رفتن به مطلب

دست نوشته سوگند وارین


ارسال های توصیه شده

درود برگرامیان من این دست نوشته را خودم واژه های که پارسی نبودن را زدوده ام وکوشش بران داشتم که کمتر دگر واژه در متن جای بگیرند گرامیان گره ای در دست نوشته باز یاوتند به مهتری خود در گذرند

:icon_gol:

 

 

 

 

روزگاری جوانی با کسان خود کشمکش کند و ازکاشانه بیرون زند و راهی سرای یاور شود دیرزمانی در ان سرا ماندگار...... با گذشت زمان بانوی را سرکوی میبیند وبه او سخن نابجا می گوید در ان هنگام یاوری به او میگوید می دانی این کی بود ؟!!!!!!!! وجوان در پاسخ می گوید نه نمی دانم !!

 

او همشیره همان یاوری بود که دیر زمانی سور گردانت بود . شکنجه روان می گیرد به سوی سرای یاور، براه می افتد ودر همان هنگام میرسدمی بیندیاورباده می نوشد به یاور می گوید....در گذرید ...من سر کوی بر بانوی سخن نابجا گفتم ولی نمیدونستم که همشیره توست !

.

.

.

.

.

.

یاور جام می را بالامی گیردو میگوید به..... تندرستی یاوری ... که دیرزمانی را فرو برد و ارامید ولی همشیره مارا نشناخت . کشمکش =دعوا . بانو=خانم .سرکوی =سرکوچه.همشیره=خواهر.سخن نابجا=حرف نادرست تیکه .سور گردان =میزبان مهمان پذیر. یاور =دوست.شکنجه روان =عذاب وجدان درگذرید=ببخشید. تندرستی =سلامتی فروبرد=خوردن.ارامید=استراحت

سوگند وارین

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...