Ehsan 112346 ارسال شده در 5 خرداد، 2012 من واقعا موندم این بچه های انجمن برن آنتالیا چطوری شنا میکنند. از برادر یا خواهرش. :icon_razz:
lorena 10304 ارسال شده در 5 خرداد، 2012 من واقعا موندم این بچه های انجمن برن آنتالیا چطوری شنا میکنند.از برادر یا خواهرش. :icon_razz: برادران با پیژامه و خواهران با چادر
هادی ناصح 18854 ارسال شده در 5 خرداد، 2012 من واقعا موندم این بچه های انجمن برن آنتالیا چطوری شنا میکنند.از برادر یا خواهرش. :icon_razz: با حجاب اسلامی
Ehsan 112346 ارسال شده در 5 خرداد، 2012 برادران با پیژامه و خواهران با چادر با حجاب اسلامی واقعا در تعجب هستم. یک کم خودتون رو اصلاح کنید بابا، میرین اونور ضایع میشین آبروی ایرانی هارو میبرین، ندید بدیدها
هادی ناصح 18854 ارسال شده در 5 خرداد، 2012 واقعا در تعجب هستم.یک کم خودتون رو اصلاح کنید بابا، میرین اونور ضایع میشین آبروی ایرانی هارو میبرین، ندید بدیدها ما هر جا میریم باید در دیگران اثر بزاریم تا بفهن ایرانی کیه اگر رفتی آنتالیا ساحل و دیدی سیاه بود تعجب نکنیا بدان و آگاه باش اون روز من اونجا بودم
lorena 10304 ارسال شده در 5 خرداد، 2012 ما هر جا میریم باید در دیگران اثر بزاریم تا بفهن ایرانی کیهاگر رفتی آنتالیا ساحل و دیدی سیاه بود تعجب نکنیا بدان و آگاه باش اون روز من اونجا بودم ما اصلا چنین صحنه هایی بیینیم خون راه میاندازیم اومدی دیدی قرمز بود تعجب نکنیا
Fo.Roo.GH 24356 ارسال شده در 5 خرداد، 2012 ای بابا این موقعیت ها چیه اخه جای دختر : اینقدر شوکه میشم که ممکنه در وهله اول نتونم هیچ حرکتی بکنم....تا مدتها میدونم از یادم نمیره وحتی ممکنه از ناارحتیش اشکم هم دربیاد جای برادر : شوکه، ناراحت ، شاکی از خواهر که حالا نمیشد یه چیزی بپوشی خواهر هم میگه : شماها نمیشد یه سرو صدا کنید خب؟ جای دوست برادر : شوکه با چشمهای از کاسه در اومده، شرمگین و سر رو فوری میندازم پایین و محل حادثه رو ترک میکنم :th_running1:
M_Archi 7762 ارسال شده در 7 خرداد، 2012 بدون شرح اتفاقا همین چن روز پیش یکی از بچه ها تعریف می کرد که یکی از دوستاش رفته بود حموم بعد حموم کردن موقع بیرون اومدن یادش می افته لباساشو با خودش نبرده رخت کن پیش خودش میگه تو خونه هم کسی نیس همینجوری برم تا درکمد لباس و... نگو از اون طرف داداشش دوستشو با خودش اورده خونه درست لحظه ای که داداشه میره اشپزخونه چایی بیاره ابجیه میاد از تو سالن رد بشه که دوست داداشش اونو می بینه و دختره هم وقتی با اون وضع پسره رو می بینه وسط سالن غش می کنه . . . . هیچی دیگه اخرش همون دوست داداشش با این دخترخانوم مزدوج میشه قصه ما به سر رسید عمو جنتی به خونه اش نرسید http://www.noandishaan.com/forums/thread29309-23.html#post745167
شــاروک 30242 ارسال شده در 10 خرداد، 2012 اول شوکه میشدم بعدش غش میکردم از خنده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :ws3::ws3: همیشه تو این شرایط بغرنچ خندم میگیره.
شــاروک 30242 ارسال شده در 10 خرداد، 2012 اول شوکه میشدم بعدش غش میکردم از خنده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :ws3::ws3: همیشه تو این شرایط بغرنچ خندم میگیره.
ارسال های توصیه شده