*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ کاری کن که ساحل رویای رسیدن به تو نباشد در دریا چاره جز عاشق بودن نیست...! 5 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ زندگی قرص نانی است روی آب حوض خانهی خاطرات سهم ماهی های سرخ که همیشه عاشقند باور کن...! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ باران که میبارد تمام کوچههای شهر پر از فریاد من است که میگویم: من تنها نیستم تنها منتظرم! تنها… 6 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ مرا ببخش که با دوری ات زنده ام هنوز...! 7 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ مرا ببخش که پنداشتم شـــادی پرواز پـــرســتــوهـــا از شوق حضور توست آن ها بـــهار را با تو اشتباه می گیرند آخر کوچکند کوچکم ...! 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ آن دم که دریا و آسمان گم میشود پرواز خواهم آموخت پیش از آن که چشمان تو دوباره باز شود 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۲ ین بار هم که تاول پاهایمخشک شود دوباره عاشقت میشوم دوباره راه میافتم دوباره گم میشوم هرطور شدهاین راه را تا آخر میروم 2) پا برهنه تا کجا دویده ای؟ که این همه گل شکفته است!؟ 3) از ستاره ها بادبادک ساختم یا از بادبادک ها ستاره نمى دانم! چشمان تو پر از بادبادک و ستاره بود /کیکاووس یاکیده ، از مجموعه "بانو و آخرین کولی سایه فروش"/ 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ مسافرممسافری که مقصدها به سمتش می آیند در آیینه نگاه کن چه نزدیک می شوی 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ دیروز مردی که شکمش را با خود همه جا می برد و با دستانش مراقب آن بود کودکی هایم را خرید پدر لبخند دروغی گفت مادر چادر به دندان گرفت و رفت تا دهان استکان به سرمای اطاق عادت کند امروز دری که سپر جمله های کیف دبستانم بود و پشت آن رقصیده بود، پاهایم پنجره هایی که می شناختند طعم بوسه های پرشوق بی شهوت را میان ابری از فریاد تندتر از تمام دوچرخه ها با باربری می روند فردا روزنامه ای خواهم خرید به دنبال نامی برای خودم 2 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۳ زمستان بال گسترده است گنجشکان ومن پشت تمام پنجره ها تو را می جوییم... 1 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۳ فرقی نمی کند باران ببارد یا نه فرقی نمی کند چشمان تو چه رنگ باشد به خانه می رسم یا نه مهم نیست! من کلاهی ندارم که از سر بردارم یا دندانی نمانده ست تا لبخندی بسازم من و تو خاطرات درختان یک کوچه ایم ... 1 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۴ می خواهم برایت قلنبه بگویم: بر ستیغ کوهی خواهم ایستاد با بیرقی نام تو بر او تا دیوانه ای بگوید درختی نام تو را گل داده دیگران بخندند تا بگذرد زمان دیگران بگویند درختی نام تو را گل داده دیوانه ای بخندد... لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۴ هر شب که میخواهم بخوابم میگویم صبح که آمدی با شاخهای گل سرخ وانمود میکنم هیچ دل تنگ نبوده ام صبح که بیدار میشوم میگویم شب، با چمدانی بزرگ میآید و دیگر نمیرود لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۴ آنچه در بهار مست رویید در قمار با پاییز رفت چه خوب است چیزی برای باختن داشتن 1 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۴ راه بر دختران می بندد میانشان بوی تو را می جوید و گاه با یکی که خورشید صدایش می کند می رود کسی که سایۀ من نیست لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۴ بگو رسولان بیایند معجزه آموخته ایم همراهان تنهایی مان بسیارانند ! بگو شتاب کن دیر می شود رسولانی می آوریم تا همراهی مان کنند به سوی تنهایی هایمان لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۴ چه قدر سخت! گاه چه قدر زمان کوتاه است برای تفهیم آن چه به آن ایمان نداریم به دیگران به خودمان و بی مفهوم بودن چه راهیست غمگین که بودن گاه در آن چون غباری نامفهوم گم می شود! لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۴ مسافرم مسافری که مقصدها به سمتش می آیند در آیینه نگاه کن چه نزدیک می شوی لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۴ مغرور فروریختن آموخته ام از آبشار پیش پای تو لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۴ [h=2] [/h] سنگ ریزه گفت آرزویش کوه شدن است تا از قله تو را ببیند کوه آرزویش سنگ ریزه شدن تا به دنبال تو بغلتد به هر دو حسادت کرده ام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده