morvaridtalaee 2591 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ در زبان فارسی «آموزش و پرورش» معادل «education» یا «تعلیم و تربیت» است. و واژهٔ آموزش برای مفهوم موردنظر به تنهایی ناقص است. هر چندکه معنای دو کلمهٔ «آموزش و پرورش» به هم نزدیک است و در تعریف آن، میان متخصصان تعلیم و تربیت اختلاف نظر است؛ ولی «آموزش» بیشتر به معنای آموختن است، بدون اینکه لزوماً در رفتار فرد تغییری به وجود بیایید (مانند آموزش ریاضیات یا علوم). ولی «پرورش» به معنای تغییر در بینش یا رفتار فرد است که از طریق آموزش به دست میآید، مثلاً ورزش یا تعلیمات دینی به نوعی «پرورش» محسوب میشود. دیگر اینکه عبارت «آموزش و پرورش» دارای سابقه طولانی و مفهومی تاریخی در زبان فارسی است و به صرف اینکه در زبانهای دیگر، معادل این عبارت تنها یک کلمه است، نمیتوان کلمه «پرورش» را حذف کرد. همچنین این موضوع که در ایران وزارتخانهای با نام آموزش و پرورش وجود دارد، نیز نباید این تصور را به وجود بیاورد که افراد ممکن است مفهوم «آموزش و پرورش» را با این وزارتخانه اشتباه بگیرند و واژهٔ «آموزش» به تنهایی برای این مفهوم مناسب است. عبارت «آموزش و پرورش» در لغتشناسی و فلسفهٔ آموزش و پرورش دارای معنای دقیق و تاریخی است. از سوی دیگر اینکه معادل مفهوم «education»، در زبان فارسی دو کلمهٔ «آموزش و پرورش» است را نباید از ضعفهای زبان فارسی دانست، بلکه این مورد از بالندگی و دقتنظر زبان فارسی حکایت میکند و حیف نیست که این عبارت دقیق، تاریخی و زیبا را استفاده نکنیم موزش و پرورش یا تعلیم و تربیت دارای مفهوم و کاربرد گسترده و پیچیده، و در نتیجه مبهمی است. در تعریف این مفهوم، نه تنها میان مردم عادی، بلکه میان صاحبنظران تعلیم و تربیت هم اختلافنظر وجود دارد. همچنین مفاهیمی مانند سوادآموزی، کارآموزی، بارآوردن، پروردن، تأدیب، اجتماعی کردن، و ... نیز جزئی از «آموزش و پرورش» محسوب میشوند یا با آن همپوشی دارند. دربارهٔ مفهوم «آموزش و پرورش» باید درنظر داشت که «آموزش و پرورش» منحصر به افراد، زمان، مکان، یا عمل خاصی نیست. یعنی به طور مشخص «آموزش و پرورش» منحصر به مدرسه، کودکان، یا آموزش دروس خاصی نیست، بلکه «آموزش و پرورش» برای همه، و در هر زمانی (ز گهواره تا گور) و هر مکانی است. 3 لینک به دیدگاه
morvaridtalaee 2591 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ رخی از تعاریف آموزش و پرورش [ویرایش] محمدباقر هوشیار: آموزش و پرورش مجموعه منظمی از اعمال و رفتار است؛ به بیان دیگر آموزش و پرورش فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال (آموزگار و فراگیر) که مسبوق به اصلی و متوجه هدفی و مستلزم برنامهای است. جان دیویی: آموزش و پرورش دوباره ساختن یا سازمان دادن تجربهاست، به منظور اینکه معنای تجربه گسترش پیدا کند و برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی، فرد را بهتر قادر سازد. ژان ژاک روسو: آموزش و پرورش هنر یا فنی است که به صورت راهنمایی یا حمایت نیروهای طبیعی و استعدادهای فراگیر (متربی)، و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق میپذیرد. دانشنامه بریتانیکا: از آنجایی که کودکان بیسواد، نادان و غیرمطلع از فرهنگ جامعهشان به دنیا میآیند، برای یادگیری فرهنگشان، هنجارهای رفتاری افراد بالغ، یادگیری مهارتها، یافتن نقششان در اجتماع و رسیدن به اهدافشان نیاز به آموزش دارند. [۱] امیرحسین آریانپور: آموزش و پرورش عبارت است از " فرآیند هدایت و جهتدهی عمدی تجارب انسانی"[۲] 3 لینک به دیدگاه
morvaridtalaee 2591 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ نظریههای آموزش وجود چهار چیز را در فرایند آموزش ضروری فرض میکنند: ۱- معلم ۲- دانش آموز ۳- موضوع درسی ۴- گروه اجتماعی که معلم و دانش آموز به آن تعلق داشته و از طریق آن با هم مرتبط میشوند. نظریههای آموزشی مختلف را میتوان از طریق پاسخی که به سؤالات زیر میدهند از همدیگر تمیز داد: هدف آموزشی یک مدرسه چیست و اینکه از نظر روانی چگونه دانش آموزانش را به انجام کارهایی که هدف را تحقق میبخشد متمایل میسازد؟ موضوع درسی چیست، با چه روشهایی تعلیم میشود، مطالب با چه میزان راحتی آموخته میشوند و به چه راحتی بعداً فراموش میشوند؟ امتحانها، روشهای درس خواندن، و معیارهای مقایسه دانش آموزان با همدیگر چیست؟ مدارس مختلف بحرانهای مختلف دارند. برخوردهای درونی مدرسه مورد نظر چیست؟ ترسهایی که معلمین را تحت الشعاع قرار میدهد چیست و واکنش معلمین به این ترسها چیست؟ دانش آموزان در مدارس مختلف با ترسهایی مختلفی روبرو میشوند. تحت چه ترسهایی دانش آموزان به تلاش برای یادگیری مشغول هستند و پاسخ آنها به این ترسها چیست؟ با توجه به اینکه تقصیر شکستها را میتوان بر گردن نظریه خاص آموزشی استفاده شده نهاد، راه حلها نیازمند ایجاد تغییراتی در نظریه آموزشی میباشد. انتخاب یک نظریه آموزشی خاص نیازمند آگاهی کافی نسبت به شرایط خاص یک مدرسه بوده و حکم کلی نمیتوان داد 3 لینک به دیدگاه
morvaridtalaee 2591 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ فرایند آموزش و پرورش از پیدایش انسان بر زمین آغاز شده و به عقیده برخی معلمی (یا گونهای از آن) از نظر قدمت دومین پیشه انسانها بودهاست. هیچ جامعه انسانیای وجود نداشته که اهمیت و مرکزیت آموزش را رد کند. در جوامع بدوی، آموزش رسمی به شکل امروزی آن وجود نداشت. در واقع در تمامی فعالیتهای روزمره بالغین نقش معلمین را بازی میکردند و همه جا کلاس درس بود. انباشتگی دانش در طول زمان باعث شد که یک نفر بالغ نتواند بر تمامی آن مسلط شود. راه حلی که جامعه برای این مشکل پیدا کرد آموزش به نوع رسمی بود: مدارسی تشکیل شد و متخصصینی در آنها به گونهای موثر به انتقال فرهنگ و دانش موجود کمک میکردند.با رشد فزاینده جامعه و زیاد شدن پیچیدگیهای آن، آموزش رسمی به عهده مؤسسات خاصی واگذار شد. به علاوه ماهیت آموزش نیز کم کم تغییر کرد: آموزش کمتر و کمتر به زندگی روزمره افراد ارتباط پیدا میکرد، انتزاعیتر شده و با عملگرایی فاصله میگرفت. دانش بصورت خیلی فشرده در آمده و این امر به دانش آموزان این قابلیت را میداد که از فرهنگی که در آن به دنیا آمدهاند فراتر رفته و چیزهایی را یاد بگیرند که هرگز نمیتوانستند توسط تجربه مستقیم یا تقلید از افراد بالغ بیاموزند. فرایند آموزش امروزه یکی از پایههای اساسی پیشرفت جامعهها شدهاست و اهمیت روز افزونی پیدا کردهاست و این خود باعث این شده که کتابها و تحقیقات زیادی در زمینه اهداف، محتوا، و نحوه بهینه تدریس انجام شود. در دورن مدرن، شاهد شکوفایی فلسفه آموزش و نظریات تعلیمی هستیم.[۱]وهر معلم با توجه به شرایط دانش آموزان کلاسش از شیوههای مختلف آموزشی استفاده میکند. 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده