رفتن به مطلب

مریم حیدرزاده


ارسال های توصیه شده

نام تو را آورده ام دارم عبادت مي كنم

گرد نگاهت گشته ام دارم زيارت مي كنم

دستت به دست ديگري از اين گذشته كار من

اما نمي دانم چرا دارم حسادت مي كنم

 

گفتي دلم را بعد از اين دست كس ديگر دهم

شايد تو با خود گفته اي دارم اطاعت مي كنم

رفتم كنار پنجره ديدم تو را با ،،،،، بگذريم

چيزي نديدم ، اين چنين دارم رعايت مي كنم

 

من عاشق چشم توام ، تو مبتلاي ديگري

دارم به تقدير خودم چنديست عادت مي كنم

تو التماسم مي كني جوري فراموشت كنم

با التماس اما تو را به خانه دعوت مي كنم

 

گفتي محبت كن برو ، باشد خداحافظ ولي

رفتم كه تو باور كنب دارم محبت مي كنم

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 153
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سلام كسي كه تو دلم درخشيد

من ديگه دوستت ندارم ببخشيد

بهتره كه نپرسي علتش رو

چونكه خودت ندادي فرصتش رو

 

بهتره اين نامه ي آخر باشه

فكر كنم اين واسه ما بهتر باشه

من واسه اون كسي كه دوست ندارم

نمي تونم شاخه اي گل بيارم

 

بين تو و اون روزا خيلي فرقه

تو آسمونت پر رعدو برقه

نه مهربوني نه واسم مي خندي

هر دري رو من مي زنم مي بندي

 

كو اون همه شعراي عاشقونه

كي بود بهم مي گفت سلام بهونه

نه نه صحبت از سلام بهونه اي نيست

پرنده اينجاست ولي دونه اي نيست

 

خواستي فقط صاحب يك قفس شي

بري و با ديگري هم نفس شي

خواستي بگي ميشه تو دام بيافتم

بعدش بگي ديدي بهت نگفتم

 

از چشم من افتادي نازنينم

دوست ندارم ديگه تو رو ببينم

اون كسي كه دم مي زد از حسادت

اگه بميرم نمياد عيادت

 

منم مي خوام اتمام حجت كنم

خيال هر دومونو راحت كنم

اگه دلت همين حالا بشكنه

بهتر از آوارگي هاي منه

 

من كسي رو مي خوام كه عاشق باشه

اول و آخرش شقايق باشه

من كسي رو مي خوام كه نيست مثل تو

پشيمونم ، دوستت ندارم برو

 

پشيموني گر چه نداره سودي

خوب شد كه فهميدم بدي به زودي

من كسي رو مي خوام كه ناز و كم كم

صدام كنه مثل فرشته مريم

 

مثل همون روزهاي آشنايي

نه مثل حالا نه مثل رهايي

جواب بدي ندي ديگه تمومه

نمي دونم جواب واسه كدومه

 

نامه هامو از بس جواب ندادي

جواب بدي شايد بشه زيادي

شاخه نباتم كه بشه واسطه

دل نمي دم ديگه به اين رابطه

 

اما يادت باشه كه اين آدما

كم نبودن پيشم وليكن شما

نيستيد مثل اون روزاي طلايي

كي گفته 3 تا بخش داره جدايي

 

جدايي هر غمش هزار تا بخشه

دل مي سوزونه مثل آذرخشه

من هر چي دوست دارم تموم شه نامه

دلم مياد بازم ميده ادامه

 

ديگه تموم شد اون همه غم و رنج

وقتت قرار و شوق ساعت 5

برو پيش هر كسي كه دوست داري

حق نداري اسم منم بياري

 

بخواي نخواي زود برو به سلامت

خدا كنه بين ماها قضاوت

لینک به دیدگاه

خيلي سخته چيزي رو که تا ديشب بود يادگاري

صبح بلند شي و ببيني که ديگه دوستش نداري

خيلي سخته که نباشه هيچ جايي براي آشتي

بيوفا شه اون کسي که جونتو واسش گذاشتي

 

خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا

ميسوزونه گاهي قلبو زهر تلخ بعضي حرفا

خيلي سخته اون کسي که اومد و کردت ديوونه

هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نميمونه

 

خيلي سخته اگه عمر جادوي شعرت تموم شه

نکنه چيزي که ريختي پاي عشق اون حروم شه

خيلي سخته اون کسي که گفت واسه چشات ميميره

برخ و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره

 

خيلي سخته تا يه روزي حرفاي اون باورت شه

نکنه يه روز ندامت راه تلخ آخرت شه

خيلي سخته که عزيزي يه شب عازم سفر شه

تازه فرداي همون روز دوست عاشقش خبر شه

 

خيلي سخته بي بهونه ميوه هاي کال و چيدن

بخدا کم غصه اي نيست چن روزي تو رو نديدن

خيلي سخته که دلي رو با نگات دزديده باشي

وسط راه اما از عشق يه کمي ترسيده باشي

 

خيلي سخته که بدونه واسه چيزي نگراني

از خودت ميپرسي يعني ميشه اون بره زماني؟

خيلي سخته توي پاييز با غريبي آشنا شي

اما وقتي که بهار شد يه جوري ازش جدا شي

 

خيلي سخته يه غريبه به دلت يه وقت بشينه

بعد به اون بگي که چشمات نميخواد اونو ببينه

خيلي سخته که ببينيش توي يک فصل طلايي

کاش مجازات بدي داشت توي قانون بيوفايي

 

خيلي سخته که ببيني کسي عاشقيش دروغه

چقدر از گريه اون شب چشم تو سرش شلوغه

خيلي سخته و قشنگه آشنايي زير بارون

اگه چتر نداشته باشن توي دستا هردوتاشون

 

خيلي سخته تا هميشه پاي وعده ها نشستن

چقدر قشنگه اما واسه کسي شکستن

خيلي سخته واسه اون بشکنه يه روز غرورت

اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت

 

خيلي سخته بودن تو واسه اون بشه عادت

ديگه بوسيدن دستات واسه اون نشه عبادت

خيلي سخته چشماي تو واسه اون کسي خيسه

که پيام داده يه عمره واسه تو نمي نويسه

 

خيلي سخته که دل تو نکنه قصد تلافي

تا که بين دو پرستو نباشه هيچ اختلافي

خيلي سخته اونکه ديروز تو واسش يه دنيا بودي

از يادش رفته که واسش تو تموم دنيا بودي

 

خيلي سخته بري يکشب واسه چيدن ستاره

ولي تا رسيدي اونجا ببيني روز شد دوباره

خيلي سخته که من و تو هميشه با هم بمونيم

اونقد عاشق که ندونن ديوونه کدوممونيم

لینک به دیدگاه

اوني که گفتم نرو گفت نميشه

ديروز ديگه رفت واسه هميشه

وقتي ميخواست بره منو صدا کرد

وايساد و تو چشماي من نگا کرد

 

گفت ميدوني خودت واسم عزيزي

اين اشکارم بهتره که نريزي

بايد برم سفر واسم بهتره

ولي کسي که مونده عاشقتره

 

تقدير ما از اولم همين بود

يکي تو آسمون، يکي زمين بود

هر جا برم هميشه ايرونيم

غرق يه جور حسّ پريشونيم

 

خدا نخواست هميشه پيشم باشي

ولي مهم اينه که مريم باشي

تو تقدير ما هرچي حيرونيه

مال خطوط روي پيشونيه

 

شايد اگه دائم بودي کنارم

يه روز ميديدم که دوست ندارم

ميخوام برم که تا ابد بمونم

سخته براي هردومون؛ ميدونم

 

گريه نکن گريه هاتو نگه دار

لازم ميشه گريه براي ديدار

نذار که پُر گريه بشه خاطره

هرکي که اشک نريزه عاشقتره

 

اون کسي که ميخواد بشه ستاره

هيچ چاره اي بجز سفر نداره

بذار برم يه مدتي بمونم

شايد که قدر اينجا رو بدونم

 

اصلا شايد اونجا دوام نيارم

يا ناتموم بمونه اونجا کارم

دعا نکن اونجا بهم نسازه

آدم که حرفش دوتا شد مي بازه

 

رفتن من شايد يه امتحانه

واسه شناسايي اين زمانه

خودم ميرم، عکسام ولي تو قابه

ميشنوه حرفو ولي بيجوابه

 

بارون که باريد برو زير بارون

به ياد ديداراي اون روزامون

تو چمدونم پُر عطر ياسه

چشمام با چشماي تو در تماسه

 

فکر نکني دوري و اونجا نيستي

قلب من اينجاست، تو تنها نيستي

رفتن من بازي سرنوشته

هموني که رو پيشونيم نوشته

 

يه کاري کن اين رفتن موقت

آدما رو نندازه توي زحمت

نذار که نقطه ضعفتو بدونن

پشت سرِ من و تو چيز بخونن

 

منتظر شعرا و نامه هاتم

غصه نخور زندگي رنگارنگه

يه وقتايي دور شدنم قشنگه

ديگه سفارش نکنم عزيزم

 

نذار منم اينجوري اشک بريزم

شايد يه روز به همديگه رسيديم

همديگه رو شايد يه جايي ديديم

شايد يه روز ديدي که توي جاده

 

يه آشنا منتظرت وايساده

شايدم اين ديدار آخرينه

اگر که باشه زندگي همينه

مراقب گلدون اطلسي باش

 

يه وقتايي منتظر کسي باش

کسي که چشماش يه کمي روشنه

شايد يه قدري ام شبيه منه

کسي که چون مي خواد بشه ستاره

 

هيچ چاره اي به جز سفر نداره

داغ دلت هروقت که ميشه تازه

بهش بگو با روزگار بسازه

ديگه بايد برم که خيلي ديره

 

فقط نذار خاطرمون بميره

اون رفت و از دور دسّاشو تکون داد

خوبياشو يه بار ديگه نشون داد

همه ميگن فقط يه روزه رفته

 

انگار ولي گذشته صد تا هفته

با اينکه قلبش بي ريا و پاکه

چون رفته دنيا پُر گرد و خاکه

اي کاش نميرفت و سفر نميکرد

 

يا لا اقل منو خبر نميکرد

اما نه، خوب شد که منو خبر کرد

اشکام وديد و بعد از اون سفر کرد

از وقتي رفت دسام به آسمونه

 

شايد پشيمون بشه و بمونه

خودش ميگفت چونکه بشه ستاره

هيچ چاره اي به جز سفر نداره

انقد مي شينم که بشه ستاره

 

بياد به کشور خودش دوباره

فهميدم امروز سفرم يه درده

من چه کنم اگر که بر نگرده

پشت سرش آب ميريزم يه دريا

 

شايد پشيمون شه نمونه اونجا

الهي که بدون هيچ فرودي

بشه ستاره و بياد به زودي

الهي که تموم چش به راها

بياد سفر کردشون از تو راها

الهي هيچ جايي سفر نباشه

هيچ چشمي منتظر به در نباشه

لینک به دیدگاه

عزيزم سلام، يه چيزي بيا بيوفا بشيم

دوست دارم که ما يه جور از همديگه جدا بشيم

فکرشو کردم و گفتم واسه چي ديوونه شيم

بهتره ما هم مث تموم عاقلا بشيم

 

هدف من و تو از حرفاي زيبامون چيه

کاشکي تصميم بگيريم با يکي آشنا بشيم

ميدوني، ديدم نميشه من و تو با هم باشيم

هر کدوم بايد بريم دوباره مبتلا بشيم

 

ما دوتا اسير همديگه شديم يه جور بد

کاش فراموش کنيم و از دست هم رها بشيم

دور شديم از حرفاي روزاي آشناييمون

سخته اما بيا باز مث غريبه ها بشيم

 

ستاره خواستم بچينم،ديگه دستم نرسيد

ما بايد نزديکتر از اين به ستاره ها بشيم

يه چيزي مث يه شک منو رها نميکنه

بيا امشب من و تو غرق يه دعا بشيم

 

فکرشو کردي ديگه خدا ما رو دوست نداره؟

بيا باز بنده هاي عزيز واسه خدا بشيم

خواستم امتحان کنم تو رو ببينم چي ميگي

بيا به هر چي که بود تو شعر بي اعتنا بشيم

لینک به دیدگاه

تو مثل اونا نباش اونا مارو دوس ندارند

تو اطاقشون گل مصنوعي بيشتر مي ذارند

تو مثل اونا نباش چون زير بارون نمي رند

مثل ليلي نمي شند تو خواب مجنون نمي رند

 

تو مثل اونا نباش اونا واسم بس نبودند

اونا مثل نقش معبدا مقدس نبودند

تو مثل اونا نباش اونا وفادار نبودند

محض خاطر کسي هيچ شبي بيدار نبودند

 

تو مثل اونا نباش اونا شکستن بلدند

به حساب خود خواهيم نذار ولي اونا بدند

تو مثل اونا نباش اونا ازم جدا شدند

بي دليل شکستن و رفتن و بي وفا شدند

 

تو مثل اونا نباش مثل همين حالات بمون

خيلي آروم و زلال و با وفا و مهربون

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

دلم مي خواد يه چيزي رو بدوني

ديگه نه عاشقي نه مهربوني

منم ديگه تصميمم رو گرفتم

اصلا نمي خوام كه پيشم بموني

 

ديشب كه داشتم فكرام و مي كردم

ديدم با تو تلف شده جووني

يه جا يه جمله ي قشنگي ديدم

عاشقو بايد از خودت بروني

 

چه شعرايي من واسه تو نوشتم

تو همه چيز بودي جز آسموني

يادت مياد منتم رو كشيدي ؟

تا كه فقط بهت بدم نشوني ؟

 

يادت مي اد روي درخت نوشتي

تا عمر داري براي من مي خوني ؟

يادت مياد حتي سلام من رو

گفتي به هيچ كس نمي رسوني

 

حالا بيار عكسامو تا تموم شه

اگر كه وقت داري اگه مي توني

نگو خجالت مي كشي مي دونم

تو خيلي وقته ديگه مال اوني

 

خوش باشي هر جا كه مي ري الهي

واست تلافي نكنه زموني

لینک به دیدگاه

سلام اي تنها بهونه واسه ي نفس كشيدن

هنوزم پر مي كشه دل براي به تو رسيدن

واسه ي جواب نامت مي دونم كه خيلي ديره

بذا به حساب غربت نكنه دلت بگيره

 

عزيزم بگو ببينمكه چه رنگه روزگارت

خيلي دوست دارم تو مهتاب بشينم يه شب كنارت

سر تو مهربوني بذاري به روي شونم

تو فقط واسم دعا كن آخه دنبال بهونم

 

حالم رو اگه بپرسي خوبه تعريفي نداره

چون بلاتكليفه عاشق آخه تكليفي نداره

نكنه ازم برنجي تشنه ام تشنه ي بارون

چه قدر از دريا ما دوريم بيگناهيم هر دو تامون

 

بد جوري به هم مي ريزه من و گاهي اتفاقي

تو اگه نباشي از من نمي مونه چيزي باقي

مي دوني كه دست من نيست بازياي سرنوشته

رو قشنگا خط كشيده زشتا رو برام نوشته

 

باز كه ابري شد نگاهت بغضتم واسم عزيزه

اما اشكات رو نگه دار نذار اينجوري بريزه

من هنوز چيزي نگفتم كه تو طاقتت تموم شد

باقيش و بگم مي بيني گريه هات كلي حروم شد

 

حال من خيلي عجيبه دوست دارم پيشم بشيني

من نگاهت بكنم تو تو چشام عشق رو ببيني

يادته من و تو داشتيم ساده زندگي مي كرديم

از همين چشمه ي شفاف رفع تشنگي مي كرديم

 

يه دفه يه مهمون اومد عقلم رو يه جوري دزديد

دل تو به روش نياورد از همون دقيقه فهميد

اولش فكر نمي كردم كه دلم رو برده باشه

يا دلم گول چشاي روشنش رو خورده باشه

 

اما نه گذشت و ديدم دل من ديوونه تر شد

به تو گفتم و دلت از قصه ي من با خبر شد

اولش گفتم يه حسه يا يه احترام ساده

اما بعد ديدم كه عشقه آخه اندازش زياده

 

تو بازم طاقت آوردي مث پونه ها تو پاييز

سرنوشت تو سفيده ماجراي من غم انگيزه

بد جوري ديوونتم من فكر نكن اين اعترافه

هميشه نبودن تو كرده اين دل و كلافه

 

مي دونم فرقي نداره واست عاشق بودن من

مي دونم واست يكي شد بودن و نبودن من

مي دونم دوسم نداري مث روزاي گذشته

من خودم خوندم تو چشمات يه كسي اين رو نوشته

 

اما روح من يه درياست پره از موج و تلاطم

ساحلش تويي و موجاش خنجراي حرف مردم

آخ چه لذتي داره ناز چشماتو كشيدن

رفتن يه راه دشوار واسه هرگز نرسيدن

 

من كه آسمون نبودم اما عشق تو يه ماهه

سرزنش نكن دلم رو به خدا اون بي گناهه

تو كه چشماي قشنگت خونه ي صد تا ستاره س

تو كه لبخند طلاييت واسه من عمر دوباره س

 

بيا و مثل گذشته جز به من به همه شك كن

من بدون تو مي ميرم بيا و بهم كمك كن

لینک به دیدگاه

نه ميخوام بين من و بين دلش جنگ بشه

نه ميخوام عشقي که اون نداره کمرنگ بشه

من فقط يه چيزي از خدا ميخوام، دلم ميخواد

واسه يکبارم شده دلش برام تنگ بشه

لینک به دیدگاه

نشد يه قصري بسازم پنجرهاش ابي باشه

نشد يه قصري بسازم پنجرهاش ابي باشه

من باشم و اون باشه و يک شب مهتابي باشه

نشد يه جا بمونه و آخر بشه ماله خودم

 

حتي يه بار يادش نموند ماه و روز تولدم

با همه التماس من نشد ديگه نره سفر

شعرام بجز اون روي هر ديوونه اي گذاشت اثر

نشد برم بغل بغل واسش شقايق بچينم

 

نه اين که من نخوام برم نزاشت گلهارو ببينم

نشد همه دعا کنن هميشه اون باشه پيشم

يکي ميگفت خواب ديده که اون گفته عاشقش ميشم

اما نشد ، اما نشد قسمت ما يه لحظه ي روشن و خوش

 

پيغام واسش فرستادم بيا بازم منو بکش

نسد که نشکنه بازم اين چيني شکستني

هيچ جاي دنيا نديدم هيچ جاي دنيا نديدم

عجب چشاي روشني

 

باور نکرد يه موژشو به صدتا دريا نميدم

يه تار مو خواستم نداد گفت به تو دنيا نميدم

راست ميگه هر چي اون بگه راست ميگه هر چي اون بگه

من کجا و ديوونگي

 

چه جوري به حرفش گوش کنم

اون گفت بچسب به زندگي

خلاصه آخرش نشد ما گل سرخ رو بو کنيم

اون گفت برو که بتونيم خوب حفظ آبرو کنيم

 

نشد يه بار برسم به آرزوهاي محال

يه خاطره مونده برام با يه سبد ميوه کال

نشد منم واسه يه بار به آرزوهام برسم

گذشته کار از کارمون

 

دير شده به خدا قسم

نشد به موقع اين کوير ابري بشه بارون بگيره

نشد خودش آينه که هست بياد و شمعدون بگيره

نشد بپاچم زير پاش عطر گل محمدي

 

نشد بهم جواب بده

حتي بهم بگه بدي

نشد دوستت دارم بگه

به من که نه به ديگري

 

نشد يه بارم رد بشه

از روي شعرا سرسري

نشد يه کاري بکنه

که بدونم دوستم داره

 

آتيش گرفتم و يه بار

نگام نکرد بگه آره

نشد يه بار حرف بزنه

نزاره پاي سرنوشت

 

نشد يه شب نگم خدا الهي که بره بهشت

نشد بشه يه بار واسش يه فال حافظ نگيرم

نشد تو روياهام براش روزي هزار بار نميرم

نشد بره

 

نشد نره

نشد بخواد

نشد بياد

نشد ولي

 

شايد بشه

واسم دعا کنيد

زياد

از شما پنهون نکنم

 

يه حرفهايي بهم زده

گفته همين روزا مياد

اما هنوز نيومده

قصه داره تموم ميشه

 

مثل تموم قصه ها

فقط واسم دعا کنيد

اول خدا بعدا شما

قصه داره تموم ميشه

 

مثل تموم قصه ها

فقط واسم دعا کنيد

اول خدا بعدا شما

لینک به دیدگاه

تو يعني

 

تو يعني گونه هاي غنچه اي را

به رسم مهرباني ناز کردن

تو يعني کوچه باغ آرزو را

به روي گام ياسي باز کردن

 

تو يعني وسعت معصوم دل را

به معناي شکفتن هديه دادن

تو يعني بوته اي از رازقي را

ميان حجم گلداني نهادن

 

تو يعني جستجوي آبي عشق

تو يعني فصل پک پونه بودن

تو يعني قصه شوق کبوتر

تو يعني لذت سبز شکفتن

 

تو يعني با تواضع راز دل را

به يک نيلوفر بي کينه گفتن

تو يعني وسعتي تا بي نهايت

تو يعني نغمه موزون باران

 

تو يعني تا ابد ايينه بودن

براي خاطر دلهاي ياران

تو يعني در حضور نيلي صبح

گلي را به بهار دل سپردن

 

تو يعني ارغواني گشتن و بعد

هزاران دست تنها را فشردن

تو يعني مثل شبنم عاشقانه

گلوي ياس ها را تازه کردن

 

تو يعني حجم روياي گلي را

ميان کهکشان اندازه کردن

تو يعني پونه را زير باران

ميان کهکشان اندازه کردن

 

تو يعني بي ريا چون ياس بودن

و يا به شهر شبنم ها رسيدن

تو يعني انتظار غنچه ها را

ميان شهر رويا خواب کردن

 

تو يعني غصه هاي زرد دل را

به رنگ نقره مهتاب کردن

تو يعني در سحرگاهي طلايي

به يک احساس تشنه آب دادن

 

تو يعني نسترن هاي وفا را

به رسم مهرباني تاب دادن

تو يعني غربت يک اطلسي را

ز شوق آرزو سرشار کردن

 

تو يعني با طلوع آبي مهر

صبور و شوق آرزو سرشار کردن

تو را آن قدر در دل مي سرايم

که دل يعني ترا زيبا سرودن

 

فداي تو شقايق احساس

و روياي بي آغاز سرودن

لینک به دیدگاه

يه باز بذار حرف بزنم ، ديگه نه حرف سفره

نه حرف تير تو قلب يه ديوونه ي در به دره

نه صحت پرسيدن لحظه و روز و حالته

نه قصه ي عاشقيه ، نه پاسخ سوالته

 

نه اشکي ريختم لا به لاش ، نه پر شده از عطر ياس

نه توش غرور پدياا مي شه ، نه اعتماد ، نه التماس

اين دفه حرف قصه نيست ، خکستر حقيقته

يادت مياد يکي مي گفت حقيقتم مصيبته

 

بذار بدون پرسش و ساده و بي مقدمه

بريم سراغ حرفي که ، مي ترسونه يه عالمه

هميشه از نخواستنت ، تو روياهام مي ترسيدم

بعد خودمو گول مي زدم ، به ترسيدن مي خنديدم

 

ترسه ولي قايم مي شد ، شب ميومد مثل لولو

واسه همين گاهي بهت ، فقط مي گفتم تو بگو

نگفتي و گذاشتمش پاي غماي خستگي

فهميدم اشتباه بوده ، اينم يه جور ديوونگي

 

خيال نکن اين که مي گم ، شکايته ، رنگ گله س

قبول ندارم اخم تو مال نبود حوصله س

ديگه مزاحم نيم شم ، خيالت آسوده باشه

سهم من از آتيش بذار ، فقط يه کم دوده باشه

 

مهم اينه که اسمت تمام دنيا بلدن

فرقي نداره که با من چه قدر خون چه قدر بدن

مهم اينه تا دينمو يه کم به عشق تو دادم

طبق يه قانون از چشات مثل يه قطره افتادم

 

قصه ي نا دو تا شايد ، به درد تاريخ مي خوره

کار من از جانب تو ، به درد توبيخ مي خوره

همونشم تو بنويس ، کلي جاي سپاس داره

با من که کاري نداري ، اونو مي دي کي بياره ؟

 

نه بگذريم ، انگار دلم بازم پريد اون شبکه

براي تو تکراريه اما نگه مي ترکه

خوب مي دونم تو اين سالا تحملم کردي ، آره ؟

چشات روشن نشد بگن زيبا تو رو دوس نداره ؟

 

دل به دل کسي نده ، عاشقي دزده زيبا جون

هر کار تو عاشقي کني ، بدون مزده زيبا جون

سخته مزاحمت نشم ، نمي دونم چيکار کنم

نه ، نيم شم ، اما مي خوام از خودمم فرار کنم

 

دلم مي خواد برم يه جا که ديگه زيبا نباشه

تمام دنيا رو برم فک مي کنم جا نباشه

تو همه ي وجودمي ، هر جا برم مي ياي پيشم

ولي بهت قول دادمو ، ديگه مزاحم نمي شم

 

من نمي رم ، يادت باشه تو اوني هستي که مي ره

منم يه جور مزاحمم ، که کلي پيشت مي ميره

مزاحمي که ردشو ، تمام آدما دارن

نيازي نيس شمارشو به ذهن دستگا بسپارن

 

مزاحم خيلي روزا ، چه تو طلوع ، چه تو غروب

مزاحم روزاي تلخ ، مزاحم روزاي خوب

نه اينکه بار آخره ، مزاحمت طولاني شد

اخماتو وا کن تا برم ، باز که هوات طوفاني شد

 

الان تمومش مي کنم ، امون نمي دم تا بگي

خوبيش اينه با هم مي گيم ، مزاحم هميشگي

حالا که دلت اومد ، نامه رو بردار پاره کن

ديگه مزاحمت نشم ؟ دل مي گه استخاره کن

 

چشماي ناز و روشنت ، شاده که شر من کمه

قند تو دلت آب مي شه از نبودن اين مريمه

تازه همونم که مي خواي ، بدون زنگ و صحبتي

اين خرين حرف منه ، دلم خوشه که راحتي

 

مزاحم هميشگيت تاريخ مرداد مي زنه

اما زمان هيچه براش ، فقط داره داد مي زنه

داد مي زنه اي آدما ، مسافراي زندگي

از اين به بعد به من بگيد ، مزاحم هميشگي

لینک به دیدگاه

خيلي سخته چيزي رو که تا ديشب بود ياد گاري

صبح بلند شي و ببيني که ديگه دوسش نداري

***

خيلي سخته که نباشه هيچ جايي براي آشتي

بي وفا شه اون کسي که جونتو واسش گذاشتي

***

خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا

مي سوزونه گاهي قلب و زهر تلخ بعضي حرفا

***

خيلي سخته اون کسي که اومد و کردت ديوونه

هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نمي مونه

***

خيلي سخته اگر عمر جادوي شعرت تموم شه

 

نکنه چيزي که ريختي پاي عشق اون حروم شه

***

خيلي سخته اون کسي که گفت واسه چشات مي ميره

بره و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره

***

خيلي سخته تا يه روزي حرفهاي اون باورت شه

نکنه يه روز ندامت راه تلخ آخرت شه

***

خيلي سخته که عزيزي يه شب عازم سفر شه

تازه فرداي همون روز دوست عاشقش خبرشه

***

خيلي سخته بي بهونه ميوه هاي کال وچيدن

بخدا کم غصه اي نيست چن روزي تو رونديدن

***

خيلي سخته که دلي رو با نگات دزديده باشي

وسط راه اما از عشق يه کمي ترسيده باشي

***

خيلي سخته که بدونه واسه چيزي نگراني

از خودت مي پرسي يعني مي شه اون بره زماني

***

خيلي سخته توي پاييز با غريبي آشناشي

اما وقتي که بهار شد يه جوري ازش جداشي

***

خيلي سخته يه غريبه به دلت يه وقت بشينه

بعد به اون بگي که چشمات نمي خواد اون وببينه

***

خيلي سخته که ببينيش توي يک فصل طلايي

کاش مجازات بدي داشت توي قانون بي وفايي

***

خيلي سخته که ببيني کسي عاشقيش دروغه

چقدر از گريه اون شب چشم تو سرش شلوغه

***

خيلي سخته و قشنگه آشنايي زيربارون

اگه چتر نداشته باشن توي دستا هردوتاشون

***

خيلي سخته تا هميشه پاي وعده هانشستن

چقدر قشنگه اما واسه کسي شکستن

***

خيلي سخته واسه اون بشکنه يک روزغرورت

اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت

***

خيلي سخته بودن تو واسه اون بشه عادت

ديگه بوسيدن دستات واسه اون نشه عبادت

***

خيلي سخته چشماي تو واسه اون کسي خيسه

که پيام داده يه عمره واسه تو نمي نويسه

***

خيلي سخته که دل تو نکنه قصد تلافي

تا که بين دو پرستو نباشه هيچ اختلافي

***

خيلي سخته اونکه ديروز تو واسش يه رويابودي

از يادش رفته که واسش تو تموم دنيا بودي

***

خيلي سخته بري يکشب واسه چيدن ستاره

ولي تا رسيدي اونجا ببيني روز شد دوباره

***

خيلي سخته که من و نو هميشه با هم بمونيم

اونقد عاشق که ندونن ديوونه کدوممونيم

لینک به دیدگاه

يه نفر خوابش مياد و واسه ي خواب جا نداره

يه نفر يه لقمه نون براي فردا نداره

يه نفر مي شينه و اسکناساشو مي شمره

مي خواد امتحان کنه که تا داره يا نداره

 

يه نفر از بس بزرگه خونشون گم مي شه توش

اون يکي اتاقشون واسه همه جا نداره

بابا مي خواد واسه دخترش عروسک بخره

انتخابم مي کنه ، پولشو اما نداره

 

يکي دفترش پر از نقاشي و خط خطيه

اون يکي مداد براي آب و بابا نداره

يکي ويلاي کنار درياشون قصره ولي

اون يکي حتي تو فکرش آب دريا نداره

 

يکي بعد مدرسه توپ چهل تيکه مي خواد

مامانش ميگه اينا گرونه اينجا نداره

يه نفر تولدش مهمونيه ،‌همه ميان

يکي تقويم واسه خط زدن رو روزا نداره

 

يکي هر هفته يه روز پزشکشون مياد خونش

يکي داره مي ميره ، خرج مداوا نداره

يکي انشاشو مي ده توي خونه صحيح کنن

يکي از بر شده درد و ، ديگه انشا نداره

 

يه نفر مي ارزه امضاش به هزار تا عالمي

يکي بعد عمري رنج و زحمت امضا نداره

تو کلاس صحبت چيزي مي شه که همه دارن

يکي مي پرسه آخه چرا مال ما نداره

 

يکي دوس داره که کارتون ببينه اما کجا

يکي انقد ديده که ميل تماشا نداره

يکي از واحداي بالاي برجشون مي گه

يکي اما خونشون اتاق بالا نداره

 

يکي جاي خاله بازي کلاس شنا مي ره

يکي چيزي واسه نقاشي ابرا نداره

يکي پول نداره تا دو روز به شهرشون بره

يکي طاقت واسه ي صدور ويزا نداره

 

يکي فکر آخرين رژيماي غذاييه

يکي از بس که نخورده شب و روز نا نداره

يکي از بس شومينه گرمه مي افته از نفس

يکي هم براي گرماي دساش ها نداره

 

دخترک مي گه خدا چرا ما .... مادرش مي گه

عوضش دخترکم ، او خونه ليلا نداره

يه نفر تمام روزاش پر رنج و سختيه

هيچ روزيش فرقي با روزاي مبادا نداره

 

يکي آزمايش نوشتن واسش ،‌اما نمي ره

مي گه نزديکياي ما آزمايشگا نداره

بچه اي که تو چراغ قرمزا مي فروشه گل و

مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤيا نداره

 

يه نفر تمام روزا و شباش طولانيه

پس ديگه نيازي به شباي يلدا نداره

ياد اون حقيقت کلاس اول افتادم

دارا خيلي چيزا داره ولي سارا نداره

 

راستي اسمو واسه لمس بهتر قصه مي گم

مليکا چه چيزايي داره که رعنا نداره ؟

بعضي قلبا ولي دنيايي واسه خودش داره

يه چيزايي داره توش که توي دنيا نداره

 

هميشه تو دنيا کلي فرق بين آدما

اين يه قانون شده و ديروز و حالا نداره

خدا به هر کسي هر چيزي دلش مي خواد بده

همه چي دست اونه ،‌ربطي به شعرا نداره

 

آدما از يه جا اومدن ، همه مي رن يه جا

اون جا فرقي ميون فقير و دارا نداره

کاش يه روزي بشه که ديگه نشه جمله اي ساخت

با نمي شه ، با نمي خوام ،‌با نشد ، با نداره

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

شبي از پشت يک تنهايي نمنک و باراني ترا با لهجه گلهاي نيلوفر صدا کردم

تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم

پس ازيک جستجوي نقره اي در کوچه هاي آبي احساس

تو را از بين گلهايي که در تنهايي ام روييد با حسرت جدا کردم

 

و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي

دلم حيران و سرگردان چشماني است رويايي

و من تنها براي ديدن زيبايي آن چشم

تو را در دشتي از تنهايي و حسرت رها کردم

 

همين بود آخرين حرفت

و من بعد از عبور تلخ و غمگينت

حريم چشمهايم را بروي اشکي از جنس غروب سکت و نارنجي خورشيد وا کردم

نمي دانم که چرا رفتي

 

نمي دانم چرا شايد خطا کردم

و تو بي آن که فکر غربت چشمان من باشي

دانم کجا تا کي براي چه

ولي رفتي و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد

 

و بعد از رفتنت يک قلب دريايي ترک برداشت

و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمي خکستري گم شد

و گنجشکي که هر روز از کنار پنجره با مهرباني دانه بر مي داشت

تمام بال هايش غرق در اندوه غربت شد

 

و بعد از رفتن تو آسمان چشمهايم خيس باران بود

و بعد از رفتنت انگار کسي حس کرد من بي تو تمام هستي ام از دست خواهد رفت

کسي حس کرد من بي تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد

کسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد

 

و من با آنکه مي دانم تو هرگز ياد من را با عبور نخواهي برد

هنوز آشفته چشمان زيباي توام

برگرد

ببين که سرنوشت انتظار من چه خواهد شد

 

و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد

کسي از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت

تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم

و من در حالتي ما بين اشک و حسرت و ترديد

 

کنار انتظاري که بدون پاسخ و سردست

و من در اوج پاييزي ترين ويراني يک دل

ميان غصه اي از جنس بغض کوچک يک ابر

نمي دانم چرا شايد به رسم و عادت پروانگي مان باز

براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

توي دنيايي که قلبا ، هر کدون يه جا اسيرن

کاش به فکر اونا باشيم که از اين زمونه سيرن

اونا که تو عصر آهن ، تشنه ي يه جرعه يادن

کاش که دست کم نگيريم ، اينجور آدما زيادن

 

نذاريم که تو چشاشون ، بشينه دونه ي اشکي

اونا فانوسن و خاموش ، آره فانوساي مشکي

دنياشون شايد يه شهره ، خالي از قهر و دو رنگي

توي سينشون يه قلبه جاي اين دلاي سنگي

 

چهرشون شايد به ظاهر مث ديگران نباشه

اما نور مهربوني ، توي شهرمون مي پاشه

غم چشماشون عجيبه ، توي خاطرا مي مونه

ما ازش خبر نداريم ، چيزي رو که اون مي دونه

 

توي اين عصر پر از درد، خيلي آدما يه دنيان

خيليا تو جمع دنيا ، بي قرار و تک و تنهان

زير سايه ي سلامت ، هواشونو داشته باشيم

توي جمع بي قرارا ، عطر خوشبختي بپاشيم

 

به بهونه ي زمونه ، نذاريم که برن از ياد

بذاريم زنده بمونن ، مث عشق پک فرهاد

قصه ي فانوس مشکي ، صحبت ديروز و فرداس

قصه شون مال حالا نيست ، از حالا تا ته دنياس

 

نمي گم با اين ترانه ، گل کنه محبتامون

جايي رو بايد بگيرن ، هميشه تو فرصتامون

اين ترانه يه اشارس به دلاي خواب و بيدار

که به ياد اونا باشيم همه به اميد ديدار

 

غم تنهايي رو بايد از نگاهشون بخونيم

خدا خيلي مهربونه ، اگه ما بنده ي اونيم

لینک به دیدگاه

با همه مي بينمت ، با همه کس

ندارم بشنومت از اين و اون

ببينم عکستو تو آلبوم عکس ديگرون

نمي تونم ببينم با همه مربونيتو

 

با مني که عمريه ديوونتم ، نامهربون

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم ؟

ديگه طاقت ندارم تو رؤياي کسي باشي

 

دنياي مني ، محاله دنياي کسي باشي

عمريه داد مي زنم زيبا فقط مال منه

نمي تونم ببينم تو زيباي کسي باشي

با همه مي بنمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم ؟

ديگه طاقت ندارم ، زيبا چه قدر سفر مي ري ؟

به خدا رو کره زمين باشي هدر مي ري

مي دونم ، توي قايم باشک تلخ روزگار

 

يه روز از دست چشاي اين ديوونه در مي ري

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ، همه تو رو نشون مي دن

 

وقتي که مي بينمت ، دستاشونو تکون مي دن

قيمت ناز نگات ، هر چي باشه من مي خرم

بقيه رد مي شن و همه مي گن گرون مي دن

با همه مي بينمت ، با همه به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ندارم ، توام من و دوس نداري

خودتم از همه بيشتر من و تنها مي ذري

مي دوني نه روزگار ، نه مردمش ، نه تو ، نه عشق

 

قديما به اين مي گفتن ، غريبي ، بدبياري

با همه مي بينمت ، با همه به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ، همه تو رو نشون مي دن

 

وقتي که مي بينمت ، دستاشونو تکون مي دن

قيمت ناز نگات ، هر چي باشه من مي خرم

بقيه رد مي شن و همه مي گن گرون مي دن

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ، توام من و دوس نداري

خودتم از همه بيشتر من و تنها مي ذاري

مي دوني نه روزگار ، نه مردمش ، نه تو ، نه عشق

 

 

لینک به دیدگاه

يما به اين مي گفتن ، غريبي ، بدبياري

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم بخونمت تو هر غزل

 

گل ارکيده بيارن واسه تو بغل بغل

تو که بهتر مي دوني ، هيچ کس ديگه نمي گفت

به چشاي مثل ماه نازنين تو ، عسل

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ، پروانه هات فراوونن

اونا از ديوونگيم بي خبرن ، نمي دونن

اما من يه روز ميام انقده فرياد مي زنم

 

تا برن تمام عاشقايي که تو مي دونن

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ، بپيچه موجاي صدات

 

کسي عکسي داشته باشه از طلوع خنده هات

نمي خوام حتي کسي يه شاخه گل بهت بده

همه ي گلا رئ من يه روز مي ريزم زير پات

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم همه تو رو طلب کنن

از آتيش عشق تو يا بسوزن يا تب کنن

مگه من مرده باشم که بذارم چند تا ديگه

 

روزشونو به هواي ديدن تو شب کنن

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ببينمت با ديگري

 

دساي کسي باشه تو اون دساي مرمري

نمي تونم ببينم من ديوونت باشم و تو

بي تفاوت از کنار يه ديوونه بگذري

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم دنيا برام جهنمه

عکساتو هميشه مي بينم توي دستاي همه

تو بيا و محض خاطر کسي که دوس داري

 

بگو که عاشق تر از هر کسي که ديدي ، مريمه

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ، به خيليا نس مي دي

 

خيلي راحت با غريبه آشناها دس مي دي

مي دونم اگه يه ذره ديگه ايراد بگيرم

همه ي شعرا و نامه هاي من رو پس مي دي

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ، دلم برات تنگ شده

غم تو رو شونه هام يه کوهي از سنگ شده

تو صدات يه چيزيه خيلي من و مي ترسونه

 

حتي من بهم مي گه مهر تو کمرنگ شده

با همه مي بينمت با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ، تو نمي خواي ببينمت

 

گل من فک مي کني مي خوام بيام بچينمت

دوس دارم يه وقت کوتاه بذاري براي من

توي لحظه هاي فيروزه اي و ناب و کمت

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه طاقت ندارم ، دلم يه گوله آتيشه

گل من تو هم که دائم مي گي اينجور نمي شه

حق داري ، من ديوونم تو که گناهي نداري

 

نمي توني بسوزي پاي يه عاشق ، هميشه

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

ديگه هم تو کار داري ، هم ماجرا طولانيه

 

هواي چشم منم ابريه و طوفانيه

زيبا جون اگر يه وقت حرفي زدم به دل نگير

اوج ديوونگيا تو بيتاي پايانيه

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

شنيدم امسال ديگه مي خواي بياي تولدم

کلي شرمنده ي اين حرفايي که زدم ،، شدم

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق تو شدم

چه بياي و چه نياي من هميشه شرمندتم

هميشه مزاحم احم و نگاه و خندتم

مي دوني عاشقتم ، به اين دليله که همش

 

نگران حالا و گذشته و ايندتم

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

زيبا جون اينو بذار تو برگه هاي چکنويس

 

نمي گم نخون ، بخونو بعدشم روش بنويس

اگه خوب نگاه کني ، مي بيني که مونده رو اون

رد اشک دو تا چشم عاشق و ابري و خيس

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

 

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

زيبا جون من و ببخش ، عاشقتم اما بدم

توي اين دنيا ، فقط ديوونگي رو بلدم

من مي ميرم واسه هر چي که بگي ، هر چي بخواي

 

به دلت نگير که اين حرف و يه عالمه زدم

با همه مي بينمت ، با همه کس به جز خودم

تقصير من چيه که عاشق چشم تو شدم

لینک به دیدگاه

زيبا من چيا بگم عاشقي باورت مي شه ؟

تو که خيلي بهتر از ما اين چيزا سرت مي شه

چشماي ناز تو که وا ميشه ، آفتاب مي زنه

تازه وقتي تو بگي صورتشو آب مي زنه

 

من بگم دوست دارم با چه رقم يا عددي

تو که بينهايتو قشنگ تر از من بلدي

مژه هات شعر بلند ناتمومه به خدا

عاشق کسي شدن جز تو حرومه به خدا

 

با غمت هزار تا خنجر تو دلم فرو مي ره

ماه اگه برق چشاتو ببينه از رو مي ره

زيبا چشم تو اگه با رؤياهام قهر کنه

آسمون دلش مي خواد شهر و پر از ابر کنه

 

چه قدر اسمتو نوشتم روي هر صخره و سنگ

چه قدر کشته منو اون دو تا چشماي قشنگ

گفتي فاصلس ميون من و رؤياهام با تو

باشه اما نمي دم هرگز به هيچکسي جاتو

 

زيبا وقتي که خونت پيش مديترانه بود

دل من واسه سفر منتظر بهانه بود

زيبا اسمت که مياد بدجوري ديوونه مي شم

ولي گفتي قصه شو که نميشه بياي پيشم

 

زيبا تو فرشته اي ، اهل يه جايي تو بهشت

نمي شه هم عاشق تو بود و هم واست نوشت

از حسوديم نميشه بسپرمت دست خدا

جام چه قدر مشخصه ، تو نقشه ي ديوونه ها

 

زيبا آتيش مي زنه دل منو اخماي تو

نکنه اضافه شن با عشق من زخماي تو

زيبا ناز کن که چشات ، ناز خريدني داره

اون چشات گلي ستاره هاي چيدني داره

 

مال هيچ کسي نشو چون اينجاها فرشته نيس

عشقا و عاشقيا تلخه مث گذشته نيس

گفتي فاصله س ميون فکرمو ، حقيقت

کاشکه داشتم يه ذره فقط يه کم لياقت

 

تشنه بودم واسه ي شنيدن يه دنيا حرف

تو يه کم گفتي و بعدش دوباره سکوت و برف

جاي برفا روي کاغذ مي شه نقطه چين گذاشت

حرف تو بشه بايد اين قلمو زمين گذاشت

 

عمريه موندم توي مصراع اول چشات

فقط اين فعلو بلد شدم که مي ميرم برات

اگه بين همه تو دنياي ما جنگ بشه

عشق من محاله به چشم تو کمرنگ بشه

 

اگه باورت نشد بذار زمان نشون مي ده

جواب سوالاي سختو هميشه اون مي ده

تو دوسم نداشته باش ، بازم قشنگه عالمت

کسي که مي دونه اما مي نويسه مريمت

 

زيبا کاري اگه کردم و تو رنجيدي ببخش

دنيا بايد بدونن فرشته اي ، پس بدرخش

لینک به دیدگاه

دست گذاشتم رو يکي که يک فشون خاطر خواشن

همشون هنر دارن ، يا شاعرن يا نقاشن

يا که پشت پنجرش با گريه گيتار مي زنن

يا که مجنون مي شنو تو کوچه ها جار مي زنن

 

دست گذاشتم رو کسي که عاشقم نمي دونست

سر بودم از خيليا و لايقم نمي دونست

دست گذاشتم رو کسي که مجنونا ديوونشن

همه شاهزاده ها ، دربون دور خونشن

 

دست گذاشتم رو کسي که رنگ چشماش روشنه

شمشاد همسايمون پيش قدش يه سوزنه

دست گذاشتم رو کسي که طعم چشماش عسله

کمترين شعري که تو مي شنوي از اون غزله

 

دست گذلشتم رو کسي که ماه ازش طلب داره

خورشيد از شعله ي چشماي اونه که تب داره

دست گذاشتم رو يکي که همه دور و برشن

مردشن ، ديوونشن ، مجنونشن ، پرپرشن

 

دست گذاشتم رو يکي که عاشقاش زيادين

همه جورشو داره ، هم عجيبن ، هم عادين

دست گذاشتم رو يکي که نه سفيده نه سياه

ظاهرش گندميه ، به چشمم اما کيميا

 

دست گذاشتم رو يکي که داشتنش خوابه هنوز

کمترين شاگرد چشماش خود مهتابه هنوز

دست گذاشتم رو يکي که عادتش نساختنه

سرنوشت هر کسي که مي خواد اونو ، باختنه

 

دست گذاشتم رو يکي که اون منو دوست نداره

من تو پاييزم و اون اهل يه جا ، تو بهاره

دست گذاشتم رو يکي که شعرمو گوش مي کنه

آخرين بيت و مي خونه و فراموش مي کنه

 

دست گذاشتم رو يکي که کهکشون ، قايقشه

انقدر دوسش دارن ، هر کي خوبه ، عاشقشه

دست گذاشتن رو يکي که خندشم نفس داره

تو تمام نقشه هاي خوب دنيا دس داره

 

دست گذاشتم رو يکي که دست گذاشته رو همه

ولي هر کسي رو که تو نشون بدي ، مي گه کمه

دست گذاشتم رو يکي ، ما رو چه به فرشته ها

برو شاعر ، تو بمونو ، عشقو ، دست نوشته ها

 

دست گذاشتي رو کسي که از تو خندش مي گيره

اينا رو دلم مي گه ، مي گه و بعدش مي ميره

دست گذاشتن رو کسي آسونه اما ساده نيست

توي اينجور بازيا ، خوب هميشه اراده نيست

 

مي نويسم که ديگه رو هيچکي دست نمي ذارم

ولي نه دروغه من هنوز اونو دوستش دارم

دست گذاشتم حالا رو قلبمو ، چشامو ، سرم

تا مث تو قصه ها ، از يادم اونو ببرم

 

ولي دست ، عاقلتر مونده روي همين يکي

چرا من بذارمش رو سر و چشام ، الکي

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...