قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۸ در افسانه هاي مردمي« هما » مرغ فرخنده ايست كه گاه از آن با نام «مرغ سعادت» نيز ياد مي شود و در اين باورها همان مرغي است كه اگر سايه او بر كسي افتد او را سعادتمند و اگر بر تارك كسي نشيند او را به شهرياري رساند و شايد واژه همايون و همايوني با اين نام پيوند دارد . در ريگ ودا از سوما يا هوما به هيات پرنده اي ياد مي شود و اين نكته گوياي پيوند هما با گياه هوم است . با آنكه در اساطير ايراني از مرغي به اين نام نشاني نيست در افسانه هاي مردمي اما هما به هيات هاي مختلف نمايان مي شود و به هيات باز ، شاهين ، عقاب و گاهي مرغ تخم طلا و جز آن پديدار مي شود: در بسياري از روايت هاي كهن ، قهرماني كه غالبا برادري كوچك از مجموعه سه يا هفت برادر است به دياري غريب مي رسد كه شهريار آن مرده است و او را جانشيني نيست و براي يافتن جانشيني براي وي شاهيني يا عقابي پرواز مي دهند . پرنده دست آموز پس از پرواز بر سر قهرمان قصه كه غالبا شاهپوري آواره است مي نشندو قهرمان در آن ديار به شهرياري مي نشيند و سر انجام به شكل رايج اين گونه افسانه ها با سرزمين خويش نيز پيوند مي يابد . يا در افسانه اي ديگر برادري كوچك به بن چاه كه رسيد دري مي بيند . در را باز كرده و به اتاقي داخل مي شود . دختري زيبا را مي بيند كه سر ديوي را به زانو دارد .گهواره اي از طلا در كنار دختر است و بچه اي كه در گهواره قرار دارد نيز از طلا است . مرغي آنجا مي بيندكه تخم طلا مي گذارد و ... يا خاركني خارهاي خود را داد و مرغي به جاي آن گرفت و مرغ را نخورد و صبح كه شد مرغ به قدقد افتاد و براي مرد خاركن و زنش يك تخم طلا گذاشت ... شيخ اشراق در رساله عقل سرخ از باز يا شاهين سخن گفته و روح و روان انسان را پيش از حضور در اين جهان در قالب باز مي پندارد: «...گفتم در ابتدا ي حالت چون مصور به حقيقت خواست كه نيست مرا پديد كند مرا در صورت بازي آفريد و در آن ولايت كه من بودم ديگر بازان هم بودند....گفت روزي صيادان قضا و قدر دام تقدير باز گسترانيدند و دانه ارادت در آنجا تعبيه كردند و مرا بدين طريق اسير گردانيدند. پس از آن ولايت كه آشيان ما بود به ولايتي ديگر بردند و..... ....... پس گفتم اي پير از كجا مي آيي ؟ گفت از پس كوه قاف كه مقام من آنجاست و آشيان تو نيز ...اما تو فراموش كرده اي ... به نقل از حسن نقاشي 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده