رفتن به مطلب

نقدی بر کتاب "سیر اندیشه ها در شهرسازی"


ارسال های توصیه شده

[h=1]متن پایین برای یکی از دانشجویان طراحی شهری دانشگاه UCL است. یکی از دوستان من که آنجا درس میخواند و در کتاب سیراندیشه ها در شهرسازی با دکتر پاکزاد همکاری کرده است، لینک این وبلاگ را در صفحه ی فیسبوکش گذاشته و از ما دعوت کرده تا در این بحث شرکت کنیم. خودشون هم حضوری با هم مثل اینکه بحثی در این مورد داشته اند. من نظرات دوستان موافق و مخالف رو براتون در ادامه ی تاپیک، ارسال می کنم.، شما هم میتونید همینجا بحث رو پیگیری کنید و در بحث شرکت کنید.

 

آیا اندیشه شهرسازی سیر دارد؟[/h]

 

سیر یا تحول ؟

امروزه روز نه شهر را مانند ۴٠ سال پیش می سازند و نه آن را مانند ٧٠ سال پیش درک می کنند، حتا انتظاری هم که از شهر طرح های شهری دارند مانند ٢٩ سال گذشته نیست، پس اگر شهر سازی اندیشه ای داشته باشد این اندیشه دچار تحول شده است اما آیا این تحول می تواند سیر باشد ؟! قطعا سیر انقلاب نیست، یعنی اگر تحول شهرسازی دچار انقلاب شده باشد به معنی کامل کلمه یعنی روزه که با دیروزش نسبتی نداشته باشد آنگاه دیگر سیری مطرح نیست( هرچند این حادثه اساسا برای بشر ناممکن است چون اگر چنین انفلابی رخ دهد حافظه بشر به کل از میان می رود) اما اگر جوهره ای وجود داشته باشد که حوادثی آنرا تغییر دهند آن جوهره سیر کرده است، حال آیا تفکر شهرسازی یک جوهره است ؟!کتاب سیر اندیشه های در شهرسازی که به ظاهر توسط دکتر پاکزاد نوشته شده است هرچند به تحولات شرایط زمان توجه دارد و لابد می داند که تفکر با زمان نسبت دارد و چه بسا زبان آن باشد، از مفهوم این سیر غافل شده است. اگر قرار است سیر اندیشه مشخص شود اول باید آن جوهره تعیین شود به عبارتی اگر قرار است معلوم شود که در شهر سازی چه سیر فکری رخ داده اول باید حدود و ثغور این فکر تعین شود چه تفکری در شهرسازی است و چه تفکری ازین در وارد نشده است؟!!بررسی چهره های تفکر خیلی مهم است چون هنوز تفکر خارج از بشر رخ نداده است اما ازان مهمتر بررسی جریان ها و از آن مهم تر و در واقع زیربنایی تر بررسی موتور این تحولات است، وقتی کتاب شهرسازی تخییلات و واقعیات را می خوانیم (هرچند عنوان تخیل در ترجمه بحث انگیز شده چه اوتوپی و آرمان را به تخیل ترجمه کردن کاری سوال برانگیز است و من نمی دانم آیا شهرسازی به معنی مدرن آن جایی برای تخیل خلاق دارد یا نه، به نحوی که این واژه در فرهنگ ایران معنا شده ) در ابتدا با این مفاهیم آشنا می شویم. این کتاب احتمالا بهترین کتابی است که در حال حاضر در بازار برای سیر تفکر شهرسازی پیدا می شود ، به دقت این تحول را گاهی در نویسنده ها گاهی در فلاسفه می بینیم ، اما کتابی که به اسم دکتر پاکزاد چاپ شده است این تفکر را مختص شهرسازان و معماران دیده است! حال مثلا تفکر مارکس یا هایدگر بیشتر بر شهرسازی تاثیر داشت یا مثلا تفکر یان گل ؟!در مقام نویسنده با منابع موجود برای نوشتن چنین کتابی با توجه به کتاب های نوشته شده زبان های دیگر لزوم نوشتن این کتاب چه بوده است؟ کجای علم شهرسازی دچار پیشرفت شد؟ آیا صرفا کار ترویج دانش مد نظر بوده است، که فلانی چه گفته و چه کرده؟ کاری که وظیفه روزنامه های و کتاب های ترویجی است؟!تلاش برای برداشن سنگ بزرگ گاهی ناگوار تمام می شود، تفکر شهرسازی آنگونه که در کتاب شوای میبینیم سیر دارد و این سیر منطقی است اما اینگونه که در این کتاب دیده می شود گویا تفکر صنفی است و مخصوص شهرسازان! این برخورد برایمان آشناست این برخورد اخلاق حرفه ای اساتید است ، آنها می خواهند برای علم تعیین تکلیف کنند و برای صنف خود کسب اعتبار، انگیزه ای که احتمالا در تدوین این کتاب بی تاثیر نبوده است…منبع:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

با خوندن اين نوشته دو نكته در ذهن خطور مي كنه: 1- آيا نوشته نقدي است بر كتاب و تفكر نويسنده در تدوين آن و 2- آيا نقد مفهومي ِ"سير" و "تحول" انديشه و تفكر در عرصه شهرسازي (برنامه ريزي و طراحي) است؟ پرداختن به اين دو كار ساده اي نيست. در مورد نخست، استاد پاكزاد در تدوين اين كتاب تا جايي كه خاطر دارم باور دارند كه كتابي است به عنوان "دايرة المعارف"، به شكلي كه براي علاقمندان "سير انديشه" در شهرسازي را با در نظر داشتن تفكرات فلسفي، اجتماعي در جريان سير و تحول تاريخي و نگرش هاي موجود فراهم آورده است و نه لزوماً كتابي آكادميك و درسي كه در پايان "contribution" به علم شهرسازي داشته باشد؛ هر چند در رشته اي به گستردگي رشته شهرسازي پرداختن و همت گماردن در نگاشتن چنين مجموعه با ارزشي كمتر از تدوين نظريه هاي شهرسازي نيست، اگر نويسنده اين مقاله "آيا شهرسازي سير دارد؟" مجموعه كتاب سير انديشه در شهرسازي را مطالعه نموده باشد خواهد دريافت كه اين كتاب صرفاً جمع آوري يافته ها و نظرات موجود نيست و ديدي تحليلي و انتقادي هم دارد در خصوص معرفي برخي نظريات ! در مورد نكته دوم، شهرسازي جدا از مفاهيم اجتماع، جامعه، سياست نيست (برنامه ريزي بازوي سياست است!) و مسلماً در شكل گيري، تحول اين انديشه ها نظريات فلاسفه و جامعه شناسان هم مطرح بوده، در برخي مواقع نظريات ارايه شده تنها از سوي شهرسازان نبوده! بلكه جامعه شناسان، روانشناسان و ... نيز صاحب نظر بوده اند و هستند و اين ميان رشته اي بودن و گستردگي تفكر و عمل شهرسازي را مي رساند.... در هر جامعه اي با در نظر گرفتن جريانات و تفكرات فرهنگي و اجتماعي و با تغييرات پيش رو در جهان! همچنان انديشه شهرسازي پا به پاي ساير انديشه ها در حال "سير" خواهد بود .... :))

لینک به دیدگاه

پاسخ نویسنده ی متن:

 

تا آنجا که من می دانم نویسنده این مقاله 3 جلد اول این کتاب را خوانده و به عنوان جمع آوری آن را با ارزش می داند! اما مسئله اینست که تا معلوم نشود شهرسازی چیست در مورد اندیشه آن و به خصوص سیر اندیشه آن نمیتوان حرف زد و صرفا تحول نظرات متفکران تاثیر گذار را م یتوان معرفی نمود که آن هم تحت تاثیر تاریخ و چیزها دیگر بوده است ( البته این فرض هم قابل سوا ل است)،

اما آیا شهرسازی یک اندیشه است یا مجموعه ای از ایندیشه ها اگر مجموعه ای از اندیشه هاست آیا جوهره ای این مجموعه را به هم وصل می کند اگر نه اساسا اندیشه ندارد و تکه تکه است اگر جوهره ای مجموعه اندیشه ها را به هم وصل م یکند بر اساس آن باید فهمید چه چیز شهرسازی هست و چه چیز شهرسازی نیست! مسئله سیر اندیشه بی شک مسئله ای خطی نیست و بیان آن را نمی توان بر اساس حرکت کلی تاریخ دانست چرا که عموما اندیشه تولید کننده متضاد خود نیز می باشد از این جهت تحمیل واژه سیر تداعی مفهوم تکامل را دارد که آن هم فقط برای شاخه ای از تفکر است. نقد اصلی من به این مجموعه عدم اولیوت داشتن جمع آوری چنینی بدون داشتن مبنای نظری استوار است و نقد دوم اینکه این موضوع سنگین تر از توان تیم تحقیقی بوده است و در مقایسه با رقبای خارجی آن به سبب کمبود منابع که نویسنده هم از آن آگاه است از ضعف نسبی رنج می برد. اساسا ترویج علم به عنون پژوهش اولیت ندارد و اگر به عنوانی دیگر دارد برای آن بهتر است بهترین منبع معرفی شود که به نظر من ترجمه یکی از چندین کتاب مرتبط با این موضوع می توانست با صرف انرژی کمتر منبعی عمیقتر ایجاد کند

لینک به دیدگاه

به نظر من نویسنده این متن (که قطعا یک مقاله نیست!) جایی برای بحث نگذاشته، یعنی اساسا قصد بحث کردن نداشته است. این که از خود بپرسیم "آیا شهرسازی تعریفی دارد که سیری داشته باشد" خیلی سوال مهمی هست و می شود بر اساس آن هر کتاب یا مقاله ای که تفسیری از سیر تفکر شهرسازی ارائه داده است را بررسی و نقد کرد. که البته این نقد خودش نیاز به یک چارچوب نظری دارد نه "سلیقه". به نظر من نویسنده این متن تا این نقطه فاصله زیادی دارد. البته به این نکته هم اشاره می کنم که در عنوان کتاب دکتر پاکزاد، An Intellectual History of Urbanism، آوردن کلمه "an" یعنی یکی از هزاران تفسیری که می تواند از سیر اندیشه در شهرسازی ارائه شود...

لینک به دیدگاه

پاسخ نویسنده ی متن:

 

مقاله در لغت به معنای هر نوشته و مبحث است. استنتاج شما در مورد انگیزه و قصد نویسنده را موجه و مهم نمی دانم، مفهوم فاصله زیاد به نظر سلیقه ای تر از خود سوال نویسنده در مورد مبانی و ضروریات نوشتن تاریخ اندیشه می آید و حتی اگر حقیقتا وجود داشته باشد جای جواب را نمی گیرد ,و جالبست که قضاوتی نه در مورد متن که در مورد نویسنده انجام می دهید! هرکسی آزاد است نوشته خود را ارائه دهد و هر روایتی از سیر اندیشه بدهد و قاعدتا هرکسی هم آزاد است از آن روایت سوال بپرسد و بگوید که نوشته شما لزومات ادعای خود را ندارد. نقد مهمترین وسیله پیشرفت است

لینک به دیدگاه

اتفاقا متن سلیقه ای نوشته شده. من هیچ ذهنیت یا نظری درباره نویسنده اش ندارم... و البته با جمله آخر شما کاملا موافقم. ضمن این که خیلی روشن موافقتم را درباره سوال اصلی متن (فقط سوال) اعلام کرده بودم و به نظرم سوال خیلی خوبیه

 

نقدی که چارچوب نداشته باشه می شه سلیقه! چه چیزی با چه معیاری ارزیابی شده؟!

لینک به دیدگاه

پاسخ نویسنده ی متن:

 

مطلقا هم بدون چارچوب نیست! علاوه بر سوال اصلی متن که بی پاسخ بودنش نقیصه روش تحقیق این مجموعه است، این جمله که در مقایسه با کارهای اصلی (مانند کار الین یا شوای یا برادبنت) این کتاب ضعیفتر است و احتمالا ترجمه انرژی کمتر و نتیجه بهتری داشت گزاره مطلقا سلیقه ای نیست، اما زحمتی کشیده شده و قدر آن را باید دانست و بهترین قدردانی تشخیص نقاط ضعف است که در کارهای بعدی جبران شود....

احتمالا منظورتان از نویسنده این متن تا این نقطه فصله زیادی دارد اشتباه فهمیده می شود.

لینک به دیدگاه

خوب این کتاب ها خیلی با هم فرق دارند! برادبنت نظریه ها را بر اساس پایه های فلسفه مدرن (خردگرایی و تجربه گرایی) دسته بندی کرده، الین بر اساس بستر فرهنگی نظریه ها اروپا، امریکا و ...) و ... به همین خاطر هر کدوم هم طیف متفاوتی از نظریه ها را در دسته بندی خود جای داده. و البته این را همه می دونیم که هر دسته بندی ای اعتباریست. یعنی وابسته به معیارهای دسته بندیست... بگذریم ... کتاب دکتر پاکزاد هم تصور و فرضی از "سیر" داشته و آن را در طول تاریخ و بر اساس مقاطع تاریخی غرب مبنا قرار داده و نظریه هایی که در هر دوره مطرح شده اند در واقع "مثال" هایی هستند معرف و توصیف کننده ویژگی های تفکر شهرسازی در آن دوره خاص. همان طور که تاریخ پدیده ای خطی نیست، تفکر شهرسازی هم خطی نبوده... هیچ کدوم این کتاب ها جای همدیگه را نمی گیرند!... و البته هیچ پژوهشی بی عیب و نقص نیست ... من به عنوان یکی از دستیاران دکتر در این کتاب، از سوال شما بسیار استقبال می کنم و البته از این که سهمی در این کتاب داشته ام بسیار افتخار می کنم

لینک به دیدگاه

پاسخ نویسنده ی متن:

 

آیا می توان متفکران شهرسازی را بر اساس دوره های تاریخی دسته بندی کرد؟ ( قطعا می توان اما آیا خوب است؟!) آیا تفکر تابع تاریخ است؟ آیا نمی تواند تاریخ را بسازد و یا متفکری نمی تواند جدای از تاریخ و سیر تاریخی باشد؟(آیا ممکن نیست دو متفکر در یک زمان اما از نظر تاریخ تفکر متعلق به دو دوران باشند؟) آیا متفکران دوره های تاریخی همسو هستند؟ این روش تقدم تاریخ بر اندیشه نیست؟

لینک به دیدگاه

خیر آقا این دیگ هفت من جوشه! هیچ کدوم تابع دیگری نیست! ولی ناچاری برای توصیفش از یک جایی شروع کنی. اتفاقا اندیشه ها به شدت همزمان اتفاق می افتند (همان طور که تفکر مدرن و پست مدرن همزمان شکل گرفتند!) اما می تونند از هم سبقت بگیرند، شاید به خاطر فاصله ای که بین ذهن انتزاعی و زندگی واقعی وجود داره و این که تبدیلشون به هم در هر دوره ای تفاوت داشته (یا برعکس باعث تفاوت دوره ها شده)... دیگه حوصله ام سر رفت ببخشید ... من رفتم ... از آشناییتون خوشحال شدم :))

 

در ضمن، تقدم قائل شدن برای تاریخ روشش این می شه که سیر تکاملی تاریخی برای تفکر فرض کنی و به عنوان "مدل" در نظر بگیری که هرجایی تکرارشدنی باشه! اینه که غلطه!... این کتاب این کار را نکرده ... یه نگاه دیگه بهش بنداز (البته هنوز هم قبول دارم که خالی از نقص نیست)

لینک به دیدگاه
ولی ناچاری برای توصیفش از یک جایی شروع کنی. اتفاقا اندیشه ها به شدت همزمان اتفاق می افتند (همان طور که تفکر مدرن و پست مدرن همزمان شکل گرفتند!) اما می تونند از هم سبقت بگیرند، شاید به خاطر فاصله ای که بین ذهن انتزاعی و زندگی واقعی وجود داره و این که تبدیلشون به هم در هر دوره ای تفاوت داشته (یا برعکس باعث تفاوت دوره ها شده).

 

من با این قسمت حرف ایشون موافقم...

کلن کتابهایی که سیر اندیشه های معماری و شهرسازی رو دنبال میکنن(مهدوی نژاد-پاکزاد) هر دو یه جورایی گرداوری هستن تا دست نوشته...

کمتر نقد میکنن و بیشتر راوی هستن...

اما به نظر من از مسند راوی هم میتونستن بهتر عمل کنن...

مثل مقایسه تمدنها و شهرسازیهای همزمان که کمتر کتابی این کار رو انجام داده....:ws37:

یا تمدنهایی که تحت تاثیر تمدنهای بزرگتر هنر و پیشرفت شهراسازیشون نادیده گرفته شده...

مثل شهر سلماس-تمدن هاراپا و موهنجودارو استخر و غیره ...که همه یه جورایی تحت تاثیر پمپئی و امثال اون قرار گرفتن در صورتی که زودتر از پمپئی و جود داشتن...

اگر بخوایم اندیشه های شهرسازی رو یه سیر منطقی بهش بدیمتو موهنجودارو قرار دادن واحدهای خدماتی و تاسیساتی هر کدوم جای خودشون دارن حتی خیابونهای اصلی از معابر فرعی و دسترسیهای فرعی متمایز هست...یه جورایی شبیه شهر صنعتی گارنیه میشه...:whistle:

اما فقط سیر کلی که خط فکری همه دنیا دارن بیان شده...

لینک به دیدگاه

بحث تکرار مباحث شهرسازی بحثیه که زیاد باهاش مواجه می شیم، و من فکر می کنم مهمترین دلیل اون حذف حادثه ها و دیدگاه های جدید و نو از عرصه شهرسازیه، و این موضوع تنها ایران رو در بر نمی گیره!!! دیدگاه های شگرف در شهرسازی همگی مدت ها قبل مطرح می شد و باقی مباحثی که امروز شهرسازی جهان روش مانور می ده، سیر تکاملیه اون دیدگاه هاست. ضمن اینکه این سوال که آیا انتخاب واژه سیر برای شهرسازی مناسبه یا خیر با بحث مباحث تکراری و ترجمه و ... سنخیتی نداره و دوتا بحث کاملا جداست!!

اما، اولین نکته ای که به ذهن من رسید بحثیه که نویسنده درباره تمایز بین تحول و سیر مطرح کرده، به نظر من این دو رو نمی شه متضاد هم دونست، هر تحولی در شهرسازی به معنای قطع روند کلی نبوده و نیست... گاهی تحولاتی که رخ داده، باعث تکامل روند شهرسازی جهان شدن، نمونه اون رو می شه توی نظریاتی که درباره ترکیب دوباره شهر و طبیعت که امروز هم بازار داغی داره دونست که همگی در تکمیل نظریه باغشهر هاوارد مطرح شدن، که اون زمان شاید نتیجه موفقی نداشت در حالی که با تحولاتی که توی این نظریات ایجاد شده، نمونه های موفق زیادی ایجاد شدن...هر علمی از صحیح و خطای نظریات، دیدگاه ها و حوادث تکمیل می شه و به بار می شینه و من برای این تکامل واژه سیر رو کاملا مناسب می دونم!!!

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...