رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

با توجه به یافته های روانشناسان که در رابطه با رشد انجام داده اند وآن را از لحظه انعقاد نطفه تا لحظه مرگ در نظر گرفته اند ،می توان رشد اجتماعی را نیز همانند تمامی ابعاد رشد (جسمی ،شناختی ،عاطفی )در همین محدوده در نظر گرفت ، البته رشد اجتماعی بیشترین نمود خود را پس از تولد نشان می دهد از زمانی که نوزاد در می یابد که وجود مادر برای ارضای نیازهایش ضروری است وهمچنین با اولین تماس چشمی که با مادر برقرار می کند اولین زمینه های آگاهی از عوامل اجتماعی شکل می گیرد ‍.در حدود سه چهار ماهگی با هیجانهای خوشایند شادی وخنده وصداهای مخصوص سعی در پاسخگویی به عوامل محیطی وبرقراری ارتباط می کند .سال دوم زندگی از نظر رشد اجتماعی اهمیت بسیار دارد ،کودک در این سن باید ضمن احساس امنیت وآرامش در محیط ، براحتی احساسات وتمایلات خود را نشان دهد تا تدریجا"استقلال واتکای به نفس در او رشد کند . همانطور که توجه بیش از اندازه به کودک باعث متکی شدن وعدم رشد استقلال وتأخیر دررشد هیجانی کودک می شود ،طرد کودک وعدم توجه به او نیز برای کودک بسیار خطرناک و دردناک است و واکنش های متفاوتی از جمله بی تفاوتی ،پرخاشگری ونارضایتی را به دنبال دارد .روابط اولیه کودک ومادر اهمیت فوق العاده ای در چگونگی اجتماعی شدن ورشد شخصیت او دارد .در سال سوم زندگی ارتباط با همسالان کودک وسعت بیشتری می گیرد وبیشتر دوست دارد که با کودکان دیگر ارتباط برقرار کند ودر او تمایل به همکاری آشکار می شود گروه همسالان نیز همچون خانواده می تواند در شکل گیری شخصیت کودک مؤثر باشد همیشه مو.ردی برای تقلید وهمانند سازی در گروه وجود دارد از سن دبستان به بعد کودک بیشتر از مصاحبت همسالان لذت می برد.در دوره پیش از بلوغ همساللان محبوب با معیارهایی ازقبیل فعال بودن ،مهارت دربازی ها ،داشتن شوق وذوق ،شوخ طبعی وجرات داشتن و...مشخص می شوند که این معیارها در دوره بلوغ وپس از آن تغییر می یابد .دردوره پیش از بلوغ میل به گروه همسالان به شدت افزایش می یابداز دیدگاه روانشناسی رشد وروانشناسی اجتماعی گروه نقش مهمی در رشد اجتماعی کودک ونوجوانان بازی می کند ،تأثیرات گروه برکودکان می تواند به صورمثبت ومنفی باشد ازجمله تأثیرات مثبت :1- زمینه های استقلال کودک را ازبزرگسالان فراهم می کند .2- تعاون وهمکاری با دیگران را آموزش می دهد .3- نحوه رقابت با دیگران رایاد می دهد .4- پذیرش مسؤلیت وانجام دادن آن را یادمی دهد و...

لینک به دیدگاه

البته از جمله تأثیرات منفی آن می توان به 1- کودک از پذیرش ارزشهاو اصول والدین سر پیچی می کند .2- وقت زیادبه ارتباط با همسالان واعضای گروه صرف می کند .3- گرایش بیشتر کودک به گروه همسالان وتعصبات او به بافت اجتماعی –فرهنگی گروه نیز بیشتر می شود .و...به خاطر چنین تاثیراتی خانواده ها باید دراین سنین خاص توجه زیادی نسبت به گروههای دوستی فرزاندانشان داشته باشند وبه صورتغیر مستقیم تحت نظارت و کنترل داشته باشند . البته به گونه ایکه شخصیت کودک ونوجوان خود را زیر سوال نبرند.

لینک به دیدگاه

بلوغ قبل از هر چيز سبب افزايش فاصله عاطفي بين نوجوان والدين مي شود وبه تدريج استقلال بيشتري را براي او به بار مي آورد . فاصله گرفتن از والدين وكم توجهي نوجوان به خواست والدين و بزرگسالان نشانه اي از خود مركز بيني او هست كه دلايل زيادي دارد كه اولين آنها بروز تواناييهاي جديد مغزي وخودآگاهي نوجوان است وديگري اشتغالات ذهني نوجوان به تغييرات نا گهاني جسمي خود است ،اما اين خود مركز بيني به تدريج كم مي شود و نوجوان به تجديد مناسبات اجتماعي خود مي پردازد وبه رشد اجتماعي مي رسد .تغيير رفتار اجتماعي در نوجواني :رفتار اجتماعي پسران نوجوان در برخي قسمت ها با دختران تفاوت دارد بنابراين به ذكر تفاوتهاي جنسي در رشد اجتماعي مي پردازيم :الف)دگرگوني رفتار اجتماعي در پسران :1- مرحله تقليد : اين دوره از 12 سالگي شروع وتقريبا"در 15 سالگي پايان مي يابد . 2- مرحله افتخار به شخصيت : اين مرحله بعد از 15 سالگي شروع مي شودو مشخصات آن اين است كه نوجوان مي كوشد در بازيها ورقابت ها پيروز شود و در اين كار زياده روي مي كند .3- مرحله تعادل اجتماعي : از اواخر نوجواني آغاز مي شود ،نوجوان از سركشي وتهور خود مي كاهد وآن رفتار ها را نشانه عجز وبچگي تلقي مي كند .ب)دگرگوني رفتار در دختران نوجوان : 1- مرحله اطاعت :اين دوره پيش از نوجواني آغاز وتا اوايل آن ادامه مي يابد مشخصات اصلي آن تابع نظرات بزرگان خانواده وخويشاوندان بودن وتظاهر به خجالتي و كمرو بودن مي كنند .2- مرحله اضطراب وتشويش : از اوايل نوجواني تا 15 سالگي ادامه مي يابد ،با اضطراب واختلال تعادل مشخص مي شود مثل زياده روي در واكنش به انگيزه هاي ساده وپرداختن به خود وظاهر آرايي افراطي .3 - مرحله تقليد از پسران :اين دوره از 15 سالگي آغاز وگاهي تا 16-17 سالگي ادامه مي يابد . در اين دوره دختران از حيث رفتار وروش گفتگو از پسران تقليد مي كنند .4- مرحله تعادل اجتماعي :كه دراواخر نوجواني واوايل جواني ظاهر مي شود ،به اين صورت كه دختران نوجوان رفتار صحيح زنانه پيدا مي كنند ودر گفتار وكردار خود حالت زنانه دارند.

لینک به دیدگاه

الف)اثر خانواده در رشد اجتماعي نوجوان1- ارتباط كودك با والدين واثر آن در نوجواني :حمايت بيش از حد وعدم توجه به كودك در نوجواني در رفتار اجتماعي او از جمله از جمله اعتماد به نفس واستقلال او تأثير مي گذارد .2- فضاي روحي موجود در خانواده :شخصيت سالم ،جز در محيطي كه اطمينان ،وفاداري ،محبت والفت در آن معمول وحكمفرماهستند ايجاد نمي شود .تشويش واضطراب مانع رشد صحيح نوجوان مي شود .3-از شير گرفتن روانشناختي :وظيفه اصلي خانواده در دوره نوجواني فرزندشان اين است كه سعي كنند به آزادي واستقلال او كمك كنند و در رعايت وحمايت از او زياده روي نكنند واجازه دهند كه احتياجات شخصي خود را به تنهايي انجام دهندوحتي گاهي آنها رادر حل بعضي مسايل خانوادگي شركت دهند وعقايد آنان رامحترم شمارند .4- وضع ومؤقعيت اجتماعي واقتصادي خانواده :محيط خانواده در تعيين فعاليتهاي افراد آن بسيار مؤثر است .رفتار فرد با اختلاف در خانواده مختلف مي شود وهر طبقه از طبفات اجتماعي ،روش خاص ومعيني در زندگي دارد. ب)اثر مدرسه در رشد اجتماعي نوجوان :وظيفه مدرسه است كه با ايجاد وتشكيل فعاليتهاي اجتماعي گوناگون نوجوان را در رشد وكمال و نضج كمك كند. به همكاري وفعاليتوكارهاي دسته جمعي كمك كند ،وبدين ترتيب راه ورسم رقابت هاي مطلوب را بشناسد وياد بگيرد .نوجوان در رشد وتكامل اجتماعي خود از چگونگي ارتباط وعلاقه اش نسبت به معلمان وميزان نفرت يا محبت خود به آنها متأثر مي شود . ج)اثر همسالان در رشد اجتماعي نوجوان :گروه همسالان در نوجواني از افرادي تشكيل مي شود كه از حيث زماني وعقلي به هم نزديك هستندوميان خود يك وحدت ناگسستني ايجاد مي كنند .گاهي اثر اين گروه دراين دوره از زندگي بيش از اثر خانه ومدرسه مي شود . به تدريج كه نوجوان به رشد وكمال نزديك مي شود از گروه خود كمتر پيروي مي كند واز شدت انتصابش بدان كاهش مي يابد .در حالي كه رشداجتماعي دوره نوجواني اساسا"متمركز برصميميت با دوستان وتجديد ارتباط اجتماعي با خانواده وبزرگسالان است .مسايل رشد اجتماعي در دوره جواني به اموري بسيار فراتر از ملاحظات شخصي در ارتباط با ديگران گسترش مي يابد . انديشه ها واستدلالهاي مربوط به امور اجتماعي ومدني در ميان جوانان برسه موضوع اساسي ،ايده ا لهاي اجتماعي ،ادراك انتزاعي از مسايل اجتماعي ومدني وواقعيتهاي زندگي اجتماعي ومدني متمركز است . از جمله پرسش هاي مطرح شده در دوره جواني اين است كه چرا جامعه به صورت كنوني سازمان يافته است ؟ براي بهبود مناسبات اجتماعي وتمدني چه مي توان كرد ؟ چگونه مي توان خود را به رعايت موازين اخلاقي ملزم كرد در حالي كه اين همه رفتار هاي غير اخلاقي در جامعه وجود دارد؟ هر فردي با توجه به رشد شناختي خود به اين پرسش ها پاسخهاي متفاوتي خواهد دادكه رسيدن به پاسخ اين پرسش ها به رشد اجتماعي فرد نيز كمك خواهد كرد .

لینک به دیدگاه

نظريه ها از جمله نظريه هايي كه به اجتماعي بودن انسان اشاره كرده است نظريه روان شناسي فردي آلفرد آدلراست كه برجنبه اجتماعي بودن انسان تأكيد مي ورزد . از بين اصول نظريه آدلربه اصل علاقه اجتماعي مي توان اشاره كرد ،آدلراعلام كرد كه آدمي اجتماعي به دنيا مي آيد وبه اجتماعي بودن خود علاقه مند است . اين علاقه اجتماعي در نوع آدمي فطري وذاتي است اما مانند بسياري از غرايز فطري ديگر نياز به تماس داشتن با عالم بيرون وراهنمايي وتربيت دارد .تماس كودك با عالم خارج در آغاز از طريق مادر و خانواده ءخود ،بعد از طريق مدرسه ومعلمان وهمكلاسيها وبالاخره در جامعه با مردمان ديگر صورت مي گيرد .مجموعه اين تماسها سبب پرورش حس اجتماعي وآموختن احساس مسؤليت وهمكاري مي شود از سوي ديگر ،احساس برتري جويي او كه در آغاز شخصي وفردي بود كم كم جنبه اجتماعي پيدا مي كند ،مثلا"فرد ديگر در جريان زندگي به مصالح اجتماعي وبه همنوع دوستي مي انديشد وكمال خود را در اين زمينه ها مي جويد .- در نظريه ديگري كه به رشد اجتماعي اشاره شده است نظريه ياد گيري اجتماعي آلبرت بندورا است كه معتقد است ياد گيري از طريق مشاهده ،تقليد والگو برداري صورت مي گيرد .ورشد اجتماعي را از يك سو به محيط فيزيكي ،خانواده ،گروه همسالان وساير تأثيرات اجتماعي مربوط مي داند واز سوي ديگر معتقداست كه تواناييها ي شناختي ،خصوصيات جسمي وباورها ونگرش ها ي كودكان ونوجوانان تأثير متقابل خود را برمحيط باقي مي گذارند واين دو عامل محيطي وشناختي در ارتباط متقابل با رفتارهاي فرد است .- رابرت سلمان نيز از ديگر نظريه پردازان يادگيري اجتماعي است كه نظريه ايفاي نقش اجتماعي را مطرح كرده است ولي معتقداست كه ياد گيري هويت بزرگسالي از طريق تجربه نقشها در موقعيتهاي گوناگون اجتماعي (مدرسه ،فعاليت ورزشي ،ارتباط خانواده و...)در نوجواني صورت مي گيرد . نظريه پرداز ديگر يادگيري اجتماعي ،ديويد الكيند ،براين باوراست كه نوجواني عبارت است از يادگيري اجتماعي گذار از خود مركزي به جامعه مركزي .

لینک به دیدگاه

منابع مورد استفاده :-روانشناسي شخصيت \يوسف كريمي –تهران –موسسه نشر ويرايش چاپ ششم 1379 روانشناسي رشد \علي اكبر شعاري نژاد –تهران –چاپ پانزدهم 1380 روانشناسي رشد (1)\سوسن سيف ...وديگران – تهران – انتشارات سمت –چاپ هشتم 1377 روانشناسي رشد (2)\نوجواني –جواني -بزرگسالي \حسين لطف آبادي –تهران –انتشارات سمت –چاپ چهارم 1381 گرد آوري از :آرام پري رو – كارشناس روان شناسي

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...