digital01 24 ارسال شده در 9 آذر، 2014 عکس های خاطرات شیرین دوران دبستان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 7
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 25 بهمن، 2014 از سرگرمی های ما دهه شصتیا بالا رفتن از رختخواب ها بود!! خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر!! لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله دماوند!! چه کنیم تفریح نداشتیم که…. 12
e.t 1423 ارسال شده در 26 بهمن، 2014 از سرگرمی های ما دهه شصتیا بالا رفتن از رختخواب ها بود!! خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر!! لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله دماوند!! چه کنیم تفریح نداشتیم که…. 5
Nazanin.ad 6895 ارسال شده در 26 بهمن، 2014 از سرگرمی های ما دهه شصتیا بالا رفتن از رختخواب ها بود!! خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر!! لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله دماوند!! چه کنیم تفریح نداشتیم که…. ینی گوله نمکی ! 5
sara 33 77 ارسال شده در 27 بهمن، 2014 از سرگرمی های ما دهه شصتیا بالا رفتن از رختخواب ها بود!! خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر!! لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله دماوند!! چه کنیم تفریح نداشتیم که…. به خداااا راس میگی... :ws28: 4
baranobarf 352 ارسال شده در 28 بهمن، 2014 بهترین خاطرات ما مال همون دورانه دورانی که کارتن فوتبالیستارو میدیدیم بعد میپردیم تو کوچه جو واکی بایاشی میگرفتمون رویامون گرفتن جام با توپ دولایه پلاستیکی بود :ws28: 3
baranobarf 352 ارسال شده در 28 بهمن، 2014 از سرگرمی های ما دهه شصتیا بالا رفتن از رختخواب ها بود!! خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر!! لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله دماوند!! چه کنیم تفریح نداشتیم که…. :ws28:به نکته ظریفی اشاره کردید..خیلی قشنگ گفتید بعدشم مامان میامدو دعوامون میکرد..:icon_pf (34): 3
ENG.SAHAND 31645 ارسال شده در 28 بهمن، 2014 :ws28:به نکته ظریفی اشاره کردید..خیلی قشنگ گفتید بعدشم مامان میامدو دعوامون میکرد..:icon_pf (34): تازه یبار خواهر کوچیکمو گول زدم اوردم کنار لحاف تشکا بعد منه نامرد ریختم لحافارو رو سرش بعد با نامردی تموم نشتم روش خدا وکیلی الان یادم میافته اینجوری میشم :banel_smiley_52: 4
baranobarf 352 ارسال شده در 28 بهمن، 2014 تازه یبار خواهر کوچیکمو گول زدم اوردم کنار لحاف تشکا بعد منه نامرد ریختم لحافارو رو سرش بعد با نامردی تموم نشتم روش خدا وکیلی الان یادم میافته اینجوری میشم :banel_smiley_52: :ws28:ینی من الان دارم میمیرم از خنده...حالا که اینو گفتید بزارید منم یکیشو بگم... یه بار که لحاف تشکا افتادن روم برا اینکه داداشمو بترسونم اون زیر بی حرکت وایسادم و صدامم در نیومد... داداشم فک کرد بلایی سرم اومده بدو بدو لحاف تشکارو کنار زد... منم یه کم مونده بود دستش بهم برسه داد زدمو پریدم بیرون میخواستم بترسونمش فقط بعدش یادمه گذاشت دنبالم منم که فرار:th_running1::ws28: 3
Lean 56968 ارسال شده در 29 بهمن، 2014 از سرگرمی های ما دهه شصتیا بالا رفتن از رختخواب ها بود!! خدا میدونه چند بار رختخوابها ریزش کردن و موندیم زیر!! لذت صعود از این رختخوابها برابری میکرد با صعود به قله دماوند!! چه کنیم تفریح نداشتیم که…. عه فک میکردم فقط من ازین کارا میکردم نگو دیوونه تو دهه شصتیا زیاد بوده 5
ارسال های توصیه شده