جایی که می دونم لحنی وجود نداره و احتمال سو برداشت از حرفم زیاده... خطایی ام ازم سر بزنه بی درنگ عذارخواهی می کنم...چون اصلا حوصله ی کلنجار رفتن با خودمو ندارم... البته حرف در این باره زیاده خیلی زیاد...من میام باز میگم... کتی نمیدونم همیشه همینجور بوده یا الان بدتر شده! اصلا نمیتونیم درست ارتباط برقرار کنیم با همیدگه! مجازیش یه جور، واقعیش بدتر....بیا حتما منتظرم.... 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ در مورد پیش قدم شدن سوالم ازت اینه که مطمئنی روش درستی رو در پیش قدم شدن پیش گرفتی؟ یه وقتایی هست که یکی کاملا هم غرور حودش رو ندید میگیره ولی باز هم نمیتونه رفع کدورت بکنه در حالی که اصلا نیاز نیست باز درک درست و به موقع میشه نتیجه خیلی بهتری گرفت در معذرت خواستن و گفتن کلمه ببخشید ، راه طلب بخشش کردن در درجه اول اهمیتی نداره. بلکه همون نفس پشیمانی اینقدر در نظر من مهم هست که به هر طریقی هم صورت بگیره، بهش فکر میکنم و بعدا اجازه میدم باب های دیگه گفتگو برای رفع کدورت باز بشه. اما وقتی همون باب اول را فرد مقابلت با غرور اجازه گشایش نمیده،نمیشه به باب های دیگه رسید. 3 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ پستای بچه ها رو که میخونم حس میکنم زدم جاده خاکی:icon_pf (34):فروغ زود بیا شفاف سازی کن ببینم مشکل از آیکیوی منه؟ نه....تو به نکات خیلی کلیدی اشاره کردی من کلا تو برخورد هام ایراد زیاد دارم! چه برخوردهای خوبم چه برخوردهای بدم...:icon_pf (34): تو واقعیت این ایرادها کمتر از اینجاست که رو در رو نیست.. اینجا سو تفاهم و.. زیاده... رفتی ریشه یابی کنی ببینی از کجا میاد این ایرادا؟ به تجربه بهم ثابت شده هر چی جلوتر میریم بی اعتمادی ها و زیرآب زنی ها و کینه ها و انتقامجویی ها داره بیشتر میشه. دلیلش هم اینهمه ابزار متنوع ارتباطاته که میتونه سوتفاهمات و پشت هم زنی ها رو بیشتر کنه. در زمانهای قدیمتر وسایل ارتباط جمعی کم بود و افراد اکثرا حضوری همدیگه رو ملاقات میکردن و اگر هم از هم گله ای داشتن در اون ملاقاتها برطرف میشد. ولی الان با اینهمه وسایل ارتباطی؛ بحث های به اصطلاح خاله زنکی بیشتر باب شده و حتا به عین دیدم با کپی کردن متون صحبت ها یا عکس گرفتن و به اشتراک گذاشتنشون از این سر دنیا میتونن اون سر دنیا رو بهم بریزن. این ارتباطات پیچیده به حدی شده که در عرض 1 ساعت میتونن تصمیم بگیرن یک رابطه دوستانه رو بهم بریزن. حتا ممکنه دو نفر اگر دخالت دیگران نباشه به راحتی دوستیشون پایدار بمونه ولی حرفهای دیگران و موش دووندن های بی مورد باعث بشه اون دوستی زیبا از بین بره. هیچ چاره ای نیست جز اینکه خودمون رو با این شرایط آداپته کنیم. اولین شرطش اینکه که بیخیال بشیم و با هر حرفی واکنش نشون ندیم. دوم اینکه روی دوستی های عمیق فکر نکنیم. سوم بصیرتمون رو بالا ببریم و از میون خیل عظیم افراد دور و بر فقط افرادی که عقل سلیم دارن رو برای دوستی انتخاب کنیم. روی دوستیهای مجازی حساب باز نکنیم تا زمانی که این دوستی در واقعیت شکل بگیره. خیلی موارد دیگه به ذهنم میرسه که در مجال این بحث نمیگنجه ولی به جرات میتونم بگم تمام این برداشتها رو من در همین 3 سال حضور در نت کسب کردم. خودت اون اوایل من رو در مهندسان یادته...چقد از دوستی مایه میذاشتم ولی کم کم به این نتیجه رسیدم اصلا لزومی نداره اینکار چون هیچوقت دو طرفه نیست و فقط آسیبش بهم میرسه و باید مثل دیگران بی اهمیت باشم. ممنونم از بحث خیلی خوبی که راه انداختی. امیدوارم به نکات کلیدی خوبی نزدیک بشیم که برای هممون راهگشا باشه. مرسی که بعد از مدتها افتخار دادی به تالار ازاد و تاپیک من راستش وقتی این موضوع شروع کردم تو ذهن خودم در مورد دنیای مجازی و نت نبود چندان، به طور کلی جامعه رو در نظر داشتم، از کوچکترین ارتباطا تا بزرگترینشون...از اینکه اینقدر راحت به هم دروغ میگیم و هم رو جا میذاریم نمیخواستم و نمیخوام گلایه کنم..دوست دارم ریشه یابی کنیم...اینهمه جدایی از کجا میاد؟چرا مردم ما نمیتونن با هم رابطه درست برقرار کنن...جرا درست وقتی که فکر میکنی اعتماد کردی و میتونی حساب باز کنی میبینی همه چی یه طرفه بوده؟! 3 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ اعتماد و اعتماد و اعتمادبی اعتمادی مشکل بزرگیه. اعتماد ریشه حل خیلی از مشکلات و همدلی هاست و اعتماد زیاد هم تا وقتی شناخت کامل نیست، دردسرساز. چجوری میشه اعتماد کرد؟ اگه اعتماد کردی وبی اعتمادی و کلک دیدی چی؟؟( این برای من پیش اومده) در معذرت خواستن و گفتن کلمه ببخشید ، راه طلب بخشش کردن در درجه اول اهمیتی نداره. بلکه همون نفس پشیمانی اینقدر در نظر من مهم هست که به هر طریقی هم صورت بگیره، بهش فکر میکنم و بعدا اجازه میدم باب های دیگه گفتگو برای رفع کدورت باز بشه. اما وقتی همون باب اول را فرد مقابلت با غرور اجازه گشایش نمیده،نمیشه به باب های دیگه رسید. قبول ندارم پشیمون بودن نه فقط به زبان و نه فقط به قلبه...وقتی که طرف بفهمه درک واقعی صورت گرفته، به قول پریسا زبون مشترک بینتون پیدا شده میشه به جلوگیری از سوتفاهم امیدوار بود... 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ پشیمون بودن نه فقط به زبان و نه فقط به قلبه... وقتی که طرف بفهمه درک واقعی صورت گرفته، به قول پریسا زبون مشترک بینتون پیدا شده میشه به جلوگیری از سوتفاهم امیدوار بود... درک واقعی صورت بگیره، دیگه سوء تفاهم معنی پیدا میکنه؟ 2 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ درک واقعی صورت بگیره، دیگه سوء تفاهم معنی پیدا میکنه؟ درست بخون وقتی درک واقعی صورت بگیره اونم تا حد ممکن متقابل باشه، میشه به جلوگیری از سوتفاهم امیدوار بود سوتفاهم همیشه و در هر حال و در هر رابطه ای ممکنه پیش بیاد، نمیشه حذفش کرد به اعتقاد من هیچی رو نمیشه حذف کرد، فقط باید در برابر مخاطرات مسلح شد اشکال کارت اینه زیاد به حذف کردن و پاک کردن فکر میکنی و بها میدی 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ به اعتقاد من هیچی رو نمیشه حذف کرد، فقط باید در برابر مخاطرات مسلح شد اشکال کارت اینه زیاد به حذف کردن و پاک کردن فکر میکنی و بها میدی حذف کردن و پاک کردن همیشه هم بد نیست. به قولی اگر قلب کسی با تمام وجود برنجه، با هیچ معذرت خواهی نمیشه درستش کرد. اونموقع مصلحت خودت و طرف مقابلت جدایی مطلق هست. مثل طلاق در زندگی مشترک. من هم جوابم واضح بود. گفتم سوء تفاهمی پیش بیاد، چه مقصر باشم چه نباشم، اول میگم ببخشید. برام هم مهمه که طرف همین گام اول رو بگیره، بعدا گام های بعدی رو میشه روش فکر کرد. اما کسی مغرور بود و گفته نه، دیگه تمام. چون کسی به من گفت ببخشید، محاله بگم نه. حتی کسانیکه بیشترین صدمات رو بهم توی زندگی زدن. ممکنه در باب های بعدی به تفاهم نرسیم، اما شکستن غرور در باب اول برای من نقش مهمی داره. 1 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ رفتی ریشه یابی کنی ببینی از کجا میاد این ایرادا؟ ! نه همیشه نه گاهی شاید... 2 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ حذف کردن و پاک کردن همیشه هم بد نیست.به قولی اگر قلب کسی با تمام وجود برنجه، با هیچ معذرت خواهی نمیشه درستش کرد. اونموقع مصلحت خودت و طرف مقابلت جدایی مطلق هست. مثل طلاق در زندگی مشترک. من هم جوابم واضح بود. گفتم سوء تفاهمی پیش بیاد، چه مقصر باشم چه نباشم، اول میگم ببخشید. برام هم مهمه که طرف همین گام اول رو بگیره، بعدا گام های بعدی رو میشه روش فکر کرد. اما کسی مغرور بود و گفته نه، دیگه تمام. چون کسی به من گفت ببخشید، محاله بگم نه. حتی کسانیکه بیشترین صدمات رو بهم توی زندگی زدن. ممکنه در باب های بعدی به تفاهم نرسیم، اما شکستن غرور در باب اول برای من نقش مهمی داره. متوجه منظور نیستی اصلا....مهم همینه که درک اتفاق افتاده باشه...خیلی ببخشید گفتن یا نگفتن اهمیت نداره...همین که بفهمه تو فهمیدیش کافیه رابطه اجتماعی وقتی درست شکل میگیره ما نگفته های همدیگه رو بفهمیم..حالا ما جایی گیر کردیم که داد میزنیم و میگیم ولی کسی نمیفهمه! من از این اتفاق ناارحتم..اینه که ما رو به سمت انزوا میکشونه بعضیا فکر میکنن خیلی دارن کار شاقی میکنن وقتی عذر و پوزش میطلبن در صورتی که خیلی مواقع این استخون لای زخمه نه دوای درد 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ بعضیا فکر میکنن خیلی دارن کار شاقی میکنن وقتی عذر و پوزش میطلبن در صورتی که خیلی مواقع این استخون لای زخمه نه دوای درد یعنی چی؟ پس شما راه حل صحیح را برای رفع سوء تفاهمی که هیچ کدام از دو طرف کوتاه نمیان بفرمایید ما یاد بگیریم. 1 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ مرسی پریسا جون به دو نکته مهم اشاره کردی ، عدم داشتن زبون به معنای واقعی مشترک و منیت! راه حلی به ذهنت میرسه؟ منظورم همینا بود و میتونه خیلی چیزای دیگه هم باشه، منتظرت هستم اگه باز هم مثل این بار نکته بینی کردی بیای ..مرسی درمورد اون زبون مشترک راه حل خاصی به نظرم نمیرسه غیر از اینکه فکر نکنیم ترجمه حرفای تمام آدمای دور و برمونو کامل میدونیم!ممکنه توی ترجمه اش به زبان خودمون اشتباه کرده باشیم! حداقل صبر کنیم مقداری از نقطه های کور شخصیتی طرف دستمون بیاد بعد در مورد غرض و منظورش قضاوت کنیم!ایده آلانه است ولی میتونه اتفاق بیفته! در مورد منیت هم باز خیلی وقتا سخت نیست که خودتو بذاری جای شخص مقابلت و شرایط اون رو درک کنی! گاها میبینی رفتار غیرقابل قبولی که ازش سر میزنه به نظرت موجه میاد! ممکنه به خاطر شرایط خانواده ای که توش بزرگ شده یا شرایط سختی که توی لحظه برخورد داشته یا هرچیز دیگه اون لحظه برخورد مورد انتظار تو رو نداشته! البته این تا حد زیادش میتونه تبدیل بشه به شخصیت منفعل که همیشه حقو میده به دیگران!یه جورایی میتونه مورد سوءاستفاده قرار بگیره! یعنی میشه از خودمون یه کم بگذریم؟ 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۰ چجوری میشه اعتماد کرد؟ اگه اعتماد کردی وبی اعتمادی و کلک دیدی چی؟؟( این برای من پیش اومده) قبول ندارم پشیمون بودن نه فقط به زبان و نه فقط به قلبه...وقتی که طرف بفهمه درک واقعی صورت گرفته، به قول پریسا زبون مشترک بینتون پیدا شده میشه به جلوگیری از سوتفاهم امیدوار بود... وقتی شناخت کامل نیست این اعتماد زیاد دردسرسازه. نباید به اندازه ای باشه که به خودمون لطمه میزنه. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده