spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ "رئیس خود بودن"، "ساعات کاری دلخواه داشتن" و انگیزه هایی از این دست، علاوه بر اجبارهای ناخواسته نظیر "ورشکسته شدن کارفرما"، "نیافتن شغل مناسب" و... افراد بسیاری را به سوی خوداشتغالی (self-employment) و کارآفرینی سوق می دهد. از میان راه ها و گزینه های مختلف برای کسب درآمد، کسب و کار اینترنتی بیش از پیش توجه اقشار مختلف اجتماعی را به خود جلب کرده است. با رشد روزافزون تعداد کاربران اینترنتی در سراسر دنیا، بستر مناسب برای یافتن مخاطبان، حامیان مالی و شرکای بیشتر، به سرعت بزرگ می شود. اگر شما نیز تاکنون کسب و کار اینترنتی خود را آغاز کرده اید، یا در حال آغاز آن هستید و یا آن را در برنامه ی آینده ی خود قرار داده اید، این مقاله راهنماییست که قطعاً به آن نیاز خواهید داشت. 1. هدف چیست؟ حتماً تا به حال در وبسایت شرکت های بزرگ، نوشته ای تحت عنوان بیانیه ی مأموریت (mission statement) دیده اید. در این بیانیه اهداف اصلی سازمان نوشته شده است. این بیانیه ها معمولاً طولانی و خسته کننده هستند و کسی هم به آنها توجه نمی کند. لازم نیست که شما نیز مأموریت خود را مانند آنها توصیف کنید. کافیست که در یک یا دو جمله بنویسید که چه کاری انجام می دهید و به چه چیزی قرار است دست بیابید. هسته ی اصلی تمرکز خود را در آن بنویسید و آن را پیش خود نگه دارید. قرار نیست که این بیانیه را در اختیار دیگران قرار دهید، پس جنبه ی تبلیغاتی برای شما ندارد. تنها هدف آن اینست که شما را در مسیر صحیح حفظ کند. به عنوان مثال، اگر کسی به شما پیشنهاد شراکت داد، نگاهی به این بیانیه بیندازید تا بدانید که آیا کاری که به آن دعوت شده اید، در راستای اهداف اصلی شما قرار دارد یا خیر. 2. از نقاط قوت خود درس بگیریم اگر ایراداتی در کار خود می بینید و نمی توانید آنها را برطرف کنید، کافیست به نقاط قوت خود نگاه کنید. سعی کنید عواملی که باعث شده اند در برخی زمینه ها قوی تر باشید را درک کنید. شاید تمرکز بر روی همان عوامل بتواند نقاط ضعف را نیز به نقاط قوت تبدیل کند. به عنوان مثال اگر خوب انشا می نویسید اما دستپخت خوبی ندارید، باید عوامل مهارت در نوشتن انشا را بیابید. تمرین کردن، داشتن معلم خوب و... ممکن است برخی از این عوامل باشند که استفاده از آنها در آشپزی نیز به شما کمک خواهد کرد. 3. از کجا شروع کنیم؟ اگر تمام روز را کار کنید، بدون اینکه کارها را اولویت بندی کرده باشید، به راحتی گرفتار آنهایی خواهید شد که به رشد کسب و کارتان کمکی نمی کنند، و یا حداقل به اندازه ی برخی دیگر مؤثر نیستند. به محض اینکه کسب و کار جدید را آغاز کردید، مهمترین وظایف و کارهایی که در پیشبرد آن مؤثر هستند را تعریف کرده و به آنها اولویت اول را در کارهای روزانه بدهید. به عنوان مثال، اگر وبلاگنویس حرفه ای هستید، مهمترین کارهای شما در طول روز اینها هستند: نوشتن یک پست جدید تحقیق در زمینه ی تخصصی وبلاگ ساخت و زیباسازی وبلاگ بازاریابی و تبلیغ برای وبلاگ اگر وقت خود را بیشتر برای کارهای دیگری به غیر از موارد فوق صرف کنید، از وقت خود تا آنجا که ممکن بوده، مؤثر و مفید استفاده نکرده اید. ممکن است در ابتدای کار، اجرای این برنامه مشکل باشد، اما هر چه بیشتر این رویه را دنبال کنید، تلاش برای کسب و کار برایتان طبیعی تر و دلپذیرتر می شود. 4. همین الآن شروع کنیم برای نویسندگان بسیار پیش می آید که حوصله ی نوشتن نداشته باشند. هر گاه شما نیز حوصله ی نوشتن نداشتید، به خود بگویید که الآن 300 کلمه می نویسم و باقی آن را روز دیگری خواهم نوشت. اتفاقی که به احتمال زیاد رخ خواهد داد، اینست که بعد از نوشتن 300 کلمه، چنان غرق افکار خود می شوید که مقاله ای با چند هزار کلمه را به پایان خواهید برد. هر گاه که کار بزرگی در پیش دارید، به خود بگویید که الآن کمی از آن را انجام می دهم تا بعداً آن را تکمیل کنم. احتمال زیادی وجود دارد که همین تلاش کوچک، انرژی زیادی را آزاد کند و باعث اتمام کار شود. حتی اگر هم کار را نیمه تمام رها کنید، به هر حال قسمتی از کل کار انجام شده است. 5. ساعات اداری برای خود تعیین کنیم شاید عجیب به نظر برسد که بعد از همه ی تلاش ها برای مستقل شدن و داشتن ساعات کاری دلخواه، باز هم برای خود ساعات اداری تعیین کنیم. ما هم در اینجا ساعات اداری 9 صبح تا 5 بعد از ظهر را توصیه نمی کنیم. فقط توصیه می کنیم که طبق برنامه ی معینی کار کنید. دلیل این امر، عمدتاً به عوارض کار کردن در منزل برمی گردد. فرد وبلاگ نویسی که در منزل کار می کند، نمی تواند مانند افراد معمولی در منزل استراحت کند. مثلاً ممکن است حین غذا خوردن نیز ایمیل های جدید را بخواند. با ادامه ی این روند، بعد از مدتی زندگی معمولی مختل می شود. اگر قصد دارید روزانه تنها چند ساعت کار کنید، این عارضه جدی نخواهد بود. اما اگر قرار است به طور تمام وقت کار کنید، بهتر است در چهارچوب یک برنامه کار کنید و در خاج از ساعات کاری، به استراحت و امور شخصی بپردازید. 6. پولتان را هدر ندهید! برای بسیاری، نه کسب درآمد، بلکه حفظ آن یک مشکل محسوب می شود. وقتی کسب و کاری را آغاز می کنید، مرتباً فکر می کنید که برای پیشرفت کار باید وسایل زیادی تهیه کنید. برای وبلاگ نویسی، خرید یک لپتاپ جدید و گران، ضروری به نظر می رسد. واقعیت اینست که با یک لپتاپ قدیمی نیز می توان کار کرد. همین که بتوانید مطالب مورد نظر را تایپ کنید، کافیست. بقیه ی قابلیت های لپتاپ، کمک چندانی به کار شما نخواهند کرد. به علاوه، برای بسیاری مشکلات لپتاپ های قدیمی، راه حل هایی در اینترنت یافت می شوند. پس قبل از تهیه ی هر گونه سخت افزار، نرم افزار یا کتاب، از خود بپرسید که آیا بدون آن هم می توانید کار کنید؟ پول هایی که در ابتدای راه خود پس انداز می کنید، امکان توسعه ی سریعتر را مهیا می کنند. همچنین، پس انداز کردن صرفه جویی را در ذهن شما نهادینه می کند. این صرفه جویی در تمام طول زندگی و کسب و کار برای شما مفید خواهد بود. 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۹۰ [h=3]7. اجتماعی باشیم، اما نه زیادی![/h] حداقل مزیت "رئیس خود بودن"، اینست که هر مدت بخواهید، می توانید همراه خانواده و دوستان خود باشید، هر گاه که مسافرتی پیش آمد، لازم نیست تا از کسی اجازه مرخصی بگیرید... اما ممکن است دیگران فراموش کنند که شما هم باید کار کنید. اینکه همیشه در منزل باشید، به این معنی نیست که همیشه برای گپ دوستانه یا مهمانی فرصت دارید. گاهی هم مجبورید که کار را در اولویت قرار دهید. فهماندن این مسأله به دیگران آسان نیست، اما مجبورید که این کار را ان جام دهید. همه باید درک کنند که شما نیز برنامه ی کاری دارید و در کارتان جدی هستید. در غیر این صورت، هر کس هر زمان از روز که بخواهد، برای نوشیدن چای و هم نشینی به سراغ شما خواهد آمد و شما را از کار اصلی تان باز خواهد داشت. 8. خودمان باشیم خیلی از افراد وقتی برای ارائه ی خدمات خود، یک وبسایت تأسیس می کنند، خود را با عنوان "تیم ما" یا "شرکت ما" معرفی می کنند. در حالی که منظور از تیم ما و شرکت ما، تنها یک نفر است. به هیچ وجه لازم نیست که خود را اینچنین معرفی کنید. وانمود نکنید که شما فرد پشت پرده ی یک شرکت بزرگ هستید و تنها در موقع عقد قرارداد ظاهر می شوید. بدانید که در نهایت، این "آدم" ها هستند که با هم معامله می کنند. پس بهتر است هر چه زودتر این واقعیت را درک کنید و بدون رودربایستی با مشتریان خود روبرو شوید تا آنها هم به شما اعتماد کنند. ضمناً بزرگ جلوه دادن کسب و کارتان، ممکن است باعث شود که مشتریان کوچکتر با شما تماس نگیرند، چون از مواجهه با یک شرکت بزرگ و شرایط کاری سخت می ترسند. بهتر است حقیقت را بگویید و دوستانه با مشتریان خود برخورد کنید. [h=3]9. بازاریابی، بازاریابی، بازاریابی[/h] امروزه نمی توان در فرآیند تولید، کار طراحان، مهندسان و بازاریابان را مجزا از هم در نظر گرفت. در این دوره ی اضافه تولید (overload) کالا و اطلاعات، هر آنچه را که انجام می دهید، مرتبط با بازاریابی بدانید. بازاریابی کلید بقای کسب و کارتان است. وقتی یک وبلاگ نویس در دیگر وبلاگ ها نظر (کامنت) می نویسد، یک مقاله ی جدید می نویسد، به ایمیل هایش پاسخ می دهد، برای تبلیغ در دیگر سایت ها پول می پردازد و... تمام اینها جزئی از فرآیند بازاریابی او محسوب می شوند. پس علاوه بر اینکه به درس های قدیمی بازاریابی توجه می کنید، امروزه باید تمام فعالیت هایتان حساب شده و در راستای راهبرد بازاریابی تان باشد. اگر به بازاریابی صحیح توجه نکنید، ممکن است محصولی تولید کنید یا کسی نمی خواهد، یا دقیقاً چیزی نیست که مشتریان می خواهند. [h=3]10. کدام بازار؟[/h] یکی از ساده ترین راه ها برای کسب درآمد، اینست که مشکلات مردم را حل کنیم. در دنیای وب، سایت های فراوانی یافت می شوند که به خوانندگان آموزش می دهند چگونه بر استرس غلبه کنند، چگونه درآمد پیدا کنند، و... اگر چه به نظر می رسد که بازار اینگونه سایت ها اشباع شده باشد، اما ظهور همه روزه ی نمونه های بسیار موفق به ما نشان می دهد که همیشه می توان موضوع بکری را یافت و برای آن یک سایت جدید تأسیس کرد. برای شروع، سعی کنید برای مشکلات خودتان راه حلی پیدا کنید. شاید همین مشکل شما، ذهن میلیون ها نفر دیگر را نیز مشغول کرده باشد. نرم افزار کوچکی که امروز به آن احتیاج دارید و خودتان آن را تولید می کنید، ممکن است مورد احتیاج بسیاری وبلاگ نویسان دیگر نیز باشد. ممکن است در هر پروژه ی جدید، با مشکلات جدیدی روبرو شوید، پس آنها را شناسایی کنید و بر روی راه حل ها متمرکز شوید. احتمالاً این راه حل ها برای بسیاری دیگر نیز مفید خواهند بود. [h=3]11. مشتری بازار خودمان باشیم[/h] برای شناخت دقیق نیازهای مشتریان، عضو بازاری شوید که محصولات شما به آن عرضه می شود. اگر در این بازار فعال شوید (در فروم های مرتبط حضور پیدا کنید، وبلاگ های این حوزه را بخوانید و...)، نکات ارزشمندی از مشتریان خود درباره ی خودشان خواهید آموخت: چه انتظاراتی از یک محصول دارند؟ از چه چیزی در دیگر محصولات ناراضی هستند؟ انتظار دارند به عنوان مشتری، چگونه با آنها رفتار شود؟ چه چیزی آنها را به خرید یک محصول ترغیب می کند؟ البته، گاهی نیز مجبورید که قبل از همه این کارها، محصولتان را روانه ی بازار کنید. به هر حال راهبرد فوق به شدت از میزان تخمین های اشتباه درباره ی رفتار مشتریان و هزینه های بازاریابی می کاهد. [h=3]12. هر چه زودتر، بهتر[/h] اینکه برای پروژه های خود مهلت تحویل تعیین کنید، به شما انگیزه می دهد تا سریعتر کار کنید و محصول نهایی را آماده کنید. البته به این معنی نیست که آن را نیمه تمام به بازار بفرستید، بدون اینکه حتی خودتان از آن راضی باشید. باید وقتی آن را منتشر کنید که به نظر خودتان عالی است. اما اجازه دهید که سؤالات و بازخوردهای مشتریان، آن را شکل داده و تکمیل کند، تا در نگاه هر دو طرف، محصولی عالی باشد. عرضه ی به موقع محصولی که 90 درصد تکمیل شده، بهتر از عرضه نکردن محصولی است هیچ عیب و نقصی ندارد. [h=3]13. هر کاری که دلتان می خواهد انجام دهید![/h] هدف این مقاله ارائه ی راهنمایی هایی برای خوداشتغالی اینترنتی بود، نه یک دستورالعمل که باید آن را مو به مو اجرا کرد. فلسفه ی "رئیس خود بودن" اینست که خودتان تصمیم بگیرید چه کاری انجام دهید و چه کاری انجام ندهید. پس در مورد رهنمایی های بالا نیز تصمیم گیری با شماست. معمولاً وقتی که شخص دیگری به شما دستور انجام کاری را بدهد، لذت انجام آن کار کمتر می شود. گاهی نیز به کلی انگیزه ی انجام کار را از بین می برد. اگر هدایت زندگی را خودتان بدست بگیرید، خیلی بیشتر می توانید از آن لذت ببرید و در کارتان پیشرفت کنید. پس به جای اینکه از راهنمایی های فوق به عنوان قوانین تبعیت کنید، آنها را گام هایی بدانید که می توانید به انتخاب و تفسیر خود از آنها پیروی کنید یا نکنید. شما رئیس خود هستید، پس تصمیم با شماست! 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده