رفتن به مطلب

هر کسی مشکلاته خودش رو داره...


ارسال های توصیه شده

هر کس مشکلات خودش را دارد ...

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

طبقه 10، زوج خوشبختی رو دیدم که با هم زد و خورد میکردن

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

طبقه 9، "پیتر" محکم و قوی رو دیدم که داره گریه میکنه

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

طبقه 8، "آمی" نامزدش رو می دید که با بهترین دوستشه

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

طبقه 7، "دن" قرصای روزانه ضدافسردگیش رو می خوره

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

طبقه 6، "هنگ" بیکاره و هنوز در روز هفت تا روزنامه می خره تا یه کار پیدا کنه

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

طبقه 5، آقای "وانگ" که خیلی محترمه سعی میکنه لباسای خانومش رو بپوشه

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

طبقه 4 "رز" دوباره داره با دوست پسرش دعوا میکنه

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

طبقه 2، "لیلی" هنوز به عکس شوهرش که از شش ماه پیش گم شده خیره میشه

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

قبل از اینکه از ساختمون بپرم فکر می کردم بدشانس ترین آدمم

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

الآن فهمیدم هر کسی مشکلات و نگرانی های خودش رو داره

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

آدمایی که دیدم الآن دارن به من نگاه می کنن

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

فکر کنم الآن که من رو می بینن، احساس می کنن وضعشون اونقدرا هم بد نیست ...

پی نوشت : شاید خیلی وقت ها قدر داشته هایمون رو اونطور که باید، نمی دونیم و به نوعی عرصه زندگی رو بر خودمون تنگ می کنیم که انگار حاصل عمرمان تمام غمها و ناملایمات دنیاست و دیگران ازش سهمی ندارند در حالیکه اگر قدری عاقلانه تر فکر کنیم می بینیم که دیگران هم فقط شادیها و موفقیت هاشون نیست که دستمایه ی زندگیشونه؛ و بقول این شعر زیبا :

زندگی وقت کمی بود و نمیدانستیم

همه ی عمر دمی بود و نمیدانستیم

 

حسرت رد شدن ثانیه های کوچک

فرصت مغتنمی بود و نمیدانستیم

 

تشنه لب، عمر بسر رفت و به قول سهراب

آب در یک قدمی بود و نمیدانستیم

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...