رفتن به مطلب

شعر طنز


ارسال های توصیه شده

کنون رزم ویروس و رستم شنو

دگر ها شنیدستی این هم شنو

 

که اسفندیارش یکی دیسک داد

بگفتا به رستم که ای نیک زاد

 

در این دیسک باشد یکی فایل ناب

که بگرفتم از سایت افراسیاب

 

برو سیر میکن بدین دیسک هان

که هم نون هم آب باشد در آن

 

تهمتن روان شد سوی خانه اش

شتابان به دیدار رایانه اش

 

چو آمد به نزد mini tower اش

بزد ضربه بر دکمه پاورش

 

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت

مران دیسک را در drive اش گذاشت

 

نکرد هیچ صبرو نداد هیچ لفت

یکی list از root دیسکت گرفت

 

در آن دیسک دیدش یکی فایل بود

بزد enter آن رو اجرا نمود

 

کزان یک demo گشت زان پس عیان

به فیلم به موزیک و شرح بیان

 

به ناگه چنان سیستمش کرد هنگ

که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

 

چو رستم دگر باره resetart نمود

همی کرد هنگ و همان شد که بود

 

تهمتن کلافه شد و داد زد

ز بخت بد خویش فریاد زد

 

چو تهمینه فریاد رستم شنود

بیامد که لیسانس رایانه بود

 

بدو گفت رستم همه مشکلش

وز آن دیسک و برنامه خوشگلش

 

چو رستم بدو داد قیچی و ریش

یکی bootable دیسک آورد پیش

 

یکی اندر آن دیسک بود

برآورد و آن را اجرا نمود

 

همی گشت toolkit هارد اندرش

چو کودک که گردد پی مادرش

 

به ناگه یکی رمز ویروس یافت

پی حذف امضای ایشان شتافت

 

چو ویروس را نیک بشناختش

مر از boot sector بر انداختش

 

یکی ضربه ضد بر سرش tool kit

که هر بایت آن گشت هشتاد bit

 

چنین گفت تهمینه با شوهرش

که این بار بگذشت از پل خرش

 

و گر باره اما جهالت مکن

ز رایانه اصلا تو صحبت مکن

 

قسم خورد رستم به پروردگار

نگیرد دگر دیسک از اسفندیار

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...