sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ فولکلور ايران ضرب المثل هاي فارسي ضرب المثل ها در ميان مردم و از زندگاني مردم پديد مي آيد و با مردم پيوند ناگسستني دارد. اين جملات کوتاه زاييده ي انديشه و دانش مردم ساده و ميراثي از غناي معنوي نسل هاي گذشته است که دست به دست و زبان به زبان به آيندگان مي رسد و آنان را با آمال و آرزوها، با غم و شادي، با عشق و نفرت، با ايمان و صداقت و با اوهام و خرافات پدران خود آشنا مي سازد. زبان شيرين پارسي در نتيجه ي فکر موشکاف و باريک بين و طبع بذله گو و نکته سنج ايراني، از لحاظ امثال و حکم از غني ترين زبان هاي دنياست. امثال و حکم از ديرباز در ادبيات منظوم و منثور ايران رخنه کرده و هيچ شاعر معروف ايراني نيست که در سخنان خود مقداري از اين ضرب المثل ها را به کار نبرده باشد. هم در ادبيات کلاسيک فارسي و هم در نيم زبان ها و لهجه هاي ايراني ضرب المثل ها به فراواني ديده مي شود. از سده ي دهم هجري به بعد، برخي از ضرب المثل ها در جُنگ ها و بياض ها و مجموعه هاي شخصي و خصوصي ثبت و ضيط شده و حتا مقداري از آن ها را به عنوان شاهد مثال در فرهنگ هاي فارسي که از سده ي پنجم به بعد در ايران تاليف شده، مي توان ديد. اما گفتن اين نکته ضروري است که شاعران و تذکره نويسان ايران، که پرورش يافتگان محيط ادبيات کلاسيک بودند، ادبيات عامه را حقير و خشن مي شمردند و بر آنان دشوار و ناگوار بود که اين گونه آثار مربوط به زندگي روزمره ي مردم را به همان صورت اصلي که در دهان مردم بوده ضبط نمايند. اين بود که مضمون هاي آن ها را با تصرفاتي به شعر عروضي درمي آوردند و بدين ترتيب اغلب، شيوه ي بيان و آهنگ زيباي آن ها از بين مي رفت. 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ امثال و حکم فارسي نيز مانند ديگر بخش هاي فولکلور ايران از مدت ها پيش توجه دانشمندان غرب را به خود جلب کرده است : در سال 120?ش (1824م) به کوشش نشر ويلسون "مجموعه ي امثال و حکم زبان فارسي و هندي" در کلکته منتشر شد. اين کتاب تاليف توماس روبک (T. Roebuck) و دکتر گونتر (Günter) اعضاي "انجمن آسيايي" بود که پس از مرگ آنان به چاپ رسيد. ولي نه ناشر و نه مولفان اين کتاب از منابعي که براي تاليف اين کتاب در دست داشته اند سخني به ميان نياورده اند. مي توان حدس زد که آنان از برخي مآخذ فارسي و عربي و هندي بهره مند بوده اند. ويلسون از منابع فارسي تنها مجموعه ي هندي "شاهد صادق" را نام مي برد و که به احتمال زياد پايه ي کار مولفان بر همين کتاب بوده است، زيرا همه ي امثال بخش نخست و بيش از نيمي از بخش دوم کتاب از اين مجموعه نقل و اقتباس شده است. کتاب روبک در دو فصل است. فصل نخست اختصاص به ضرب المثل هاي فارسي دارد و به نوبه ي خود به دو بخش جداگانه تقسيم مي شود. بخش نخست شامل امثال و حکمي است که از "شاهد صادق" نقل شده و در بخش دوم ضرب المثل هايي آمده است که روبک و گونتر حود گردآوري کرده اند. فصل دوم کتاب نيز داراي مثل ها و تمثيل هاي زبان هندي است. ويلسون در مقدمه ي کتاب خاطر نشان نموده که هنوز امثال فارسي به قدر کافي مورد مطالعه و تحقيق قرار نگرفته است. با اين همه، اين مجموعه يگانه اثر کمابيش جامعي است که درباره ي ضرب المثل هاي فارسي به زبان بيگانه نوشته شده است. مبناي کار مولفان بر ترجمه ي امثال به زبان انگليسي و مقايسه ي آن ها با نظاير انگليسي شان بوده است. شرح و تفسيري نيز که بر امثال نوشته شده مفهوم دقيق آن ها را در تمام موارد به خوبي ادا نمي کند و حتا گاهي معاني آن ها را تحريف مي کند و اين عيب به ويژه در آن بخش که از کتاب "شاهد صادق" نقل شده محسوس تر است. (خالق حسينويچ کوراوغلي، امثال و حکم فارسي، مسکو، 1961) لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ در سال 1292ش (1919م) "مجموعه ي ضرب المثل هاي فارسي" به زبان روسي در مسکو منتشر شد. اين مجموعه را ايران شناس معروف م. ع. غفارف گرد آورده و مقدمه و ترجمه و تعليقات آن را و. آ. گاردلوفسکي تهيه کرده بود. در اين رساله ي مختصر، پانصد مثل ايراني گرد آمده و مهم ترين قسمت آن همان مقدمه ي کتاب به قلم گاردلوفسکي است. گاردلوفسکي ضرب المثل هاي ايراني را جزو آثار اصيل ادبيات ملي مي شمارد و لزوم تفکيک ضرب المثل ها را از کلمات قصار ادبي خاطر نشان مي کند. او مولفان مجموعه ي انگليسي، يعني روبک و گونتر را مورد انتقاد قرار مي دهد که «در آن مجموعه اشعار و امثال را از کتب ادبي آورده اند، نه از زبان زنده ي مردم». وي همچنين به مساله ي تاثير متقابل ادبيات و فولکلور مي پردازد و نقش موثر فولکلور را در توسعه و پيشرفت ادبيات بديعي به درستي ارزيابي مي کند و اضافه مي کندکه «در ميان مثل هايي هم که ميرزا عبدالله غفارف جمع آوري کرده اشعاري از شاعران ايراني، مثلن ابياتي از گلستان سعدي يافت مي شود. اما اين نشان مي دهد که سعدي صفات مشخص و کلي حکمت ملي و معيشتي ايرانيان را بر گرفته و جامه ي شعر پوشانده و اين حکمت ملي در جامه ي نو ادبي بار ديگر به مردم بازگشته و جزو نفايس گنجينه ي ادبيات ملي گرديده است». مجموعه ي غفارف عاري از نقص و عيب نيست. در اين کتاب هم امثال و کلمات قصار از هم تفکيک نشده است. به عنوان مثال بيت معروف جلال الدين رومي «ذره ذره کاندرين ارض و سماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست» که حاکي از عقيده ي شاعر به وحدت وجود است و بنابراين هيچ ربطي به امثال ندارد، جزو امثال ضيط گرديده است. برخي از امثال نيز درست و دقيق ترجمه نشده و مفهوم اصلي مثل از ميان رفته است. با وجود اين ها،مجموعه ي غفارف يکي از به ترين مجموعه هاي امثال فارسي است که در زبان روسي فراهم آمده است. آکادمي علوم شوروي نيز کتابي به نام "امثال و حکم فارسي" انتشار داده است گه مولفان آن تنها ضرب المثل هايي را که زبانزد مردم ايران است به صورت اصلي خود با ترجمه و تفسير آن ها به زبان روسي ضيط کرده و از امثال و حکم آن چه که منشا کتبي دارد کم تر نقل کرده است. اين مجموعه داراي 1061 مثل، 84 تمثيل و 494 کلمه ي اصطلاحي است. اما در ايران از عهد مشروطيت که در آن، ادبيات به خدمت مردم در آمد، نويسندگان و دانشمندان مجال يافتند که به ادبيات عامه نزديک تر شوند و از اين منبع استفاده کنند و کساني بر آن شدند تا امثال و حکم ايراني را گردآوري کنند. اين کار در ايران سابقه ي تاريخي و طريقه و اصول مدوني نداشت و گردآورندگان امثال بايستي کار خود را از همان گام نخست آغاز نموده و دانش نوي را به وجود آورند. 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ منابعي که در تنظيم کتاب مورد استفاده ي مولف بوده از جمله عبارت اند از: 1- مجموعه ي "امثال ميداني" که در سده ي پنجم هجري به زبان عربي تاليف شده است. دهخدا از اين کتاب نزديک به هزار ضرب المثل عربي بر گرفته و به مجموعه ي خود وارد کرده است. 2- مجموعه ي مختصر امثال" چاپ هندوستان که يک صد ضرب المثل از آن اقتباس کرده است. 3- جامع التمثيل" که در هند و در سده ي 11هجري چاپ شده و دهخدا نزديک به سيصد مثل از آن در کتاب خود آورده است. 4- شاهد صادق" که يک مجموعه ي هندي است و دهخدا توجه ويژه اي به آن نداشته و به نقل از چند مثال از آن بسنده کرده است. دهخدا به پيروي از رسم و شيوه ي شاعران و نويسندگان قديم ايران ضرب المثل ها را نه به صورتي که در زبان مردم بوده، بلکه به صورتي که در کتاب ها و ديوان ها آمده نقل کرده است. چنان که گويي اصلن در صدد گردآوري فولکلور نبوده، بلکه قصد داشته که شعرها و کلمات اخلاقي و پندآموز را در يک جا گرد آورد. از اين رو است که ضرب المثل ها در کتاب او مقام دوم را گرفته و اغلب تنها به عنوان مرادف امثال و حکم ادبي ذکر گرديده است. 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ مي دانيم که شاعران ايران هميشه از ادبيات ملي استفاده کرده و مثل هايي را که در زبان مردم بوده است در قالب نظم ريخته اند. اغلب اين مثل ها در طي زمان مبدل به کلمات قصار شده است. اين کلمات قصار و امثال بعدها از ادبيات به خود مردم باز گشته است. شايد دليل اين امر آن باشد که خواص مردم ايران ادبيات شفاهي عاميانه را حقير و ناپسند شمرده و وقعي به آن ها نمي نهادند. ليکن هنگامي که شاعري آن را به نظم در مي آورد و شکل زيباي ادبي به آن مي داد، همه ي ايرانيان آن را با ميل و رغبت مي خواندند و به حافظه مي سپردند و گاه و بي گاه چاشني کلام خود مي ساختند. چون آن که گفتيم دهخدا در تاليف خود بيش از هزار عبارت عربي آورده است که بيش تر آيات قرآن و احاديث نبوي و کلمات منسوب به امامان شيعه و امثال و نظاير آن ها است. مولف مفهوم ضرب المثل را با مفهوم کلمات کوتاه حکيمانه و اخلاقي در هم ريخته است. جاي ترديد نيست که محاورات عاميانه و سخنان مکتوب ادبي تاثير متقابل در يکديگر دارند. بسياري از بيت ها و مصراع هاي فردوسي و سعدي و نظامي و ديگران جزو گفتار مردم شده و برخي از آن ها به صورت مثل در آمده است. برعکس، برخي از شاعران هم ضرب المثل هاي عاميانه را با استادي و مهارت خاصي به نظم در آورده اند. دهخدا چهل و پنح هزار بيت از شاعران کلاسيک ( از جمله پنج هزار بيت از فردوسي، چهار هزار بيت از سعدي، دو هزار و پانصد بيت از نظامي، دو هزار و پانصد بيت از اسدي طوسي، دو هزار و پانصد بيت از جلال الدين رومي) در کتاب خود آورده است. بيش تر اين بيت ها شکل هاي گوناگون يک ضرب المثل است که هر شاعري به سليقه ي خود و با بياني خاص به نظم در آورده است. تعميم مفهوم ضرب المثل تا بدين ميزان هرگز جايز نيست و تنها عباراتي را که مال خاص و بي ترديد مردم بوده (خواه فولکلوري و خواه ادبي) مي توان در زمره ي ضرب المثل ها به شمار آورد. با دقت و بررسي در اين مجموعه به خوبي آشکار مي گردد که دهخدا امثال و حکم، آيات و اخبار و کلمات قصار بزرگان را بدون توجه به اين که آيا در ميان مردم رايج و متداول اند يا نه گردآوردي و در کنار هم قرار داده است. لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ دهخدا که در عهد انقلاب مشروطه از پيشوايان پر شور و سرسخت سادگي کلام بود، در آثار بعدي خود تا حد زيادي به اين اصل پشت کرده است و به جاي آن که عبارت ها و اصطلاحات نامفهوم ادبيات کلاسيک ايران را براي فارسي زبانان معاصر روشن کند، در مجموعه ي خود به توضيح کلماتي پرداخته که براي مردم فارسي زبان از هر طبقه و صنفي قابل فهم اند. و تازه اين توضيحات به زبان نويسندگان قديم نوشته شده، نه به زبان رايج مردم، و مهم تر از همه آن که مولف تعداد زيادي عبارات منشيانه از نثر نويسندگان سده هاي نخستين اسلامي يا از کتاب هاي تاريخ در اين کتاب نقل کرده که هيچ گونه ارتباطي با ضرب المثل ها ندارند، مانند اين عبارت از تاريخ ابوالفضل بيهقي که «دولت و ملت دو برادرند که با هم بروند و از همديگر جدا نباشند». ( امثال و حکم، ج 2، برگ 84). مولف در اين کتاب عبارت هايي را به عنوان ضرب المثل آورده که نه تنها ضرب المثل نيستند، بلکه عامه ي مردم از آن ها بي خبراند و ممکن است بازگفتن آن ها در ميان مردمي که همه ايراني اند و در زير پرچم دولت ايران زندگي مي کنند، تحم تفرقه و نفاق بپاشد. به عنوان مثال در عبارت " اُترُکِ التروکَ وَ لَوکانَ اَبوکُ " برخي از تيره هاي ايراني بر برخي ديگر برتري داده شده است و عجب آن که مولف درباره ي اين عبارت که يادگار شوم دوران ناداني و بي خبري است، دو برگ شرح و بسط داده و براي اثبات برتري فارس بر ترک، مثال ها و شواهدي از گذشتگان آن دو و از زبان هاي ديگر مي آورد و در پايان مطلب نيز به نام عذرخواهي (در حقيقت عذر بد تر از گناه) مي افزايد که من از ترک ها سخن مي گويم و منظورم آذربايجاني ها، ترک هاي قفقازي نيستند. آن ها از نژاد عالي آريايي هستند، ولي سلجوقيان آنان را ترک زبان کرده اند ( امثال و حکم، ج 1، برگ 81) ايراد ديگر اثر دهحدا ابهام مطالب، کثرت مدارک و مآخذ و فراواني شعرهايي است که گاهي هيچ گونه ارتباطي با خود مثل ها ندارند. وي مانند همه ي کساني که در ايران يا در خارج از ايران تا آن زمان درباره ي فولکلور ايران مطالبي نوشته اند، ضرب المثل ها را گروه بندي نکرده و مثل هاي عاميانه و کتابي را از هم جدا ننموده است. وي همچنين مثل ها را به اندازه ي کافي و يا اصلن شرح و تفسير نکرده و ضرب المثل هاي عربي را به فارسي ترجمه نکرده است. اما با همه ي اين ايرادات و ضعف ها، امثال و حکم دهخدا، به دليل غناي مطالب و کثرت موادي که در آن گرد آمده است، نخستين اثر ارزنده در موضوع فولکلور، به ويژه در بخش ضرب المثل هاي فارسي است. مولف دانشمند براي جمع آوري اين اطلاعات ميراث عظيم ادبي ملت ما را با دقت مطالعه کرده و آن چه را که کمابيش رابطه اي با امثال و خکم ايراني داشته يا به عنوان مثل ورد ربان مردم بوده، در اين اثر نفيس گرد آورده است. 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ امير قلي اميني، فرهنگ عوام پس از دهخدا بايد از آثار ارزنده ي فولکلوريست معروف ايران، امير قلي اميني مدير روزنامه ي اصفهان نام برد. اميني مولف دو مجموعه از مثل هاي فارسي است. نخستين مجموعه به نام "هزار و يک سخن" در سال 1299ش در چاپخانه ي کاوياني برلين چاپ شد و آن رساله ي کوچکي بود از ضرب المثل ها بدون شرح و تفسير که نه جامع بود و نه کامل. با اين همه با حسن استقبال رو به رو شد و ارباب انتقاد آن را کليدي دانستند که مولف به دست ديگر نويسندگان و پژوهندگان داده تا اين در را بگشايند و به تعقيب و تکميل خدمت او بپردازند. اين حسن استقبال مولف را به اين انديشه انداخت که کار خود را دنبال کند و تمامي امثال زبان پارسي و به ويژه مثل هايي را که بيش تر در ميان توده ي مردم اصفهان رايج است با داستان هايي که زاييده ي امثال و يا امثال زاييده ي آن داستان ها است، گردآوري و به صورت کتابي منتشر کند. اثر مهم و اساسي او با نام " داستان هاي امثال" در اصفهان منتشر گرديد. وي براي تنظيم اين مجموعه نخست به کتاب هايي که مولفان ايراني پيش از او در اين زمينه نوشته بودند مراجعه کرد و چون جز چند کتاب "جامع التمثيل" و "نفايس الفنون" مآخذ ديگري به دست نياورد، به گفته ي خود، به "به ترين مخزن و دفتر" يعني حافظه ي افراد مختلف مراجعه کرد و هجده سال از حضور پيشه وران و نوکرها و درشکه چي ها و شوفرها و در دهات از معاشرت کشاورزان استفاده کرد و مواد و اطلاعات لازم را که از زبان آنان شنيده بود گردآوري نمود. اميني کتاب خود را در دو جلد براي چاپ به وزارت فرهنگ ايران تسليم کرد. اما اين کتاب هفت سال بر روي ميزهاي وزارت خانه خاک خورد تا سرانجام خود مولف با رنج و زحمت زياد جلد نخست آن را در دو نوبت به چاپ رسانيد. لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ اميني در ميان دانشمندان ايران نخستين کسي بود که در تنظيم فولکلورها اصول "مراجعه به خود مردم" را به کار بست. پيداست که در کشوري مانند ايران ميادرات به اين کار با رنج بسيار و کوشش فراوان همراه است و تنها کساني مي توانند بر اين دشواري ها فايق آيند که عشق و علاقه فراواني به ملت و فرهنگ و ادب ملي خود داشته باشند. مولف خود درباره ي کار خويش مي گويد: پيمودن اين راه کار آساني نبود. دقت و علاقه ي بسيار و صبر و حوصله ي زيادي مي خواست. بيش تر از آن رو که بايستي اغلب اوقات هم صحبت و هم نشين عوام و افراد بي سواد بوده و بنا بر گفته ي خودشان با آن ها دل داده و قلوه بگيرم تا بتوانم از معلومات نفيس و پر فايده ي ايشان استفاده کنم . . . از هر يک صد نفر به کرات اتفاق مي افتاد که پاسخ نود و نه نفر آن ها منفي بود و صدي پنجاه نفرشان در موقع پرسش من بيش از چند مثل ساده و پيش پا افتاده در نظر نداشتند . . . هجده سال طول کشيد تا توانستم قريب سه هزار مثل جمع آوري و بالغ بر سيصد مثل داستان دار را از اوراق کتاب و از صفحات دفتر خاطرات افراد توده به زحمت بيرون کشيده و بر روي برگ هاي دفترهاي متعدد يادداشت هاي خود نقل کنم». (فزهنگ عوام، سرآغاز) متاسفانه، چون آن که گفته شد، اميني موفق نشد تمام آن چه را که از مثل هاي مردم شهر نشين و ده نشين و اقوام ايراني کرد و لر و بختياري گرد آورده بود در اختيار خوانندگان خود بگذارد. کتاب اميني در اصفهان تجديد چاپ شد. در اين چاپ صدها داستان با ضرب المثل هاي آن ها گرد آمده است. مولف در آغاز کتاب فهرست مثل ها و هفت مثل بختياري را با داستان هاي آن ها با الفباي لاتين مي آورد و توضيح مي دهد که حتا با الفباي صوتي هم نمي توان خصوصيات لهجه ي بختياري را ادا نمود. از همان نظر نخست پيداست که مولف کوشيده است مثل ها و داستان هاي آن ها را به همان صورتي که از دهان مردم شنيده مي شود بي کم و کاست يادداشت نمايد، به طوري که در ميان مطالب بسيار سودمند، برخي ضرب المثل هاي رکيک و مستهجن را نيز در مجموعه ي خود وارد کرده است. لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ همه ي داستان هايي که اميني به نام منشا ضرب المثل ها در کتاب خود آورده جنبه ي ملي و فولکلوري ندارد، بلکه بيش تر آن ها از کتاب ها اقتباس شده است. به عنوان مثال داستان "عقاب" را که ضرب المثل "از ماست که بر ماست" نتيجه ي اخلاقي آن است، در جزو شعرهاي منسوب به حکيم ناصر خسرو و داستاني را که مبناي ضرب المثل "اگر سبيلت را چرب مي کردي گربه مي برد" است، در مثنوي مولانا جلال الدين رومي مي يابيم. از اين گونه نمونه ها در کتاب اميني کم نيست. پيتر ايوري (Peter Avery) استاد زبان فارسي دانشگاه کمبريج انگلستان که در آن هنگام در دانشکده ي ادبيات تهران مشغول تکميل اطلاعات خود در زبان فارسي بود، به مولف توصيه کرد که اصطلاحات عاميانه را نيز به مجموعه ي امثال خود بيافزايد، و او دست به اين کار زد و در اين کار از "فرهنگ نظام" تاليف داعي الاسلام و از کمک دوستان استفاده ي فراوان برد و نيز تفسيرهايي را که خود از امثال کرده بود با تفسير کتاب "امثال و حکم" دهخدا تطبيق کرد و در نتيجه کتابي به نام "فرهنگ عوام" يا "تفسير امثال و اصطلاحات زبان پارسي" پديد آورد که به اعتقاد مولف «جامع ترين کتابي است که مي توان به پيشگاه ادب دوستان تقديم کرد». به گفته ي مولف، مزيت اين کتاب بر محموعه ي "امثال و حکم" دهخدا در آن است که : « اثر ايشان (يعني دهخدا) در چهار جلد بزرگ، شامل هزاران بيت شعر و امثال عربي است، در صورتي که اثر ناچيز من بدون اين حشو و زوايد صرفن حاوي امثال و اصطلاخات زبان پارسي است و علاوه بر اين، از نظر اين که بيگانگاني که قصد آموختن زبان شيرين پارسي را دارند بتوانند به راحتي به معاني و مورد استعمال امثال و اصطلاحات اين کتاب به طور دقيق پي ببرند. براي اکثر آن ها مثالي که اغلب نزديک به زبان ساده و بي پيرايه ي عوام است، آوردم و يقين دارم که اين عمل خود مزيت ديگري براي اين کتاب به شمار مي رود» ( فرهنگ عوام، سرآغاز) مولف با اعتراف به اين که کتاب او حاوي کليه ي امثال و اصطلاحات متداول بين تمام فارسي زبانان نيست، ادعا مي کند که نود و نه درصد امثال و اصطلاحات متداول در شهر اصفهان و نود در صد امثال و اصطلاحات متداول و مشترک در بين ساير شهرستان هاي فارسي زبان را در اين کتاب جمع کرده است. 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۹۰ احمد اخگر، امثال منظوم در سال 19 / 1?18ش کتابي به نام "امثال منظوم" تاليف سرهنگ احمد اجگر لاريجاني در دو جلد از چاپ بيرون آمد. در اين مجموعه نزديک به پنج هزار امثال و حکم گرد آمده است. شيوه ي نگارش کتاب اين گونه است که نخست سه چهار مثل تقريبن به همان صورتي که در ميان عامه رايج است گفته و سپس مضمون همان ضرب المثل ها در يک دو بيتي گنجانيده شده است. بدين صورت: مشتري زرنگ با فروشنده چانه مي زند. شاخ و شانه زدن، سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است. با فروشنده مشتري زرنگ چانه زد، ليک شاخ و شانه نزد هر که سنگ يزرگ را برداشت واضخست اين که بر نشانه نزد خردمند آتش را از خود براند. آتش از خود آتش جهاند. آتش اگر رخنه کند مي سوزاند. آتش دوست و دشمن نداند. عاقل از خويش براند آتش کاتش از خويش جهاند آتش آتش ار رحنه کند سوزاند دشمن و دوست نداند آتش کتاب اخگر با همه ي استادي و هنرمندي که مولف در نظم آن به کار برده است از نظر اصول ضبط فولکلورها ارزش زيادي ندارد، زيرا اين گونه هنرنمايي ها توجه خواننده را از خود ضرب المثل و از زيبايي ساده و طبيعي آن منحرف مي کند. * سليمان حييم، امثال فارسي – انگليسي مجموعه اي به نام امثال فارسي – انگليسي به همت سليمان حييم، مولف فرهنگ هاي فارسي – انگليسي و انگليسي – فارسي منتشر شد. اين کتاب از دو بخش تشکيل شده است: بخش نخست امثال و تعبيرات و اصطلاحات مثلي است. در مقدمه اي که مولف به فارسي و انگليسي نوشته از مقام و معني امثال و حکم در ادبيات ملي سخن گفته و غرض از تاليف کتاب را بيان نموده است. اين بخش نزديک به چهار هزار مثل و تمثيل را در بر دارد که مولف در نتيجه ي بيست و پنج سال زحمت و کوشش در تاليف "کتاب لغت" آن ها را گردآوري نموده است و همان گونه که خود در همان مقدمه اظهار مي کند، بيش تر اين ضرب المثل ها را از زبان مردم ساده و عادي برگرفته است. در اين بخش همچنين کلمات پندآموز زيادي از ادبيات کلاسيک ايران با اشاره به مآخذ آن ها ضيط شده است. بخش دوم کتاب شامل بيش از سه هزار و پانصد اصطلاح و تکيه کلام و کلمات قصار و حتا افعال مرکب است. در اين بخش امثال و حکم فولکلوري از امثال سايره تفکيک شده و گونه هاي گوناگون امثال نيز ذکر گرديده است. هر چند اين بخش از کتاب اصطلاحات و عبارات مصطلحه نام دارد، مثل ها و تمثيل ها و امثال سايره ي زيادي از تاليفات سعدي و حافظ و شاعران ديگر در آن راه يافته و همان گونه که ذکر کرديم، در اين بخش، افعال مرکب هم گنجانيده شده است، در صورتي که وجود آن ها در اين مجموعه محلي ندارد، زيرا آن ها را نه جزو اصطلاحات مي توان به شمار آورد و نه جزو عبارات اصطلاحي ( مقدمه ي کتاب مثل ها و تمثيل هاي فارسي، تاليف خالق کوراوغلي، چاپ مسکو، 1961). ايراد ديگري که به اين کتاب مي توان گرفت، اين است که مولف در ترجمه ي امثال و به ويژه در مواردي که به جاي ترجمه ي عيني معادل و مترادف آن ها از زبان انگليسي نقل شده، اصالت آن ها را حفظ نکرده است. منبع تربت جام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده