*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ زیر و بم « فاندامنتال » در بورس تهران ، nav چیست زیر و بم «فاندامنتال» در بورس تهران «ارزش ذاتی، nav، نسبتهای مالی، پی بر ای و...» تنها بخشی از متغیرهای مهم در تحلیل بنیادی شرکتها است. در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال تمام متغیرهای درونزا و برونزای تاثیرگذار بر فضای کسب و کار بنگاههای اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد که در نهایت مبنای معقولی برای سرمایهگذاری یا عدم سرمایهگذاری در سهام صنعت و شرکتی خاص فراهم میآورد. در بورس تهران نیز سالهاست که اغلب سرمایهگذاریها بر مبنای تحلیل بنیادی صورت میگیرد و حتی افرادی که نگاه تکنیکال و روند قیمتی سهام را الگویی برای سرمایهگذاری خود در بورس قرار دادهاند و در واقع چارتیست هستند نیز نیمنگاهی به وضعیت بنیادی سهام دارند تا سرمایهگذاری اصولیتری را انجام بدهند. اهمیت تحلیل بنیادی در بورس تهران تا آنجا پیش رفته است که هماکنون اصطلاحاتی همچون «ارزش ذاتی»، «افق سودآوری» و «حباب قیمتی» که همه از نگاه فاندامنتال سرچشمه میگیرند در مکالمات روزمره سرمایهگذاران و کارشناسان سهام در بورس تهران به طور مکرر شنیده میشوند. در همین راستا، در گفتوگو با حمید زمانزاده دانشجوی دکترای اقتصاد و تحلیلگر بنیادی به بررسی زیر و بم تحلیل فاندامنتال یا همان تحلیل بنیادی در بورس ایران و کاربردهای آن پرداختهایم. او در این گفتوگو جزئیاتی خواندنی درخصوص تحلیل بنیادی که از نظر او کارآترین مبنای تصمیمگیری برای سرمایهگذاری در بازار سهام در شرایط کنونی به شمار میرود، بیان کرده است. تعریف شما از تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل بنیادی، تحلیلی است که درصدد یافتن ارزش بنیادی (ذاتی) یک دارایی مانند سهام و پیشبینی مسیر آتی بر اساس مجموعهای از عوامل و متغیرهای اقتصادی و غیراقتصادی است. تحلیلگر بنیادی در بازار سهام اعتقاد دارد که قیمتهای روز یک سهم ممکن است از ارزش بنیادی انحراف داشته باشد و در نتیجه این ارزش بنیادی باید کشف شود؛ زیرا ارزش روز سهم در نهایت به سمت ارزش ذاتی میل خواهد کرد. در واقع هدف تحلیلگر بنیادی شناسایی فرصتهای کسب سود و شرایط زیانآور از طریق ارزیابی ارزش ذاتی و مقایسه آن با قیمت روز سهام است. در بورس ایران تحلیل بنیادی کاربردیتر است یا تکنیکال؟ در بازار سهام ایران مانند سایر بازارهای سهام هم تحلیلهای بنیادی و هم تحلیلهای تکنیکی رایج است. اما در مجموع به نظر من در بازار سهام ایران مبنا قرار دادن تحلیل بنیادی میتواند به نتایج بهتری منتهی شود. در عین حال باید توجه داشت که استفاده از تحلیلهای تکنیکی به عنوان یک ابزار کمکی در کنار تحلیل بنیادی به عنوان یک ابزار مبنایی، بسیار مفید است. در واقع همانطور که بسیاری از تحلیلگران به درستی اشاره دارند، زمانی که تحلیل بنیادی و تکنیکی ارزیابیهای همسو نسبت به روند آتی یک سهم ارائه دهند، با اطمینان بیشتری میتوان تصمیمگیری و عمل کرد. مهمترین کاربرد تحلیل بنیادی در بورس ایران چیست و آیا ملاک معتبری برای تصمیمگیری به شمار میرود؟ افق دید تحلیل بنیادی عمدتا یک افق میانمدت است. بنابراین در صورتی که تحلیل بنیادی بتواند ارزیابی صحیحی از ارزش بنیادی یک سهم و روند آتی آن به دست دهد، حتی اگر در کوتاهمدت مسیر حرکت ارزش جاری سهم مغایر با مسیر بنیادی باشد، میتوان اطمینان داشت که ارزش سهم در یک دوره زمانی به سمت ارزش بنیادی میل خواهد کرد. بنابراین، برای معاملهگرانی که عمدتا با افق دید میانمدت عمل میکنند، تحلیل بنیادی میتواند ملاک نسبتا معتبری برای تصمیمگیری باشد. nav چیست و چگونه در تحلیل بنیادی به دست میآید؟ navعبارت از ارزش خالص داراییهای یک شرکت و به عبارت دیگر، ارزش کل داراییهای شرکت پس از کسر بدهیها است. محاسبه nav در مورد شرکتهای سرمایهگذاری مناسبترین روش جهت ارزشگذاری سهام است. از نظر حسابداری، کشف nav آسان است، زیرا به لحاظ حسابداری حقوق صاحبان سهام معادل ارزش خالص داراییهای یک شرکت است. اما مساله اصلی این است که در برآورد تحلیلی nav، این رقم نمیتواند انعکاس مناسبی از خالص ارزش داراییهای شرکت ارائه دهد که علت آن نیز به برخی محدودیتهای ترازنامه باز میگردد. در واقع در ترازنامه شرکتهای سرمایهگذاری، ارزش داراییها به بهای تمام شده گزارش میشوند، در حالی که بین ارزش روز این داراییها و مبلغ دفتری آنها تفاوت وجود دارد. عموما این تفاوت بین بهای تمامشده تاریخی و ارزش جاری داراییها بسیار زیاد بوده و باعث لطمه به سودمندی اطلاعات مربوط به داراییها در ترازنامه میشود. بنابراین، جهت محاسبه دقیق ارزش خالص داراییها در شرکتهای سرمایهگذاری لازم است که ارزش روز سرمایهگذاریهای انجام شده توسط این شرکتها کشف شود و سپس این رقم را با بهای تمام شده مندرج در ترازنامه مقایسه کرد و در صورتی که ارزش بازار بیشتر از بهای تمام شده باشد، این «مازاد ارزش نسبت به بهای تمام شده» باید در محاسبه خالص ارزش داراییها در نظر گرفته شود، زیرا در حقیقت این مازاد ارزش، به هنگام ارائه اطلاعات در بخش داراییها در ترازنامه پنهان مانده است. بنابراین، برآورد ارزش خالص داراییهای یک شرکت عبارت از مجموع حقوق صاحبان سهام و مازاد ارزش سرمایهگذاریها نسبت به بهای تمام شده است. روشن است برآورد nav در زمانی که کلیه سرمایهگذاریها در سهام بورسی صورت گرفته باشد آسان است، اما پیچیدگی زمانی به وجود میآید که شرکت، سرمایهگذاریهایی در شرکتهای خارج از بورس داشته باشد. از آنجا که بازاری برای کشف ارزش جاری سرمایهگذاریها در شرکتهای غیربورسی وجود ندارد، تحلیلگر باید ارزش این سرمایهگذاریها را بر اساس اطلاعات مختلف برآورد نماید. در مجموع باید توجه داشت که برآورد nav برای شرکتهای سرمایهگذاری فعال در بازار سهام ایران با مشکلاتی مواجه است. یکی از این مشکلات این است که غالب شرکتهای سرمایهگذاری در بازار سهام ایران، فعالیتی ترکیبی دارند یعنی علاوه بر مدیریت سرمایهگذاری در اوراق بهادار اقدام به کنترل و مدیریت دیگر شرکتها نیز مینمایند که این عملیات هلدینگی موجب پیچیدگی و ابهام در محاسبه nav هر سهم میشود. و مشکل دیگر...؟ مشکل دیگر همانطور که مطرح شد، به سبد سهام غیربورسی این شرکتها بر میگردد. فقدان اطلاعات لازم در مورد شرکتهای غیربورسی به خصوص گزارش eps آنها و نوع فعالیت چنین شرکتهایی در برخی موارد به پیچیدگی محاسبات دامن میزند. در صورت غلبه بر این مشکلات به نظر میرسد برآورد nav شرکتهای سرمایهگذاری در بازار سهام ایران، بهترین ابزار برای ارزشگذاری باشد. چگونه میتوان تحلیل بنیادی را فرا گرفت و آیا حتما باید برای این کار تحصیلات مالی داشت؟ تحلیل بنیادی دارای سطوح مختلفی است و ارائه یک تحلیل بنیادی الزاما به تحصیلات پیشرفته مالی نیاز ندارد و درک نسبی از مبانی اقتصاد و بازارهای مالی برای انجام آن کفایت میکند. اما آنچه روشن است این است که دستیابی به مبانی نظری و تحلیلی پیشرفته در حوزه اقتصاد و اقتصاد مالی، میتواند به ارتقای سطح تحلیل بنیادی و دستیابی به نتایج صحیحتر کمک نماید. بنابراین نقطه آغاز تحلیل بنیادی، مطالعه و درک نحوه کارکرد اقتصاد و بازارهای مالی و عوامل مؤثر بر آن است. تحلیل بنیادی کار سختتری است یا تکنیکال؟ نمیتوان قضاوت دقیقی نسبت به این موضوع داشت و بسته به مورد ممکن هر کدام پیچیدگیهای خاص خود را داشته باشد. اما در مجموع به نظر من ارائه یک تحلیل بنیادی صحیح و معتبر با توجه به ملزومات آن، کار نسبتا پیچیدهتر و سختتری است. تهیه تحلیل بنیادی چقدر زمان میبرد و ملزومات آن چیست؟ پیچیدگیها و زمانی که ارائه یک تحلیل بنیادی نیاز دارد، به عمق تحلیل بنیادی بستگی دارد و هرچه به تحلیل بنیادی قویتری نیاز باشد، طبیعتا پیچیدگیهای کار بیشتر و زمان مورد نیاز نیز بیشتر خواهد بود. ارزش ذاتی یک سهم تحت تأثیر مجموعهای از عوامل بیرونی مانند شرایط اقتصاد جهانی، وضعیت اقتصاد ملی، شرایط حاکم بر بازار سهام و سایر بازارهای دارایی، شرایط حاکم بر صنعت موردنظر، سیاستهای دولت و مانند اینها است. عوامل درونی یک شرکت مانند وضعیت درآمدی، هزینهای و سودآوری، وضعیت نسبتهای مالی، طرحهای توسعهای و مانند اینها نیز نقش مهمی در ارزشگذاری ایفا میکنند. بنابراین، ارائه یک تحلیل بنیادی قوی نیازمند اشراف بر عوامل مختلف مؤثر بر ارزش سهام اعم از عوامل بیرونی و درونی شرکت و ارزیابی صحیح این متغیرها است. بررسی این عوامل نیز طبیعتا علاوه بر دانش نظری نیازمند جستوجو، پردازش و طبقهبندی اطلاعات و ارائه یک تصویر روشن از تاثیر عوامل مختلف و ارزیابی برآیند اثرات آنها بر ارزش بنیادی سهم میباشد. بنابراین ارائه یک تحلیل بنیادی منسجم، قوی و معتبر، کاری پیچیده و زمانبر است. اگر قیمت سهام بدون توجه به مبانی بنیادی افزایش یابد، نگاه شما نسبت به این مساله چگونه خواهد بود؟ بر مبنای تحلیل بنیادی، اگر رشد بالای قیمت بدون مبانی بنیادی و به صورت حبابی صورت گرفته باشد، در نهایت قیمت سهم به ارزش بنیادی باز خواهد گشت. بنابراین، تحلیل بنیادی در چنین وضعیتی یک پیام آشکار و صریح مبنی بر خروج هرچه سریعتر از سهم را برای سرمایهگذاران در بردارد. دنیای اقتصاد - علیرضا باغانی 1 لینک به دیدگاه
mahan2 206 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۹۰ جدای از ان ای وی...... و کلا تحلیل ها...!!!!! مبحث مالی رفتار مطرح شده و داره میشه و در واقع از اولین رو ز بوده و تاثیر هم میذاشته و الانه که ما میفهمیم اون!!!! بنابراین بایستی به مالی رفتاری توجه بشه چون بورس با تفکر دلال هاش شکل میگره و روند داره!!! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده