Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ یه انسانی رو میبینیم که یه راهی رو تا ته میره و بعد اینکه پی برد که به دردش نمیخوره , بر میگرده و توبه میکنه که دیگه پاشو تو اون مسیر نذاره. کسایی هم هستند که بدون اینکه پاشونو تو یه راهی بذارن , عین توبه کننده ها عمل میکنن و هیچگاه تو اون ورطه وارد نمیشن , در حالی که تجربه ش هم نکردن. فقط میگن جیزززززززه. فرق این دو نفر و ارزش تجارب و قدرت اندیشه و غنای فکری و رهنمودشاشون چی میتونه باشه؟ 13 لینک به دیدگاه
Cannibal 3348 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ اگر از اول به هر کدومشون بگن کدوم راه درسته و کدوم غلط، دومی بهتره. کاشکی فرضیات رو بیشتر میکردی 3 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ کسی که از کاری توبه میکنه یعنی وسط راه یا اویل راهی هست و متوجه میشه کارش اشتباه هست و بر میگرده ولی کسی که تا اخر راهی رو میره و پشیمون میشه یه تجربه تلخ به تجربه هاش اضافه کرده و به نظر من کسی که توبه مینه و بر میگرده از راهی که هزارن نفر قبل از او رفتن و به بن بست خوردن خیلی بهتره تو عمر کمتری رو هدر داده 7 لینک به دیدگاه
Secret: 2286 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ بستگی داره چه راهی باشه تجربه بعضی چیزا ارزش نداره 5 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ به قول علی شریعتی : چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن..... من توبه را فقط در صورت انجام عملی ضد ارزش های انسانی مجاز میدانم. ارزش های انسانی هم برای من یک چیزهای خاصی هستند. وگرنه توبه به خاطر تفکر،شک و تردید،باور و..... فقط از آن آدم های ترسوست. 6 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ کسی که از کاری توبه میکنه یعنی وسط راه یا اویل راهی هست و متوجه میشه کارش اشتباه هست و بر میگرده ولی کسی که تا اخر راهی رو میره و پشیمون میشه یه تجربه تلخ به تجربه هاش اضافه کرده و به نظر من کسی که توبه مینه و بر میگرده از راهی که هزارن نفر قبل از او رفتن و به بن بست خوردن خیلی بهتره تو عمر کمتری رو هدر داده اولی حرفاش و تجاربش بیشتره و بهتر میتونه آینه عبرت باشه تا اون کسی که دستی بر اتش نداشته. این نظر منه. 4 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ اگر از اول به هر کدومشون بگن کدوم راه درسته و کدوم غلط، دومی بهتره.کاشکی فرضیات رو بیشتر میکردی دومی که تجربه ای نداره. هر چی هست پیش اولیه. چون همه راه رو رفته و برگشته , پس بهتر میدونه هر چیزی جاش کجاست و چرا ها و باید و نباید ها رو بهتر می فهمه. مثه ازدواج یا اعتیاد 4 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ به قول علی شریعتی : چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن..... من توبه را فقط در صورت انجام عملی ضد ارزش های انسانی مجاز میدانم. ارزش های انسانی هم برای من یک چیزهای خاصی هستند. وگرنه توبه به خاطر تفکر،شک و تردید،باور و..... فقط از آن آدم های ترسوست. نمونه ش خود شما . شما از اعتقادات خیلی بیشتر از اونی میدونی که باید بدونه . ( در پرده میگم ) ولی احساس میکنم که برگشتی. یا فرض رو بر این میگیریم که چنین باشه . حالا , شما بهتر میتونی ریز و بم های اونو بشکافی یا کسی که اسمش معتقده و چیز زیادی ازش نمیدونه و همینطوری صاحب اعتقاد شده؟ 5 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ بستگی داره چه راهی باشه تجربه بعضی چیزا ارزش نداره مثلا ازدواج , اعتیاد , راهب شدن , طلبگی , چه میدونم یه راهی مثه اینا . 3 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ نظر شخصی من اینه که این تاپیک خیلی بار معنایی داره و جواب دادن به سوالش هم خیلی سخت و حساسه! ما یه همسایه داشتیم اسمش حسن آقا بود. شرافت و پاکدامنی این مرد زبان زد همه آشنایان بود. ولی به شدت هم ساده لوح بود. به جرئت میتونم بگم هیچ کس از ایشون کوچکترین کار غیر اخلاقی و ناپسندی ندیده بود. اصلا انگار فرشته بود. ولی به شدت ساده بود. یعنی یه بچه 4 ساله هم میتونست گولش بزنه. یه جورایی همه فکر میکردن این انسان نه اینکه نخواد گناه بکنه. اصلا نمیتونه گناه بکنه و دست خودش هم نیست. ذاتش پاکی و صداقت بود. یک روز راجع به ایشان بین من و یکی از دوستان بحثی در گرفت در خصوص اینکه کار حسن آقا (حسن آقا یک مصداق است) ارزشمنده یا اونی که توانایی انجام گناه و رندی لازم رو داره ولی از گناه دوری میکنه؟ نتیجه به این ترتیب بود که شخص اول تاپیک کارش ارزشمند تره. چون اون با شناخت و با چشیدن لذت گناه و با داشتن اراده تصمیم به ترک گناه میگیره. در صورتی که شخص دوم ذاتا گناهکار نبوده و صرفا پاکه! نفر اول رنج بیشتری را متحمل میشه و چون آگاهانه است دارای ارزش بیشتریه. اما یه نکته هست که باید بهش توجه کرد. اونم اینکه تو بعضی راه ها دیگه بازگشتی نیست. پس اینکه میگم نفر اول با ارزش تره به این معنی نیست که باید هر کاری رو اول تجربه کنیم بعد ازش اجتناب کنیم. و اما به این نکته هم توجه داشته باشید که منظورم از گناه هر کار ناپسند یا خیر اخلاقیه. نه اینکه گناه از منظر شرعی. 5 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ نظر شخصی من اینه که این تاپیک خیلی بار معنایی داره و جواب دادن به سوالش هم خیلی سخت و حساسه! ما یه همسایه داشتیم اسمش حسن آقا بود. شرافت و پاکدامنی این مرد زبان زد همه آشنایان بود. ولی به شدت هم ساده لوح بود. به جرئت میتونم بگم هیچ کس از ایشون کوچکترین کار غیر اخلاقی و ناپسندی ندیده بود. اصلا انگار فرشته بود. ولی به شدت ساده بود. یعنی یه بچه 4 ساله هم میتونست گولش بزنه. یه جورایی همه فکر میکردن این انسان نه اینکه نخواد گناه بکنه. اصلا نمیتونه گناه بکنه و دست خودش هم نیست. ذاتش پاکی و صداقت بود. یک روز راجع به ایشان بین من و یکی از دوستان بحثی در گرفت در خصوص اینکه کار حسن آقا (حسن آقا یک مصداق است) ارزشمنده یا اونی که توانایی انجام گناه و رندی لازم رو داره ولی از گناه دوری میکنه؟ نتیجه به این ترتیب بود که شخص اول تاپیک کارش ارزشمند تره. چون اون با شناخت و با چشیدن لذت گناه و با داشتن اراده تصمیم به ترک گناه میگیره. در صورتی که شخص دوم ذاتا گناهکار نبوده و صرفا پاکه! نفر اول رنج بیشتری را متحمل میشه و چون آگاهانه است دارای ارزش بیشتریه. اما یه نکته هست که باید بهش توجه کرد. اونم اینکه تو بعضی راه ها دیگه بازگشتی نیست. پس اینکه میگم نفر اول با ارزش تره به این معنی نیست که باید هر کاری رو اول تجربه کنیم بعد ازش اجتناب کنیم. و اما به این نکته هم توجه داشته باشید که منظورم از گناه هر کار ناپسند یا خیر اخلاقیه. نه اینکه گناه از منظر شرعی. مرسی داداش نظر منم دقیقا همینه. اما در مورد ایتکه شما گفتید : اما یه نکته هست که باید بهش توجه کرد. اونم اینکه تو بعضی راه ها دیگه بازگشتی نیست. پس اینکه میگم نفر اول با ارزش تره به این معنی نیست که باید هر کاری رو اول تجربه کنیم بعد ازش اجتناب کنیم. باید عرض کنم : بسیاری از کار هایی که بد جواب میدن , در اصل بد نیستند, بلکه با روشی غلط در انجام یه کار مجاز , چهره اون کار رو بدنام میکنه که تو اینجور مواقع میشه با رعایت اصول برای امکان برگشت , اونو امتحان کرد. البته به لحاظ رعایت قوانین نمیشه مثال بزنم. چون ممکنه یه نفر دنباله شو بگیره و کار خراب بشه . شما میتونید تو این مورد از یه مثال مناسب ذهنی استفاده کنید. 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ مرسی داداشنظر منم دقیقا همینه. اما در مورد ایتکه شما گفتید : اما یه نکته هست که باید بهش توجه کرد. اونم اینکه تو بعضی راه ها دیگه بازگشتی نیست. پس اینکه میگم نفر اول با ارزش تره به این معنی نیست که باید هر کاری رو اول تجربه کنیم بعد ازش اجتناب کنیم. باید عرض کنم : بسیاری از کار هایی که بد جواب میدن , در اصل بد نیستند, بلکه با روشی غلط در انجام یه کار مجاز , چهره اون کار رو بدنام میکنه که تو اینجور مواقع میشه با رعایت اصول برای امکان برگشت , اونو امتحان کرد. البته به لحاظ رعایت قوانین نمیشه مثال بزنم. چون ممکنه یه نفر دنباله شو بگیره و کار خراب بشه . شما میتونید تو این مورد از یه مثال مناسب ذهنی استفاده کنید. به نظر من در بحث های اعتقادی شایسته است که انسان همه راه ها رو امتحان کنه تا مسیر مناسب خودش را پیدا کنه. اینکار به مراتب بهتر از اینه که روی یک عقیده پافشاری کنه. اما در خصوص مصرف مواد مخدر به طور قطع اطمینان میدم که مصرف یکبارش هم انسان را بیچاره میکنه. چون طعم و خاطره لذت این کار تا زمانی که انسان زنده است در ذهنش میمونه و آزارش میده. 2 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ به نظر من در بحث های اعتقادی شایسته است که انسان همه راه ها رو امتحان کنه تا مسیر مناسب خودش را پیدا کنه. اینکار به مراتب بهتر از اینه که روی یک عقیده پافشاری کنه.اما در خصوص مصرف مواد مخدر به طور قطع اطمینان میدم که مصرف یکبارش هم انسان را بیچاره میکنه. چون طعم و خاطره لذت این کار تا زمانی که انسان زنده است در ذهنش میمونه و آزارش میده. من هر دوشو شخصا امتحان کردم . اولیشو که فقط خدا موند و دیگر هیچ . دومیشم چند بار امتحان کردم و وقتی فهمیدم چیه , دیگه هیچوقت دنبالش نرفتم. چون همون موقع هم که امتحانشون میکردم برا این بود که ببینم حس و حالشون چه جوریه. بخاطر رشته تحصیلی ام لازم دونستم که بدونم و دونستم. از دوستانمم کسی رو ندیدم که جرات بکنه و این تست رو بگذرونه . ولی من تونستم و توصیه میکنم کس دیگه ای فکر نکنه که مثه من میتونه. البته این مال چند سال قبل بود . 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ من هر دوشو شخصا امتحان کردم . اولیشو که فقط خدا موند و دیگر هیچ .دومیشم چند بار امتحان کردم و وقتی فهمیدم چیه , دیگه هیچوقت دنبالش نرفتم. چون همون موقع هم که امتحانشون میکردم برا این بود که ببینم حس و حالشون چه جوریه. بخاطر رشته تحصیلی ام لازم دونستم که بدونم و دونستم. از دوستانمم کسی رو ندیدم که جرات بکنه و این تست رو بگذرونه . ولی من تونستم و توصیه میکنم کس دیگه ای فکر نکنه که مثه من میتونه. البته این مال چند سال قبل بود . پس با اجازه من چند تا سوال میپرسم: لذتبخش بود؟ 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ پس با اجازه من چند تا سوال میپرسم: لذتبخش بود؟ یه چیزی تو مایه های نور در نور یا شعف در شعف که میشد دید ولی زیاد نمیشد حسش کرد یا توش شناور شد. 2 لینک به دیدگاه
FrnzT 18194 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ هر دو ارزشمند هستن. اولی بخاطر تجربۀ تلخی که داشته عمرا اون اشتباه رو تکرار کنه. دومی بخاطر هوش و ذکاوتی که داره از تجربۀ دیگران عبرت میگیره. من از دستۀ اول هستم و به شدت تلاش میکنم وارد دستۀ دوم بشم. 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ مثلا تو یه مهمونی یکی رو میبینی که یه غذائی رو نمیخوره. بهش میگی : خوشت نمیاد ؟ میگه نه دوست ندارم . بعد میگی : قبلا خوردی ؟ میگه نه اصلا . میگم خوب وقتی نخوردی و نمیدونی مزّه ش چه جوریه , چرا میگی دوست ندارم : میگه : خودمم نمیدونم ولی دوست ندارم. حالا بیا و ردیفش کن. 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ یه چیزی تو مایه های نور در نور یا شعف در شعف که میشد دید ولی زیاد نمیشد حسش کرد یا توش شناور شد. پس لذتبخش بوده! فکر میکنی کی بتونی لذتش را فراموش کنی؟ یا اصلا میتونی؟ 2 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ یه دوست داشتم ادعای مسلمونی داشت بعد هم همش دنبال دخترا بود گفتم تو که مسلمونی اسلام گفته دست زدن به نا ماحرم گناهه چرا این کارو میکنی؟ گفت خوب خدا گفته اگه گناه کنید بعد توبه کنید بخشیده میشید یعنی خودش میدونه کارش از نظر دینش خطاست بازم انجام میده...چون میدونه بعدا 4 تا جمله میگه بخشیده میشه. اینجور توبه چرته که تو دین هست. 4 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۹۰ من اعتقاد شخصیم رو در این باره میگم از نظر خودم که خوبه امیدوارم برای بقیه هم جالب باشه به نظر من ذهن و روح هم مثل ماهیچه هستن! یعنی اینکه با تمرین میشه قویشون کرد اما اگه از اونها کاری کشیده نشه........... هیچ ماهیچه ای به تن نمیمونه و جاش رو چربی میگره درباره ماهیچه باید بگم فرآیند تولید ماهیچه به این صورته که شما وقتی از یه ماهیچه کار میکشید بافت های اون دچار پارگی خفیف میشن و در صورت رسیدن مواد غذایی ، ترمیم طوری صورت میگیره که چند تا تار ماهیچه ی جدید کنار اون تار معیوب ایجاد میشه اما ........... اگه به یه ماهیچه فشار بیش از حدی وارد بشه ....... اون ماهیچه پاره میشه و دیگه هیچ وقت مثل روز اولش نمیشه!!! امیدوارم منظورم رو رسونده باشم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده