spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۹۰ سلام بسیاری از دوستان تجربه کار درمحیط های صنعتی یا تجربیات کاری مرتبط یا غیر مرتبط با تحصیلاتشون رو داشتند. برخی از دوستان هم دردوره های کاراموزی یا کارورزی شاهد وناظر محیط های صنعتی بوده اند دراین تاپیک قصد داریم درمورد تجربیات صنعتی وتجربیاتی از محیط کار صحبت کنیم انتقال تجربه یکی از بهترین شیوه های اموزش وانتقال داده در تئوری های مدیریتی ودرسازمانهای صنعتی میباشد منتظر نوشته های وزین دوستان گرامی هستیم. 12 لینک به دیدگاه
MOrteZA Taghizadeh 5538 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ سلامبسیاری از دوستان تجربه کار درمحیط های صنعتی یا تجربیات کاری مرتبط یا غیر مرتبط با تحصیلاتشون رو داشتند. برخی از دوستان هم دردوره های کاراموزی یا کارورزی شاهد وناظر محیط های صنعتی بوده اند دراین تاپیک قصد داریم درمورد تجربیات صنعتی وتجربیاتی از محیط کار صحبت کنیم انتقال تجربه یکی از بهترین شیوه های اموزش وانتقال داده در تئوری های مدیریتی ودرسازمانهای صنعتی میباشد منتظر نوشته های وزین دوستان گرامی هستیم. تاپیک جالبی ایجاد کردی فکر می کنم، اگه چیزی به ذهنم رسید بیان میکنم 6 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ تاپیک جالبیه ولی خودم هینجوری چی بیام بگم با سوال جواب و اینا بهتر جواب میده این تاپیک به نظرم...... 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ ممنون از حسن توجه دوستان ببینید اتفاقات کوچک وبزرگ زیادی دور وبر همه ما میفته که شاید تجربه کردنش برای ما الان صرفا یاداوری خاطره ای تلخ یا شیرین باشه ولی میتونه لحظاتی مملو از اضطراب ودلهره یا ترس ناشی از اشتباه رو به یکی دیگه هدیه بده منظور من از انتقال تجربه ذکر نکاتیست که مهجور مانده واز دید بقیه دوربوده تا به این طریق به کم کردن اشتباهات وایجاد فرضیات ذهنی دربرابر پیشامدها کمک کنیم ادامه میدهیم... 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ یه دوره ای به عنوان بازرس کنترل کیفی قطعات خودرو دریکی از کارخانجات مشغول به کار بودم اونجا معمولا تایم صبحانه ای که طبق قانون کار منظور میشه رو به کمک بالا بردن امار تولیدی وضیق وقت برای پرسنل مخدوش کرده بودن برا همین معمولا با دوستان دردوروبر یکی از دستگاهها وبه صورت عجله ای وسرپایی صبحانه میخوردیم(البته بعدش منتقل شدم شیفت شب وبالاخره ازادی های خاص شیفت شب!) داشتیم صبحانه میخوردیم که دیدم اپراتور دستگاه هاب که وظیفه دنده زنی صفحه فلایویل پراید رو برعهده داشت درمرحله خودش، فریاد کشید تا رسیدیم بالا سرش دیدیم دوتا ازانگشتاش کنده شده ومونده بین قطعات(البته درهمون گیرودار شاسی توقف اضطراری رو زده بوده) اومدیم بعدا شرح ماجرا رو پرسیدیم گفت:چون برای خنک کاری وروانکاری(جلوگیری از ساییدگی بیش از حد دنده تراش)گازوئیل ریخته میشه رو قطعات با دستمالی که دستم بود خواستم بالای محوررو تمیز کنم تا براده ها نرن که دستمال گیر کرد به قطعات تا خواستم دستمال رو بکشم دستمو همراه خودش برد زیر چرخ دنده وانگشتام کنده شد! دونکته خاص دراین روایت تلخ وجود داره!! 1- عدم توجه به اصول ومقررات کار وزمان بندی که موجب میشه درزمان استراحت اپراتور بی توجه به فرایند به دوکار همزمان مشغول باشه(اخه چایی رو همون زمان میاوردن) 2- عدم توجه به نکات ایمنی درمحل کار که موجب خسران های وحشتناکی میشه واسیب های جسمی وروحی اون برای همیشه باهامون میمونه مراقب باشیم 14 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ بهتره نام های صنعتی رو بیشتر یاد بگیرم درکنار اسامی تئوری برای مثال تو یکی از کارگاه ها کنار دستگاه سی ان سی بودم که مهندس برنامه نوسیش گفت برو تیغچه قایقی رو بیار واسم حالا منم رفتم دنبال شکل قایق میگردم:icon_pf (34): بعد کلی لفت دادن اومد گفت تیغچه سی درجه خلاصه اگه میخواین مث من ضایع نشین یاد بگیرین یا مثلا تو کارگاه های سنتی بگی آخال کسی نمیفهمه و باید بگی گلو خاکیا به جای آندرکات باید بگی اره همین دیگه 13 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ یک سری تجربیات کلی دارم و یک سری تجربیات تخصصی. اول کلی هاشو میگم بعدا دوباره میام واسه تخصصی ها. کار یاد بگیرید. آچار دستتون بگیرید. مهندس مکانیک تو این مملکت بی رودرواسی هیچ کار مهندسی انجام نمیده. اکثر کار ماها تو صنایع اینه که سرکارگر باشیم. وای به حال سر کارگری که از کارگراش کمتر بلد باشه. بلانسبت پدر آدمو درمیارن اگه بفهمن چیزی بلد نیستی. حالا هی بیا توضیح بده که بابا من مهندسم. کار من یدی نیست. تقصیرم ندارن. مهندس اصولا اگر کار یدی بلد نباشه تو این مملکت یه هیچ دردی نمیخوره. دستات باید پینه بسته باشه تا ازت حساب ببرن. محیط کار ما مکانیک ها خیلی خشن و زمخته. باید با مقتضیات این رسته کاری هماهنگ بشید وگرنه در اکثر صنایع کلاهتون پس معرکه است. تو محیط کار تعادل رفتاری داشته باشید تا ثبات داشته باشید. زیاد بگو بخند نباشید. زیاد خشک نباشید. با هر کس مثل خودش رفتار کنید. با کارگر به اقتضای کارگر بودنش، با مدیر به اقتضای مدیر بودنش. با همکار به اقتضای همکار بودنش. هیچ وقت به این فکر نکنید که شما میتونید یه انقلابی در رفتار سازمانی ایجاد کنید. اینها کارایی بوده که من کردم و چوبش رو خوردم. سیستم راه خودش رو میره. بدون من یا با من. فرق زیادی نمیکنه. اگر بخوام در برابرش بایستم منحل میشم. سعی کنید باهاش هماهنگ بشید و خودتون رو انقدر قوی کنید که بتونید یه مجموعه کوچیک برای خودتون راه بندازید. اونوقته که میتونید ایده هاتون رو با خیال راحت اجرا کنید و به سلیقه خودتون کارتون رو گسترش بدید. سالم کار کنید که پیشرفتتون در گرو سلامت کاریتونه. همه میدونن راه درست و غلط چیه. همه میدونن کار درست و کار غلط چیه. همه میدونن راه راست کدومه. ولی قدم گذاشتن در راه راسته که سخته. من نمیگم راه کج به منزل مقصود نمیرسه. ممکنه برسه و ممکنه نرسه. ولی راه راست محکوم به موفقیته. یعنی نهایتا و بدون قطع کسی که در راه راست قدم میزاره موفقه و این قانون طبیعته که نقض نشدنیه. ممکنه دیرتر. ممکنه سخت تر. ولی اونایی که صبرو استقامت دارن طعم شیرین پیروزی و موفقیت رو میچشن. تو محیط کار از جون مایه بزارید. نه برای کارفرما. برای خودتون. نگید کارفرمای من ارزش سخت کار کردن رو نداره. این خودتون هستید که ارزش یاد گرفتن و تجربه کسب کردن دارید. اگر سخت کار نکنید باید تا آخر عمر زیر دست همون کارفرمای بی ارزش بمونید. پس سخت کار کنید. برای خودتون. برای وجود با ارزش خودتون. برای اینکه تا آخر عمر زیردست نباشید. انقدر کار کنید که احساس کنید محیط کارتون برای انرژی شما کوچیکه. اونوقته که شما رو میخوان. از جاهای بزرگتر. برای کارهای بزرگتر. برای درآمد خودتون نقشه بکشید. نقشه های شیرین. به کم بودنش نگاه نکنید. رویای خرید یه اتومبیل شخصی هرچند ارزان خیلی شیرین و دوست داشتنیه. برای دست یافتن به این آرزو تلاش کنید. پیشرفت کاری شما مثل تصاعد حسابی نیست که رشد خطی و ثابتی داشته باشه. پس نمیخواد تا ده سال آینده حقوقتون رو جمع بزنید. درآمد شما به صورت هندسی صعود میکنه و نگران آینده نباشید. به انرژی و قدرت به پیش برید. 15 لینک به دیدگاه
R@M!N 2978 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۹۰ تاپیک خیلی خوبیه واقعا.......... لطف کنن دوستان از تجربیات کار توو دوران دانشجویی و اینکه چه کارایی انجام بدیم بهتره؟و چطوری تناسب بین کار و درس قائل شیم.... بازم ممنون 6 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۰ خوب منم یکم بگممممممم البته دوستان گفتن همیشه سعی کنید با همه یک جور رفتار کنید. شاید بفهمید چی بگم مشکلات شخصیتون رو قاطعی کار نکنید من از این خوشم میاد پس با این تو محیط کار اینجوری باشم ولی چون از اون خوشم نمیاد جور دیگه باشم.... تو شرکت ها معمولا میگن دسته دسته هستند شما خودتون باشید تو گروه اینور یا گروه اونور نباشید . هیچ وقت با یک همکار یا شخص دیگه در مورد شخص دیگه صحبت نکنید و اصلا احضار نکنید چون بد تمام میشه.... همیشه خودتون رو در سطح همون کسی که باهاش برخورد می کنید دستور می دید یا غیره بدونید.. بالاتر نگیرید...چون می تونید درکش کنید و خیلی خوبه به نظرم تو روابط واسه هر کی که می تونید یک کاری انجام بدید حتما حتی یک لیوان چایی ریختن!(عب نداره) اخلاق خوب اخلاق خوب اخلاق خوب خنده خنده خنده! روابط عمومی بالا........... اینو خارج از کار می گم یکجا کار اموزی بودم فقط 45 روز ! نه پول می گرفتم نه هیچی ولی واسه مهندس تا کارگر خط هر کاری می تونستم کردم.تو تاطرف یک چیز می خواست یا بحثش مطرح می شد من می گفتم شاید بتونم انجام می دم اشنا دارم ببینم چی میشه! واقعا بگید هااااااا نه الکی!!! اخر همون جا اومدم بیرون مدیر بخشی که بودم یک مهندسه بود . دنبال امریه سربازی بودم و جزوه اینا... شاید باورتون نشه یک روز به 8 تا از دوستاش زنگ زد واسه من امریه سربازی جور کنه با اینکه فقط 45 روز می شناختمش...منو می فرستاد کلاس های که واسه کارکنان می ذاشتن و فقط حق داشتن کارکنان شرکت کنن البته برش داشت برام اینکارو می کرد.الان خیلی وقته می گذره از اون دوران ولی گذرم میره می رم اونجا و احوال پرس هستند یا سوال چیزی دارن بهم میل می زنن ....... خلاصه اینارو گفتم تا حرفهای بالا رو کامل کنم! و مطمئنم رابطم رو حفظ می کنم باهاشون چون به درد می خوره... بعضی کارها ممکنه توش مادیت نباشه ولی یک چیزها برای ادم داره که به مروز زمان به دردتون می خوره! البته من کوچیکتر از اونم اینجا حرف زدم..... تجربه کار کارگاهی هم زیاد دارم که میام اونم می گم.......... برای پرواز کردن بال نیاز نیست،رویای پرواز کردن لازم است. پیروز باشید:icon_gol::icon_gol: 10 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۹۰ تقریبا همه دوستان دردوره درسیشون واحد یا واحدهایی(بسته به اینکه پیوسته میخونن دوواحدی یا ناپیوسته دوتا 1 واحدی) با عنوان کاراموزی دارن به نظر من این دوره 240 ساعته برایند ان چیزیست که شما به صورت تئوریک اموزش میبینید ودرمحلی مرتبط با تحصیلاتتان وگرایش درسیتون مشغول کاراموزی میشید. تو مصاحبه استخدامی که داشتم نفر فنی که منو سوال پیچ کرده بود از شنیدن اینکه من تو دوره تعمیراتی واحد همپای کارگران به کارهایی پرداختم که اپراتور ومهندس واحد طی سالیان دراز مدت خدمتشان رغبتی به انجام انها ندارند(والبته همه دلبخواهی بود!) از تعجب شاخ دراورده بود!! سعی کنید طرف حسابتون رو سین جیم کنید کیفیت عملی که انجام میگیره زیاد مهم نیست چون این یک پروسه صنعتی است که روال خودش رو طی میکنه درحالیکه چرایی انجام فرایندها بسیار مهمه وذهن عال هست که به دنبال یافتن این چرایی هاست چرا اینجا فلان کار میشه؟چرا از این سیستم استفاده شده؟چرا اینطوری کنترل میشه؟و.... خلاصه به نظرم مهمترین دستاوردی که از این دوره میشه برداشت کرد یافتن دیدگاه عملی هست امیدوارم دوستان همیشه موفق باشند 10 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 بهمن، ۱۳۹۰ خب یه داغ وتنوری از همین خروس خوان امروز براتون بگم ساعت چهارونیم صبح بود که از دیسپاچینگ زنگ زدند تا یک واحد رو با شبکه پارالل کنیم من ویکی از همکاران برای استارت واحد پاشدیم که بریم همکارم زودتر از من رفت ومنم فکرکردم رفته به سمت واحد نگو شیطون گولش زده ورفته اتاق ارامش تا با طیب خاطر بیاد منم تو بیسیم گفتم پمپ Ignition (سوخت احتراق اولیه برای راه اندازی فرایند احتراق ) رو استارت کنن همینجوری که داشتم میرفتم رو یخ ها تو تاریکی دیدم کسی جلو من نیست یه لحظه گفتم نکنه نرفته باشه اقا بدو رفتم سمت پمپ دیدم یه ذره مونده فشار برسه به استانه عمل شیر اطمینان Safety valve خلاصه زود مسیر خروجی رو باز کردم وفشار لاین نرمال شد اینو گفتم که یادتون باشه تو هرکاری وقبل از انجامش هماهنگی های لازم رو به عمل بیارین تا خدای نکرده اتفاق ناخواسته ای رخ نده سوئدی ها یک روش مدیریتی دارن که تو تالار مدیریت هم تاپیکشو زدم اونا برای انجام یک کار بارها وبارها جلسه هم اندیشی میزارن تا درحین عمل کمترین اتفاق وخطای ممکن رخ بده موفق باشیم 8 لینک به دیدگاه
R@M!N 2978 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ خب یه داغ وتنوری از همین خروس خوان امروز براتون بگمساعت چهارونیم صبح بود که از دیسپاچینگ زنگ زدند تا یک واحد رو با شبکه پارالل کنیم من ویکی از همکاران برای استارت واحد پاشدیم که بریم همکارم زودتر از من رفت ومنم فکرکردم رفته به سمت واحد نگو شیطون گولش زده ورفته اتاق ارامش تا با طیب خاطر بیاد منم تو بیسیم گفتم پمپ Ignition (سوخت احتراق اولیه برای راه اندازی فرایند احتراق ) رو استارت کنن همینجوری که داشتم میرفتم رو یخ ها تو تاریکی دیدم کسی جلو من نیست یه لحظه گفتم نکنه نرفته باشه اقا بدو رفتم سمت پمپ دیدم یه ذره مونده فشار برسه به استانه عمل شیر اطمینان Safety valve خلاصه زود مسیر خروجی رو باز کردم وفشار لاین نرمال شد اینو گفتم که یادتون باشه تو هرکاری وقبل از انجامش هماهنگی های لازم رو به عمل بیارین تا خدای نکرده اتفاق ناخواسته ای رخ نده سوئدی ها یک روش مدیریتی دارن که تو تالار مدیریت هم تاپیکشو زدم اونا برای انجام یک کار بارها وبارها جلسه هم اندیشی میزارن تا درحین عمل کمترین اتفاق وخطای ممکن رخ بده موفق باشیم دیسپاچینگ زنگ زدند تا یک واحد رو با شبکه پارالل کنیم اینا چی هستن ؟؟ این خط تولید چی بوده ؟؟؟؟ از کجا به شما زنگ زدن برای بازدیدش ازتون دعوت کردن؟ اتاق آرامش کجاست ؟ 5 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ دیسپاچینگ زنگ زدند تا یک واحد رو با شبکه پارالل کنیماینا چی هستن ؟؟ این خط تولید چی بوده ؟؟؟؟ از کجا به شما زنگ زدن برای بازدیدش ازتون دعوت کردن؟ اتاق آرامش کجاست ؟ دیسپاچینگ مرکز ملی کنترل شبکه های برق وگاز رو البته هرکدوم مجزا برای خودشون میگن پارالل یا سنکرون کردن یعنی واحد نیروگاهی به شبکه فرضی بی نهایت برق وصل بشه وکل تولیدش جزئی از شبکه باشه که برای سنکرون کردن سه پارامتر اساسی مورد نیازه خط تولید برق!! کجا بازدید داشتیم اخه؟ اتاق ارامش اتاق کوچکی است که درلحظات معینی بهترین حس وحال دنیارا به انسانها میدهد ومحل یاداوری مهمترین پارادوکسهای ذهنی به همراه راه حل انها میباشد 4 لینک به دیدگاه
R@M!N 2978 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 بهمن، ۱۳۹۰ دیسپاچینگ مرکز ملی کنترل شبکه های برق وگاز رو البته هرکدوم مجزا برای خودشون میگنپارالل یا سنکرون کردن یعنی واحد نیروگاهی به شبکه فرضی بی نهایت برق وصل بشه وکل تولیدش جزئی از شبکه باشه که برای سنکرون کردن سه پارامتر اساسی مورد نیازه خط تولید برق!! کجا بازدید داشتیم اخه؟ اتاق ارامش اتاق کوچکی است که درلحظات معینی بهترین حس وحال دنیارا به انسانها میدهد ومحل یاداوری مهمترین پارادوکسهای ذهنی به همراه راه حل انها میباشد در کل تجربه ات خیلی تخصصی بود هنوز واسم جا نیفتاده..... 2 لینک به دیدگاه
en.ml 4113 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ از من یه نصیحت وقتی برای اولین بار برای کار به یه محیط صنعتی رفتین مثلا به عنوان تکنسین همون زرتی زود نرین هر کاری بکنین.. فقط سعی کنید یاد بگیرین اصلا دوران دانشجویی رو از یاد ببرین فکر کنید کسی هستین که چیزی بلد نیست زیاد سعی نکنید خودتونو نشون بدین چون 99 درصد کارفرماهای ایرانی هیچ ارزشی برای کارت قائل نیستند . وقتی سرپرست یا مدیر شدین اساسا" مدیر باشید و به صاحب کارخانه اصلا اجازه ندین مشاوره تون کنه یعنی بهش حالی کنید که تو خفه! این دو تا رو یاد بگیرین تو کمتر از 5 6 سال یه سمت خوب دارین همراه درامد خوب وگرنه غیر این باشین تو ایران 7 8 سالی چند تا جا عوض می کنین... 4 لینک به دیدگاه
en.ml 4113 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اسفند، ۱۳۹۰ در ضمن کمتر دنبال کارهای تحقیقاتی و کشف اختراع و نواوری باشین چون در ایران شاید یک تو صد نفر جواب میده ولی اون یه نفر هم خوشبخت میشه اگر میبینید اون یک نفر شما هستین ریسک کنید و وقتتان رو بزارید 4 لینک به دیدگاه
meysamtoto 13 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ سلام به همه مدیران سایت مخصوصا قسمت مکانیک تبریک و خسته نباشید میگم خیلی سایت خوبیه من تازه عضو شدم و اما یه تجربه براتون بگم... یه روز برای بازرسی کمپرسور باد یه واحد شناور رفته بودم یه سری بازرسی های روتینی بود فقط آخرش میخواستم ببینم پیچ های روی پولی کمپرسور کجاست ( آخه تا اونجا که میدونستم پولی باید با خار به شفت وصل میشد ولی تو کاتالوگ دستگاه نوشته بود که مقدار ترک پیچ پولی باید این مقدار باشه!) از اونجایی که پولی یه محفظه داشت که مستقیما نمیشد این مساله رو با چشم چک کرد مجبور به استفاده از دست شدم تا با حس لامسه صحت این موضوع رو دریابم که دیدم الحق که درست گفته تو همین حال بودم که یکهو کمپرسور شروع به کار کرد و من از صداش مثل کسی که برق گرفته باشدش خشک شدم و رنگ ازم پرید، از شانس خوبم دستمو رو پولی کمپرسوری گذاشته بودم که همین نیم ساعت قبل بخاطر خرابی ***** روغن هیدرولیک خارج از سرویس شده بود و این صدای کمپرسور شماره 2 بود که نمیدونم مخزنش واسه چه کاری باد کم کرده بود و ناگهانی شروع به کار کرده بود، خدا رو صدهزار مرتبه شکر کردم. اینو گفتم که همیشه هروقت رفتید سر هر دستگاهی سرخوش نباشید و اول ایمنی رو درنظر بگیرید و در مواردی که لازمه حتما قبلش دستگاه رو از مدار خارج کنید و یا خارج از سرویس کنید بعد کارتونو انجام بدید. 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 فروردین، ۱۳۹۱ یه زمانی قرار شد صفحه فلایویل پژو 206 رو ما بزنیم اقا خط تولیدش واپریشن های مختلف اون برنامه ریزی شد وپس از تست اولیه توسط بازرسان فرانسوی پژو خط به طور قطعی شروع به کار کرد چندروزی نگذشته بود که تو اپی 50(مرحله 5 تولید) که اختصاص داشت به سوراخکاری نهایی سسوراخهای پین سه تایی دچار مشکل شدیم یعنی سه چهارتا قطعه رو درست میزد وپشت بندش سوراخها دچار انحراف میشدن وقطعه به عنوان اسکرپ از خط تولید خارج میشد خلاصه هربلایی که فکرشو بکنید سر برنامه وقطعه ها وابزار تولید وابزار کنترلی دراوردن تا بالاخره اشتباه رو متوجه یکی بکنن که نشد که نشد! یه بابایی که ریششو تو روغن سیاه کرده بود برگشت گفت نکنه دستگاه درست بالانس نشده وروی فونداسیونش بد سوار شده باشه! خلاصه با اولین تست مشخص شد اوتایی که این کار تراز کردن رو انجام داده زده به کاهدون و مشکل دستگاه از همین مورده دستگاه رو دوباره تراز کردن وبالانس شد وتا من اونجا بودم حتی یه دونه قطعه اسکرپ از اون مرحله نداشتیم! فونداسیون وتراز کردن دستگاههای صنعتی امری بسیار مهم ونیازمند تجربه ونه ادعاست 4 لینک به دیدگاه
R@M!N 2978 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۱ رفتم ایران خودرو ببینم استخدامشون چه جوریه گفت جذب نداریم..................حتی نذاشت از نگهبانی رد شیم به هرکیم می گفتیم محیط کاریتون چطوره میگفت فقط رابطه امان از این رابطه ها 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده