Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ در مورد درماندگی های انسان هم گفتنی زیاد است. اما نکته قابل اهمیت در این مقوله اینست که برای سنجش میزان درماندگی انسان نیاید میزان و اندازه بخصوص و استانداردی را تعیین کنیم. انسان گاهی از اوقات اتفاقات بسیار کوچک ناخوشایندی هم که برایش روی میدهد , درمانده شده و احساس عدم توانایی میکند و از پا میافتد. نباید در چنین مواقعی انسان را به ضعیف بودن متهم کنیم , بلکه باید متوجه باشیم که شرایط موجود در آن برهه برایش چنین بوده که او را مجبور کرده است تا احساس درماندگی کند. نیاید بدون در نظر گرفتن همه شرایط , در مورد کسی یا احساسی و یا فرآیندی قضاوت کنیم. یک سکه را که به هوا پرتاب کنیم , هزار چرخ میخورد تا به زمین برگردد, انسان هم همانند چنین سکه ای است و در طول مدت عمرش هزار و یک حال و احوال بهش دست میدهد و در هر برهه و شرایطی , جور بخصوصی به اتفاقات نگاه میکند و عکس العمل های متفاوتی را از خود نشان میدهد. باید همه رفتار ها را با دید مثبت نگاه کنیم و در مدیریت رفتار هایمان همدیگر را یاری و مدد رسانیم. نباید منتظر بمانیم که به محض مشاهده رفتاری نه چندان درست , بلافاصله نمره بد به انسانها بدهیم و از روی یکی دو حرکت غیر خوب همه شخصیت او را زیر سئوال ببریم. آیا اینگونه نیست؟ 6 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ من به انسان هایی که مدام دنباله رو انسان های دیگه هستند، میگم درمانده. حالا اون انسان دیگه هر مقام و منزلت و قداستی که میخواد داشته باشه. به قول ژول ورن، یک غم میتواند هزاران نشاط را نابود کند، انکار شدنی هم نیست. پس این طبیعی هست که روی یکسری عمل های خاص زننده درباره اشخاص قضاوت بشه. مثلا یک آدمی،همه چیزش کامله، اما دنباله رو یک دیکتاتوره و براش شعار میده. همین برای من کافیه تا طردش کنم. 6 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ من به انسان هایی که مدام دنباله رو انسان های دیگه هستند، میگم درمانده. حالا اون انسان دیگه هر مقام و منزلت و قداستی که میخواد داشته باشه. به قول ژول ورن، یک غم میتواند هزاران نشاط را نابود کند، انکار شدنی هم نیست. پس این طبیعی هست که روی یکسری عمل های خاص زننده درباره اشخاص قضاوت بشه. مثلا یک آدمی،همه چیزش کامله، اما دنباله رو یک دیکتاتوره و براش شعار میده. همین برای من کافیه تا طردش کنم. یعنی اگه اونام در مورد شما اینجوری فکر کنن و شما رو طرد کنن , ناراحت نمیشی؟ اینجوریا باشه که انسان تنها میمونه. میشه این تنهایی رو تحمل کرد؟ 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ یعنی اگه اونام در مورد شما اینجوری فکر کنن و شما رو طرد کنن , ناراحت نمیشی؟ اینجوریا باشه که انسان تنها میمونه. میشه این تنهایی رو تحمل کرد؟ طرد کردن اولین راه امر به معروف و نهی از منکر است. تنها شدن باعث میشه خیلی ها به خودشون بیان و از راه گذشتشون فاصله بگیرن. تنها ماندن به نظر من بهتر از تحمل عده ای با باوری هست که اون باور رو بزرگترین آفت بشریت بدونی. 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ هیچ انسانی شایستگی این را ندارد که بر شخصیت و تفکر دیگران ارزش گذاری کند. هیچ چیز مطلق نیست. انسان کامل ترین موجود طبیعته ولی هیچ وقت به درجه کمال مطلق نمیرسه و تا زمانی که به این درجه نرسیده حق ارزشگذاری بر خوب بد دیگران را ندارد. 4 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ دوستان توجه داشته باشند که من تو متن موضوع تاپیک یه عبارت ( گاهی از اوقات ) رو آوردم. یعنی نه اون انسانهایی که کلا یه جوری اند. اونایی که گاهی از اوقات درمانده میشن. 2 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ طرد کردن اولین راه امر به معروف و نهی از منکر است. QUOTE] این منطق شماست یا جایئ گفته شده؟ 2 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ مثلا یک آدمی،همه چیزش کامله، اما دنباله رو یک . . . ..همین برای من کافیه تا طردش کنم. اونوقت میشه نتیجه بگیریم که اون ادم با اون کارش باعث درماندگی شما شده؟ یعنی حتما از این کار اون فرد درمانده شدی تا مجبور شدی طردش بکنی دیگه ؟ درسته؟ 2 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ این منطق شماست یا جایئ گفته شده؟ منطق اسلام هست عزیز. یکی از مراحل کسیکه به صراط مستقیم نمیاید، بی محلی و طرد هست، قبل از مرحله اقدام عملی کردن. 2 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ من به کسی میگم درمانده که خدا از رو حمکت ببندد دری رو براش پیاده کرده اما بازم ز حکمت در دیگری رو باز نگذاشته! 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ منطق اسلام هست عزیز. یکی از مراحل کسیکه به صراط مستقیم نمیاید، بی محلی و طرد هست، قبل از مرحله اقدام عملی کردن. خوب ما تو این بحث از منطق ادیان نمیخوایم بحث کنیم و یا بهشون تکیه کنیم. موضوع شخصیه. یعنی خود انسان و اینکه به چه کسانی و تو چه شرایطی صفت درمانده رو در موردش بکار میبریم و اون چرا هایی که مطرح کردم. 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ من به کسی میگم درمانده که خدا از رو حمکت ببندد دری رو براش پیاده کرده اما بازم ز حکمت در دیگری رو باز نگذاشته! شمام که بحث رو به موضوعات دیگه ربط میدین !!!!!!!!!! ما چیکار به کار خدا و در و بستن و پیاده کردنش داریم عزیز ؟ موضوع بحث مدیریت رفتار و اندیشه است و رابطه اون با صفت درمانده و درماندگی انسان و تعریف ما از این حالت که میخوایم ببینیم قضاوت فردی ما تو این موضوع چه جوریاست و چرا؟ و بهترین راه حل کدومه. 1 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ خوب ما تو این بحث از منطق ادیان نمیخوایم بحث کنیم و یا بهشون تکیه کنیم. موضوع شخصیه. یعنی خود انسان و اینکه به چه کسانی و تو چه شرایطی صفت درمانده رو در موردش بکار میبریم و اون چرا هایی که مطرح کردم. البته بگم من به درمانده مقطعی معتقد نیستم. یعنی اینطور نیست بدون آنکه گذشته و حال طرف رو در نظر بگیرم، سریع بگم درمانده. اونیکه گفتم درمانده برای کسی هست که یک صفت در وجودش نهادینه شده. 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ به کسی که در خودش مانده!... اما علتش مهم هست و اینکه دیدگاه ما با این انسان چیست و چرا؟ لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ البته بگم من به درمانده مقطعی معتقد نیستم. یعنی اینطور نیست بدون آنکه گذشته و حال طرف رو در نظر بگیرم، سریع بگم درمانده. اونیکه گفتم درمانده برای کسی هست که یک صفت در وجودش نهادینه شده. من هم دقیقا با شما هم عقیده ام. یعنی وقتی ببینم انسانهای بسیار توانا تو یه موضوعی درمانده بشن , هیچوقت نمیگم , دیدی فلانی هم بالاخره برید. بلکه اون واقعه رو در همون حد و اندازه هایی که براش اتفاق افتاده , در نظر میگیرم و بهش حق میدم. 1 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ شمام که بحث رو به موضوعات دیگه ربط میدین !!!!!!!!!!ما چیکار به کار خدا و در و بستن و پیاده کردنش داریم عزیز ؟ موضوع بحث مدیریت رفتار و اندیشه است و رابطه اون با صفت درمانده و درماندگی انسان و تعریف ما از این حالت که میخوایم ببینیم قضاوت فردی ما تو این موضوع چه جوریاست و چرا؟ و بهترین راه حل کدومه. موضوع دیگه نیست این هم به خدا ربط ندادم که ضرب المثل هستش ب هرکی که یه جا تو زندگیش به مشکل بر بخوره میگن:خدا گر زحکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری دلداریش میدن اینجوری بعد اونم منتظر میشه تا یه راه حلی برا مشکلش پیدا بشه تا بگه اون در که میگفتن باز شد ولی وقتی بازم راه حلی پیدا نشد و یه مشکل دیگه سبز شد اونوقت درمانده میشی تعریف من از درماندگی همینه ! قضاوت ما چه جوریاست رو قبول اما اون چرا !؟؟ رو نگرفتم ببخشید! راه نجات از درماندگی هم به نظر من صبر هست و خوب در کنارش نا امید نشدن 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۹۰ موضوع دیگه نیست این هم به خدا ربط ندادم که ضرب المثل هستش ب هرکی که یه جا تو زندگیش به مشکل بر بخوره میگن:خدا گر زحکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری دلداریش میدن اینجوری بعد اونم منتظر میشه تا یه راه حلی برا مشکلش پیدا بشه تا بگه اون در که میگفتن باز شد ولی وقتی بازم راه حلی پیدا نشد و یه مشکل دیگه سبز شد اونوقت درمانده میشی تعریف من از درماندگی همینه ! قضاوت ما چه جوریاست رو قبول اما اون چرا !؟؟ رو نگرفتم ببخشید! راه نجات از درماندگی هم به نظر من صبر هست و خوب در کنارش نا امید نشدن تشکر از حضور شما در این بحث. اصولا موضوع مورد بحث این نیست که ما دنبال راه نجات باشیم. موضوع بحث اینه که : گاها یه نفر انسان بسیار توانمند رو میبینیم که تو یه موضوعی یا اتفاقی درمانده میشهو حالت انفعالی به خودش میگیره. من میگم ما نباید با دیدن درماندگی این شخص , یکدفعه طومار کل افتخارات گذشته ایشان را در هم بپیچیم . بلکه باید بهش حق بدیم که طبق دلائلی که داشته میتونسته تو اون مورد درمانده هم بشه و این دلیل نمیشه که دیگه روش حساب نکنیم. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده