رفتن به مطلب

جشن نام گذاري نوزاد


ارسال های توصیه شده

e6214ca2ca86af173bcd53315e200bf9.jpg

 

یکی از سنت های کهن ایرانیان برگزاری جشن نامگذاری نوزاد است که در شب ششم تولد نوزاد ضمن برپایی جشنی در خانه زائو طی مراسمی نام نوزاد را می گذاشتند. بعد از اسلام، این آیین توأم با آداب مذهبی شده است. در کتاب عقاید و رسوم مردم قدیم خراسان آمده:

 

«شب ششم تولد نوزاد از مهمترین و پرهیجان ترین شب هاست، در این شب، عده ای از خویشان و نزدیکان زائو، از زن و مرد، دور تا دور اتاق می نشینند و تا صبح بچه را دست به دست می کنند و شعر، ورد و دعا می خوانند و هر لحظه یکبار دایره می زنند و به شدت سر و صدا راه می اندازند تا اجنه بترسند و به اطاق زائو نزدیک نشوند، زیرا عقیده دارند که شب ششم، شب بسیار پرخطری است، در این شب اجنه به هر حیله ای که ممکن است به اتاق زائو داخل می شوند و نوزاد را با همزادش عوض می کنند.

 

برای رفع این خطر و دور کردن جنیان از اتاق زائو، به حیله ها و وسیله های متعدد دیگری متوسل می شوند. به این معنی که، اول بدن و صورت نوزاد را با باروت سیاه می کنند و طفل را به هیاتی مکروه و زشت در می آورند؛ تا اجنه از دیدنش بترسند و بروند، یا لااقل از او بیزار شوند و به عوض کردن او رغبت نکنند. پس از آن مقداری باروت و ترقه در آتش می ریزند و همه جا را از دود آکنده و سیاه می کنند تا اجنه از صدای انفجار ترقه و دود و غبار باروت وحشت کنند و از آن حدود بگریزند، علاوه بر آن مقداری آهن پاره و سیخ و پولاد نیز، در آستانه درها می ریزند... سپس اسپند در آتش می ریزند، بعد قدری نیل با تنزرووجزوار مخلوط کره می کوبند و در آب می ریزند و با مایع آنها، دست ها و پاهای نوزاد را به رنگ نیلی تند در می آورند، آنگاه قطعه نخی که از پشم شتر یا موی بز تافته باشند به بازوی طفل می بندند و یک نخ سه رنگ هم به مچ دست زائو و مچ پای راست وی می بندند، سپس هفت سوزن روی لچک نوزاد و هفت سوزن هم روی لچک زائو می زنند تا آل از سوزن ها بترسد و به آنها نزدیک نشود.

 

در این موقع، یکی از زنان حاضر در مجلس، مقداری برنج، در کف دست می ریزد و دعای هفت قل «سوره قرآن که با قل شروع می شود» می خواند و روی برنج ها می دمد و همچنان که برنج ها را در مشت گرفته است. دور تا دور اتاق می گردد و دانه های برنج را اندک اندک روی زمین می ریزد و به این طریق، برای آل و اجنه حصار می کشد تا به زائو و بچه اش نزدیک نشوند. علاوه بر آن، یک قرص نان برمی دارند و روی آن روغن و شکر می مالند و با یک کوزه پرآب، بالای بام خانه می برند و روی در ورودی اتاق زائو می گذارند تا اگر آل بخواهد از بام خانه درآید، چشمش به نان روغنی و کوزه آب بیفتد و از خود رفع گرسنگی و تشنگی کند و دیگر به جگر زائو میل نکند.

 

در این موقع ریش سفید محله یا یکی از مردان مسن و مومن خانواده، بچه را بغل می گیرد و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه می گوید و به میل و انتخاب خود نام یکی از ائمه اطهار(ع) را روی بچه می گذارد، پسر (علی، حسن، حسین) دختر (فاطمه، زهرا، سکینه) پس از پایان مراسم اذان گویی و تعیین نام نوزاد، تمام حاضران صلوات می فرستند و شادی می کنند، بعد از انجام مراسم فرق نوزاد را از زیر پای هفت دختر نابالغ رد می کند و چند عدد چشم گوسفند قربانی و ناخن گرگ و استخوان شتر و شاخ مار و پنجه کفتار به نخ کشیده از گردن بچه می آویزند تا از شر اجنه کاملا محفوظ بماند. آن وقت، غربال به اتاق می آورند و طفل را همچنان که در قنداق است با مقداری زغال و یک قرص نان و یک عدد سکه رایج کشور، در غربال می گذارند تا سپیده دم دست به دست می چرخانند.و این اشعار را می خوانند:

 

بچه بچه، ماهه بچه

خدا نگهدار بچه

هر که خوره، نان بچه

دعا کنه، جان بچه

بگیر بچه ر

بگیر بچه ر

و بعد به دست دیگری می دهند و آن شخص شعر زیر را می خواند.

بچه ای درم یگانه

کوک میون خانه

ککر ککر می خوانه

چشمش به تو ممانه

او بچه را به دست دیگری می سپارد، نفر بعدی هم این شعر را می خواند.

بچه ای درم یگانه

کوک میون خانه

ککر ککر می خوانه

گوشش به تو ممانه

یا مویش به تو ممانه، سپیده صبح، بچه را از غربال درمی آورند و روی زمین می گذارند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...