رفتن به مطلب

علل خشونت و پرخاشگري در كودكان


ارسال های توصیه شده

انواع پرخاشگری‌:

پرخاشگری‌ یک‌ نوع‌ رفتاری‌ است‌ که‌ از خشم‌ و عصبانیت‌ نشأت‌ می ‌گیرد.این‌ رفتار را می ‌توان‌ به‌ دو گروه‌ تقسیم‌ بندی‌ کرد:

پرخاشگری‌ خصمانه: رفتاری‌ است‌ که‌ به‌ منظور صدمه‌ و آزار رساندن‌ به‌ دیگری‌ یا دیگران‌ ابراز می ‌شود؛ و هدف‌ در آن‌ صرفاً آزار رساندن‌ است. مثلاً کودکی‌ کودک‌ دیگر را می ‌زند و یا در مدارس‌ دیده‌ می‌ شود که‌ زنگ‌های‌ تفریح، کودکان‌ در حیاط‌ مدرسه‌ بعضاً به‌ کتک ‌کاری‌ می ‌پردازندپرخاشگری‌ وسیله‌ ای:رفتاری‌ است‌ که‌ فرد به‌ وسیله‌ آن‌ خواستار به‌ دست ‌آوردن‌ هدفی‌ دیگر است‌ و ابداً قصد حمله‌ به‌ دیگران‌ یا اذیت‌ کردن‌ آنها را ندارد. البته‌ در این‌ میان‌ ممکن‌ است‌ لطمه‌ ای‌ نیز به‌ کسی‌ وارد شود. مثلاً کودکی‌ بزهکار کیف‌ خانمی‌ را می ‌رباید تا به‌ این‌ وسیله‌ مورد تشویق‌ و تأیید گروه‌ همسالان‌ قرار گیردممکن‌ است‌ پرخاشگری‌ جنبه‌ انتقام‌ گیری‌ نیز داشته‌ باشد. یعنی‌ کودکی‌ که‌ مورد اذیت‌ و آزار قرار گرفته‌ و نتوانسته‌ خشم‌ خود را ابراز کند، اکنون‌ با پرخاشگری‌ به‌ کاهش‌ اضطراب‌ خود می ‌پردازد. در این‌ جا پرخاشگری‌ وسیله‌ ای‌ است‌ که‌ کودک‌ با توسل‌ به‌ آن‌ می ‌خواهد به‌ هدف‌ خود یعنی‌ کاهش‌ اضطراب‌ دست‌ یابد.جهت‌ پرخاشگری‌ ممکن‌ است‌ به‌ یکی‌ از این‌ دو صورت‌ باشد:الف) پرخاشگری‌ درونی‌ب) پرخاشگری‌ بیرونی‌چنانچه‌ جهت‌ پرخاشگری‌ به‌ طرف‌ درون‌ باشد، کودک‌ خشم‌ را به‌ درون‌ خود می ‌افکند و دچار خشم‌ فرو خورده‌ می‌ شود. پیامد چنین‌ عملی‌ می‌ تواند افسردگی‌ نیز باشد. کودکان افسرده در واقع‌ از دست‌ خودشان‌ عصبانی‌ هستند. خشم‌ درونی‌ عصبانیت ‌ و نارضایتی‌ از خود را به‌ وجود می ‌آورد. خشم‌ بیرونی؛ کودک‌ ممکن‌ است‌ خشم‌ خود را به‌ صورت‌ رفتارهایی‌ از قبیل‌ فریاد کشیدن، پا به‌ زمین‌ کوبیدن‌ یا پرتاب ‌کردن‌ اشیا بروز دهد.

لینک به دیدگاه

علل‌ خشونت‌ و پرخاشگری‌ در کودکان‌ :

1 .الگوپذیری‌ کودکان‌ از والدین‌

یکی‌ از دلایل‌ بسیار مهم‌ پرخاشگری‌ در کودکان‌ یادگیری‌ است. یعنی‌ کودکانی‌ که‌ الگوهای‌ رفتاری‌ پرخاشگرانه‌ داشته‌ اند، همانند الگوهای‌ خود رفتار می ‌کنند. چنانچه‌ پدر یا مادری‌ خلق ‌و خویی‌ عصبانی‌ و پرخاشگر داشته‌ باشند، مسلماً فرزندشان‌ نیز پرخاشگر خواهد شد. این‌ رفتار توسط‌ کودک‌ یاد گرفته‌ می ‌شود. از آنجا که‌ کودکان‌ با والدین‌ همانند سازی‌ می ‌کنند، بنابراین‌ بسیاری‌ از رفتارهای‌ پدر و مادر ناخودآگاه‌ توسط‌ فرزندان‌ فرا گرفته‌ می ‌شود. توضیح‌ این‌ که‌ فرایند همانند سازی‌ کاملاً ناخودآگاه‌ صورت‌ می ‌پذیرد.نکته‌ دیگر این‌ که‌ حتماً لازم‌ نیست‌ والدین‌ با خودِ کودک‌ پرخاشگری‌ کرده‌ باشند؛ چنانچه‌ او شاهد رفتارهای‌ خشونت ‌بار پدر و مادر با افراد دیگر نیز باشد، این‌ گونه‌ رفتار را فرامی‌ گیرد. بنابراین‌ کودکان‌ از طریق‌ مشاهده، رفتارهای‌ والدین‌ را می ‌آموزند.بر این‌ نکته‌ می توان تأکید کرد‌ که‌ کودکان‌ با چشمان‌ خود می ‌آموزند؛ یعنی‌ آن‌ چه‌ را مشاهده‌ می ‌کنند، یاد می ‌گیرند؛ حتی‌ اگر آن‌ رفتار به‌ طور مستقیم‌ در مورد خود آنها صورت‌ نگیرد

.2 . کودکان‌ ناکام‌ پرخاشگر می‌ شوند

ناکامی ‌ یکی‌ از مسائلی‌ است‌ که‌ به‌ پرخاشگری‌ می‌ انجامد. وقتی‌ کودک‌ به‌ هدف‌ خود دست‌ نیابد و ناکام‌ شود، یکی‌ از رفتارهایی‌ که‌ از او سر می‌ زند پرخاشگری‌ است.

3 . اضطراب‌ و پرخاشگری

کودکان‌ مضطرب‌ نمی ‌توانند کودکان‌ آرامی‌ باشند. آنها رفتارهایی‌ پرخاشگرانه‌ از خود بروز می ‌دهند؛ البته‌ بلافاصله‌ پشیمان‌ می ‌شوند و از والدین‌ خود عذرخواهی‌ می‌ کنند. اگر از کودک‌ مضطرب‌ بپرسیم‌ که‌ چرا پرخاش‌ می‌ کنی‌ و عصبانی‌ هستی؛ خواهد گفت‌ نمی‌ دانم.؛ یا خواهد گفت‌ دست‌ خودم‌ نیست.

4 . پرخاشگری، نشانه‌ای‌ از تضادهای‌ درونی

گاهی‌ کودکان‌ در دوگانگی‌ و تضادهای‌ درونی‌ قرار می‌ گیرند. یا بهتر بگوییم، گاهی‌ بر سر دو راهی‌هایی‌ گیر می ‌کنند و نمی‌ دانند کدام‌ راه‌ را انتخاب‌ کنند؛ و این‌ حالت‌ آنها را دچار تعارض، اضطراب‌ و خشم‌ می ‌کند. مثلاً کودکی‌ که‌ دوست‌ دارد نزد مادرش‌ در منزل‌ بماند و از طرفی‌ وقتی‌ می ‌بیند تمام‌ کودکان‌ به‌ مدرسه‌ می‌ روند، همزمان‌ تمایل‌ به‌ مدرسه ‌رفتن‌ نیز دارد، دچار دوگانگی‌ می ‌شود. به‌ کودکان‌ خود کمک‌ کنیم‌ که‌ در دو راهی‌های‌ زندگی، مدتی‌ طولانی‌ قرار نگیرند. آنها بایستی‌ به ‌سرعت‌ و با دقت‌ درست ‌ترین‌ کار را انجام‌ دهند.

5 . پرخاشگری‌ و افسردگی‌پرخاشگری‌ و کج خلقی در کودکان‌ چنانچه‌ با علامت‌های‌ دیگر همراه‌ باشد، می ‌تواند نشانه ‌ای‌ از افسردگی‌ باشد که‌ در این‌ صورت‌ لازم‌ است‌ شرایط‌ زندگی‌ کودک‌ تمام‌ و کمال‌ مورد بررسی‌ قرار گیرد.

6 . پرخاشگری؛ بیماری‌ها؛ مصرف‌ داروبعضی‌ از بیماری‌ها به‌ مصرف‌ دارو نیاز دارد و ممکن‌ است‌ از عوارض‌ جانبی‌ داروها کج ‌خلقی‌ و رفتارهایی‌ باشد که‌ خشونت‌ را برمی‌ انگیزند.

7 .خشونت‌ و مدرسه‌گاهی‌ کودکان‌ در مدرسه‌ قربانی‌ خشونت‌ می ‌شوند؛ و این‌ قربانی‌ شدن‌ باعث‌ می ‌شود که‌ خود آنها نیز عامل‌ خشونت‌ شوند.عواملی‌ که‌ به‌ خشونت‌ در مدرسه‌ می ‌انجامند، عبارت اند از:-وقتی‌ کودکی‌ توسط‌ دانش‌ آموزان‌ دیگر مورد تمسخر قرار گیرد- وقتی‌ کودکی‌ توسط‌ دانش ‌آموزان‌ دیگر کتک‌ بخورد و قادر به‌ دفاع‌ از خود نباشد.- وقتی‌ کودکی‌ همیشه‌ از مشاجرات‌ فرار می‌ کند و حتی‌ در مواقعی‌ به‌ گریه‌ متوسل‌ می ‌شود.- وقتی‌ کودکی‌ مرتب‌ اشیا، وسایل‌ و پول‌ خود را گم‌ می ‌کند.- وقتی‌ کودک‌ از لحاظ‌ ظاهری‌ (پارگی‌ لباس‌ و یا نامناسب ‌بودن‌ آن) مورد تمسخر قرار می‌ گیرد.- خجالتی ‌بودن‌ و سکوت‌ مکرر در کلاس.- افت‌ تحصیلی، افسردگی‌ و ناراحت ‌بودن.این‌ عوامل‌ کودک‌ را قربانی‌ خشونت‌ دیگران‌ می ‌کند و خود کودک‌ نیز عامل‌ خشونت‌ می ‌شود و رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ از او سر خواهد زد.

لینک به دیدگاه

ثبات پرخاشگری:

هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگرنخواهند بود.بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد.

لینک به دیدگاه

کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می کند نشان می دهد که پسرهای پرخاشگر احتمالاً از مقاصد دیگران، درکی متفاوت از پسرهای غیر پرخاشگر دارند. براساس درجه بندی معلمان و همسالان تعدادی از پسرها در کلاس های دوم، چهارم، ششم به عنوان بسیار پرخاشگر یا غیر پرخاشگر طبقه بندی شدند. سپس این عده در موقعیتی آزمایشی مشاهده شدند که به آنان برای جور کردن قطعات پازل جایزه ای تعلق می گرفت. قرار بر این شد که وقتی که قسمتی از پازل کامل شد پسر بچه دیگری ( که همدست آزمایشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوری به هم زد که تصادفی جلوه کند و در حالت سوم انگیزه های پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمایش این امکان را داشتند که با خراب کردن پازل این کودک «تلافی» کنند. کودکان پرخاشگر و غیر پرخاشگر وقتی که احساس کردند که این کودک عمداً خرابکاری کرده تلافی کردند و وقتی که دیدند عملش غیرعمدی بوده تلافی نکردند، ولی واکنش آنان به انگیزه های مبهم این کودک بدین ترتیب بود که پسر بچه های پرخاشگر تلافی کردند و طوری واکنش نشان دادند که گویی این کودک عمداً این کار را کرده است. کودکان غیر پرخاشگر تلافی نکردند و طوری عمل کردند که گویی اعمال او غیرعمدی بوده است.

لینک به دیدگاه

پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقریباً در همه سنین و نیز در غالب حیوانات دیده می شود. پسرهابیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند. از سال دوم زندگی این تفاوت ها آشکار می شود. براساس مطالعات مشاهده ای در مورد کودکان نوپای بین سنین ۱ تا ۲ سال تفاوت های جنسیتی از لحاظ تعداد پرخاشگری بعد از ۱۸ ماهگی ظاهر می شود و قبل از آن اثری از آن نیست. پسرها به خصوص وقتی که به آنان حمله می شود یا کسی مزاحم کارهایشان می شود تلافی می کنند. در یک مطالعه مشاهده ای در مورد کودکان پیش از مدرسه پسرها فقط اندکی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی کردند. شاید این که پسربچه بالقوه پرخاشگر است یا می تواند آن را بیاموزد علتی فیزیولوژیک داشته باشد. برای مثال پسران ۱ تا ۳ ساله در کلاس های پیش از دبستان از طرف بزرگسالان و همسالان بیش از دخترها به خاطر پرخاشگری مورد توجه قرار گرفتند. این توجه گاهی مثبت بود ( لبخند زدن، ملحق شدن به بازی کودکان) و گاهی تا حدودی منفی ( متوقف کردن کودک یا سر کودک را با چیزی گرم کردن). توجه نشان دادن به رفتار کودک، به هر نحوی که باشد، بیش از بی توجهی به آن باعث تشویق رفتار می شود.

لینک به دیدگاه

والدین کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معیارها خشونت دارند و پرخاشگرند. یکی از پیچیده ترین و جامع ترین روش هایی که برای درک پرخاشگری در خانواده به کار رفته تحقیق «جرالد پاترسون» و همکارانش در مرکز یادگیری اجتماعی «شهر اورگون» بوده است. آنان برای مطالعه الگوهای کنش متقابل خانوادگی در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان مشاهدات مستقیمی انجام داده اند. افراد مورد مطالعه از خانواده هایی بودند که به دلیل مشکلات رفتاری مثل پرخاشگری، دزدی و سایر رفتارهای ضداجتماعی فرزند یا فرزندانشان به درمانگاه رجوع کرده بودند.وقتی که واکنش خشونت آمیزی بروز می کند سایر اعضای خانواده کاری می کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه می شوند. برای مثال، برادری بر سر خواهرش فریاد می زند، خواهر بر سر او فریاد می زند و ناسزایی به او می گوید. در این موقع برادرش او را کتک می زند و این ماجرا ادامه می یابد. تمام این ها نشان می دهد که والدین می توانند در پاداش دادن و تنبیه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتی داشته باشند و با استفاده از راه های مؤثر بدون این که با تنبیه شدید همراه باشد پرخاشگری کودکان را کنترل کنند و بازآموزی کودکان در دورانی نسبتاً کوتاه میسراست.در آخر باید گفت تلویزیون نیز منبع دیگری است که کودکان به خصوص پسرها از طریق آن رفتار پرخاشگرانه را می آموزند.به طور مثال: خشونت از ارزش های آمریکایی تلقی می شود، پرخاشگری به عنوان یکی از وسایل رسیدن به هدف تشویق می شود. در برنامه های تلویزیونی که یکی از وسایل انتقال چنین ارزش های اجتماعی به کودکان است، به طور متوسط در هر ساعت پنج یا شش بار خشونت بدنی نمایش داده می شود، رفتار پرخاشگرانه شخصیت های تلویزیونی غالباً تقویت می شود: قهرمان این برنامه ها به همان اندازه پرخاشگرند که ضد قهرمان ها. در مطالعه ای کودکان چهار ساله به هنگام بازی آزاد در مهدکودک به مدت سه هفته مورد مشاهده قرار گرفتند و از لحاظ رفتار پرخاشگرانه به دو گروه بالای متوسط و زیر متوسط طبقه بندی شدند. سپس در طول چهار هفته بعد، کودکان به گروه هایی تقسیم شدند که در مهدکودک به مدت تقریباً نیم ساعت برنامه پرخاشگرانه مثل «بت من» و «سوپرمن» یا فیلم های معمولی و یا برنامه های جامعه پسند می دیدند. کودکانی که از اول از لحاظ پرخاشگری در حد بالای متوسط بودند در مدت بازی آزاد و بعد از دیدن برنامه پرخاشگرانه، از خود پرخاشگری بیشتری نشان دادند تا کودکان مشابهی که برنامه های معمولی را دیده بودند. دو گروه از کودکانی که از لحاظ پرخاشگری زیر متوسط بودند و هر کدام یکی از این برنامه ها را دیده بودند واکنششان با هم فرقی نداشت. این الگوهای رفتاری تا دو هفته بعد از پایان گرفتن تماشای این برنامه ها هم چنان ادامه داشت. کودکانی که مستعد پرخاشگری هستند با دیدن خشونت از تلویزیون پرخاشگرتر می شوند.

لینک به دیدگاه

نحوه كنترل عصبانیت در کودکان :

خواه چهار ساله یا چهل ساله ، همه ما بارها عصبانی شده ایم. اما فردی که در طول زندگی نیاموزد چگونه بر خشم خود مسلط شود ، روابط را خدشه دار و دوستان و اطرافیان را آزرده خاطر می سازد.

خصیصــه های ذاتــــی :

مواقعی که فرد عصبانی می شود، میزان عصبانیت او را غالباً شخصیت او معین می کند. حالات فوق العاده حساس ، سرکش ، بی دقت، پرتحرک یا پرخاشگر بودن می تواند بخش رشد یافته ای از یک شخصیت سالم و یا در نهایت یک مبارزه جو باشد. نکته مهم این است که با پی بردن به ضعف رفتاری فرزندتان می توانید پرخاشگری ها را به نقاط قوت تبدیل کنید. وقتی که کودک عصبی در مورد چیزهایی عصبانی می شود که دوست صبور او اصلاً به آن موارد توجهی ندارد ، در این صورت شما نیازبه زمان بیشتری دارید تا جایگزین هایی را به جای عصبانیت به او بیاموزید

لینک به دیدگاه

به گزارش گروه علمی پژوهشی باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران ایسکانیوز، به نقل از medicalnewstoday، محققان آکادمی پزشکان کودک امریکا در تحقیقی، از 2500 مادر کودکان 3 ساله در خصوص میزان تنبیه بدنی کودکان در یک ماه گذشته و میزان پرخواشگری کودکانشان پرسش هایی را مطرح کردند. و در کنار آن عواملی چون جنسیت کودک و ویژگی های والدین در تنبیه کودکان مانند مصرف الکل، افسردگی و استرس را نیز مورد مطالعه قرار دادند. حدود نیمی از مادران (6/45 درصد) در یک ماه گذشته کودک خود ار تنبیه نکرده بودند، در حالی که 9/27 درصد یک یا دو بار تنبیه، 5/26 درصد بیش از یک بار تنبیه را گزارش دادند. مادرانی که دارای عوامل خطرسازی‌ بودند که منتهی به پرخواشگری و تنبیه نسبت به گودکانشان می شد، بیشتر احتمال اقدام مکرر به تنبیه کودکان خود را داشتند. از سوی دیگر نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که کودکانی‌ که در سن 3 سالگی‌ مورد تنبیه مادران خود قرار می‌گیرند، در سن 5 سالگی‌ بیشتر رفتارهای‌ پرخواشگرانه بروز می دهند. این نوع تنبیه ها حتی تنبیه های‌ خفیف بدنی را نیز شامل می شود.نقش تربیتی والدین در تربیت كودكان را تا سن شش سالگی، بویژه در پسران بسیار مهم می دانند. در واقع تقلید پسران در كودكی و نوجوانی از پدر خود بیشتر از مادر است. جالب اینكه دخترانی كه ارتباط مناسب با پـدرانشان دارند، در هنگام ازدواج تمایل بیشتری به همسرانی با خصوصیات پدر خود دارند. از سوی دیگر پسران از پدران خود مرد بودن و پدر بودن را می آموزند. اگر پدر به فرزند، خانواده و همسر خود بی توجه باشد، در این صورت الگوی صحیحی از سوی پدر انجام نمی شود و پسران از نظر شخصیتی دچار مشكلات بسیاری می شوند. در واقع مسئولیت پدری، مسئولیت بسیار سنگینی است كه با آگاهی، خلاقیت، فداكاری و اخلاق همراه است. الاندا كرستی محقق دانشگاه الاباما در این باره معتقد است كه تصوری كه فرزندان در كودكی از پدرشان دارند، فردی مقتدر و شجاع است به گونه ای كه شغل، موقعیت پدر، پایگاه اقتصادی، نظریات و تحصیلات پدر در زندگی فرزندان نقش بسزایی ایفا می كند. اگر پدری دچار مشكلات اخلاقی شود، بر شخصیت كودك تاثیر می گذارد و كودك با سر افكندگی به زندگی ادامه می دهد. به همین دلیل والدینی كه بین عمل و گفتارشان تفاوت است و پدرانی كه فرصت كافی برای ارتباط با فرزندان خود ندارند، الگوی مناسبی برای آینده فرزندان نیستند. با این همه فرزندان در مسیر رشد از افراد بسیاری تاثیر می گیرند كه در این میان نقش پدر بسیار پررنگ تر و با اهمیت تر است. نحوه زندگی والدین و به كارگیری وسائل برای ارتباط با كودكان تاثیر مستقیمی روی رفتار كودك در جوانی دارد. آنها با رفتار و حركات خود به كودك جهت می دهند و موجب رشد و یا سقوط شخصیت فرزند خود می شوند. والدین در خانواده دارای جایگاه ویژه ای هستند. بار عاطفی خانواده و رهبری و مدیریت خانه برعهده پدر و مادر است. همواره فرزندان پدر را نماد اقتدار و تكیه گاه خانواده می بینند، تحقیقات روی خانواده هایی كه دارای پدر با مشكلات روانی هستند، نشان می دهد كودكان این خانواده ها همواره احساس تحقیر می كنند. چرا كه اقتدار پدر را از بین رفته می بینند و همیشه پدر را از دوستان و اطرافیان خود پنهان می كنند. بسیاری از مشكلات خانوادگی و ارتباطات اجتماعی خانواده مربوط به جایگاه پدر است. مطالعات نشان می دهد فرزندان در خانواده نسبت به شغل، رفتار و ارتباطات اجتماعی پدر بسیار حساس هستند، این در حالی است كه این حساسیت نسبت به مادران تحصیل كرده و دارای پایگاه اجتماعی بالا، بسیار كمتر است. تاثیر حضور پدر در خانواده و تشویق های او در خانه سبب می شود كه فرزندان در فعالیت هایشان بسیار جدی تر عمل كنند. یك پدر در جایگاه پدر بودن برای تربیت فرزندش باید روان شناسی مربوط نوجوانی و جوانی را به خوبی بداند و خود را به الگوهای جوانان نزدیك كند. در واقع والدین باید باتوجه به وضعیت اجتماعی امروز، آموزش های غیرمستقیمی كه از سوی رسانه ها به فرزندان داده می شود، سعی كنند دیدگاه های قدیمی را برای تربیت فرزندان خود به كار نبرند. والدین مخصوصاً پدرها باید شناخت مناسبی از ویژگی های دوران جوانی و نوجوانی فرزندان خود داشته باشند و خود را به وضعیت رفتاری آنان نزدیك كنند. خانواده ها باید مسافرت و تفریحات خانوادگی را هر چند وقت یك بار در برنامه زندگی خود داشته باشند؛ مسافرت به خانواده ها فرصت گفت وگو و تعامل بیشتر را می دهد و به ویژه برای پدران زمینه ای را ایجاد می كند كه فارغ از مشغله كاری خود در محیطی صمیمی با فرزندان خود تعامل داشته باشند. تحقیقات نشان می دهد هنگامی كه حضور پدر در خانواده به دلیل فشار كاری یا هر وضعیت دیگر كمتر باشد، ویژگی شخصیتی و اخلاقی فرزندان نیز دچار تنزل می شود. این مسئله به این دلیل است كه پدر به عنوان واسطه بین دنیای بیرون و خانواده، نقش اصلی در شكل گیری ارزش های اخلاقی و وجدانیات فرزند دارد. تاثیر حضور مادر در یك سال و نیم ابتدای زندگی كودك بسیار مهم است و محبت مادر برای یك سال و نیم ابتدای زندگی كودك بسیار ضروری است و احساس اعتماد به نفس كودك نیز به دلیل همین محبت مادر شكل می گیرد. پسران در سنین نوجوانی، نیاز بیشتری به پدر دارند و پدران نیز باید برنامه ریزی لازم را برای حضور بیشتر در منزل داشته باشند. گاهی مادر بیش از حد به فرزندش محبت می كند كه منجر به تربیت فرزندان زیاده خواه و بی مسئولیت می شود. بعضی وقت ها هم مادر از همان ابتدا به كودك بی توجهی می كند این امر هم سبب می شود تا كودكان عزت نفس كافی نداشته باشند. در واقع اگر پدر خود را ملزم به رعایت اصول اخلاقی بداند، كودك الگوپذیری بسیار خوبی از پدر می كند، اما گاهی وقت ها پدر رفتارهای مناسبی از خود نشان نمی دهد، در نتیجه فرزندان هم بدون توجه به اصول اخلاقی پرورش پیدا می كنند. بی توجهی به نوجوانان و مشغله زیاد والدین موجب می شود كودكان بدون توجه به ارزش های اجتماعی و اخلاقی و غیرمتعهد بزرگ شوند. هرچقدر والدین در تربیت فرزندان خود هماهنگ و همگام باشند، آنها در جوانی از تعادل روحی- شخصیتی بیشتر برخوردار می شوند. والدین باید نسبت به شرایط روحی- روانی فرزندان خود توجه داشته باشند. والدین نباید از قدرت خود برای كنترل جوانشان استفاده كند. شخصیت پدر، تحصیلات، دیدگاه وی، شغل، نگرش و سطح درآمد پدر متغیرهایی است كه كودك در آینده از آنها تاثیر می پذیرد. براساس تحقیقات پدران بیكار نسبت به پدران شاغل بیشتر رفتارهای خشن از خود نشان داده اند كه تاثیر این موضوع در رفتار كودكان در جوانی و نوجوانی مشخص شده است. اگر والدین نسبت به روحیه فرزندان خودآگاه باشند، توانمندی نوجوان خود را بشناسند، او شرایط رشد مناسبی را طی خواهد كرد و رفتارهای پرخطر او در سال های آینده نیز كاهش پیدا می كند. والدین با توجه به توانایی هایشان خود در خانواده، برای هدایت اعضا تلاش می كنند تا آرامش و آسایش در خانه و خانواده فراهم شود. تشویق به مرقع و تنبیه ابزارهایی است كه خانواده ها برای تربیت فرزندانشان به كار می گیرند. خانواده ها هر كدام راهكارهای ویژه ای برای تنبیه و تشویق كودكان دارند. برخی از پدران تنها راه تربیت كودكانشان را تنبیه بدنی می دانند؛ اما باید در نظر داشت كه به جای تنبیه و اعمال خشونت فیزیكی راه های بهتری هم می توان پیدا كرد. تنبیه بدنی عوارض متعددی در رفتار و روحیه كودك دارد. تحقیقات نشان می دهد كودكانی كه تنبیه بدنی می شوند بیشتر از سایر جوانان مضطرب و پرخاشگر هستند. برای تربیت كودكان نباید از تنبیه بدنی استفاده كرد زیرا موجب اختلالات رفتاری آنها در بزرگسالی می شود. كارشناسان اثرات تنبیه بدنی را بسیار تاثیرگذار در روح و شخصیت فرزندان می دانند. پدر و مادرها وقتی از مسئله ای ناراحت و در حالی كه بسیار خشمگین هستند نباید كودك را تنبیه كنند. زیرا در هنگام عصبانیت قدرت تصمیم گیری مناسبی ندارند. تنبیه بدنی كم اثرترین و بدترین نوع تنبیه است. تنبیه بدنی مسئولیت را از دوش كودك برمی دارد. هنگامی كه می خواهید كودكی را تنبیه كنید رفتار و عمل زشتش را نكوهش كنید نه صفت او را. اگر كودكی فعالیت مهمی انجام داد بهتر است او را تشویق كنیم چرا كه كودك تلاش می كند تا آن كار را دوباره تكرار كند. تشویق كودك موجب رغبت و دلگرمی و نشاط و تحركش می شود و او را به جدیت وادار می كند.باید توجه داشت كه تشویق به سن و درك و نوع عمل او بستگی دارد. ما باید با توجه به سن و سطح درك فرزندمان و اوضاع و شرایط خاص زندگی و ارزش و اهمیت كار او، نوع تشویق و میزان آن را انتخاب كنیم. تشویق برخلاف تنبیه كه از عوامل بازدارنده است، عاملی ترغیب كننده است كه به انسان نیرو می دهد. شخصی كه تشویق می شود از كار و زحمت خود احساس رضایت می كند و همین رضایت خاطر است كه جلو خستگی و بی میلی او را می گیرد.تحسین جوانان موجب می شود كه اعتماد به نفس در آنها افزایش یابد و استعدادهای نهفته اش شكوفا شوند و قوای درونی اش به فعالیت برسند. تشویق، شخصیت جوان را احیا می كند، او را از یاس و بدبینی نجات می دهد و به زندگی دلگرم می كند و گاهی یك تحسین ساده، مسیر زندگی فرد را دگرگون می سازد.

لینک به دیدگاه

نقش تنبیه بدنی در پرخاشگری کودکان:كودکانی که در سن ۳ سالگی مورد تنبیه بدنی قرار می گیرند، در سن ۵ سالگی بیشتر از سایرین رفتارهای پرخواشگرانه از خود نشان می دهند.

لینک به دیدگاه

-وقتی‌ کودکی‌ توسط‌ دانش‌ آموزان‌ دیگر مورد تمسخر قرار گیرد- وقتی‌ کودکی‌ توسط‌ دانش ‌آموزان‌ دیگر کتک‌ بخورد و قادر به‌ دفاع‌ از خود نباشد.- وقتی‌ کودکی‌ همیشه‌ از مشاجرات‌ فرار می‌ کند و حتی‌ در مواقعی‌ به‌ گریه‌ متوسل‌ می ‌شود.- وقتی‌ کودکی‌ مرتب‌ اشیا، وسایل‌ و پول‌ خود را گم‌ می ‌کند.- وقتی‌ کودک‌ از لحاظ‌ ظاهری‌ (پارگی‌ لباس‌ و یا نامناسب ‌بودن‌ آن) مورد تمسخر قرار می‌ گیرد.- خجالتی ‌بودن‌ و سکوت‌ مکرر در کلاس.- افت‌ تحصیلی، افسردگی‌ و ناراحت ‌بودن.این‌ عوامل‌ کودک‌ را قربانی‌ خشونت‌ دیگران‌ می ‌کند و خود کودک‌ نیز عامل‌ خشونت‌ می ‌شود و رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ از او سر خواهد زد.

لینک به دیدگاه

برای‌ درمان‌ پرخاشگری‌ در کودکان‌ اولین‌ گام‌ این‌ است‌ که‌ نوع‌ پرخاشگری‌ آنها و علت‌ آن‌ را براساس‌ توضیحاتی‌ که‌ ارائه‌ شد شناسایی‌ کنیم؛ و پرخاشگری‌ را به‌ صورت‌ موردی‌ برطرف‌ نماییم.- در مورد کودک‌ پرخاشگری‌ که‌ الگو پذیری‌ عامل‌ این‌ گونه‌ رفتار او بوده، باید روی‌ الگوی‌ کودک‌ کار کرد و راه‌های‌ دیگری‌ جز پرخاشگری‌ را به‌ آن‌ الگو آموخت.- اگر پرخاشگری‌ در اثر ناکامی‌ به‌ وجود آمده‌ باشد، بایستی‌ کودک‌ ناکام‌ را در رسیدن‌ به‌ اهداف‌ مطلوب‌ و دوست‌ داشتنی‌ کمک‌ کنیم.- در مواردی‌ که‌ علت‌ پرخاشگری‌ اضطراب‌ است، باید از نگرانی‌ درونی‌ و اضطراب‌ کودک‌ مطلع‌ شویم.ورزش ‌کردن‌ برای‌ این‌ کودکان‌ بسیار مؤثر است‌ و باعث‌ تخلیه‌ هیجانی‌ می‌ شود.- در کشمکش‌های‌ درونی‌ بایستی‌ کودک‌ را از حالت‌ دوگانگی‌ خارج‌ ساخت. کمک‌ به‌ کودکان‌ در تصمیم ‌گیری، باعث‌ می ‌شود که‌ بیاموزند به‌ حالت‌های‌ دوگانه‌ درونی‌ خود پایان‌ بخشند.- در پاره‌ای‌ از موارد، کودک‌ افسرده‌ پرخاشگری‌ شدیدی‌ از خود نشان‌ می‌ دهد. در این‌ میان‌ لازم‌ است‌ به‌ این‌ نکته‌ پی‌ ببریم‌ که‌ او چه‌ چیز دوست‌ داشتنی‌ را از دست‌ داده‌ و چگونه‌ می ‌شود مورد از دست‌ رفته‌ را برای‌ او جبران‌ کنیم.- در مورد پرخاشگری، شیطنت‌ و مصرف‌ دارو بایستی‌ حتماً با پزشک‌ متخصص‌ ارتباط‌ داشته‌ باشیم‌ تا کودک‌ از نزدیک‌ مورد معاینه‌ قرار گیرد.- هنگامی‌ که‌ کودک‌ قربانی‌ خشونت‌ در مدرسه‌ شده‌ است، بایستی‌ با مسئولان‌ مدرسه‌ صحبت‌ کنیم‌ و لازم‌ است‌ که‌ ایشان‌ طبق‌ قانون‌ و مقررات‌ خاص‌ با کودکان‌ خشونت گرا برخورد کنند؛ و نیز کودکانی‌ را که‌ قربانی‌ خشونت‌ شده‌اند براساس‌ رفتارهای‌ خوبشان‌ مورد تشویق‌ و تأیید قرار دهند.- چنانچه‌ نوع‌ پرخاشگری‌ کودک‌ خصمانه‌ است، بایستی‌ کودک‌ را از آزار و اذیت‌ کردن‌ دور کنیم‌ تا مجبور نباشد برای‌ تلافی‌ و انتقام، افراد دیگر را اذیت‌ کند؛ و اگر پرخاشگری‌ از نوع‌ وسیله‌ ای‌ است، بایستی‌ راه‌های‌ دیگری‌ را جهت‌ مطرح‌ کردن‌ کودک‌ برگزینیم‌ تا او ناچار نباشد از روش‌ خشونت‌ برای‌ جلب‌ توجه‌ استفاده‌ کند.

لینک به دیدگاه

به‌ طور کلی‌ خشونت‌ و پرخاشگری‌ بیشتر عامل‌ بیرونی‌ دارد و فقط‌ در موارد خاص‌ به‌ علل‌ درونی‌ مربوط‌ می‌ شود. والدین‌ در درجه‌ اول، بایستی‌ محرک‌های‌ محیطی‌ را که‌ باعث‌ تحریک‌ خشم‌ و ایجاد خشونت‌ در فرزندشان‌ می ‌شود شناسایی‌ و سپس‌ برای‌ رفع‌ آن‌ به‌ کمک‌ روان شناسان‌ و متخصصان‌ اقدام‌ نمایند.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...