رفتن به مطلب

مریم حیدرزاده


ارسال های توصیه شده

ّلا لا لا لا نخواب سودي نداره

همون بهتر که بشماري ستاره

همون بهتر که چشمات وا بمونه

که ماه غصه اش نشه تنها بيداره

 

لا لا لا لا نخواب باز هم سفر رفت

نميدونم به کارون يا خزر رفت

فقط دردم اينه مثل هميشه بدون اطلاع و بي خبر رفت

لا لا لا لا نخواب ميدونه جنگه

 

دست هر کي ميبيني يه تفنگه

يه عمره دور چشماش گشتم اما نفهميدم که اون چشما چه رنگه

لا لا لا لا نخواب زندونه دنيا سر ناسازگاري داره با ما

بشين باز هم دعا کن واسه اون که ما رو اينجا گذاشت تنهاي تنها

 

لا لا لا لا نخواب اون راه دوره خدا ميدونه که حالش چه جوره

توي خلوت ميگم اينجا کسي نيست خداييش که دلم خيلي صبوره

لا لا لا لا نخواب تيره است چراغم مثل اتشقشان ميمونه داغم

به جون گلدونا کم غصه اي نيست

 

هزار شب شد هزار شب شد نيومد باز سراغم

لا لا لا لا نخواب خواب که دوا نيست

دل ديوونه داشتن که خطا نيست

ميگن دست از سرش بردار نميشه اخه عاشق شدن که دست ما نيست

 

لا لا لا لا نخواب تنها ميمونم کاش اون قدر چشماتو بدونم

چرا چشمات پر خشم عزيزم مگه من مثل اون نامهربونم

لا لا لا لا نخواب ماه رو نگاه کن

من اسفند رو ميارم تو دعا کن

 

بگو برگرده پيش ما بمونه کتاب حافظ رو بردار و وا کن

لا لا لا لا نخواب سرما تو راهه هميشه عمر خوشبختي کوتاهه

ميگن با يه فرشته اونو ديدن دروغه جون دريا اشتباهه

لا لا لا لا نخواب تلخ جدايي کمر خم ميشه زير بي وفايي

 

تو بيدار باش همه تو خواب نازن براي کي بخونم پس لالايي

لا لا لا لا نخواب تنهايي زرده اگه طولاني شه مثل يه درده اگه چشم انتظار باشي که

هيچي دروغ ميگي به دل که بر ميگرده

لا لا لا لا نخواب اشکت زلاله مثل بارون پاي نخل وصاله

 

من و تو هم شب و هم قلب و کشتيم ولي اون چي ؟ چقدر اون بي خياله

لا لا لا لا نخواب دنيا خسيسه واسه کم ادمي خوب مينويسه

يکي لبهاش تو خوابم غرق خنده است يکي پلکاش تو خوابم خيسه خيسه

لا لا لا لا نخواب عاشق يه سيبه هميشه سرخ و تب دار و غريبه

 

تا اون بالاست رسيده است اما تنهاست پايين هم که بيوفته بي نصيبه

لا لا لا لا نخواب اينجا سياهي پر اما تو تنگه قصه ماهي

اوني که ما ها رو بيدار نگه داشت الهي خواب باشه حالا الهي

لا لا لا لا نخواب تا اون بخوابه بشين انقدر تا که خورشيد بتابه

 

زموني که يقين کردم بيدار شد بخواب با ياد عکسي که تو يه قابه

لا لا لا لا بخواب بيدار حالا ديگه بايد بخوابي پس لالالا بخواب

ديگه تو ميتوني بخوابي

ببين خورشيد اومد بالاي بالا

 

لا لا لا لا اين هم بود سرنوشتم

اين از امروزم و اين از گذشتم

نميخوابم تا تو برگردي يک روز

منم خواب رو واسه اون روز گذاشتم

 

نميخوابم تا تو برگردي يک روز

منم خواب رو واسه اون روز گذاشتم

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 153
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه

من باشم و تو باشي و يه شب مهتابي باشه

امشب مي خوام از آسمون ياسهاي خوشبو بچينم

امشب مي خوام عكس تو رو تو خواب گل ها ببينم

 

كاشكي بدوني چشمات رو به صد تا دنيا نمي دم

يه موج گيسوي تو رو به صد تا دريا نمي دم

كاش تو هواي عاشقي هميشه پيشم بموني

از تو كتاب زندگي حرفاي رنگي بخوني

 

حتي اگه دلت نخواد اسم تو ، تو قلب منه

چهره تو يادم مياد وقتي كه بارون مي زنه

امشب مي خوام براي تو يه فال حافظ بگيرم

اگر كه خوب در نيومد به احترامت بميرم

 

امشب مي خوام رو آسمون عكس چشات رو بكشم

اگر نگاهم نكني ناز نگات رو بكشم

مي خوام تو رو قسم بدم به جون هر چي عاشقه

به جون هر چي قلب صاف رنگ گل شقايقه

 

يه وقتي كه من نبودم بي خبر از اينجا نري

بدون يه خداحافظي پر نزني تنها نري

وقتي كه اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه

هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه

لینک به دیدگاه

اين روزا سنگين سرت

طول و درازه سفرت

هواي ما رو نداري

شلوغ شده دورو برت

 

برات شدم مثل همه

يه سايه ي مجسمه

از جون دنيا چي ميخواي

كجاي دنيا مبهمه

 

هر چي ميگم مال مني

ساز مخالف ميزني

حلقه ي بي نگين شدي

با اونا همنشين شدي

 

ما رو ديگه ميخواي چيكار

تو خوبا بهترين شدي

آرزو خواب نميکني

شهرو خراب نميكني

 

ديگه واسه خاطر من

کسي رو خواب نميكني

هر چي ميگم مال مني

ساز مخالف ميزني

 

عشق و گرفته تفرقه

سفر ميري بي بدرقه

تكليف روياهام چي شد

دست تو بود بي دغدغه

 

عاشقي اما نداره

جنون كه حاشا نداره

از همشون عاشق ترمي

اين ديگه دعوا نداره

 

ساده نميشه تو رو داشت

بايد پيشت ستاره كاشت

ماه و بايد از آسمون

رو طاق چشم تو گذاشت

 

من از تو دل نميكنم

عاشق ترينشون منم

ساز مخالفو بزن

من ولي دم نمي زنمها ببينم

 

 

لینک به دیدگاه

توي قفس نشستن بازم دو تا قناري

ياد تو افتادم و اون عکس يادگاري

يادت مياد ميگفتي براي من ميميري

خدا را شکر زنده اي اما دوسم نداري

 

قناريا ميخونن واسه دل من و تو

تو لحنشون چه پيداست قصه بي قراري

تو قفسن وليکن باز يه کمي ميترسن

يه وقتي از راه بياد پرنده شکاري

 

شکاري مثل خودت که اومدي سراغم‏

منو نشونه رفتي با تيرکمون زاري

گفتي يه عصر پاييز که برگا سرخ و زردن

ميريم کنار دريا ميريم قايق سواري

 

حالا چقدر گذشته از اون روزاي رنگي

سختته ديگه انگار اسم منو بياري

قرار آخر ما يه روز پاييزي بود

مونده هنوز روي پنج اين ساعت ديواري

 

مثل اون موج صبوري كه فدا داده به دريا

تو مه ي مثل حقيقيت مهربوني مثل رويا

چقدر تازه و پاكي مث ياساي تو باغچه

مث اون ديوان حافظ كه نشسته لب طاقچه

 

تو مث اون گل سرخي كه گذاشتم لاي دفتر

مث اون حرفي كه ناگفته مي مونه دم آخر

تو مثل بارون عشقي روي تنهايي شاعر

تو همون آبي كه رسمه بريزن پشت مسافر

 

مث برق دو تا چشمي توي يه قاب شكسته

مث پرواز واسه قلبي كه يكي بالهاشو بسته

مث اون مهمونه خوبي كه مي آد آخر هفته

مث اون حرفي كه از ياد دل و پنجره رفته

 

مث پاييزي وليكن پري از گلهاي پونه

مث اون قولي كه دادي گفتي يادش نمي مونه

تو مث چشمه آبي واسه تشنه تو بيابون

مث يه آشنا تو غربت واسه عاشق مجنون

 

تو مث يه سرپناهي واسه عابره غريبه

مث چشماي قشنگي كه تو حسرت يه سيبه

چشمه چشماي نازت مث اشك من زلاله

مث زندگي رو ابرا بودنت با من محاله

 

يه روزي بيا تو خوابم بشو شكل يه ستاره

توي خواب دختري كه هيچ كس و جز تو نداره

تو يه عمره مي درخشي توي قاب عكس خالي

اما من چشمامو دوختم به گلاي سرخ قالي

 

تو مث بادبادك من كه يه روز رفت پيش ابرا

بي خبر رفتي و خواستي بمونم تنهاي تنها

تو مث دفتر مشقم پر خطاي عجيبي

مث شاگردهاي اول كمي مغرور و نجيبي

 

دل تو يه آسمونه دل تنگه من زميني

مي دونم عوض نمي شي تو خودت گفتي هميني

تو مث اون كسي هستي كه مي ره واسه هميشه

التماسش مي كني كه بمون و مي گه نمي شه

 

مث يه تولدي تو مثل تقدير مث قسمت

مث الماسي كه هيچ كس واسه اون نذاشته قيمت

مث نذر بچه هايي مث التماس گلدون

مث ابتداي راهي مث آيينه مث شمعدون

 

مثه قصه هاي زيبا پري از خواباي رنگي

حيف كه پيشم نمونن چشاي به اين قشنگي

پر نازي مث ليلي پر شعري مث نيما

ديدن تو رنگ مهر رفتن تو رنگ يلدا

 

بيا مث اون كسي شو كه يه شب قصد سفر كرد

ديد يارش داره مي ميره موندش و صرفنظر كرد

لینک به دیدگاه

توي باغا گل سرخي توي آسمون ستاره

جايي رو سراغ ندارم كه نشون از تو نداره

تاريخ تولد تو توي دفتر حسابم

شب كه چشمام و مي بندم باز نمي ذاري بخوابم

 

عكس تو جور عجيبي توي چشمام مي درخشه

ديوونم خدا مي دونه كاش خودش من رو ببخشه

توي تابستون نسيمي آفتابي توي زمستون

تو هموني كه گرونه نمي ياد به دستم آسون

 

وقتي من تو آسمونم تو توي راه زميني

مشكل اينه چون عزيزي هر جا باشي نازنيني

سفر دور و درازت بي خطر باشه الهي

بي خبر من و گذاشتي ولي نه تو بيگناهي

 

قيمت نگاه نازت خيليه مث صداقت

مث خوب بودن تو سختي واسه اثبات رفاقت

توي خرداد گل ياسي توي آبان گل مريم

چه شكنجه ي قشنگي مي كشي من و تو كم كم

 

چه تفاهمي تو عاقل دل من مات و ديوونه

درمونم دست چشاته اينم آخرين بهونه

دل تو يه وقتا سنگه يه روزم ممثل بلوري

شبا گاهي قرص ماهي يه روزم يه تيكه نوري

 

حوصله كه داشته باشي دو سه جكله مي گي گاهي

اما ميلت كه نباشه نمي دي حتي نگاهي

چون غروب خيلي قشنگه تو خود غروبي

چي بگم قحطي واژه ست هر چي هست خيلي خوبي

 

عكس نازت رو گذاشتم گوشه ي سفيد دفتر

تا ديگه هيچكي نبينه يكي كمتر باشه بهتره

مث ‌آسمون عجيبي شبي آبي شبي قرمز

ولي هر رنگي كه باشي من و دوست نداري هرگز

 

يه روزي مي شي يه دريا فرداش اما مثل كوهي

هر چي كه دلت مي خواد باش هر جا باشي با شكوهي

پره از اسم قشنتگت صفحه صفحه ي كتابم

به همون تعداد اسما تو ولي دادي عذابم

 

لااقل خوب شد كه لطفي كردي و واسم نوشتي

معني حرف تو اين بود كه مطيع سرنوشتي

دلم و دادم به دست تو براي يادگاري

قابلي نداره بردار مي دونم دوسم نداري

 

وقتي كه بارون مي گيره چشام از عشق تو خيسه

دل برات به قول سهراب زير بارون مي نويسه

تنها آرزوم همينه تا يادم نرفته راستي

كاش يه روز بهم بگي كه من همونم كه مي خواستي

لینک به دیدگاه

گلايه

 

ديگر مرا به معجزه دعوت نمي کني

با من ز درد حادثه صحبت نمي کني

ديريست پشت پنجره ماندم که رد شوي

اما تو مدتي ست اجابت نمي کني

 

قدلي که داده اي به من از ياد برده اي

گفتي ز باغ پنجره هجرت نمي کني

بيمار عشق توست پرستوي روح من

از اين مريض خسته عيادت نمي کني

 

باشد برو ولي همه جا غرق عطر توست

گرچه تو هيچ خرج صداقت نمي کني

يکبار از مسير نگاهم عبور کن

آنقدر دور گشته که فرصت نميکني

 

گل هاي باغ خاطره در حال مردنند

به ياس هاي تشنه محبت نمي کني

رفتي بدون آنکه خداحافظي کني

ديگر به قاب پنجره دقت نمي کني

 

امروز سيب سرخ رفاقت دلش گرفت

اين سيب را براي چه قسمت نمي کني

يعني من از مقابل چشم تو رفته ام

اين کلبه را دوباره مرمت نمي کني

 

زيبا قرارمان همه جا هر زمان که شد

گرچه تو هيچ وقت رعايت نمي کني

لینک به دیدگاه

غير من

 

ديگه شعرام واسه چشماي تو تازگي نداره

دلم از دست همون چشم تو زندگي نداره

تو مي گي خسته مي شي چشمام رو مي کني فراموش

ولي من عاشقم عاشق که خستگي نداره

 

مي گي من دوست ندارم برو و صرف نظر کن

ديوونم اينکه به احساس تو بستگي نداره

تو مي گي ساده بگير زندگي رو من و رها کن

عاشقي خط خطيه صافي و سادگي نداره

 

تو مي گي يه کم غرور داشته باش و منطقي تر شو

کارم از غرور گذشته هر چي که بگي نداره

من مي گم دلم شکسته س تو مي گي اونکه سپرديش

دلي که سپرده شد ديگه شکستگي نداره

 

مي گم التماس چشمام کفي نيست واسه نگاهت

مي گي که عشق تو حالت هميشگي نداره

تو مي گي ديوونه ام تو راست مي گي اما عزيزم

غير من هيچ کس اين حسي که تو مي گي نداره

لینک به دیدگاه

صبورم هنوز

 

ز چشمت اگر چه که دورم هنوز

پر از اوج و عشق و غرورم هنوز

ااگر غصه باريد از ماه و سال

به ياد گرشته صبورم هنوز

 

شکستند اگر قاب ياد مرا

دل شيشه دارم بلورم هنوز

سفر چاره ي دردهايم نشد

پر از فکر راه عبورم هنوز

 

ستاره شدن کار سختي نبود

گرشتم ولي غرق نورم هنوز

پر از خاطرات قشنگ توام

پر از ياد و شوق و مرورم هنوز

 

ترا گم نکردم خودت گم شدي

من شيفته با تو جورم هنوز

اگر جنگ با زندگي ساده نيست

در اين عرصه مردي جسورم هنوز

 

اگر کوک ماهور با ما نساخت

پر از نغمه ي پک و شورم هنوز

قبول است عمر خوشي ها کم است

ولي با توام پس صبورم هنوز

لینک به دیدگاه

سرنوشت من و چشمهايت

 

اي کاش در چشم هايت ترديد را ديده بودم

يا از همان روز اول از عشق ترسيده بودم

اي کاش آن شب که رفتم از آسمان گل بچينم

جاي گل رز برايت پروانگي چيده بودم

 

گل را به دست تو دادم حتي نگاهم نکردي

آن شب نمي داني اما تا صبح لرزيده بودم

آن شب تو با خود نگفتي که بر سرمن چه آمد

با خود نگفتي ز دستت من باز رنجيده بودم

 

انگار پي برده بودي ديوانه ات گشته ام من

تو عاشق من نبودي و دير فهميده بودم

از آن شب سرد پاييز که چشم من به تو افتاد

گفتم ايکاش شب ها هر گر نخوابيده بودم

 

از کوچه که مي گذشتيم حتي نگاهم نکردي

چشمت پي ديگري بود اين را نفهميده بودم

آن شب من و اشک و مهتاب تا صبح با هم نشستيم

اي کاش يک خواب بد بود چيزي من ديده بودم

 

تو اهل آن دوردستي من يک اسير زميني

عشق زمين و افق را ايکاش سنجيده بودم

بي تو چه شبها که تا صبح در حسرت با تو بودن

اندوه ويرانيت را تنها پرستيده بودم

 

وقتي صدا کردي از دور با عشوه اي نادرت را

آن لهجه نقره اي را ايکاش نشنيده بودم

انگار تقصير من بود حق با تو و آسمان است

وقتي که تو مي گذشتي از دور خنديده بودم

 

اما به پروانه سوگند تنها گناهم همين ست

جاي تو بودم اگر من صد بار بخشيده بودم

بايد برايت دعا کرد آباد باشي و سرسبز

اي کاش هرگز نبيني چيزي که من ديده بودم

 

اندوه بي اعتناي چه يادگار عجيبي ست

اما چه شب ها که آن را از عشق بوسيده بودم

حالا بدان تو که رفتي در حسرت بازگشت

يک آسمان اشک آن شب در کوچه پايشده بودم

 

هر گز پشيمان نگشتم از انتخاب تو هرگز

رفتي که شايد بدانم بيهوده رنجيده بودم

حالا تو را به شقايق ديگر بيا کوچ کافيست

جاي تو بودم اگر من اين بار بخشيده بودم

لینک به دیدگاه

فداي اونکه

 

براي عاشقي ديره

ولي باز دست تقدريه

تا دستامون نره بالا

جايي بارون نمي گيره

 

دلي که دادمش دستت

ديگه از زندگي سيره

نيومد وقتي ام اومد

فقط گفت که داره مي ره

 

نگفتم من خداحافظ

آخه قلبم هنوز گيره

بدون اين قلب ديوونه

ديگه محتاج زنجيره

 

بمون اين زخم رو بدتر کن

عجيب محتاج شمشيره

بريزم اشکام رو شايد

آخه اين آخرين تيره

 

نگي تو اوني که رفته

وجودش غرق تقصيره

فداي او که تو خوابم

من رو تحويل نمي گيره

لینک به دیدگاه

پيغام

 

اوني که گفته بود پيشم مي مونه

کسي که من دلم مي خواد همونه

اوني که تو پاييز واسم قسم خورد

فقط با من هميشه مهربونه

 

اون کسي که با ذوق و شوق به من گفت

بايد که وايساد جلوي زمونه

اوني که گفت قسمت همش دروغه

يه چيزيه درست مث بهونه

 

اوني که ماجراي عاشقيشو

گلدون اطلسي مونم مي دونه

اون کسي که مي گفت ستاره هامون

تو بهترين نقطه ي کهکشونه

 

اون که مي گفت توکل دوتامون

به لطفاي خداي آسمونه

اون که مي گفت دق مي کنه اگر که

پاي کس ديگري در ميونه

 

اون که مي گفت چاره فقط سکوته

واسه جواب حرف عاشقونه

نمي دونم چي شد که رفت و آخر

پيغام فرستاد من مي رم ديوون

لینک به دیدگاه

تنها توقع

 

نگات قشنگه وليکن يه کم عجيب و مبهمه

من از کجا شروع کنم دوست دارم يه عالمه

من و گذاشتي و بازم يه بار ديگه رفتي سفر

نمي دونم شايد سفر براي دردات مرهمه

 

تا وقتي اينجا بموني يه حالت عجيبيه

من چه جوري واست بگم بارون قشنگ و نم نمه

هواي رفتن که کني واسه تو فرقي نداره

اما به جون اون چشات مرگ گلاي مريمه

 

آخرشم دق مي کنم تا من و دوست داشته باشي

مردن که از عاشقيه يک دفه نيست که کم کمه

من نمي دونم تو چرا اينجور نگاهم مي کني

زير نگاه نافذت نگاه عاشقم خمه

 

مي پرسم از چشماي تو ممکنه اينجا بموني ؟

مي خندي و جواب مي دي رفتن من مسلمه

برو به خاطر خودت اما به من قول بده

هرجاي دنيا که بري ديگه نشو مال همه

 

رسمه که لحظه ي سفر يادگاري به هم مي دن

قشنگ ترين هديه ي تو تو قلب من يه مشت غمه

شايد اين و بهم دادي که هميشه با من باشه

حق با تو ا تو راست مي گي غمت هميشه پيشمه

 

ديدي گلا شب که ميشه اشکاشونو رو مي کنن

يادت باشه چشم منم هميشه غرق شبنمه

تو مي ري و اسم من و از رو دلت خط مي زني

اسم قشنگ تو ولي هميشه هرجا يادمه

 

چشماي روشنت يه کم کاشکه هواي من رو داشت

تنها توقعم فقط يه بار جواب ناممه

لینک به دیدگاه

تک بيتي

 

مگه ازت چي کم دارم که روز و شب ناز مي کني

فکر مي کني ازم سري ، بال داري ، پرواز مي کني ؟

ما رو بگو سپرديمش دل و چشامونو به کي

اون که به زندگي مي گه ، نمايش عروسکي

 

دارم از تو مي نويسم تو يه روز سرد برفي

قلمم نمي نويسه ، مي گه تو نداري حرفي

برو ديگه نبينمت ، خاطر خواهيت دروغ بوده

تو خلوتم با گريه هام ، چه قدر سرت شلوغ بوده

 

روشني چشات نداره مرزي

تو خيلي بيشتر از اينا مي ارزي

لینک به دیدگاه

من با تو هرگز

 

سلام اي بي وفا ،‌ اي بي ترحم

سلام اي خنجر حرفاي مردم

سلام اي آشنا با رنگ خونم

سلام اي دشمن زيباي جونم

 

بازم نامه مي دم با سطر قرمز

آخه اين بار شده من با تو هرگز

نمي خوام حالتو حتي بدونم

تعجب مي کني آره همونم

 

هموني که زموني قلبشو باخت

همون که از تو يک بت ،‌ يک خدا ساخت

هموني که برات هر لحظه مي مرد

که ذکر نامتو بي جون نمي برد

 

همونم که مي گفتم نازنينم

بميرم اما اشکاتو نبينم

همون که دست تو ،‌ مهر لباش بود

اگه زانو نمي زد غم باهاش بود

 

حالا آروم نشستم روي زانوم

ولي ديگه گذشت اون حرفا ،‌ خانوم

تعجب مي کني آره عجيبه

مي خوام دور شم ازت خيلي غريبه

 

خيال کردي هميشه زير پاتم ؟

با اين نامرديت بازم باهاتم ؟

برات کافي نبود حتي جوونيم

تموم شد آره گم شد مهربونيم

 

ديگه هر چي کشيدم بسه دختر

نمي بينيم همو اين خوبه ،‌ بهتره

ديگه بسه برام هر چي کشيدم

فريبي بود که من از تو نديدم

 

دروغي هست نگفته مونده باشه ؟

کسي هست تو خيال تو نباشه ؟

عجب حتي دريغ از يک محبت

دريغ از يک سر سوزن صداقت

 

دريغ از يک نگاه عاشقونه

دريغ از يک سلام بي بهونه

نه نفرينت چرا ، اين رسم ما نيست

اگر چه اين چيزا درد شما نيست

 

گل بيتا چرا اخمات توهم شد؟

چيه توهين به ذات محترم شد ؟

ديگه کوتاه کنم با يک خداحافظ

که عشق ما رسيد به سد هرگز

لینک به دیدگاه

تو مث اون موج صبوري که وفاداره به دريا

تو مهمي مث حقيقت ، مهربوني مث رويا

چقدر تازه و پاکي ، مث ياساي تو باغچه

مث اون ديوان حافظ که نشسته لب طاقچه

 

تو مث اون گل سرخي که گذاشته لاي دفتر

مث اون حرفي که ناگفته مي مونه دم آخر

تو مث بارون عشقي روي تنهايي شاعر

تو همون آبي که رسمه بريزن پشت مسافر

 

مث برق دو تا چشمي تو يک قاب شکسته

مث پرواز واسه قلبي که يکي بالاشو بسته

مث اون مهمون خوبي که مياد آخر هقته

مث اون حرفي که از ياد دل و پنجره رفته

 

مث پاييزي وليکن پري از گل هاي پونه

مث اون قولي که دادي گفتي يادش نمي مونه

تو مث چشمه آبي ، واسه تشنه تو بيابون

تو مث آشنا تو غربت ، واسه عاشق مجنون

 

تو مث يه سرپناهي ، واسه عابر غريبه

مث چشماي قشنگي که تو حسرت يه سيبه

چشمه چشماني نازت ، مث اشک من زلاله

مث زندگي تو ابرا ، بودنت با من محاله

 

يه روزي بيا تو خوابم ، بشو شکل يه ستاره

توي خواب دختري که هيچ کس و جز تو نداره

تو يه عمره مي درخشي ، تو يه قاب عکس خالي

اما من چشمام و دوختم به گلاي سرخ قالي

 

تو مث بادبادک من که يه روزي رفت پيش ابرا

بي خبر رفتي و خواستي بمونم تنهاي تنها

تو مث دفتر مشقم پر خط طاي عجيبي

مث شاگرداي اول ، کمي مغرور و نجيبي

 

دل تو يه آسمونه ، دل تنگ من زميني

مي دونم عوض نمي شي ، تو خودت گفتي هميني

تو مث اون کسي هستي ، که ميره واسه هميشه

التماسش مي کني که بمون ، اون مي گه نمي شه

 

مث يه تولدي تو ، مث تقدير ، مث قسمت

مث الماسي که هيچ کس ، واسه اون نذاشته قيمت

مث نذر ، بچه هايي ، مث التماس گلدون

مث ابتداي راهي ، مث آيينه مث شمعدون

 

مث قصه هاي زيبا ، پري از خواباي رنگي

حيفه که پيشم نمو نن ، چشاي به اين قشنگي

پر نازي مث ليلي ، پر شعري مث نيما

ديدن تو رنگ مهره ، رفتن تو رنگ يلدا

 

لینک به دیدگاه

بعد ديدار تو

 

تو مثل راز پاييزي و من رنگ زمستانم

چگونه دل اسيرت شد قسم به شب نمي دانم

تو مثل شمعداني ها پر از رازي و زيبايي

و من در پيش چشمان تو مشتي خاک گلدانم

 

تو درياي تريني آبي و آرام و بي پايان

و من موج گرفتاري اسير دست طوفانم

تو مثل آسماني مهربان و آبي و شفاف

و من در آرزوي قطره هاي پاک بارانم

 

نمي دانم چه بايد کرد با اين روح آشفته

به فريادم برس اي عشق من امشب پريشانم

تو دنياي مني بي انتها و ساکت و سرشار

و من تنها در اين دنياي دور از غصه مهمانم

 

تو مثل مرز احساسي قشنگ و دور و نامعلوم

و من در حسرت ديدار چشمت رو به پايانم

تو مثل مرهمي بر بال بي جان کبوتر

و من هم يک کبوتر تشنه باران درمانم

 

بمان امشب کنار لحظه هاي بي قرار من

ببين با تو چه رويايي ست رنگ شوق چشمانم

شبي يک شاخه نيلوفر به دست آبيت دادم

هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم

 

تو فکر خواب گلهايي که يک شب باد ويران کرد

و من خواب ترا مي بينم و لبخند پنهانم

تو مثل لحظه اي هستي که باران تازه مي گيرد

و من مرغي که از عشقت فقط بي تاب و حيرانم

 

تو مي آيي و من گل مي دهم در سايه چشمت

و بعد از تو منم با غصه هاي قلب سوزانم

تو مثل چشمه اشکي که از يک ابر مي بارد

و من تنها ترين نيلوفر رو به گلستانم

 

شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر کرده

و شايد يک مه کمرنگ از شعري که مي خوانم

تمام آرزوهايم زماني سبز ميگردد

که تو يک شب بگويي دوستم داري تو مي دانم

 

غروب آخر شعرم پر از آرامش درياست

و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم

به جان هر چه عاشق توي اين دنياي پر غوغاست

قدم بگذار روي کوچه هاي قلب ويرانم

 

بدون تو شبي تنها و بي فانوس خواهم مرد

دعا کن بعد ديدار تو باشد وقت پايانم

 

لینک به دیدگاه

دل من روي زمينه دل تو تو آسمونه

انقدر دوست دارم من كه فقط خدا مي دونه

بيا يه عهدي ببنديم ببينيم كدوم يك از ما

تا ته جاده ي دنيا بر سر عهدش مي مونه

 

بعضي قلبا بي ستارن يه ستاره هم ندارن

شايدم ستاره هاشون مث ما تو كهكشونه

برجاي غرور بلندن كه دارن به ما مي خندن

كاش با هم بريم يه جا كه بر خلاف شهرمونه

 

يادمه پرسيدم از تو كه مي شه با هم بمونيم ؟

گفتي اين كه دست ما نيست بذارش پاي زمونه

چه بباري چه بتابي چه بخندي چه بخوابي

عزيزم چه فرقي داره واسه اون كه شد ديوونه

 

نكنه بري يه روزي با يه قايق از كنارم

واسه ي دلم نذاري نه اشاره نه نشونه

مي دونم يه جاي اين عشق خستگي كار مي ده دستت

مرغ عشقمون رو آخر مي كني بي آشيونه

 

من نمي دونم چي ميشه نمي شه بگذرم از تو

شايد اون موقع ببارم تا شايد بياي به خونه

خلاصه فقط مي خواستم قصمون رو گفته باشم

مي دونم كه آخر عشق با خداي مهربونه

 

دل من فكراشو كرده كه صبور و باوفا شه

كاش دل تو هم صبور شه اين روزا اگر بتونه

ديگه حرفي نيست عزيزم بجز اشكي كه مي ريزيم

كاش بپرسي راز عشق و از گلاي ناز پونه

لینک به دیدگاه

يه دل دارم

 

يه دل دارم خدا داره

زمين داره ، هوا داره

ميون درياي غمش

کشتي و ناخدا داره

 

يه دل دارم ترک داره

ترس و يقين و شک داره

رو بام برفيش ، هميشه

يه دنيا بادبادک داره

 

يه دل دارم وفا داره

يه طاقي از طلا داره

تو بهترين جاش يه دونه

قصرو يه پادشاه داره

 

يه دل دارم نگين داره

هوا داره ، زمين داره

تو درياي پر از غمش

قايق و سرنشين داره

 

يه دل دارم غصه داره

قفلاي سربسته داره

از اونا که ميان مي رن

يه عالمه قصه داره

 

يه دل دارم ، خيال داره

عين پرنده ، بال داره

زخميه اما زخماشم

تماشا داره ، فال داره

 

يه دل دارم درد داره

زمستون سرد داره

رنگ بهار و نديده

خزوناي زرد داره

 

يه دل دارم شيشه داره

تبر داره ، تيشه داره

آرزوهايي که شايد

يه روزي وا مي شه داره

 

يه دل دارم دعا داره

خوبي داره ، خطا داره

خودش مي گه تو اين زمون

اين دل کجا بها داره

 

يه دل دارم صدا داره

شادي نه ، بلا داره

يه جاش کويري يه جاش ابر

هر کدومو جدا داره

 

يه دل دارم جنون داره

سرخي رنگ خون داره

عاشقه و خودش مي گه

هر چي داره از اون داره

 

يه دل دارم دونه داره

لاله داره پونه داره

طفلکي فهميده که يه

صاحب ديوونه داره

 

يه دل دارم ديدن داره

ديوونگيش چيدن داره

جوريه حالش که فقط

يه دنيا پرسيدن داره

 

يه دل دارم دريا داره

کوير داره ، صحرا داره

دنياي ما ، هيچه پيشش

واسه خودش دنيا داره

 

يه دل دارم ، بارون داره

ليلي داره ، مجنون داره

ناخونده توش زياد مياد

اون هميشه مهمون داره

 

يه دل دارم سفر داره

خنده براش ضرر داره

گوش ندادن به تپشش

خيلي جاها خطر داره

 

يه دل دارم ، اگر داره

رو همه چي اثر داره

خودم تعجب مي کنم

از همه چي خبر داره

 

يه دل دارم حباب داره

تشنه که مي شم ، آب داره

گاهي يه چيزايي مي گه

مي گه بکن ، ثواب داره

 

يه دل دارم پري داره

ونوس و مشتري داره

زير پاهاي اسم اون

فراشاي مرمري داره

 

يه دل دارم اسير داره

کارش يه جايي گير داره

براي خاطرات من

صندوقي از حرير داره

 

يه دل دارم ماه داره

بيراهه و راه داره

اندازه ي ابراي سرد

دردسر و آه داره

 

يه دل دارم آتيش داره

تو ابرا قوم و خويش داره

نه راه پس مونده براش

نه طفلي راه پيش داره

 

يه دل دارم رقيب داره

فراز داره ، نشيب داره

با اينکه آدم نشده

کلي درخت سيب داره

 

يه دل دارم که غم داره

يه عمره اونو کم داره

وقتي که رفته ، وقتي نيست

بي خود چرا بگم داره

 

يه دل دارم فقط دله

قايق عشقش تو گله

غروبا بيشتر مي گيره

اما هميشه غافله

 

يه دل دارم اما مي گه

غلط نوشتي ، ننويس

تو خيلي وقته که داديش

اونه که حالا پيش تو نيس

 

راس مي گه ، عاشقم ديگه

عاشق و کلي بي حواس

اصلاً يادم نبود که دل

پيش خودم نيست و کجاس

 

خلاصه که اون لغتي

که يکيه با دو تا حرف

چيزيه که نداشتنش

بيشتر واست مي کنه صرف

 

از ته دل ، نه ، نمي گم

ولي اگر که دل نبود

دروغ چرا ، تو دنيامون

انقدر غم و مشکل نبود

 

پيش روي دلم مي گم

توهين نباشه به دلا

خوش به حال بي خيالا

خوشا به حال عاقلا

لینک به دیدگاه

تو مثل راز پاييزي و من رنگ زمستانم

چگونه دل اسيرت شد قسم به شب نمي دانم

تو مثل شمعداني ها پر از رازي و زيبايي

و من در پيش چشمان تو مشتي خک گلدانم

 

تو درياي تريني آبي و آرام و بي پايان

و من موج گرفتاري اسير دست طوفانم

تو مثل آسماني مهربان و آبي و شفاف

و من در آرزوي قطره هاي پک بارانم

 

نمي دانم چه بايد کرد با اين روح آشفته

به فريادم برس اي عشق من امشب پريشانم

تو دنياي مني بي انتها و سکت و سرشار

و من تنها در اين دنياي دور از غصه مهمانم

 

تو مثل مرز احساسي قشنگ و دور و نامعلوم

و من در حسرت ديدار چشمت رو به پايانم

تو مثل مرهمي بر بال بي جان کبوتر

و من هم يککبوتر تشنه باران درمانم

 

بمان امشب کنار لحظه هاي بي قرار من

ببين با تو چه رويايي ست رنگ شوق چشمانم

شبي يک شاخه نيلوفر به دست آبيت دادم

هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم

 

تو فکر خواب گلهايي که يک شب باد ويران کرد

و من خواب ترا مي بينم و لبخند پنهانم

تو مثل لحظه اي هستي که باران تازه مي گيرد

و من مرغي که از عشقت فقط بي تاب و حيرانم

 

تو مي ايي و من گل مي دهم در سايه چشمت

و بعد از تو منم با غصه هاي قلب سوزانم

تو مثل چشمه اشکي که از يک ابر مي بارد

و من تنها ترين نيلوفر رو به گلستانم

 

شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر کرده

و شايد يک مه کمرنگ از شعري که مي خوانم

تمام آرزوهايم زماني سبز ميگردد

که تو يک شب بگويي دوستم داري تو مي دانم

 

غروب آخر شعرم پر از آرامش درياست

و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم

به جان هر چه عاشق توي اين دنياي پر غوغاست

قدم بگذار روي کوچه هاي قلب ويرانم

 

بدون تو شبي تنها و بي فانوس خواهم مرد

دعا کن بعد ديدار تو باشد وقت پايانم

لینک به دیدگاه

آسمـــــونا پر ستاره هـــــمه فصلامون بهاره

روي هر بام و ديواري پــــر عکـس يادگــــاري

کــــهکشونا پر ماهه خبراي خوش توي راهه

پشت هر پنجره گلدون خونه هامون پــر مهمون

 

کـــلبه ها پــــر چراغه گـــلاي شب بو ، تو باغه

سـاحل دريا پــــر از نور غـــصه از قلباي ما دوره

بـــاغچه ها پـــر از ترانه پــــر شــعر عـــاشقونه

چـــــمدونا پــــر ســيبه وسوسه چه بي نسيبه

 

شـهر و کـوچه پر بـــارون قــصه ليــلي و مــجنون

ايــــــوونا پـــــر قــــنار ي نه فـــراري ، نـه حصاري

طاقچه خونه پر شمدون مـــــــهربونيا فــــــراوون

يـــه قــرار خـــيلي ساده زيـــــر بـــيد پـــير جــاده

وعدمون هر جا که خورشيد بــيشتر از هــميشه تـابيد

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...