A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ دونوع استعفا ویژگی توسعهیافتگی اگر میان نظامهای سیاسی و مدیریتی جدید و سنتی مقایسه کنیم، تفاوتهای زیادی را ازهرجهت میان آنها خواهیم دید. از حیث اهداف و وظایف، از حیث معیارهای انتصاب افراد، از حیث نحوه ومرجع پاسخگویی، از حیث تشکیلات و مقررات با یکدیگر تفاوتهای بسیار چشمگیری دارند، بهطوری که میتوان مدعی شد که این تفاوت میان دو نظام مدیریتی به اندازه تفاوت در ظاهر یک شهر مدرن مثل توکیو با یک شهر پیشامدرن مثل شهرهای درجه چندم برخی کشورهای توسعه نیافته و درحال جنگ در آفریقا و آسیاست. ظاهر دو شهر را میتوان بهسرعت مقایسه کرد، ولی برخی شهرهای جوامع درحال توسعه هستند که توانسته اند با اتکا به منابع مالی رانتی و نیز با بهکار گرفتن مشاوران داخلی یا خارجی فاصله و تفاوت ظاهری و سختافزاری خودرا با شهرهایی چون توکیو کم کنند، هر چند بهلحاظ بنیانهای فکری و مدیریتی و نرمافزاری همچنان در دوران پیشامدرن بهسر میبرند و اختلاف آنها از اینجهت با جوامع مدرن همچنان برقرار میباشد، اختلافی که با چشم عادی و غیرمسلح دیده نمیشود. یکی از وجوه مهم این تفاوت، نظام مدیریتی و اصول حاکم براین نظام مدیریتی میان این دو جامعه گوناگون است. معنا و وجود استعفا از پست و مسئولیت خود، در این دو نوع نظام، یکی از نمودها و مصداقهای روشن از این گوناگونی است. درنظام مدیریتی مدرن، استعفا از مسئولیت در سه حالات رخ می دهد. یک حالت عادی آن ناشی از مسایل شخصی فرد مسئول، اعم از مسایل خانوادگی یا جسمی یا روحی و امثال آن است. این وجه قضیه پیش از پذیرش مسئولیت نیز دیده میشود و افراد زیادی هستند که به دلایل مذکور، حاضر به پذیرش مسئولیت پیشنهاد شده به خودشان نمیشوند. این نوع استعفا یا استنکاف از پذیرش مسئولیت، چون انعکاس اجتماعی چندانی ندارد، کمتر رسانهای میشود و ممکن است از این نوع استعفا درجوامع در حال توسعه هم تا حدودی وجود داشته باشد. هرچند گمان میکنم که میزان آن بهدلایل متعددی کمتر از جوامع پیشرفته است، ولی موضوع بحث فعلی نیست. نوع دیگر استعفا بهدلیل پذیرش مسئولیت ناشی از قصور یا تقصیر است. در مدیریت جوامع توسعه یافته، نتایج ناشی از پذیرش مسئولیت مثل میوه درهم بوده و جداشدنی نیست. بهعبارت دیگر نمی توان مسئولیت کاری را پذیرفت، و تمام نقایص و ضعفها و شکستها را بهعهده دیگران انداخت، و تمام موفقیتهای داشته و نداشته را بهپای خود نوشت، و مدال افتخار و شایستگی را با دستان خود بر سینه خویش نصب کرد. بههمین دلیل است که پس از اتفاقات و رویدادهای ناخوشآیندی که در حیطه مسئولیت یک مدیر در این جوامع رخ میدهد، دربسیاری از موارد فوری استعفا میدهند و راه را برای ترمیم از سوی مدیر جدید و رسیدگی منصفانه باز میکنند. این واکنش در برخی مواقع تا حدی شدید است که مدیر مربوط اقدام به خودکشی میکند. ایننوع استعفا فقط مربوط به شکستهای مدیریتی نیست، بلکه درمواردی هم که اتهامی علیه آن مدیر وارد میشود (حتی وقتیکه اثبات آنهم جرم تلقی نشود)، مدیران این جوامع، فوری استعفا میدهند. نمونههای آن فراوان است، اخیرا یکی از وزرای اروپایی که قبلا کوشیده بود آثار ناشی از تخلف رانندگی را پاک کند، مجبور به استعفا شد، تخلفی که در یک جامعه دیگر اصولا ارزش فکر کردن ندارد و بسیار مسخره خواهد بود که مدیری دراین زمینه مورد پرسش قرار گیرد چه رسد به این که این تخلف بخواهد برای او تبعات داشته باشد. نمونه دیگر هم در وزیر دفاع آلمان بود که مهمترین نامزد جانشینی برای صدراعظم تلقی میشد ولی بهدلیل عدم رعایت قواعد علمی در تدوین پایان نامهاش مجبور به استعفا شد. نکته مهم این است که این موضوعات در اندک زمانی به نتیجه میرسد و مثل ما نیست که پس از 5 سال هنوز از منظر رسمی معلوم نیست که مدرک فلان مقام دولتی تقلبی است یا واقعی؟ و احتمالا هیچوقت دیگر هم معلوم نخواهد شد! این گونه استعفاها ناشی از آن است که مردم و افکار عمومی پایه قدرت و مسئولیت هستند، و چون افکار عمومی باید درباره این رویدادها قانع شوند، (حتی اگر برداشت افکار عمومی، منصفانه نباشد) بنابراین هیچ راهی برای مسئول مورد اتهام یا کوتاهی کننده، جز استعفا باقی نمیماند، زیرا افکارعمومی و رسانهها او را رها نخواهند کرد. درحالیکه دریک جامعه توسعه نیافته قدرت و مسئولیت ناشی از اراده مافوق است، مافوقی که او نیز دربرابر مردم مسئولیت و پاسخگویی را نمیپذیرد. بنابراین هیچ فشار بیرونی برای استعفا یا کنارهگیری بر او وارد نمیشود. نوع دیگر استعفا در جوامع پیشرفته، استعفا از موضع قدرت و مسئولیت است. نمونه اخیر آن استعفای آقای کاپلو مربی تیم ملی انگلستان است. روشن است که قرارداشتن در مقام مربی تیم ملی انگلستان واجد اهمیت زیادی برای مربیان فوتبال است. ولی چرا با دخالت فدراسیون فوتبال انگلستان و تغییر کاپیتان تیم بدون نظر مربی، او استعفا میدهد، وعطای این مسئولیت رابه لقای آن میبخشد؟ درحالی که همه میدانیم انواع و اقسام افراد فوتبالی و غیرفوتبالی درکار مربیان تیمهای ملی بسیاری از کشورهای درحال توسعه، دخالت می کنند و حتی در ترکیب تیم، یا بودن و نبودن یک بازیکن دخالت می کنند، ولی مربی تیم از جایش تکان نمی خورد تا وقتی که او راعزل کنند. پاسخ این است که در نظامهای مدیریتی پیشرفته، افراد برحسب تواناییها و صلاحیتهای شغلی و حرفهای انتخاب میشوند، درواقع ضابطه داشتن صلاحیت، بر انتخاب افراد حاکم است. وقتی که ضابطه حاکم باشد، مربی و مسئول انتصابی، فقط درشرایط پیشبینی شده و منطقی فعالیت می کند و هیچگاه حاضر نمیشود اعتبار خودرا با نقض این شرایط از دست بدهد. این مربی حتی اگر براثر استعفای خود در کوتاه مدت میلیونها دلار ضرر کند، این کار را میکند، زیرا زیر بار شرایط غیر حرفهای رفتن برای او ضررهای بیشتری در بلندمدت و میانمدت دارد. بههمین دلیل هم بهسرعت تصمیم میگیرد و استعفا میدهد. ایندونوع استعفا درواقع بهنحوی دوروی یک سکه هستند، وقتی قدرت ناشی از مردم باشد و رسانهها وکیلمدافع این مردم باشند، بطورطبیعی، قدرت و مسئولیت به افرادی تعلق میگیرد که شایستگیهای لازم را برای انجام آن دارند و هرگاه خطایی ازسوی یکی از دوطرف صورت گیرد، بهسرعت منجر به استعفا میشود. استعفای آقای کاپلو برای فدراسیون فوتبال انگلستان یک امتیاز منفی محسوب خواهد شد، چرا؟ چون آن مربی شاخص و معیار قضاوت است، همچنان که استعفای اعتراضی حتی یک وزیر هم در کابینههای آنان مشکلات متعددی را ایجاد می کند. ولی در جوامع توسعه نیافته، حتی اگر همه هیاتدولت را در یک شب عوض کنند، یا آنان همگی مجبور به استعفا شوند، می توان تمام آنان را با افراد جدید جایگزین کرد، بدون آنکه هیچ مشکل سیاسی و مدیریتی پیدا شود. وقتی که بود و نبود افراد تا این حد غیرموثر است، حتما استعفا دادن آنان هم واجد هیچ اهمیتی نخواهد بود. برای سنجش میزان تفاوت میان توسعهیافتگی دو جامعه، بود و نبود این دو نوع استعفا معیار مناسبی است. عباس عبدی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام روزنامه اعتماد 25-11-1390 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اسفند، ۱۳۹۰ نوع دیگر استعفا بهدلیل پذیرش مسئولیت ناشی از قصور یا تقصیر است. در مدیریت جوامع توسعه یافته، نتایج ناشی از پذیرش مسئولیت مثل میوه درهم بوده و جداشدنی نیست. بهعبارت دیگر نمی توان مسئولیت کاری را پذیرفت، و تمام نقایص و ضعفها و شکستها را بهعهده دیگران انداخت، و تمام موفقیتهای داشته و نداشته را بهپای خود نوشت، و مدال افتخار و شایستگی را با دستان خود بر سینه خویش نصب کرد. بههمین دلیل است که پس از اتفاقات و رویدادهای ناخوشآیندی که در حیطه مسئولیت یک مدیر در این جوامع رخ میدهد، دربسیاری از موارد فوری استعفا میدهند و راه را برای ترمیم از سوی مدیر جدید و رسیدگی منصفانه باز میکنند. عباس عبدی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام روزنامه اعتماد 25-11-1390 :icon_gol: همه انچه نوشتی درسته علیرضا در این مورد که من نقل قول گرفتم به نظرم مهمترین دلیل استفعا در کشور های پیشرفته است بدیهی است با وجود مسئول خاطی در راس امور هر گز بازرسان و مجققینی که قرار است در مورد پرونده رسیدگی کنند نخواهند توانست به مدارک لازم دسترسی کامل پیدا کنند و معمولا تیم همراه نیز که توسط ان شخص به نهاد مربوطه پا نهاده باعث سنگ اندازی در راه تحقیق میشود اینست که شخص مستعفی که حتی ممکن است خود را کاملا بیگناه بداند با اینکار قصد دارد که بیکناهی خود را نیز ثابت کند و یا اگر قصوری مرتکب شده است به شیوه ای دموکراتیک تسلیم قضاوت میشود دو نکته جالب که در همین روزا اتفاق افتاد در رابطه با دو دنیای قانونمدار و قلدر مدار را هم بد نیست ذکر کنم اولی استعفای رییس جهمور خوش تیپ المان اقای وولف بود که بعد از رسانه ای شدن جریان یک رسوایی مالی مربوط به چند سال پیش که ایشان نخست وزیر ( بالاترین مقام ) یک ایالت المان بودند . ایشان اندکی مقاومت کردند و حاضر به استعفا نبودند تا اینکه دادگاهی در المان تقاضای سلب مصونیت سیاسی ایشان را کرد و قبل از اینکه ماجرا به سلب مسئولیت بکشد استعفا نمودند ماجرای دنیای چماقمدار نیز گریز اقای طارق الهاشمی معاون ریس جمهور عراقست که از دست عدالت فرار کرده و خود را بیکناه میداند ولی هر چه میگویند اقا بیا دادگاه بگو من بیکناهم قبول نمیکنه و تازه به قضات هم دستور میده که مثلا من را باید در فلان شهر دادگاهی کنید و ازین بهانه ها ..... لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده