Neutron 60966 این ارسال پرطرفدار است. اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ میدونم خیلی هاتون دوست ندارید از زشتی ها بشنوید. اما متاسفانه باید بگم که کشور دوست داشتنی مون ایران با بی خردی و ... (نمی دونم چی بگم) داره به شدت به سمت قهقهرا میره و این وضعیت هیچ جای دفاعی باقی نذاشته. دوستای عزیزم اوضاع خیلی اورژانسیه. من نمیدونم. فقط امیدوارم پیش بینی هایی که دوستان جامعه شناس و اقتصاد دان کردند درست از آب درنیاد. در هر صورت... دوستان خوبم بیاین تمام تلاشمون رو بکنیم تا کشورمون ایران رو نجات بدیم. از کوچکترین کاری که میتونیم انجام بدیم. باید خودمون دست به کار شیم. این موسیقی تقدیم به همه انسان دوستان و دلسوزان ایران زمین. از اینجا دانلود کنید: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین؟ راجع به چی؟ باشه بشین چشماتو باز کن یه لحظه مال من باش یه لحظه بیا توی حس و حال من باش پس میکروفن رو به دست من تو بده بگم از این زمونه و از دلی که تکه تکست هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد جز این هم ندارم یه فکر بهتر از جومنگی بگم که شده سمبل رشادت؟ ایران براش شده مثل صندوق تجارت؟ پس هنرمند وطن الان کجاست نیست؟ اون تو زیرزمین میخونه چونکه مجاز نیست از چی بگم برات؟ انتظار داری چه چیزی از جیب من درآد؟ به جز کاغذ سفید پاره، خوب آره رفیق حرف توشه ولی با خودکار سفید تو هم مثل منی تو هم کم درد نداری درد اصلیت اینه که تو همدرد نداری من کسی نیستم با این زخمها دردم بگیره ولی این اشکها رو کی میخواد گردن بگیره؟ از چی بگم خدا از این بندههای خسته؟ از این همه درد تموم دنده هام شکسته خنده هامو نبین این خنده هام یه چسبه رو لبم این منم با یه ردّ پای خسته از چی بگم؟ بگو از یه روح زخمی که باید یکتنه بره تو قلب کوه سختی؟ از روزهایی که خط خوردن توی تقویم خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب از چی بگم؟ از بچههای پائین شهر؟ که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب اونکه تنها دلیل خوابش به عشق فرداست تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین که هستن تو واردات کالای ساخت چین تو به من اینو بگو من از چی بگم خوب؟ ما گفتیم و تموم دردها ریشه کن شد؟ از چی بگم برات؟ شاید قصه دوست داری مثل قصّهٔ اون همکلاسیان روستایی اگه قصّه تلخه گناه واقعیت داستان نرگس و گلهای باغ میهن که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم چراغ افتاد توی کلاس و گور گرفت آتشی که پوست بچهها رو مثل گرگ گرفت یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت زود بدوین سمت در ولی در هم قفل بود چشمام خشک شد یه کم بهم اشک بده ایزد این بچهها با کدوم دست مشق بنویسن؟ کودکی مرد در راه کلاسیکه سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه یاس نمیخواد ته قصّه رو هرگز ببنده چون باز دلش میخواد که نرگس بخنده از چی بگم که صبح نشده غروب زد تو قلب بچههای مدرسهٔ درودزن غصه نخور صدام رو بشنو از زیر خونت من صدات رو به گوش همه میرسونم از چی بگم دلی که فقط اسمش دله؟ یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله؟ یا از روح توی زندون که جسمش وله آدم مجبوره که با شرایط وقفش بده از چی بگم بگو از یه روح زخمی که باید یکتنه بره تو قلب کوه سختی ولی قسم به خدا قسم به روح تختی که من بدون ترس میرم به سوی تقدیر خیلی خشنه زندگی ولی حوصله کردم تو فشن زندگی من یه مدل دردم ولی دفتر گذشتهها رو ذرّه ذرّه کردم اومدم جلو که پی دردسر بگردم از چی بگم ؟؟؟ 73 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ عصری تو فکر بودم 1 تاپیک با همین عنوان بزنم! حالا شما زحمتشو کشیدید حالا از چی بگم؟ از میلیونری که 1 شبه تریلیاردر شد؟یا از جوونایی که آرزوی ازدواج رو به گور میبرند؟ 33 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ من اینقدر عصبی ام و ناراحت که حتی نتونستم تاپیکت رو کامل بخونم...حتی نمیتونم به راه حل فکر کنم( اگه راهی باشه) بغض گلمو گرفته... 27 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از دانشمندی که ترور شد و تا حد خدایی بالا برده شد؟ از صدها جوونی که توی کهریزک پرپر شدن و اسمشونم به گوش کسی نرسید؟ از خدایی که گفت همه ی انسانها برابرند؟ 24 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ چند روز پیش گوش دادم اینو فرناز واسم فرستاد این اهنگو:4564::4564: 8 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از اساتیدی که انتقاد کردند و بازنشست شدند و این روزها رو پیش بینی می کردند و با بی شرمی تمام بهشون ساعتی 15 هزارتومن حق التدریسی میدن بعد از بازنشستگی ولی بازهمون اساتید با بزرگواری تمام و عشق به تربیت و تعلیم میان و درس میدن. خجالت بکش آقای وزارت علوم! 24 لینک به دیدگاه
DavOOd_TiTaN 10472 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ واقعا قشنگ درستش کردی با عکسا خیلی حس بهتری نشون داد 8 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از دانشمندی که ترور شد و تا حد خدایی بالا برده شد؟ از صدها جوونی که توی کهریزک پرپر شدن و اسمشونم به گوش کسی نرسید؟ از خدایی که گفت همه ی انسانها برابرند؟ دقیقا از همون خدا بگو...عدالتی که میگن هست... چی کار کنیم خداییش؟ 8 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از مردمی که ترس سرتا پای وجودشونو گرفته و از آقایونی که در خواب راحت زمستانی هستند؟ و حتی به خودشون زحمت نمیدن بازم بیان در رسانه ی ملی از اون لبخند های قشنگ بزنن و بازم دروغ بگن؟ 15 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم از بدبختی مردم که نون شب ندارن بخورن اما همه چیز شده تورم..... بغضم گرفت..... دوست دارم فریاد بزنم.....اما کی صدای فریاد منو میشنوه.؟.... آخه کیه که با من همراه بشه؟ 21 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ فقط امیدوارم پیش بینی هایی که دوستان جامعه شناس و اقتصاد دان کردند درست از آب درنیاد. چی پیش بینی کردن؟ 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از جنازه ی مرد معتادی که توی جوب پشت دانشگاه شریف دیدم؟ یا از فساد اخلاقی معاون فلان وزیر؟ از چی بگم برات؟ از صیغه کردن زنای کمیته امداد توسط ... واسه مستمری گرفتن ... 17 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از آرزوهای به باد رفته؟ یا از سالهای عمره هدر شده؟ یا از دستای پینه بسته؟ یا اشک خشکه مادر از غصه؟ لعنتی ها مگه آدم چند بار دنیا میاد؟ مگه این بچه ها چند سال میتونستن بچه باشن؟ مگه جوونای چند سال میتونن جوونی کنن؟ مگه یه آدم چند سال میتونه جون بکنه؟ مگه پیر مرد 70 ساله جونی مونده براش؟ خدایا من ازت گله دارم... عوض خودم و همه این آدما، اگه خدایی که خدا رو آفرید ازم بپرسه از خدات راضی بودی میگم نه! درسته از این بدتر هم میشه بشه ولی باید از این بهتر بشه 20 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ دقیقا از همون خدا بگو...عدالتی که میگن هست... چی کار کنیم خداییش؟عزیزم آخه غزیه (خودم میدونم قضیه است) ی ما با افراد نورانی فرق داره! خدا به هرکی قربت الی الله باشه نظر خاص داره و من فضل الله همینجوری میده بهشون! دوروبرتو نگا کن ببین تو نورانی هستی؟ 10 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ چی پیش بینی کردن؟ تحریم ها رو ببین می فهمی... از قحطی گوشت و روغن میگن... دوست ندارم بهش فکر کنم ولی مجبورم. عمق فساد خیلی بیشتر از 3000 میلیارده برادر... 17 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ دقیقا از چی بگم....از دیروز تا بحال هر چی میخوام تمرکز کنم و امتحانم رو بخونم نمیشه.....حس میکنم داره یک اتفاقی میوفته......یه چیزی در حد فاجعه..نمیخوام بدبین باشم...ولی نمیشه...اصلا حس خوبی ندارم 14 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از مردمی که گوشاشونو گرفتن تا نشون؟ از مردمی که هنوز منتظرن تا 1 ناجی از عالم غیب بیاد همه آدم بدا رو بکشه؟:icon_pf (34): 13 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ اخرش میرسیم به خودکشی دسته جمعی...عین نهنگها... 13 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟ از انگشتای قطع شده ی کودکان روستای گاودانه؟ 19 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ از چی بگم؟از رسانه ی ملی که بحران اقتصادی تو آمریکا رو گزارش لحظه به لحظه میکرد حالا سر خط خبر ها شده حرف های نوه عمه ی همسایه بغلیه مادر بزرگ دانشمند مرحوم؟ 17 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده