viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ روزی ۸ هزار زن و دختر ختنه میشوند یونیسف، به رغم ممنوعیت ختنه دختران در بسیاری از کشورها، همچنان روزی ۸ هزار دختر و زن در سطح جهان ختنه میشوند. ختنه زنان ، نابودی لذت جنسی در زنان است که با روش های گوناگون انجام می شود . این کار یک شکنجه و نقص عضو به شمار می رود و در در بیش از ۳۰ کشورکه بیشتر آنها آفریقایی هستند و همچنین ، مناطق کردنشین شمال عراق ، برخی نواحی جنوبی و کردنشین ایران ، برخی کشور های آسیایی و نقاط دیگر انجام می شود . ما بایدبه این کار اعتراض شدید داشته باشیم و آنرا محکوم کنیم . در صورت مشاهده چنین چیزی در هر کجا که بودید ، بسرعت اطلاع رسانی کنید و در مقابل ان واکنش شدید نشان دهید . ختنه زنان چیست؟ ختنه در واقع قطع ناحیهای از آلت تناسلی زن به نام کلیتوریس است که با قطع آن حس زنانگى در آنها از بین رفته و زن تا پایان عمر از دریافت لذت جنسی محروم خواهد ماند. ختنه زنان در سهشکل متفاوت صورت میگیرد: حالت اول منحصر به بریدن کلیتوریس میشود. در نوع دیگر آن علاوه بر کلیتوریس، کلبان یا لبهای کوچک اندام جنسی (Labia Minor) نیز بریده میشوند. بدترین شکل ختنه زنان نوع سوم آن است. در این مدل کلیتوریس و کلبان یا لبهای کوچک هردو بریده شده و با بههمآوردن ملبان یا لبهای بزرگ (Labia Major) آنها را میدوزند. سپس بر روی آن سوراخهای کوچکی در نزدیکی مجرای ادرار و دهانهی رحم ایجاد میکنند. این روش که دردآمیزترین و خطرناکترین شکل ختنه به حساب میآید، در آفریقا بهشدت رواج دارد و معروف به "ختنه فرعونی" است. در این حالت محلدوخته شده هنگام وضعحمل باز میشود و پس از زایمان آنرا مجدداً میدوزند. با توجه به رقم بالای زاد و ولد در آفریقا، این "عمل فرعونی" برای زنان در حقیقت یک "شکنجه" است. همچنین شب ازدواج ، که برای این زنان اولین تماس جنسی محسوب میشود، خشونتآمیز و توام با رنج و شکنج است. از هر ده مورد "ختنه فرعونی" زنان و دختران، یک مورد یا بلافاصله میمیرد و یا بعدها بر اثر عفونت ناشی از آن جان خود را از دست میدهد. دلایل ختنه کردن دختران بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی، از دلایل موجه جلوهدادن ختنه دختران،" مفید بودن آن از نظر بهداشتی، كمك به سلامتی، پیدا کردن روح پاک، زیبایی بدن دختر، کنترل تمایلات جنسی او تا قبل از ازدواج، نگهداری باكرگى دختران جوان تا زمان ازدواج، تامین لذت جنسی بیشتر برای مردان و نگهداشتن رسم و رسوم نسلهای گذشته" عنوان شده است. عوارضهای ناشی از ختنه زنان این سازمان همچنین در تحقیقی از عوارض ختنه دختران و زنان سخن میگوید و آنها را اینگونه بر میشمارد: آسیبرسانی به مجرای ادرار، عفونتهای خونی، ایدز، یرقان، تشكیل کیست و دمل در ناحیهی مجرای ادرار و یا دهانه مجرای تناسلی، خونریزی، ایجاد شوك و حتى تلف شدن فرد به دلیل استفاده از وسایل غیر بهداشتی و استفاده نکردن از داروهای موضعی، عفونتهای مزمن یا متناوب مجرای ادرار و لگن، خطر عقیم شدن زنان ، افسردگی ، سردمزاجی، کاهش میل جنسی، تجربه نکردن ارضاء جنسی، قطع قائدگى، جمع شدن خون قائدگى در شكم و یا به تأخیر افتادن و سختی دوران قائدگى و حتى مرگ دختران. در نواحی جنوبی و کردنشین ایران نیز ختنه زنان بهنوعی رواج دارد ختنه زنان در این نواحی، جنبه دینی به خود گرفته است و زنان به حکم سنت و آئین، از لذت جنسی محروماند. نه فقط در شهرهای کوچک، که گاه در شهرهای بزرگتر، دختران را در کودکی ختنه میکنند. در گزارشی که کانون زنان ایران منتشر کردهاست، نمونههای مشخصی از شهرهای استان هرمزگان آمده است. به عنوان مثال در بندر کنگ از شهرهای کوچک استان هرمزگان، دختران را ۴۰ روز پس از تولد ختنه میکنند. در این گزارش به نقل از یک زن بومی آمده است: «برخی دختران شهر دیرتر و دردناکتر، در سنین ۴ یا ۵ سالگی ختنه میشوند. آنها تمام مراحل ختنه را با چشمان باز میبینند. لبههای کلیتوریس تیغ ریشتراشی مردان میبرند کارزار زنان کارزار زنان با متمرکز کردن بخشی از نیرویش در این راستا و با توجه به رواج این عمل غیرانسانی در جهان توانسته است، در کشورهایی چون سنگال، سومالی و هند موفقیتهایی بهدست آورد. مبارزه با ختنه زنان در واقع مبارزه با جهل و باورهای غلط است. مبارزهای که چندان آسان نیست. تصویب قانون ممنوعیت ختنه دختران و زنان در مصر دستاورد هِرمان زنان قربانی و تلاشهای پیگیرندگان حقوق زنان است. هر چند برای بودوآر کوچک دیر شده است، .قوانینی از این دست میتوانند دختران بیگناهی چون او را حمایت کند این جنایت را محکوم نماییم 2 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ سوده راد - روز ششم فوریه، روز جهانی مبارزه با ختنه زنان است. این روز هم همانند سایر روزهای جهانی، بهانهای است برای پرداختن به یک موضوع خاص تا حداقل یکبار در سال با برگزاری مراسم مختلف و انتشار مقالات و تولیدات چندرسانهای، توجه افکار عمومی به این موضوع جلب شود، ولی در بسیاری از کشورها این روز همچنان با سکوتی توأم با چشمهای بسته میگذرد. اولین گام برای مبارزه با این رسم غیر انسانی، آگاهی در مورد آن و دانستن این است که هر پنج دقیقه ۲۸ کودک و نوجوان ختنه میشوند. براساس آخرین گزارشهای فدراسیون مبارزه با نقص عضو جنسی زنان در فرانسه [۱]، در سال ۲۰۰۵، یکصد و سی ملیون زن ختنه شده در تمام دنیا زندگی میکردند. در سال ۲۰۰۷، شمار این زنان ساکن در فرانسه بین ۴۲ هزار تا ۶۱هزار نفر تخمین زده شده است که ۱۱ درصد آنها را کودکان و نوجوانان تشکیل دادهاند. در سال سه ملیون کودک و نوجوان دختر در معرض خطر ختنه شدن قرار دارند. رسم ختنه بهویژه در جوامع آفریقای میانی، خاورمیانه، آسیا و آمریکای جنوبی رواج دارد ولی با تسهیل حرکت جریانهای مهاجرت انسانی، این پدیده در سایر نقاط دنیا نیز دیده میشود و باید به طور جدی با آن مبارزه کرد. ختنه زنان در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای اروپایی ممنوع است و در بسیاری از کشورهای آفریقایی هم مشمول مجازات میشود. ختنه کردن زنان به معنی بریدن قسمتی یا تمام بخش خارجی آلت جنسی زنانه است و عموماً در سنین پایین و پیش از دوران نوجوانی با همکاری مادر و زنان خانواده صورت میگیرد. آثار این تجاوز تا پایان عمر در جسم و جان زنان باقی خواهد ماند. هر چند در برخی مناطق ختنه زنان پیش از ازدواج یا پس از مرگ همسر نیز رواج دارد. با اینکه در بسیاری از زبانها همچون فارسی و عربی از کلمه مشترکی برای ختنه زنان و مردان استفاده میشود، باید یادآوری کرد که ختنه برای زنان در مقایسه با مردان به معنی بریدن تمام یا بیشترین قسمت آلت جنسی زنانه است. این در حالی است که در عمل ختنه مردان تنها بخشی از جداره آلت جنسی را در برمیگیرد که "زائد" دانسته میشود و عملی بهداشتی تلقی میشود. بنابراین شاید بهتر باشد به جای کلمه ختنه زنان، از مثله زنان استفاده کنیم. ختنه زنان و عواقب آن به طور کلی میتوان انواع روشهای ختنه زنان را به چهار دسته اصلی تقسیم کرد: ۱. بریدن کلاهک بالایی کلیتوریس بدون آسیب به لبها ۲. بریدن کلیتوریس به همراه تمام یا قسمتی از لبهای کوچک ۳. بریدن کلیتوریس و به هم دوختن تقریباً کامل لبها به یکدیگر با حفظ منفذ کوچکی برای دفع ادرار و خونریزی ماهانه. ۴. سایر روشهای ختنه زنان ۸۰ درصد اعمال ختنه به روش دوم و بیش از ۱۵ درصد آنها به روش سوم صورت میگیرند. این عمل نه تنها بر روح فرد اثراتی جبرانناپذیر میگذارد، بلکه از نظر فیزیکی هم او را معیوب میکند. اکثر دختر بچهها در حالی ختنه میشوند که در فریادهاشان مادری را صدا میزنند که خود دست و پایشان را نگهداشته است. زنی که خود نیز قربانی آن چیزی است که سنت خوانده میشود و به بهانههای مختلف توجیه میشود، فرزند دختر خود را به قیچی، تیغ ریشتراشی و گاهی تکه شیشه یا سنگی تیز میسپرد و این درد و اثرات روانی آن را همچون میراثی از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند. "تضمین پاکی زن"، "تضمین سلامتی مرد و کودک متولد شده"، "حذف بوهای بد" و "تکمیل رشد و زنانگی" از جمله دلایل مطرح شده برای انجام ختنه هستند. این در حالی است که بنا به شهادت قربانیان، اضطراب دائمی احساس متفاوت بودن با دیگران، یکی از پایدارترین عواقب مثله شدن است. برای ضدعفونی و التیام زخم معمولاً از گیاهان دارویی سنتی استفاده میشود و در بسیاری مناطق هم پای دختر بچهها تا دو هفته به هم بسته میشود. این عمل موجب بروز کزاز، عفونتهای موضعی، خونریزی و درد در روزها و ماههای پس از ختنه و عفونتهای مزمن، عفونتهای واژینال و رحمی، ناباروری و درد و خونریزی هنگام زایمان میشود. از همه مهمتر با بریده شدن و غیر قابل دسترس بودن کلیتوریس، یعنی تنها عضو بدن انسان با تمرکز بیش از هشت هزار پایانه عصبی، زن از لذت جنسی حاصل از کلیتوریس خارجی محروم میشود. مبارزه با ختنه زنان در عرصه بینالملل در سال ۱۹۴۸ تضمین سلامت به عنوان یکی از حقوق بنیادین در اعلامیه حقوق بشر ثبت شد و کنوانسیون بینالمللی رفع هرگونه تبعیض علیه زنان نیز تنظیم شد. در سال ۱۹۸۶ منشور حقوق بشر و مردم در آفریقا بنیاد نهاده شد و پنجاه کشور نیز به امضا کنندگان آن پیوستند. در این منشور به لزوم احترام به تمامیت فیزیکی و روانی انسان اشاره مستقیم شده است. در سال ۱۹۹۰ و در کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک که ۱۹۲ کشور به آن متعهد شدهاند، بر پایان دادن رسومی که این حقوق کودک را نقض کند تأکید شده است. با اینکه مثله شدن زنان با ارجاع به همه حقوق بالا ممنوع است، بالاخره در سال ۲۰۰۳، ممنوعیت ختنه زنان و هر گونه نقص آلت جنسی زنانه در قالب یک پروتکل به منشور حقوق بشر و مردم آفریقا اضافه شد. قوانین مربوط به مبارزه و مجازات ختنه زنان در اکثر کشورهای اروپایی کم و بیش مشابه هم است. در فرانسه برای مجازات کسی که دست به این کار بزند ۱۰ سال زندانی و ۱۵۰ هزار یورو جریمه در نظر گرفته شده است. در صورتیکه فردی در مقابل این عمل که از آن آگاه باشد سکوت کند، شریک جرم محسوب و به پنج سال زندان و پرداخت ۷۶۲ هزار و ۲۴۵ یورو جریمه محکوم میشود. اگر دختر بچهای توسط یکی از والدینش ختنه شود، وی به ۲۰ سال زندان محکوم میشود. همچنین در صورتی که کودک در اثر این عمل کشته شود، مجازات تا ۳۰ سال بدون بخشش زندان افزایش داده میشود. این قوانین در مورد جرایمی که خارج از خاک فرانسه هم رخ دهند اجرایی است و این امکان ختنه در سفرهای تابستانی مهاجران را کمتر میکند. از سال ۲۰۰۶، والدین با ملیت غیر فرانسوی هم مشمول اجرای این قانون میشوند. در صورتی که کسی از وقوع جرم مطلع باشد و آن را اطلاع ندهد، به سه سال زندان و تا ۴۵هزار یورو جریمه نقدی محکوم میشود. در ۲۵ سال گذشته در فرانسه ۳۵ حکم محکومیت برای مجرمان مرتبط با ختنه زنان صادر و اجرا شده است. تاکنون تنها ۱۵ کشور آفریقایی رسماً ختنه را ممنوع کردهاند. کلیتوریوپلاستی یا ترمیم کلیتوریس دکتر پیر فولدس [۲]، جراح و متخصص دستگاه تناسلی و مجاری ادراری و دکتر ژان آنتوان روبین [۳] متخصص دستگاه تناسلی و مجاری ادراری که هردو فرانسوی هستند از سال ۱۹۸۰ پژوهشهای خود را در مورد ترمیم کلیتوریسهای مثله شده آغاز کردند و به پیشرفتهای عملی دست یافتند. آنها اکنون میتوانند هر مورد را بر اساس آناتومی و میزان آسیبی که به کلیتوریس و لبها وارد شده است تا حد زیادی ترمیم کنند. هدف این ترمیم بیش از اینکه بازگرداندن شکل اصلی و طبیعی آلت جنسی باشد، در پی کاهش درد دائمی است. این عمل جراحی مشکلات پس از زایمان و سیستم ادراری زنان ختنه شده را کاملاً حل میکند. تاکنون در فرانسه نزدیک به هشتصد زن تحت این عمل جراحی قرار گرفتهاند که به طور میانگین یک ربع ساعت به طول میانجامد. تمام هزینههای این ترمیم که در بیهوشی کامل صورت میگیرد توسط بیمه تأمین اجتماعی فرانسه پرداخت میشود. دکتر فولدس برای انجام این عمل جراحی به کشورهای مصر و سنگال هم سفر میکند و با توجه به سابقه طولانی که در مأموریتهای بشردوستانه دارد، نجات انسانها از درد و رنج را الگوی اصلی کار خود قرار داده است. بازگرداندن قربانی مثله شده به شرایط عادی زندگی با ترمیم کلیتوریس، به نهایت انجام نمیرسد و گروههای مددکاری اجتماعی، روانشناسی، ***ولوگ و بهداشتی پزشکی در این مسیر در ارتباطی تنگاتنگ با هم هستند. بیتردید ختنه زنان یکی از مصادیق بارز خشونت جنسیتی بر زنان است که مستقیماً بدن و لذت جنسی آنها را هدف میگیرد. برای مبارزه و پایان دادن به این فاجعه عمیق باید آن را شناخت و چشمها را بر وجود آن گشود. این رسم وحشیانه مسری است. مرز و خاک و زبان و رنگ و نژاد نمیشناسد و هیچ چیز جز آگاهی و حساسیت و واکنش نسبت به آن مصونیت نمیآورد. زیرنویس: (۱) GAMS: http: //www. federationgams. org/index. php (۲) Pierre Foldes (۳) Jean-Antoine Robein رادیو زمانه 1 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ آیدا قجر در مبارزه با ختنه زنان دیگر نه جغرافیا محدودمان کرده، نه مذهب، نه حکومتها به تنهایی؛ بلکه مبارزه با سنت و مقاومت سنتگرایان است که سالانه باعث قربانی شدن بیش از پیش زنان میشود. ششم فوریه (۱۷ بهمن) فرارسید؛ بهانهای برای یادآوری «ختنه زنان» به عنوان یک فاجعه انسانی. اتفاقی که نمیتوان با توسل به آن بر باورهای مذهبی گروه یا عدهای علامت سوال قرار داد؛ بلکه این «سنت» به گواهی هرودت مورخ یونانی و با استناد به مومیاییهای یافته شده، به سال پنجم پیش از میلاد میان رومیها، اتیوپیاییها و فنیقیها باز میگردد و منشاء آن «درهی رود نیل» در مصر باستان شناخته شده است. «نگفت چه اتفاقی میخواهد بیفتد. نگفت بسیار دردناک است. فقط گفت: تو باید دختر شجاعی باشی. کارش را مثل یک جلاد شروع کرد. چیزی که بعد از آن حس کردم بریده شدن گوشتم، آلت تناسلیم، بود. صدای گنگ جلو و عقب رفتن ارهوار را بر روی پوستم میشنیدم». «واریس دیری»، سفیر سازمان ملل برای مبارزه با ختنه زنان در سراسر جهان، در کتابی به نام «گل صحرا» به شرح تکهتکه شدن تن و روحش پرداخته است. کتابی که با آغاز گرگ و میش یک صبح، زنانگیاش پایان یافت. دیری، از لحظهی به هوش آمدن خود مینویسد «وقتی بیدار شدم گمان میکردم تمام شده است؛ ولی بدتر از زمان شروع بود. چشمبندم کنار رفته بود و من زن جلاد را دیدم که مقداری خار درخت اقاقیا را کپه کرده بود. او از آنها برای ایجاد سوراخهایی در پوستم استفاده کرد. سپس نخ سفید محکمی از سوراخها رد کرد تا مرا بدوزد. پاهایم کاملا بیحس شده بود؛ ولی درد بین آنها آنچنان شدید بود که آرزو میکردم بمیرم. مادرم مرا در بازوانش گرفته بود و برای آنکه آرام بگیرم به او تماشا میکردم». واریس تنها ۵ ساله بود که قربانی سنت شد. در ۱۳ سالگی خواستگاری ۶۰ ساله داشت که تن به ازدواج با او نداد. از خانه ـ صحراهای سومالی ـ به لندن گریخت و بعدها مدل شد؛ اما شهرتش به دلیل مبارزه با سنت و تلاش برای جلوگیری از مثله شدن سالانه سه میلیون دختر دیگر (بر اساس آمار سازمان ملل) است. خواندن همین جملات انگار کافیست تا از این اقدام منزجر شده و نفسمان به شماره بیافتد. دیگر بحث مذهب نیست که گروههای مختلف دهان به انتقاد باز کرده و خدا، پیامبر یا حکومتی مذهبی را محکوم کنند. بحث اینجا، خود ماییم. مایی که خود را از چنگال سنت رها نمیکنیم و هر کدام در گوشهای از دنیا با سنتهای خودمان دست و پنجه نرم میکنیم و سنگشان را به سینه میکوبیم تا مبادا دچار بیهویتی شویم! هویتی که گویی ریشه در باورهای چه بسا ناروای ما دارد. ختنه زنان با مردان تفاوتهای بسیاری دارد. به طور مثال در زنان پس از انجام این عمل؛ ناراحتی، سوزش و درد در حالت عادی و در حال ادرار بر شخص مستولی میشود. ختنه همچنین باعث کاهش میل جنسی در زنان میشود در حالی که در مردان اینگونه نیست و آسیبی به مردانگی آنان وارد نمیشود و بلکه بسیاری از باورهای مذهبی و سنتی بر پاکیزهتر شدن این عضو در مردان پس از ختنه تاکید دارند. مرزهای جغرافیایی، «ما» را تبدیل به منهایی کرده و به هر «من» به تنهایی برای محکوم کردن دیگری قدرت بخشیده در حالیکه این مرزها تنها خطوطی هستند نقاشی شده و تا این مرزها شکسته نشود انسانها برای مقابله با «خشونت» و «بیداد»، انسان نخواهند شد. سازمانهای مدافع حقوق بشر ولی سالهاست مرزهایشان شکسته؛ سازمان بهداشت جهانی، یونیسف، یونسکو، حقوق بشر، سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای وابسته به سازمان ملل بیانیههای بسیاری در محکوم کردن این عمل منتشر کرده و در آن بیانیه ها بر عدم وجود سود پزشکی ناشی از ختنه برای زنان تاکید کردهاند؛ چه بسا شمار بالایی از زنان که در حین یا پس از ختنه، جان خود را نیز از دست دادهاند. سازمان یونیسف، ناقص سازی جنسی زنان را نقض حقوق بنیادین دختران، تبعیض و نقض حقوق زنان در دستیابی به فرصتهای برابر، سلامتی، رهایی از خشونت، جراحت، سوء استفاده، شکنجه، بدرفتاری یا رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز و همچنین عملی خطرناک در زمینه تولید مثل دانسته است. در برخی دیگر از بیانیهها، این عمل به مثابه نقض حقوق بشر شناخته شده و کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون حقوق کودک و کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان از جمله پشتیبانان بزرگ براندازی این سنت در جهاناند. اما مشکل تنها دردهای جانکاه حین این عمل نیست؛ چرا که بسیاری از زنان در جریان ختنه یا پس از آن جان خود را نیز از دست میدهند. تیغهای آلوده، قابلههای غیرمتخصص، محیطهای غیر بهداشتی از سویی و عدم توانایی قربانیان در تحمل درد از سوی دیگر از جمله عوامل جان دادن قربانی شناخته شده است. عفونتهای پس از عمل، استرسهای روحی و روانی، اختلالهای ادراری و آسیب به ارگانهای دیگر، افزایش خطر هپاتیت نوع ب، ایدز و انتقال عفونتها، بروز عفونت لگن یا عقیم شدن زنان؛ گوشهای دیگر از خطراتی است که این سنت مذموم بر بسیاری از زنان تحمیل میکند. زهرا نائلی، دبیر سازمان غیردولتی جامعهی سومالیان هلند و مسئول سازمان مبارزه با ختنه دختران که خود قربانی ختنه است، در گفتگو با رادیو زمانه میگوید: «این عمل به عنوان آبروی فامیل تلقی میشود. دلایل گوناگونی برای توجیه این عمل وجود دارد. از جمله برای عصمت و پاکی خانواده و دختر صورت میگیرد. اگر زنی ختنه شده باشد به مراتب شانس ازدواج بیشتری دارد تا زنی که ختنه نشده باشد و می توان گفت زن ختنه نشده خیلی شانس کمی برای ازدواج پیدا خواهد کرد و نتیجهی عدم پذیرش ختنه از سوی زنان، انزوا در فامیل و جامعهای است که در آن زندگی میکند». حفاظت از باکرگی یکی دیگر از دلایل این اقدام است، نشانی از دست نخورده بودن زن؛ به طوریکه حتی در برخی جوامع به «زیباییشناختی» ختنه زنان هم اشاره میشود؛ چرا که از دید این جوامع «آلت تناسلی زنانه کثیف و زشت است». در بخشهایی از کردستان عراق حتی از دست زنی که ختنه نشده است، غذا هم نمیخورند و غذا را پاک نمیدانند. جامعهشناسان نظر جامعتری داشته و از توجیه «حفاظت از باکرگی» به عنوان سرکوب زنان نام میآورند و آن را ناشی از قدرتمندی فرهنگ پدرسالار میدانند. فرهنگی که آزادی و لذت جنسی وسیعی را برای مردان خواستار بوده؛ اما عدم لذت بردن جنسی را بر زنان تحمیل کرده است. از سوی دیگر کارول ماکاروف، نویسنده حوزههای اجتماعی و فرهنگی معتقد است که نمیتوان نام سرکوب بر این عمل گذاشت؛ زیرا بر اساس مطالعاتی که انجام شده، درد ناشی از برش دستگاه تناسلی زنان ممکن است باعث ایجاد حس «همبستگی» میان آنان شده و این به نوبه خود باعث افزایش قدرت سیاسی و کنترل کردن داراییها توسط خود زنان شود. به نظر میرسد حس «همبستگی» ناشی از درد را نمیتوان در مغایرت با سرکوب دانست؛ زیرا هر آنچه موجب جلوگیری از آزادی انسان و به نیت محدودیت وی انجام شود؛ عین خشونت و سرکوب است، حتی اگر بنا به گفته ماکاروف «در برخی مناطق دیده شده که دختران بعد از انجام ختنه و تا قبل از ازدواج، آزادی قابل ملاحظهای داشتهاند». حق تصمیمگیری بر بدن، همان آزادیست که از این دختران و زنان به علت رسم و عادت گرفته شده است. هنگامی که دختربچهی ۵ ساله را از خواب نیمه شب بیدار کرده و بدون گفتن کلامی از آنچه در انتظارش است به دست تیغ میسپارند، در واقع آزادی و حق تصمیمگیری وی در آینده را از او سلب کردهاند. اما اگر بتوان قریهنشینان را بدون چشم و گوش و علم و آگاهی تصور کرد، پاسخ برای ختنه زنان در بریتانیا چیست؟ رویا کاشفی فعال حقوق بشر در گفتگو با صدای آمریکا با شرح آنچه در بریتانیا میگذرد، میگوید: «سالانه بالای شش هزار و پانصد مورد ختنه زنان در انگلیس ثبت میشود. خشونت علیه زنان و دختران در سراسر دنیا رایج است و این دولتها هستند که با آموزش و فرهنگسازی باید از حقوق زنان و دختران حمایت کنند. مسئولان بریتانیایی البته ریشهی این اتفاق را مهاجرت بیان میکنند». در مبارزه با ختنه زنان دیگر نه جغرافیا محدودمان کرده، نه مذهب، نه حکومتها به تنهایی؛ بلکه مبارزه با سنت و مقاومت سنتگرایان است که سالانه باعث قربانی شدن بیش از پیش زنان میشود. پروین ذبیحی، فعال حقوق زنان و کودکان اما در گفتگو با دویچهوله از ختنه زنان در ایران سخن گفته است: «این اتفاق در خوزستان، لرستان، سیستان و بلوچستان، کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی و مناطق جنوبی ایران رخ میدهد. طبق یکی از آمارهایی که ما در پژوهشهایمان به دست آوردیم، از ۴۰ نفر دانشآموز یک مدرسه در آذربایجان غربی، ۳۶ نفر ختنه شدهاند. در منطقه اورامان با حدود ۵۰ نفر صحبت کردیم و از این تعداد حداقل دو سومشان ختنه شده بودند». جدا از آماری که ذبیحی از سراسر ایران میدهد؛ ناهید احمدی، پرستار روستایی در کردستان در گفتگو با بیبیسی پرده از باورهای پنهان دیگری بر میدارد. باورهایی سنتی و چه بسا عمیقتر از دانستههایی که در کتابها و مقالات ما جا خوش کردهاند: «بر اثر این عمل، دختران خردسال دچار عفونت و ترشحهای عفونی و خونی میشوند و مادرانشان اعتقاد دارند این خون کثیفیست که باید از بدن آنها خارج شود». این سخنان به باورهای باستانی نیز شباهتهای بسیاری دارد. در آن زمان معتقد بودند که «ارواح خدایان و انسانها دوجنسیاند. این ارواح ویژگیهای دوجنسی خود را روی ارگانهای تناسلی تصویر میکنند و بدین ترتیب، زنانگی مرد در پوست روی اندام جنسی وی و روح مردانه زن در کلیتوریس اوست. برش این بخشها عملا بخش زنی مرد را می زداید و او را به یک مرد کامل تبدیل میکند و بخش مردی زن را میزداید و او را به یک زن کامل تبدیل میکند». امروز اما که علم پیشرفت کرده و دخترانی مانند واریس هستند که صحراها را ترک کرده و صدای بریده شدن گوشت تنشان را به جهان رساندهاند، باورها تغییر کرده و این دیگر روح مردانه نیست که از جسم زن میرود؛ بلکه روح انسانیت اوست که قربانی این عادت میشود. همانطور که واریس نوشت «چشمانم را باز کردم، مادرم رفته بود. سنگ از خون من خیس بود. تکه هایی ازگوشت تنم آنجا افتاده بود ... دست نخورده و زیر آفتاب در حال خشک شدن». 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده