spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ مقدمه نیکولاس لومان (Niklas Luhmann) در 8 دسامبر 1927 در لونبرگ (Luneburg) آلمان متولد شد. او از سال 1946 تا 1949 در دانشگاه فرایبورگ (University of Freiburg) و در رشته حقوق تحصیل کرد. در سال 1961 به هاروارد (Harvard) رفت تا جامعه شناسی تالکوت پارسونز (Talcott Parsons) متنفذترین جامعه شناس آن دوره را فراگیرد. در سالهای بعد، لومان با توسعه رهیافت خود، تئوری سیستمهای پارسونز را رد کرد. او انتقادات جدی بر پیچیدگی تحلیلی رهیافت کارکردگرایانه پارسونز وارد كرده است. بین سالهای 1964 تا 1997 لومان بیش از 50 کتاب و 300 مقاله را منتشر کرده است. نوشته های او دامنه وسیعی از موضوعات را پوشش می دهد، مثل مسائل اکولوژیکی، قدرت، هنر، زمان، رسانه های جمعی، دولت رفاه، ساختارمندی افراطی و غیره (Arnoldi, 2001, 1). اما مهمترین وجه نظری لومان همان رهیافت سیستمهای عمومی اوست که در دهه های اخیر مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است. در این مقاله کوشش می شود تئوری سیستمهای لومان به صورت تحلیلی مورد ارزیابی واقع شود. لومان در 6 نوامبر 1998، در سن 71 سالگی بر اثر بیماری مهلك سرطان درگذشت. سیستم سیستم عبارت است از تفاوت بین محیط و سیستم (Luhmann, 2000, 37). به عبارت دیگر، سیستم با توجه به تفاوت آن با محیط تعریف می شود (Neves and Neves, 2006, 6). این برداشت از سیستم شباهت زیادی به مفهوم پردازی تئوری سیبرنتیک درباره اصطلاح سیستم دارد. در این برداشت، رابطه میان سیستم و محیط آن برحسب تفاوت در میزان پیچیدگی ادراک می شود. پیچیدگی محیط همواره بیشتر از پیچیدگی سیستمی است که در درون آن قرار دارد. سیستم می باید پیچیدگی خود را با پیچیدگی محیط، هماهنگ و متوازن سازد تا بتواند به انواع گوناگون داده های وارده از محیط واکنش نشان دهد؛ این کار از طریق گزینش انجام می شود. بنابراین میزان پیچیدگی از سیستم به محیط افزایش می یابد و همین خود شاخص مرزهای فاصل میان آن دو است. کلی ترین نظر لومان این است که "سیستمها از طریق تثبیت تفاوت میان پیچیدگی درونی و بیرونی، پیچیدگی را کاهش می دهند". بنابراین کارکرد سیستمها در همه موارد کاستن پیچیدگی است (هولاب، 1375، 152). لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ تئوری سیستمهای اجتماعی تئوری سیستمها [مفاد خود را] از الگوى زیستشناسانهاى اخذ مىكند كه بر بقاى موجود ارگانیک و تكامل انواع استوار است. سیستم اجتماعى شبیه به سیستم زیستى تصور مىشود، چرا كه هر دو مرزهایى را حفظ مىكنند و در ارتباطى متقابل با عالم خارج، خواهان ابقاى خود هستند. از سوى دیگر، تئوری سیستمها همچنین از علم سیبرنتیك و منطق دو ارزشى (Binary) كه با فنآورى اطلاعاتى نوین همبستگى دارد، بهرهمند است. این تئوری با تعداد مشخصى از مفاهیم و شماى مفهومى كاملا بسط یافتهاى، كه در مورد تمامى پدیدههاى اجتماعى صادقاند، عمل مىكند (هولاب، 1379، 130). تئوری سیستمهاى لومان در شكل فعلىاش حاصل سى سال تحول نظرى است. این تئوری به منزله نوعى تئوری ساختارى مبتنى بر كاركرد در پاسخ به تئوری كاركردى مبتنى بر ساختار تالكوت پارسونز تدوین گشت (مولر، 1379، 1). برداشت لومان از تئوری سیستمها از حیث انسجام درونی و اهمیت کاربردی، پیشرفتی نسبت به تئوری پارسونز به شمار می آید. تفاوت میان دو برداشت را می توان در پنج حوزه مشخص کرد: 1. پارسونز با تکیه بر ماکس وبر معنا را ویژگی و خاصیت کنش تلقی می کند لیکن آنرا به عنوان معیار تشخیص سیستمهای اجتماعی به طور کلی در نظر نمی گیرد. 2. گرچه پارسونز در آثار اخیر خود دیگر نظم را به مفهوم استیلا و سلطه ربط نمی دهد، اما عقیده او مبنی بر اینکه نظم محصول ساختارهای هنجاری است، برای تبیین جوامع پیچیده بیش از حد کلی و ساده نگرانه است. لومان استدلال می کند که چنین برداشتی "متضمن مبالغه قابل ملاحظه ای هم درباره اجماعی است که امروزه از لحاظ ساختاری ضروری است و هم در خصوص اجماعی است که در عمل وجود دارد". 3. پارسونز کارکرد عناصر درونی یک ساختار را مورد بررسی قرار می دهد اما لومان مدعی است که وی از درک کارکرد سیستمها و ساختارها به طور کلی عاجز است. می توان نظریه پارسونز را اصالت کارکرد ساختاری تلقی کرد در حالی که نظریه لومان اصالت ساختار کارکردی است، به این معنی که مفهوم ساختارها و رابطه آن با محیط خود و موضوع تحلیل کارکردی هستند. 4. بنا به ادعای لومان، پارسونز کارکرد نظریه علمی، به ویژه نظریه خودش را به عنوان یک سیستم یا جزئی از یک سیستم نادیده می گیرد. لومان با تأکید بر انعطاف پذیری همه ساختارها فعالیت [فکری] خودش را در درون الگوی اصالت کارکردی خود جای می دهد و بدین سان وحدتی میان تئوری و عمل برقرار می سازد. 5. لومان خواستار آن است که کل مفاهیم در درون چارچوبی اصالت کارکردی نگریسته شوند. حتی مفاهیم حقیقت و ارزش، نه به عنوان پیش فرضهای اولیه، بلکه به لحاظ کارکردی که ایفا می کنند مورد تحلیل قرار می گیرند. به نظر لومان چنین نارساییهایی موجب گردیده که پارسونز نتواند برداشت رسایی از جامعه به عنوان گسترده ترین سیستمی که از درون آن کل فراگرد تفکیک کارکردها ریشه می گیرد، عرضه بدارد. تنها کاربرد روشن و منضبط و خودآگاهانه مفهوم کارکرد می تواند نظریه سیستمها را به تئوری قابل قبولی در باب جامعه تبدیل کند (هولاب، 1375، 4-153). این تئوری در ابتدا كارش را با تئوری عمومى سیستمها و مفهوم اساسى آن یعنى تفاوت میان سیستم و محیط آغاز كرد (مولر، 1379، 1). لومان جامعه را به مثابه یک سیستم اجتماعی فرض می کند، که به وسیله کاربرد ارتباط اجتماعی معنی دار از محیط خود مجزا می گردد (Rempel, 1996, 59). او بین سیستمهای اجتماعی و مادی تفاوت قائل می شود اما این بدان معنا نیست که هیچ پیوندی بین آنها وجود ندارد. هر یک از این دو نوع سیستم بدون دیگری نمی تواند رشد یابد؛ اما لومان معتقد است که آنها ذاتاً متفاوت هستند (Arnoldi, 2001, 6). سیستمهای اجتماعی به موجب رابطه ای که با مقوله معنا دارند، تعریف می شوند. استدلال لومان این است که سیستمهای اجتماعی، پیچیدگی پیرامون خود را از طریق توسل به مقوله معنا کاهش می دهند. بنابراین حدود یک سیستم اجتماعی به صورت جسمانی و مادی معین نمی شود بلکه مرز میان حوزه معنا و حوزه بی معنایی مشخص کننده آن حدود است. این برداشت از مقوله معنا دارای دو پیامد نسبتاً غیرمتعارف است: 1. به طور مرسوم و سنتی معنا از طریق ادراک فاعل شناسایی تعیین می شود که به واسطه اعمال ارادی و عمدی و یا به واسطه سخنان خود معنایی افاده می کند. لومان این رابطه را واژگون می سازد، به این معنی که به نظر او "معنا" خود هویت بخش و سازنده ذهن شناساگر است نه برعکس. بنابراین فاعل شناسایی صرفاً سیستمی تلقی می شود که معانی آن را به کار می گیرد، نه آنکه خود سرچشمه و مآخذ معانی باشد. 2. معمولاً معنا خصلتی عینی و اثباتی دارد به این معنی که چیزی به خودی خود معنایی ندارد و این معنا مستقل از معانی دیگر است. اما لومان معنا را به شیوه ای کاملاً نسبی یا رابطه ای درمی یابد. به همان شیوه که وی رابطه وابستگی متقابلی میان سیستم و محیط ترسیم می کند، در این مورد نیز بر آن است که معنا تنها از طریق حذف امکانات و احتمالات دیگر تولید می شود. معنا همچنین پیچیدگی را در خود نگه می دارد، زیرا آن احتمالات دیگر را از بین نمی برد بلکه تنها آن را کنار می زند و یا آنها را از کانون توجه به دور می دارد. 3. شاید اشکال اصلی تئوری لومان که خودش نیز از آن آگاه است این باشد که تأکید بر معنا حدود و مرزها را حل نمی کند. برخلاف مرزهای عینی و جسمانی یک سیستم زیستی که هم از حیث مادی و هم از حیث زمانی مشخص اند، حدود معنا یعنی تفکیک آنچه بامعناست از آنچه بی معناست، به عنوان مرز سیستمهای اجتماعی، قابل تعیین و تشخیص نیست (هولاب، 1375، 3-152) یك سیستم اجتماعی برای زنده ماندن در یك محیط پیچیده، باید مكانیسمهایی را جهت كاهش پیچیدگی به وجود آورد، تا سیستم به راحتی با محیط خود ادغام شود. این مكانیسمها شامل گزینش روشها و ابزارهایی برای كاهش پیچیدگی است. چنین گزینشی مرزی را بین یك سیستم و محیط آن به وجود میآورد، كه به سیستم اجازه میدهد الگوهای كنشهای مرتبط با همدیگر را تداوم بخشد (Turner, 1998, 61). به طور کلی، می توان پیشرفت تئوری سیستمها را به سه مرحله تقسیم کرد: (1) تئوری سیستمهای بسته؛ (2) تئوری سیستمهای باز؛ و (3) تئوری سیستمهای هوشمند یا خودارجاع (self-referential). مباحث لومان از سومین و آخرین مرحله پیشرفت تئوری سیستم مشتق می شود. انتقال از تئوری سیستمهای بسته به تئوری سیستمهای باز باعث توجه فزاینده به محیط گردید. این تغییر، شامل آگاهی از محیط و نیز این مطلب است که سیستمها بر پایه روابط بین سیستم و محیط برقرار شده اند و این روابط ایستا نیستند بلکه پویا هستند (Luhmann, 2000, 38). لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ ابعاد محیط سیستمهای اجتماعی لومان معتقد است که محیط سیستمهای اجتماعی دارای سه بعد اساسی است: (1) بعد زمانی: لومان بیش از اكثر تئوریپردازان اجتماعی، با زمان (time) به عنوان یك بعد جهان اجتماعی در ارتباط است. او بر این باور است که زمان همیشه سیستم را پیچیده میسازد؛ زیرا امتداد زمان به گذشته میرسد، و پیكره پیچیده اعمال را در حال حاضر پیچیده تر میسازد، و شامل افقهای وسیعی در آینده است. پس یك نظام اجتماعی باید مكانیسمهایی را برای كاهش پیچیدگی زمان ایجاد نماید. سیستم باید با ایجاد رویههایی برای انطباق كنشها با گذشته، حال، و آینده روشی را برای نظم بخشی به این بعد پیدا كند. (2) بعد مادی: بعد مادی محیط عبارت است از تمام روابط ممكن بین كنشها در فضای فیزیكی بالقوه بیحد و مرز. (3) بعد نمادین: این بعد شامل مكانیسمهایی است که از بین تمام نمادهای پیچیده و تركیبهایی كه انسانها میتوانند به صورت احتمالی از آنها درست كنند، بعضی نمادها را انتخاب میكنند و آنها را به گونهای سازماندهی میكنند كه مخالف تعداد زیادی از جایگزینهای بالقوه است. واسطههای نمادینی که انتخاب شده و برای سازماندهی به كنشهای اجتماعی به كار گرفته میشوند. (Turner, 1998, 61). انواع سیستمهای اجتماعی كنشهای افراد در یك سیستم اجتماعی كه در هر زمانی یافت میشوند بهصورت معنیدار به هم مرتبط و درهمتنیده هستند بنابراین آنها را به وسیله گزینش مكانیسمهای كاركردی از محیط زمانی، مادی و نمادین جدا میسازند. از چنین فرآیندی سه نوع اساسی سیستمهای اجتماعی حاصل میشود: (1) سیستمهای تعامل (interaction systems)، (2) سیستمهای سازمان (organization systems)، و (3) سیستمهای جامعوی (societal systems). سیستمهای تعامل: یك سیستم تعامل زمانی بهوجود میآید كه افراد در یك زمان حضور داشته و متوجه حضور همدیگر باشند. چنین سیستمهایی به وسیله كاربرد زبان در روابط چهره به چهره گسترش مییابد، بنابراین پیچیدگی در ابعاد زمانی، مادی، و نمادین به صورت بیشتری كاهش مییابد. سیستمهای تعامل، محدودیتها و ضعفهای ذاتی مشخصی نیز از خود بروز میدهند. برای مثال، در یك زمان تنها یك موضوع میتواند مورد بحث واقع شود، كه اگر اینگونه نباشد هر كسی تلاش خواهد كرد كه بیدرنگ صحبت كند، و در اینصورت سیستم متلاشی میگردد (و مطمئناً اغلب چنین اتفاقی میافتد). یا اینکه، منابع متغیر مربوط به مكالمه طرفینِ گفتگو اغلب منجر به رقابت بر سرِ این میشود كه چه كسی صحبت كند، كه خود باعث ایجاد نابرابری و تنش میگردد و این میتواند بهصورت بالقوه منجر به تضاد و فروپاشی سیستم گردد. همچنین، صحبت و محاوره زمانبر است زیرا بهطور متوالی اتفاق میافتد. در نتیجه، یك سیستم تعامل هرگز نمیتواند بسیار پیچیده گردد. پس سیستمهای تعامل ساده هستند چرا که آنها فقط شامل كسانی میشوند كه حضور دارند، درك میكنند، و صحبت مینمایند؛ آنها در برابر تضاد و تنش آسیبپذیر بوده؛ و به مقدار زیادی زمانبر هستند. برای اینكه یك سیستم اجتماعی بزرگتر و پیچیدهتر گردد، اصول سازمانیافته بیشتری كه فراتر از ادراك حضور هم و صحبت متوالی باشد لازم است. لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ سیستمهای سازمان: این سیستمها كنشهای افراد را با توجه به شرایط خاص هماهنگ میسازند، مثل كار که وظیفه خاصی است در ازای مقدار مشخصی پول. سیستمهای سازمانی معمولاً مقررات ورود و خروج دارند (برای مثال، ورود به محل كار در دوره زمانی مشخص و خروج از آنجا با مقدار پول معین) و كاركرد مهم آنها تثبیت شدید روشهای مصنوعی رفتار در دوره زمانی طولانی است. این نوع سیستمها مسئله اساسی انطباق انگیزهها و امیال افراد و نیاز به انجام وظایف معین را حل میكنند. یك سازمان به تعهد اخلاقی افراد وابسته نیست؛ و نیز به وفاق هنجاری (normative consensus) نیازی ندارد. در عوض، مقررات ورود و خروج، وظایف را به گونهای مشخص میسازند كه به افراد اجازه میدهد تا آنچه را كه لازم است انجام دهند بدون اینكه كاملاً به وسیله سازمان تعیین گردند. بنابراین، سیستمهای سازمانی برای نظم اجتماعی پیچیده لازم هستند. آنها پیچیدگی محیطی را با سازماندهی افراد در (1) زمان: با ایجاد مقررات ورود و خروج، و با نظمبخشی به فعالیتها در زمان حال و آینده؛ (2) فضا: با ایجاد تقسیم كار، و تعیین اینكه كدام اقتدار هماهنگ بنماید؛ و (3) اصطلاحات نمادین: با بیان اینكه چه چیزی مناسب است، چه قواعدی باید بهكار برده شوند، و چه واسطهای، مثل پول یا دستمزد، قرار است كنش را هدایت نماید؛ كاهش. سیستمهای جامعوی: این سیستمها حد واسط بین سیستمهای تعامل و سازمان هستند. یك سیستم جامعوی سیستم جامع همه كنشهای ارتباطی است كه به طور متقابل قابل دسترس است. به لحاظ تاریخی، نظامهای جامعوی به وسیله شرایط ژئوپلتیكی محدود شدهاند، اما لومان امروزه روندی را به سوی یك جامعه جهانی مشاهده میكند. بحث لومان درباره سیستم جامعوی تا اندازهای طولانی است، اما این ایده کلی میتواند از تحلیل موضوعات بسیار خاص توسط او استنباط گردد: سیستمهای جامعوی از كدهای ارتباطی شدیداً تعمیمیافته، مثل پول و قدرت، استفاده میكنند، تا پیچیدگی محیط را كاهش دهند. در همین راستا، آنها محدودیتهای وسیعی درباره اینكه كنشها چگونه و كجا قرار است به نظامهای تعامل و سازمان مربوط گردد قائل میشوند. این سیستمها همچنین زمان ادراك و نوع كنشهایی را كه به گذشته، حال، و آینده تمایل دارند، سازماندهی میكند (Turner, 1998, 62-3). سیستمها مىتوانند خردهسیستمهایى (subsystems) را شكل بخشند كه قادرند با استقلال فزاینده یا وابستگى فزاینده پیچیدگى محیطى را تقلیل دهند (مولر، 1379، 5). البته باید به این نکته توجه داشت که تحلیل تفکیک جامعه به خرده سیستمهای گوناگون توسط لومان، ملهم از کارهای پارسونز می باشد (Arnoldi, 2001, 6). لومان معتقد است که جامعه دارای شش خرده سیستم اجتماعی است: اقتصاد، سیاست، قانون، علم، دین و آموزش و پرورش (Rempel, 1996, ). لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ ویژگیهای سیستمهای اجتماعی خودترمیم (autopoiesis): وجه مشخصه سیستمهاى خودترمیم آن است كه این سیستمها خود عناصر تشكیلدهنده خود را تولید و بازتولید مىكنند (مولر، 1379، 5). این اصطلاح برای اولین بار توسط دو زیست شناس به نامهای هومبرتو ماتورانا (Humberto Maturana) و منوئلا وارلا (Manuela Varela) در تلاش برای تعریف تفاوت بین موجودات زنده و موجودات دیگر که ممکن است پیچیدگی صور سازمانی شان برابر باشد بکار گرفته شد. از نظر این زیست شناسان، ویژگی متفاوت موجودات زنده (آنها عمدتاً بر تک سلولیها تأکید داشتند) آن است که آنها خودترمیم هستند، یعنی آنها خودشان را تولید و بازتولید می کنند (Arnoldi, 2001, 4). این مفهوم با مفهوم دیگری در تئوری لومان در رابطه است: خودارجاع. خودارجاع (self-refernce): لومان معتقد است که سیستمهای اجتماعی خودارجاع هستند. خودارجاع بدان معناست که سیستمهای کارکردی مستقل هستند. اما این استقلال به معنای آن نیست که آنها از لحاظ اجتماعی بسته هستند. یکی از پیامدهای مهم خودارجاعی معنا (meaning) آن است که هر سیستم اجتماعی فقط با توجه به کد مربوط به خودش می تواند مورد مشاهده واقع شود(Arnoldi, 2001, 7) . لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ ارتباط (communication) لومان که در دانشگاه هاروارد و با راهنمایی پارسونز تحصیل کرده بود، تحت تأثیر کارهای پارسونز بود. این امر در وهله اول در تأثیر سیبرنتیک بر کار لومان مشخص است که سیستم اجتماعی را به مثابه سیستم "ارگانیک" در نظر می گیرد که قادر به خودتنظیمی (self-regulation) است. با این همه، از بسیاری جهات، لومان از کارکردگرایی ساختاری پارسونز فاصله گرفته است. یکی از این دوری گزیدنهای لومان عبارت است از دوری او از کنش (action) به سوی ارتباط (communication). سیستمهای اجتماعی از نظر لومان، سیستمهای کنش نیست بلکه عبارت است از سیستمهای ارتباط (Arnoldi, 2001, 2). تئوری سیستمهاى لومان یک تئوری بدون هستهای است كه بر پایه تكثر مراكز و در نتیجه تكثر زمینهها طراحى شده است. هیچ مفهوم بنیادین یا حتى مجموعهاى از مفاهیم اساسى در تئوری سیستمها به چشم نمىخورد. در عوض، تلاشى در كار است تا مفاهیم در رابطه با یكدیگر تعریف شوند. در فرآیند تعریف مفاهیم در ارتباط با هم، این مفاهیم یكدیگر را روشن و محدود مىكنند (مولر، 1379، 2). از دید تئوری سیستمها، كل فراگیر، جامعه یا نظام اجتماعى است كه تعریف آن چنین است: جمع كل ارتباط درونى بامعنا. جامعه از ارتباط تشكیل شده است زیرا كه ارتباطات عناصر بنیادى آن هستند و ارتباط برقرار كردن عمل اساسى آن است. نظام اجتماعى فقط از طریق ارتباطات بیشتر مىتواند خود را مشاهده كند و نظم بخشد: جامعه به عنوان "نظام مشاهدهگر" از طریق مشاهداتى كه درباره مشاهدات انجام مىدهد خود را مشاهده مىكند (هریسون، 1379، 6-20). ارتباط واحد اولیه تاسیس و تشكیل، و كنش واحد اولیه مشاهده و توصیف سیستمهاى اجتماعى توسط خود آنهاست. اعمال به اشخاص نسبت داده مىشود (مولر، 1379، 3). ارتباط از طریق نمادها برقرار می شود و این نمادها نشان دهنده خط مشی های رفتاری کنشگران هستند و چنین نمادهایی ویژگیهای مختلف را دارا هستند: نخست، سازماندهی نمادها در یک کد به انتخاب جایگزینهایی که پیچیدگی محیط را کاهش می دهند کمک می کند. برای مثال، وقتی فردی در یک سیستم تعامل می خواهد درباره موضوع خاصی صحبت کند، اعضای آن سیستم درباره این موضوع بحث می کنند و نه جایگزینهای بالقوه. دوم، کدها به صورت دو ارزشی و دیالکتیکی هستند، به صورتی که نمادهای آنها بر متضاد آنها دلالت دارد؛ برای مثال، کدِ زبانی "پسر خوبی باش" به صورت تلویحی دلالت بر متضاد آن جمله دارد- یعنی چه چیزی خوب نیست و چه کسی مرد نیست. سوم، کدها، با دلالت بر متضاد خود، پتانسیلی را برای کنش متضاد ایجاد می کنند (Turner, 1998, 65). لومان معتقد است که کدهای ارتباطی، در عین حال که بر پاسخهای جایگزین دلالت دارند، باعث تثبیت پاسخهای سیستم به محیط می شوند. همانگونه که یک جامعه به حوزه های کارکردی تفکیک می شود، واسطه های متمایز نیز برای سازماندهی منابع سیستمها در هر حوزه به کار برده می شوند. برای مثال، اقتصاد از پول به مثابه واسطه ارتباطی استفاده می کند، قدرت واسطه ارتباطی متمایز حوزه سیاست؛ عشق واسطه خانواده؛ صداقت واسطه علم؛ و موارد دیگر واسطه مربوط به حوزه های کارکردی دیگر است. قضایای عام مهمی در تحلیل لومان از واسطه ارتباطی به گونه ای تلویحی موجود است: نخست، تفکیک سیستمهای اجتماعی به حو زه های کارکردی بدون ایجاد واسطه ارتباطی متمایز برای آن حوزه امکان پذیر نیست. دوم، واسطه ها باعث کاهش پیچیدگی می شوند زیرا دامنه کنش را در یک سیستم محدود می سازند (برای مثال، عشق به مثابه یک واسطه انواع روابط ممکن در یک سیستم خانواده را کاهش می دهد). سوم، حتی با وجود کاهش پیچیدگی، واسطه ها بر متضاد آنها دلالت دارند و بنابراین گزینه های بالقوه را توسعه داده، و به سیستمها انعطاف پذیری می دهند (برای مثال، پول در ازای کار دلالت بر متضاد آن، کار بدون دستمزد، دارد؛ کاربرد قدرت دلالت بر متضاد آن، عدم اطاعت از تصمیمات سیاسی دارد) (Turner, 1998, 65-6). لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ تفکیک و تکامل لومان از روش تجزیه و تحلیل فرآیند تفکیک اجتماعی به وسیله تئوری سنتی، به شدت انتقاد می کند: از نظر لومان، تئوری های سنتی- از مارکس و دورکیم تا پارسونز- نکته پایانی را بر فرآیند تفكیك متصور هستند، که این امر از دید لومان کمی بیش از یک اتوپیای تکاملی است. همچنین، تئوری های سنتی بر اهمیت وفاق ارزشی به مثابه یک مکانیسم انسجام بخش در سیستمهای تفکیک شده به شدت تأکید می کنند، که لومان آن را مردود می شمارد. این تئوری ها بسیاری از فرآیندها، مثل جرم، تضاد، اختلاف ارزشی، و فقدان شخصیت را به گونه ای انحرافی و آسیب شناختی ملاحظه می کنند، در حالیکه لومان وجود آنها را در سیستمهای تفکیکی اجتناب ناپذیر می داند. تئوری های قبلی در برخورد با دوام قشربندی اجتماعی نیز مشکل بزرگی داشتند، و آنرا منبع شرارت و یا مکانیسم تولید تضاد دائمی تصور می کردند ولی لومان چنین نظری ندارد. جایگزین لومان برای این مدلهای تکاملی، کاربرد تئوری سیستم برای تغییر مسیر تحلیل تفکیک اجتماعی است. او نیز همانند بیشتر کارکردگرایان از قیاس زیست شناسی استفاده کرده است. او بر فرآیندهایی تأکید می کند که (1) تغییر، (2) انتخاب، و (3) تثبیت ویژگیها در سیستم جامعوی را تولید می کنند. استدلال لومان این است که سیستمهای اجتماعی مکانیسمهایی دارند که از لحاظ کارکردی معادل مکانیسمهای تکامل زیست شناختی است. این مکانیسمها در ساختار سیستمهای اجتماعی تغییر ایجاد می کنند، و تغییراتی را انتخاب می کنند که سازگاری یک سیستم را آسانتر می نماید، و این امر ساختارهای سازگار را تثبیت می نماید (Turner, 1998, 67). لومان معتقد است که تکامل اجتماعی فرهنگی شامل تفکیک در هفت معنا است: 1. تکامل، تفکیک فزاینده سیستمهای تعامل، سازمانی و جامعوی از یکدیگر است. 2. تکامل شامل تفکیک درونی این سه نوع سیستم است. 3. تکامل شامل تفکیک فزاینده سیستمهای جامعوی به حوزه های کارکردی، هم چون اقتصاد، سیاست، قانون، مذهب، خانواده، علم و آموزش و پرورش است. 4. تفکیک کارکردی با (و در نتیجه) استفاده فزاینده از واسطه های ارتباطی متمایز همراه است. 5. در طول تکامل، تفکیک آشکاری بین اشخاص، نقشها، برنامه ها، و ارزشها وجود دارد. 6. تکامل شامل گذار از سه نوع متمایز تفکیک شده می باشد: (1) جدایی گزینی، (2) قشربندی، و (3) تفکیک کارکردی. 7. تفکیک تکاملی باعث افزایش پیچیدگی یک سیستم و رابطه آن با محیط می شود (Turner, 1998, 68-9) لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ نقد و نتیجه گیری تئوری سیستمهای لومان از همان ابتدا با انتقادات جدی مواجه شده است. اغلب این انتقادات حالت روشی (methodological) و یا ایدئولوژیک دارند. مهمترین منتقد لومان در دوره خودش هابرماس بود. در دهه 60 سمینار مشترک هابرماس و لومان در دانشگاه فرانکفورت برگزار گردید و در این سمینار هر یک از این دو اندیشمند، نظرات خود را در حوزه تئوری اجتماعی ارائه کردند. کلی ترین ایراد هابرماس بر تئوری سیستمها از لحاظ روش شناسی این است که مادام که تئوری سیستمها مقید به روشهای تجربی- تحلیلی باقی بماند، به عنوان برنامه پژوهش، ناقص و نارسا خواهد بود. زیربنای اصالت کارکرد می باید هم شامل بعد تاریخی- تأویلی باشد که معطوف به هنجارهای اجتماعی و معناست و هم بعدی نقادانه داشته باشد که خدشه ها و ناراستیهای ایدئولوژیک حال حاضر و توقعات اتوپیایی آینده را در نظر بگیرد. به نظر هابرماس، بدون این دو بعد، تئوری سیستمها در خدمت توجیه سرکوبگرانه و بیدادگرانه وضع موجود قرار می گیرد (هولاب، 1375، 151). اتهامى كه مكرراً علیه تئوری سیستمها طرح مىشود آن است كه این تئوری محافظهكار یا تأییدكننده و غیرانتقادى است، و تئوریپردازان سیستمها در اغلب موارد به تأیید دوباره وضع موجود پرداختهاند (هولاب، 1379، 133؛ و مولر، 1379، 14). هولاب معتقد است که این تئوری به عنوان نظر و روشی توجیه گر و مدافع وضع موجود در علوم اجتماعی، در پی عرضه توجیهاتی برای ضعف و زوال دموکراسی در جوامع جدید و حذف آخرین پایگاه های دموکراسی از طریق تشدید عقلانیت بوده است (1375، 160). او متذکر می شود که این تئوری تاكنون در حد یك گفتار كاملا آكادمیك باقى مانده است كه حتى در حیطه آن نظام اجتماعى كه ادعاى تحلیلاش را دارد، هیچ ربط و بستى با جامعه پیدا نمىكند (1379، 141). اما باید اذعان کرد که این تئوری مدعى ارائه توصیف صحیح از جهان یا جامعه موجود نیست؛ و در عین حال ادعا نمىكند كه مىتواند تمامى واقعیت موضوع خویش را بازتاب دهد، و همه صور ممكن شناخت آن را تحقق بخشد. اما تئوری سیستمها به واقع مدعى درك كلى و عام موضوع خویش است، بدین مفهوم كه در مقام یك تئوری اجتماعى، به همه مسایل اجتماعى مىپردازد، و نه فقط به بخشها یا قطعاتى محدود. (مولر، 1379، 3) لومان خود را بیشتر تئوری پرداز سیستم می داند تا کارکردگرا، و به نظر می رسد جنبه های سیستمی طرح او در پایان عمرش بیشتر شده باشد. اما با این وجود لومان باز هم یک کارکردگراست زیرا او فرآیندهای سیستم را با توجه به این نکته تحلیل مینماید که آنها چگونه یک ضرورت کارکردی بزرگ (کاهش پیچیدگی محیطی) را برآورده می سازند (Turner, 1998, 60). آثار لومان نیز بیشتر به مكتب كاركردگراى جامعهشناسى تعلق دارد، هرچند با رویكرد سیستمى- نظرى خود این مكتب را دگرگون ساخته و رادیكال كرده است. آنچه لومان در پى آن است، نوعى تئوری كلان تاریخى و علّى در مورد تغییر از جوامع ماقبل مدرن به مدرن نیست، بلكه تئوریاى است كه از زبان تغییر و گزینش و ثبات استفاده مىكند تا شرحى در باره قابلیت جوامع مدرن براى اعمال كنترل بیشتر ارائه دهد (هریسون، 1379، 30-27). در پایان لازم به ذکر است که این تئوری با وجود انتقاداتی که بر آن وارد شده است، چشم انداز مناسبی را برای شناخت جهان اجتماعی، ابعاد آن و نوع روابط بین بخشهای مختلف درون جامعه و نیز رابطه اجتماع با محیط خود، در اختیار یک جامعه شناس قرار می دهد. منابع فارسی: - مولر، هارولر (1379) تئوری سیستمهاى لومان به مثابه تئوریاى در باب مدرنیته، ارغنون، شماره 17. - هریسون، پل (1379) نیكلاس لومان و تئوری نظامهاى اجتماعى، ترجمه یوسف اباذری، ارغنون، شماره 17، صص 49-19. - هولاب، رابرت (1379) نتایج كار لومان تئوری سیستمها و پژوهشهاى ادبى: در دوران پس از [برچیدگى] دیوار برلین، ترجمه سایه میثمى، ارغنون، شماره 17، صص 146-127. - هولاب، رابرت (1375) یورگن هابرماس: نقد در حوزه عمومی: مجادلات فلسفی هابرماس با پوپری ها، گادامر، لومان، لیوتار، دریدا و دیگران، ترجمه حسین بشیریه، تهران، نشر نی. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده