hamidbala 2844 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۰ استفان ویلیام هاوکینگ"Stephen William Hawking " در ۸ ژانویه ۱۹۴۲ ،۳۰۰ سال بعد از مرگ گالیله،در آکسفورد انگلستان به دنیا آمد.خانه والدینش در شمال لندن بود ولی در جریان جنگ جهانی دوم به منطقه امنتری نقلمکان کردند.وقتی استفان ۸ ساله بود به St Albans شهر کوچکی درشمال لندن رفتند.در ۱۱ سالگی استفان به مدرسه همین شهر رفت و سپس به کالج آکسفورد ،کالجی که پدرش نیز در آن تحصیل کرده بود رفت.استفان به ریاضیات علاقه داشت در حالی که پدرش پزشکی را ترجیح میداد.رشته ریاضیات در آن زمان در کالج محل تحصیل استفان تدریس نمیشد به همین علت استفان فیزیک را انتخاب کرد.بعد از ۳ سال وی برنده جایزه اول شد.استفان پس از آن به کمبریج رفت تا به تحقیقات کیهانشناسی بپردازد. 22 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۰ بقیه اش کو؟:vahidrk: دوست عزیز عجله نکنید ....... تمام کتب حرفها مستندات و شگفتی ها این شخصیت محبوب من اینجا قرار می گیره....... اسپم نکنید مرسی 1 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۰ او از هر گونه تحرك عاجز است. نه مي تواند بنشيند نه برخيزد. نه راه برود. حتي قادر نيست دست و پايش را تكان بدهد يا بدنش را خم و راست كند. از همه بدتر توانايي سخن گفتن را نيز ندازد. زيرا عضلات صوتي او كه عامل اصلي تشكيل و ابراز كلمات اند مثل 99 درصد بقيه عضلات حركتي بدنش در يك حالت فلج كامل قرار دارند. مشتي پوست و استخوان است روي يك صندلي چرخدار كه فقط قلبش و ريه هايش و دستگاه هاي حياتي بدنش كار مي كنند و بخصوص مغزش فعال است. يك مغز خارق العلده كه دمي از جستجو و پژوهش و رهگشايي بسوي معماها و نا شناخته ها باز نمي ماند. اين اعجوبه مفلوج استيفن هاوكينگ پرآوازه ترين دانشمند دهه آخر قرن بيستم است كه اكنون در دانشگاه معروف كمبريج همان كرسي استادي را در اختيار داردكه بيش از دو قرن پيش زماني به اسحق نيوتن كاشف قانون جاذبه تعلق داشت.همچنين وي را انيشتين دوم لقب داده اند زيرا مي كوشد تئوري معروف نسبيت را تكامل بخشد و از تلفيق آن با تئوري هاي كوانتومي فرمول واحد جديدي ارائه دهد كه توجيه كننده تمامي تحولات جهان هستي از ذرات ريز اتمي تا كهكشان هاي عظيم باشد. اينشتين معتقد بود كه چنين فرمول يا قانون واحدي مي بايست وجود داشته باشد و سالهاي آخر عمرش را در جستجوي آن سپري كرد اما توفيقي نيافت. استيفن هاوكينگ شهرت و اعتبار علمي خود را مديون محاسبات رياضي پيچيده و بسيار دقيقي است كه در مورد چگونگي پيدايش و تحول سياهچاله هاي آسماني يا حفره هاي سياه انجام داده است.اين اجرام فوق العاده متراكم كه به علت قدرت جاذبه بسيار قوي حتي نور امكان جدايي از سطح آن ها را نداردوجودشان بر اساس تئوري نسبيت انيشتين پيش بيني شده بود و به همين جهت هم سياهچاله ناميده شدند.رديابي و رويت آنها بوسيله قويترين تلسكوپ ها يا هر وسيله ديگر تا كنون ممكن نبوده است. با وجود اين استيفن هاوكينگ با قدرت انديشه و محاسبات رياضي چون و چرا ناپذيرش- نه فقط وجود سياهچاله ها را به اثبات رسانده و چگونگي شكل گيري و تحول آن ها را نشان داده بلكه به نتايج جالبي در رابطه اين اجرام با كيفيت وقوع انفجار بزرگ Big Bang در آغاز پيدايش كيهان دست يافته است كه در دانش فيزيك اختري و كيهان شناسي اهميت بسزايي دارد و به عقيده صاحبنظران بناي اين علوم را در قرن آينده تشكيل خواهد داد. كتاب جديد هاوكينگ در اين زمينه كه بعنوان سياهچاله ها و جهان هاي نوزاد انتشار يافت در محافل علمي جهان مثل يك بمب صدا كرد و شگفتي فراوان برانگيخت. اما قبل از اشاره خلاصه اي مي آوريم از زندگي نويسنده اش كه براستي از كتاب او شگفتي بر انگيز تر است . استيفن هاوكينگ در 8 ژانويه 1942 در شهر دانشگاهي آكسفورد زاده شد و دوران كودكي و تحصيلات اوليه اش را در همان شهر گذرانيد. از همان زمان به علوم رياضيات علاقه داشت و آرزوي دانشمند شدن را در سر مي پروراند اما در مدرسه يك شاگرد خودسر و بخصوص بد خط شناخته مي شد و هرگز خود را در محدوده كتاب هاي درسي مقيد نمي كرد بلكه چون با مطالعات آزاد سطح معلواتش از كلاس بالاتر بود هميشه سعي داشت در كتاب هاي درسي اشتباهاتي را گير بياورد و با معلمان به جر و بحث و چون و چرا بپر دازد ! پدر و مادرش از طبقه متوسط بودند با يك زندگي ساده در خانه اس شلوغ و فرسوده اما مملو از كتاب كه عادت به مطالعه را در فرزندانشان تقويت مي كرد. فرانك پدر خانواده پزشك متخصص در بيماري هاي مناطق گرمسيري بود و به همين جهت نيمي از سال را به سفرهاي پژوهشي در مناطق آفريقايي مي گذرانيد. اين غيبت هاي متوالي برلي بچه ها چنان عادي شده بود كه تصور مي كردند همه پدر ها چنين وضعي دارند. و مانند پرندگان هر ساله در فصل سرما به مناطق آفتابي مهاجرت مي كنند و بعد به آشيانه بر مي گردند. در عين حال غيبت هاي پدر نوعي استقلال عمل و اتكا به نفس در بچه ها ايجاد مي كرد. استيفن در 17 سالگي تحصيلات عاليه را در رشته طبيعي آغاز كرد و از همان زمان به فيزيك اختري و كيهان شناسي علاقه مند شد زيرا در خود كنجكاوي شديدي مي يافت كه به رمز و راز اختران و آغاز و انجام كيهان پي ببرد. سالهاي دهه 60 عصر طلايي كشف فضا- پرتاب اولين ماهواره ها و سفر هيجان انگيز فضانوردان به كره ماه بود و بازتاب اين وقايع تاريخي در رسانه ها جوانان را مجذوب مي كرد. بعلاوه استيفن از كودكي عاشق رمان هاي علمي تخيلي بود و مطالعه آن ها نيز بر اشتياق او به كسب معلومات بيشتر در فيزيك و نجوم و علوم ديگر مي افزود. او دوره سه ساله دانشگاه را با موفقيت به پايان برد و آماده مي شد تا دوره دكترا را در رشته كيهان شناسي آغاز كند. اما به دنبال احساس ناراحتي هايي در عضلات دست و پا استيفن در ژانويه 1963 يعني آغاز بيست و يكسالگي مجبور به مراجعه به بيمارستان شد و آزمايش هايي كه روي او انجام گرفت علائم بيماري بسيار نادر و درمان ناپذيري را نشان داد. اين بيماري كه به نام ALS شناخته مي شود بخشي از نخاع و مغز و سيستم عصبي را مورد حمله قرار مي دهد و به تدريج اعصاب حركتي بدن را از بين مي برد و با تضعيف ماهيچه ها فلج عمومي ايجاد مي كند بطوريكه بمرور توانايي هرگونه حركتي از شخص سلب مي شود. معمولا مبتلايان به اين بيماري بي درمان مدت زيادي زنده نمي مانند و اين مدت براي استيفن بين دو تا سه سال پيش بيني شده بود. نوميدي و اندوه عميقي را كه پس از آگاهي از جريان بر استيفن مستولي شد مي توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهاي خود را بر باد رفته ميديد. دوره دكترا-روياي دانشمند شدن - كشف رمز و راز كيهان - همگي به صورت كاركاتورهايي در آمدند كه در حال دورشدن و رنگ باختن به او پوزخند مي زدند. بجاي همه آن خيال پروريهاي بلند پروازانه حالا كاري بجز اين از دستش بر نمي آمد كه در گوشه اي بنشيند و دقيقه ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومي بدن زمان مرگش فرا برسد. به اتاقي كه در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهايي ساعتها متفكر و بي حركت ماند. خودش بعدها تعريف كرده است كه آن شب دچار كابوسي شد و در خواب ديد كه محكوم به اعدام شده است و او را براي اجراي حكم مي برند و در آن موقعيت حس كرد كه هر لحظه زندگي چقدر برايش ارزشمند است. بعد از بيداري به ياد آورد كه در بيمارستان با يك جوان مبتلا به بيماري سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فريادهايي مي كشيد. پس خود را قانع كرد كه اگر به بيماري لادرماني مبتلاست اما لااقل درد نمي كشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش كه هيچ چيز را به آساني نمي پذيرفت هشدار داد كه از كجا معلوم كه پيش بيني پزشكان درست از كار در بيايد و چه بسا كه از نوع اشتباهات كتب درسي باشد! اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بيشتري براي مبارزه با نوميدي و بدبيني داد آشنايي اش در همان ايام با دختري به نام (جين وايلد) بود كه عد ها همسرش شد و نقش فرشته نگهبانش را به عهده گرفت. جين اعتقادات مذهبي عميقي داشت و معتقد بود كه در هر فاجعه اي بذراهي اميد وجود دارد كه با استقامت و قدرت روحي خود مي تواند رشد كند. و بارور شود. بايد به خداوند توكل داشت و از ناكاميهايي كه پيش مي آيد خيزگاههايي براي كاميابي ساخت. جين دانشجوي دانشگاه لندن بود اما تحت تاثير هوش فوق العاده و شخصيت استثنايي استيفن چنان مجذوب او شده بود كه هر هفته به سراغش مي آمد و ساعتي را به گفتگوي با او مي گذرانيد و آمپول خوشبيني تزريق مي كرد.آنها پس از چندي رسما نامزد شدند و استيفن تحصيلات دانشگاهي اش را از سر گرفت زيرا براي ازدواج با جين مي بايست هرچه زودتر دكتراي خود را بگيرد و كار مناسبي پيدا كند. و او طي دو سال با اشتياق و پشتكار اين برنامه را عملي كرد در حاليكه رشد بيماري لعنتي را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به كمك يك عصا و سپس دو عصا راه مي رفت. ازدواجش با جين در سال 1965 صورت گرفت و او چنان غرق اميد و شادي بود كه به پيش بيني دو سال پيش پزشكان در مورد مرگ قريب الوقوعش نمي انديشيد. پروفسور استيفن هاوكينگ اكنون 61 سال داردو ظاهرا بيش از يك ربع قرن قاچاقي زندگي كرده است. البته اگر بتوان وضع كاملا استثنايي او را در حال حاضر زندگي ناميد.! پيش بيني پزشكان در مورد بيماري فلج پيش رونده او نادرست نبود و اين بيماري اكنون به همه بدنش چنگ انداخته است. از اواخر دهه 60 براي نقل مكان از صندلي چرخدار استفاده مي كند و قدرت تحرك از همه اجزاي بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با اين دو انگشت او مي تواند دكمه هاي كامپيوتر بسيار پيشرفته اي را فشار دهد كه اختصاصا براي او ساخته اند و بجايش حرف مي زند. و رابطه اش را با دنياي خارج برقرار مي كند زيرا از سال 1985 قدرت تكلم خود را هم ازدست داده است. در آن سال او پس از بازگشت از سفري به درو دنيا براي مدتي در ژنو بسر مي برد كه مركز پژوهشهاي هسته اي اروپاست و دانشمندان اين مركز جلسات مشاوره اي با او داشتند. يك شب كه استيفن هاوكينگ تا دير وقت مشغول كار بود ناگهان راه نفس كشيدنش گرفت و صورتش كبود شد بيدرنگ او را به بيمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراري قرار دادند. معمولا مبتلايان به بيماري ALS در مقابل ذات الريه حساسيت شديدي دارند و در صورت ابتلاي به آن ميميرند كه اين خطر براي استيفن هاوكينگ هم پيش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشي از ذات الريه بود. پس از چند روز بستري بودن در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصميم گرفته شد كه با عمل جراحي مخصوص مجراي تنفس او را باز كنند اما در نتيجه اين عمل صداي خود را براي هميشه از دست مي داد عمل جراحي با موفقيت صورت گرفت و بار ديگر استيفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت تكلم خود را از دست داد اما با جايگزيني كامپيوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافيانش حتي بهتر از سابق شد زيرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتي با دشواري و نارسايي زياد صحبت مي كرد. كامپيوتر سخنگو را يك استاد آمريكايي كامپيوتر در كاليفرنيت براي او ساخت و تقديمش كرد. برنامه ريزي اين دستگاه شامل سه هزار كلمه است و هر بار كه استيفن بخواهد سخني بگويد مي بايست با انتخاب كلمات و فشردن دكمه هاي كامپيوتر به كمك دو انگشتش كه هنوز كار مي كنند جمله مورد نظرش را بسازد و صداي مصنوعي به جاي او حرف مي زند. البته اينگونه سخنگويي ماشيني طولاني تر است اما خود استيفن كه هرگز خوشبيني اش را از دست نمي دهد عقيده دارد كه به او وقت بيشتري مي دهد براي انديشيدن آنچه مي خواهد بگويد و سبب مي شود كه هرگز نسنجيده حرف نزند. ويلچر يا صندلي چرخدار استيفن كه بوسيله آن رفت و آمد مي كند نيز از پيشرفته ترين پديده هاي تكنولوژي است و با نيروي الكتريكي حركت مي كند. وي اتكاي زيادي به ويلچر خود دارد چون علاوه بر حركت با آن وسيله اي براي ابراز احساساتش نيز محسوب مي شود. مثلا اگر در يك ميهماني به وجد آيد با ويلچرش به سبك خاص خود مي رقصد و چنانچه صبر و حوصله اش را در مورد يك شخص مزاحم از دست بدهد در يك مانور سريع از روي پاهاي او رد مي شود !!! بسياري از شاگردانش ضربه چرخهاي ويلچر او را تجربه كرده اند و به گفته خودش يكي از تاسف هايش اين است كه طعم اين تجربه را به مارگارت تاچر نچشانده است ! يكي از شگفتيهاي اين آدم مفلوج و نحيف كه به ظاهر بايد موجودي تلخ و غمزده و منزوي باشد شوخ طبعي و شيطنت كودكانه اوست كه بخصوص در برق نگاه هوشمندانه و رندانه اش ديده مي شود. در حاليكه اجزاي چهره اش بي حركت و فاقد هرگونه واكنش احساسي و عاطفي هستند اما چشمانش مي درخشند. انگار به هزار زبان با مخاطب سخن مي گويند. او بهيچوجه خودش را منزوي نكرده است. به كنسرت و پارك مي رود. در رستوران غذا مي خورد. در انجمن هاي دانشجويان شركت مي كند. و سر به سر شاگردانش كه هميشه او را سوال پيچ مي كنند مي گذارد. شيوه شيطنت آميزش اينست كه پاسخگويي را گاهي عمدا كش مي دهد و در حاليكه پرسش كنندگان پس از چند دقيقه انتظار پاسخ مفصلي را براي سوال خود پيش بيني مي كنند با يك كلمه بله يا نه از كامپيوتر سخنگويش همه را به خنده مي اندازد. اين اعجوبه فاقد تحرك عاشق جنب و جوش و گشت و سياحت است و تا كنون دوبار به سفر دور دنيا رفته و حتي از چين و ديوار باستاني آن ديدن كرده است. همچنين در صدها كنفرانس و سمينار علمي شركت كرده است و به ايراد سخنراني پرداخته است. كه البته اين سخنراني ها قبلا در نوار ضبط و در روز كنفرانس پخش مي شود. پرفروشترين كتاب علمي از نكات جالب ديگر در زندگي استيفن هاوكينگ يكي هم اينست كه او در سالهاي اوليه زناشويي اش با جين وايلد از او صاحب سه فرزند شد يك دختر و دو پسر. لذت پدري و احساس مسئوليت در تامين زندگي فرزندان يكي از مهمترين انگيزه هايي بود كه او را در مقابله با مشكلاتش ياري داد زيرا با طبع لجوج و بلندپروازش اصرار داشت كه بهترين امكانات زندگي و تحصيل را براي بچه هايش فراهم كند و اين امر مخارج هنگفتي روي دستش مي گذاشت. هزينه خودش هم كم نبود چون مي بايست به دو پرستار تمام وقت و يك دستيار حقوق بپردازد و درامد استادي دانشگاه كفاف اين مخارج را نمي داد. به همين جهت در اواسط دهه 80 به فكر نوشتن كتاب افتاد و در سال 1988 كتاب معروف خود به نام ( تاريخ كوتاهي از زمان) را منتشر كرد.{بزودي اين كتاب را در سايت خواهيم آورد} در اين كتاب كه به فارسي هم ترجمه شده است استيفن هاوكينگ به زبان ساده و قابل فهم عامه پيچيده ترين مسائل فيزيك جديد و كيهان شناسي و بخصوص ماهيت زمان و فضا را بررسي كرده و نظريات و محاسبات خودش را شرح داده است. بي آنكه خواننده را با فرمولها و معادلات رياضي بغرنج گيج كند. اما به رغم سادگي بيان و جذابيت مباحث بسياري از مردم از آن سر در نمي آورند. زيرا ايده هاي مطرح شده در كتاب در سطح بالاي علمي است. با وجود اين كتاب مزبور 8 ميليون نسخه به فروش رفته و 183 هفته در ليست 10 كتاب پرفروش جهان قرار داشته است و طبعا چنين موفقيت بيمانندي مشكلات مادي استيفن را براي هميشه حل مي كند. كتاب جديد استيفن به نتايج پژوهشها و يافته هاي او درباره ي سياهچاله ها اختصاص دارد. اين اجرام مرموز و فاقد نورانيت آسماني كه بر اساس تئوري پذيرفته شده اي در سالهاي اخير از فروريزي و تراكم ستارگان سنگين وزن پس از اتمام سوخت هسته اي آن ها پديد مي آيند ستارگان ديگر را در اطراف خود مي بلعند و با افزايش جرم و در نتيجه دستيابي به نيروي جاذبه قويتر به تدريج ستارگان دورتر را به كام مي كشند. بدينگونه در سياهچاله ها ماده به حدي از تراكم مي رسد كه هر سانتي متر مكعب آن مي تواند ميليونها و حتي ميلياردها تن وزن داشته باشد و نيروي جاذبه آنچنان قوي است كه نور و هيچگونه تشعشعي امكان خروج از سطح آن ها را ندارد. به همبن جهت ما هرگز نمي توانيم حتي با قويترين تلسكوپها اين غولهاي نامرئي را رديابي كنيم. اما استيفن هاوكينگ در كتاب تازه اش برداشتهاي متفاوتي از سياهچاله ها ارائه داده است و با محاسبات خود به اين نتيجه مي رسد كه اين اجرام بكلي فاقد نورانيت نيستند و بعلاوه موادي را كه از ستارگان ديگر جذب و بلع مي كنند در مرحله نهايي تراكم به حالتي انفجار گونه از يك كانال ديگر بيرون مي ريزند. منتها آنچه دفع مي شود به همان صورتي نيست كه بلعيده شده است. به عبارت ديگر سياهچاله ها نوعي بوته زرگري هستند كه طلا آلات مستعمل را به شمش تبديل مي كنند. از كانال خروجي عناصر تازه در يك جهان نوزاد تزريق مي شود كه مي توان آن را در مقابل سياهچاله ( سپيد چشمه) ناميد. شايد سالها طول بكشد تا صحت و سقم نظزيه هاي جديد استيفن هاوكينگ روشن شود زيرا آنقدر تازگي دارد كه عجيب به نظر مي رسد. اما عجيب تر از آن مغز اين مرد است كه اين نظزيه پردازي ها و رهگشائيها از آن مي تراود. او براي محاسبات طولاني و پيچيده رياضي و نجومي خود حتي از نوشتن ارقام روي كاغذ محروم است و بايد همه اين عمليات بغرنج را در مغز خود انجام بدهد و نتايج را در حافظه اش نگهدارد بدينگونه فقط با مغزش زنده است و به قول دكارت چون فكر مي كند پس وجود دارد. اما اين موجود اين آدم معلول و نحيف و عاجز از تحرك و تكلم يك سرمشق است . . . . براي آن ها كه با اميد و استقامت و تلاش بيگانه اند . . . براي آن ها كه تواناييهاي انسان و ارزش انديشه سالم و سازنده را دست كم مي گيرند . . . براي بدبين ها و منفي باف ها كه در افق ديد خود جهان را به گونه سياهچاله اي مخوف و ظلماني مي بينند . . . . به سخن استيفن هاوكينگ : ( در آنسوي هر سياهچاله سپيد چشمه اي وجود دارد ) 16 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۰ هاوکینگ در این گفتگو مدعی شد «اعتقاد به خداوند یا وجود جهان دیگری پس از مرگ تنها یک داستان زیبا برای مردمی است که از مرگ می ترسند!» وی افزود: «من طی 49 سال گذشته همواره با چشم انداز یک مرگ زودرس زندگی کرده ام، من از مرگ نمی ترسم اما عجله ای هم برای مردن ندارم.» وی گفت: «من همواره اشاره کرده ام که مغز مثل یک کامپیوتر است و زمانی که ناتوان شود از کار کردن باز خواهد ایستاد. هیچ ملکوت یا جهان پس از مرگی برای کامپیوترهای خراب وجود ندارد، اینها داستانهایی زیبا برای انسانهایی است که از تاریکی می ترسند!» استیفن هاوکینگ فیزیکدان برجسته بریتانیایی، اولین بار سال گذشته در کتاب جدیدش مدعی شد که خدا عالم و کهکشان را نیافریده و «انفجار بزرگ کهکشانی» که بسیاری از سیاره و ستارگان بر اثر آن بهوجود آمدهاند، نتیجه و پیامد قوانین فیزیک است. وي اما به گونه اي بهت آور، توضيح نداد كه چگونه قوانين پيچيده و دقيق فيزيك، فاقد پديدآورنده اي عالم و حكيم است! وی با انتشار این کتاب جنجالی به پا کرد و خشم مقامات مذهبی و فيزيكدانان برجسته ديگر را برانگیخت. نام این کتاب «طرح عظیم» است و استیفن هاوکینگ آن را همراه فیزیکدان آمریکایی «لئونارد میلودینو» نوشته است. در این کتاب الحادي، استدلال میشود که وجود فرضیههای گوناگون و اکتشافات جدید ثابت میکند که جهان هستی یک خالق ندارد! 11 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۰ معرفی کتاب "طرح عظیم" از استیون هاوکینگ (نيازي به وجود خدا نيست!) سرشت جهان چیست؟ زمینهٔ پژوهشی استیفن هاوکینگ کیهانشناسی و گرانش کوانتومی است و او در کتاب ۱۹۸ صفحه ای طرح عظیم، عمیقترین پرسشهای کیهانشناسی مدرن را پیش کشیده و با طرح تئوریهای شناخته شده فیزیک امروز، از «ام ـ تئوری» و نسبیت عام و نسبیت خاص گرفته تا تئوری پل دیراک و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ... ــ کوشش کرده به یک نظریه کامل که بتواند جهان هستی را تعریف و توجیه کند، برسد. استیفن هاوکینگ مینویسد: ما در دنیایی حیرت انگیز و گیج کننده زندگی میکنیم. میخواهیم معنای آنچه را که در پیرامون خویش مییابیم بدانیم و دوست داریم بپرسیم: سرشت جهان چیست؟ جایگاه ما در آن کجاست؟ از کجا آمدهایم و آمدنمان از بهر چه بودهاست؟ منشأ جهان چیست و چرا به صورت کنونیاش در آمدهاست؟ چهان چگونه به پایان خواهد رسید؟ او با نگاهی گذرا به یونان قدیم و ارزشی که به قوانین طبیعت قائل بودند به زمانه کپرنیک و آیزاک نیوتن رسیده و با عبور از آن دوران، آلبرت اینشتین و اروین شرودینگر و ماکس پلانک را دُور زده تا حرف خودش را به کرسی بنشاند و فیزیک و متافیزیک را بهم جوش دهد یا به قول شماری از خوانندگان آثارش فاتحه خدا را بخواند. نیازی نیست به خدا متوسل بشویم ممکن است روشی که کیهان بوجود آمده هماهنگ با قوانین دانش باشد که در این صورت نیازی نیست به خدا متوسل بشویم تا تصمیم بگیریم که کیهان چگونه آغاز شدهاست. بشر، راز خلقت جهان را گشودهاست. جهان میتواند بطور خود بخود (خود با خود)، خودش را از هیچ بوجود آورَد، بعلاوه میتواند در حالتهای متفاوت ایجاد شده باشد و همه مشاهدات و محاسبات براین نظر صحه میگذارد. کشف منظومههای دیگر نظیر منظومه شمسی ثابت کرد که منظومه ما که در برگیرنده یک خورشید و سیاره هایی است که پیرامون آن میچرخند یک پدیده منحصر به فرد نبوده و وجود حالت فیزیکی ایده آل بین خورشید و کره زمین و پیدایش انسان روی کره زمین یک پدیده از پیش طراحی شده و دقیق برای موجودیت و رفاه انسان نیست. اگر ما یک فرضیه همه جانبه و کامل را در مورد پیدایش عالم کشف کنیم این مهمترین پیروزی انسان خواهد بود چون ما قادر خواهیم بود که فکر خدا را بخوانیم... سال ۱۹۹۹ استیفن هاوکینگ در یک سخنرانی پس از اشاره به زمانهای دور که بشر اولیه برای رویارویی با بیماریهای کشنده و حوادث طبیعی (سیل و زلزله) دست به دامان خدایان میشد ــ به معنی معکوس به نقش خداوند اشاره نمود و گفت: The future of the universe is not completely determined by the laws of science, and its present state, as Laplace thought. God still has a few tricks up his sleeve. God not only plays dice. He sometimes throws the dice where they cannot be seen. آینده جهان آنچنان که پیر لاپلاس میپنداشت، دقیقاً مطابق قانونمندیهای علمی پیش نمیرود. خدا هنوز دستش را رو نکردهاست.خدا نه تنها تاس بازی میکند، بلکه بعضی اوقات تاس را جایی که نمیشود دید پرتاب میکند. استیفن هاوکینگ پیشتر در کتاب «خلاصه ای از تاریخ زمان» نوشته بود که قوانین فیزیک ثابت میکند که اصلا لزومی ندارد که خدا را در مسئله آفرینش کهکشان دخالت داد. (این دو مقوله جدا از هم هستند.) حالا میگوید: اگر همه قوانین فیزیک را بدانیم از کار خدا سر در میآوریم... البته یکبار گفته بود: This doesn't prove that there is no God, only that God is not necessary. [stephen W. Hawking, Der Spiegel, 1989 قانونمندیها کار خودشان را میکنند (جاذبه را مثال میزند) قانونمندیها کار خودشان را میکنند و دخالت خدا نیاز نیست. Because there is a law such as gravity, the Universe can and will create itself from nothing. It is not necessary to invoke God to... set the Universe going هاوکینگ «ام تئوری» را مادر تئوریها دانسته و بارها اشاره کرده است که در حال حاضر به یک تئوری جامع فراتز از تئوریهای شناخته شده ای چون نسبیت و کوانتا، نزدیک شدهایم. شباهت سخنان استیفن هاوکینگ با نظرات برخی از استادان فیزیک که موضوع آفرینش از هیچ را پیش کشیده اند (لورنس کراوس و دیگران) ــ نشان می دهد که آنچه در کتاب طرح عظیم آمده زمینه قبلی داشته است. کتاب لورنس کراوس سال آینده با عنوان «پرسشهای نهایی فیزیک» منتشر میشود. مصاحبه CNN با استیون هاوکینگ LARRY KING: آیا خداوند جهان را خلق کرده؟ STEPHEN HAWKING: خداوند ممکنه وجود داشته باشد ولی علم میتواند جهان را بدون نیاز به خلق کننده توضیح دهد. از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ از یک نظر حرف استیفن هاوکینگ تازگی ندارد و پیشتر، به زبانهای ساده شنیده ایم. پرسش هایی چون: جهان چگونه بوجود آمد؟ از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود و به کجا میروم... آشنا است و این واقعیت نیز که در این تندباد هستی، منظومه شمسی و کهکشان راه شیری و...برگ کاهی بیش نیست ـ پیشتر گفته شدهاست. تاریخ علم نشان میدهد که متفکرین بزرگ همهشان مانند نیوتون و داروین و انیشتین و چارلز تاونز نبودند. برخی خدا را نفی میکردند و مثل ابوالعلی مُعّری سربهسر زهدفروشان هم گذاشته، میگفتند: هرکه دین دارد عقل ندارد و هرکه عقل دارد دین ندارد. البته همیشه همه فرضیه ها قطعی و این است و جزاین نیست، نیست. تا سال ۱۹۲۰ همه گمان میکردند که جهان با گذشت زمان اساساً ایستا و بدون تغییر است. بعدها مشخص شد که جهان در حال انبساط است و کهکشانها از ما دور و دورتر میشوند. فهم انبساط جهان باعث شد بشر به آغاز جهان هم سَرک بکشد و ته و توی خیلی چیزها را درآورَد. نقد دیدگاه هاوکینگ دکتر لی ریفیلد، اسقف سوئیندن، گفت «علم هرگز نمی تواند عدم وجود خدا را اثبات کند، همان طور که هرگز نمی تواند وجود خدا را ثابت کند». دکتر فریزر واتس، کشیش انجیلی، استاد الهیات کمبریج و روانشناس، گفت «یک خدای خالق توضیحی منطقیو باورکردنی در پاسخ به این که چرا جهانی هست فراهم می آورد، و ... این قدری محتملتر است که خدایی باشد تا این که نباشد. این نگاه با آن چه هوکینگ گفته است تضعیف نمی شود». دوایت گارنر در نیویورک تایمز منتقد کتاب بود و می گفت: «خبرهای واقعی درباره طرح عظیم این است که این کتاب به طرز نا امید کننده ای چقدر سست و ناهنجار است». زبان موجز و جدی که آقای هوکینگ در یک تاریخ خلاصه از زمان استفاده کرده با زبانی جایگزین شده که متناوباً خود را پست می کند، گویی او آقای راجرز است که دارد به کودکان نوپا ابرهای بارانزا را توضیح می دهد، و رسوخ نکردنی است. کریگ چلندر، در نیوساینتیست، از تئوری مطرح شده در کتاب قانع نشده است: «تئوری ام.. با کامل شدن فاصله بسیار دارد. ولی این مؤلفین را از اظهار این مسئله که [این نظر] رازهای وجود را توضیح می دهد، باز نمی دارد... در غیاب تئوری، گرچه، این چیزی بیش از یک شهود محکوم به آزمایش نشده ماندن نیست - تا زمانی که ما شروع به تماشای جهانهای ایجادشونده کنیم. » همچنین ریچارد داوکینز نیز باور دارد که خدا پندار و توهمی بیش نیست. وی گفته است: داروین خدا را از علوم طبیعی بیرون انداخت و هاوکینگ از جهان فیزیک! برگرفته از ویکی پدیا 9 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۰ [h=3] استيون هاوکينگ: بهشت وجود ندارد، بهشت يک افسانه است[/h] 4 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۰ استیفن هاوکینگ فیزیکدان برجسته بریتانیایی در کتاب تازه خود مدعی می شود که خدا عالم و کهکشان را نیافریده و «انفجار بزرگ کهکشانی » که بسیاری از سیاره و ستارگان بر اثر آن بوجود آمده اند، نتیجه و پیامد قوانین فیزیک است. نام این کتاب « طرح عظیم » است و استیفن هاوکینگ آنرا همراه فیزیکدان آمریکایی لئونارد میلودینو نوشته است. در این کتاب استدلال می شود که وجود فرضیه های گوناگون و اکتشافات جدید ثابت می کند که جهان هستی یک خالق ندارد. روزنامه تایمز چاپ لندن بخش هایی از این کتاب را منتشر کرده که در قسمتی از آن پروفسور هاوکینگ می نویسد:« چون قوانین جدید فیزیک مثل جاذبه وجود دارند کهکشان می تواند خود را از هیچ بسازد. روند خلق بدون مقدمه و یکباره دلیل وجود کهکشان و هستی ما است . هیچ ضرورتی ندارد که خداوند را برنامه ریز و مسئول آن آفرینش بدانیم.» استیفن هاوکینگ که اکنون ۶۸ ساله است از سال ۱۹۸۸ با کتابی تحت عنوان « تاریخ خلاصه ای از زمان» که توضیحی در مورد پیدایش عالم هستی بود به شهرت رسید. در عین حال وی در عرصه فیزیک کوانتوم و کهکشان شناسی مطالعات گسترده ای دارد و از جمله صاحبنظران برجسته این علوم است. اظهار نظرهای جدید پروفسور هاوکینگ در کتاب تازه خود نشان می دهد که وی دیدگاههای قبلی خود در مورد آفرینش و دین را کنار گذاشته است. او سابقا در کتاب « خلاصه ای از تاریخ زمان » نوشته بود که قوانین فیزیک ثابت می کند که اصلا لزومی ندارد که خدا را در مسئله آفرینش کهکشان دخالت داد. وی معتقد بود:« اگر ما یک فرضیه همه جانبه و کامل را در مورد پیدایش عالم کشف کنیم این مهمترین پیروزی انسان خواهد بود چون ما قادر خواهیم بود که درون ذهن خدا را بشناسیم» به نوشته روزنامه تایمز چاپ لندن هاوکینگ در کتاب تازه خود می گوید که کشفیات سال ۱۹۹۲ که نشان داد سیاره های دیگری وجود دارند که به دور ستاره ای غیر از خورشید می چرخند، فرضیه اسحاق نیوتن در مورد آفرینش کهکشان توسط خدا را مورد تردید قرار داد. هاوکینگ در بخشی از کتاب تازه خود می نویسد:« کشف منظومه های دیگر نظیر منظومه خورشیدی ثابت کرد که منظومه ما که در برگیرنده یک خورشید و سیاره هایی است که پیرامون آن می چرخند یک پدیده منحصر به فرد نیست. این واقعیت نشان داد که وجود حالت فیزیکی ایده آل بین خورشید و کره زمین و پیدایش انسان روی کره زمین یک پدیده از پیش طراحی شده و دقیق برای موجودیت و رفاه انسان نیست.» 6 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۰ [h=1]دانلود مستند ورود به کهکشان با پرفسور هاوکینگ Into The Universe with Stephen Hawking[/h] قسمت اول : بیگانگان آیا ما تنها زندگی میکنیم؟ پرفسور هاوکینگ یکی از مهم ترین اسرار بشر را مورد بررسی قرار می دهد اینکه وجود بیگانگان در فضا ممکن است؟او در این سفر با ارائه جزییات مارا از قمرهای مشتری تا کهکشان های دور می برد .در این سفر ممکن است با موجوداتی بیگانه رو به رو شویم.آیا امکان ایجاد ارتباط با آنها وجود دارد؟ قسمت دوم : سفر در زمان همیشه سفر در زمان یکی از انگیزه های علمی بشر بوده است.هاویکینگ به بررسی تمام امکانات برای تغییر و جدا کردن بعد زمان و مکان از هم می پردازد قسمت سوم: داستانی از همه چیز هاوکینگ قصد دارد شگفتی های جهان هستی را به نسل جدید منتقل کند.این دانشمند ذهن انسان را با جلال و عظمت جهان باز می کند و به ما نشان می دهد که جهان چگونه آغاز شد؟ چگونه ستارگان و سیاه چاله ها به وجود آمدند و چگونه همه چیز پایان می یابد قسمت اول : بیگانگان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام :حجم 922 مگابایت قسمت دوم : سفر در زمان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام :حجم 922 مگابایت قسمت سوم: داستانی از همه چیز برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام : حجم 700 مگابایت XviD دانلود زیرنویس فارسی برای هر سه قسمت از لینک مستقیم: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام کلیک کنید پسورد : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۰ استفان هاوکینگ دانشمند انگلیسی هشدار داده است که: “موجودات فضایی وجود دارند اما بشر باید از تماس با آنها بپرهیزد چراکه عواقب ناخوشایندی در پی خواهد داشت.” اختر فیزیکدان انگلیس بر اساس گزارشات تصویری گفته است: “اگر موجودات فضایی مارا ببینند نتایج آن مشابه زمانی خواهد بود که Columbus در آمریکا به زمین نشست و برای اهالی آمریکا هرگز جبران نشد.” … او برنامه ها جهانی را به تصویر می کشاند که در آن فرم های خارجی حیات با سفینه های عظیم الجثه خود پس از خشکاندن سیاره خویش به دنبال منابع حیاتی می باشند. هاوکینگ هشدار داد: “چنین موجودات فضایی پیشرفته ای احتمالا به دنبال جمع آوری تمام سیارات غنی هستند.” وی با فرض وجود موجودات فرا زمینی گفته است: “با توجه به مغز ریاضی من اعداد به تنهایی حضور موجودات فضایی را معقول می داند. بحث اصلی بر سر این مساله است که آنها احتمالا چه شکلی خواهند بود.” بشر تا کنون فعالیت های زیادی برای برقراری ارتباط با تمدن های فرازمینی انجام داده است. در ۲۰۰۸ آژانس فضایی آمریکا ناسا آهنگی را (Beatles song “Across the Universe”) به عنوان پیام صلح به اعماق فضا فرستاد. اما تاریخ تلاشهای بشر برای برقراری ارتباط با موجودات فضایی به چند سال قبل برمی گردد. کاووشگرهای پایونر ۱۰ و ۱۱ (Pioneer 10 and 11) ایالات متحده در ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳ پرتاب شد. Voyager 1 and 2 که هریک حامل یک دیسک فونوگرام به همراه ذخیره کننده صدا و تصویر روی زمین می باشد در سال ۱۹۷۷ پرتاب شد. مستند هشدار برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۰ دانلود مستند دیدنی نظریه های استفان هاوکینگ راجب پیدایش هستی این مستند شامل ۶ بخش :قسمت ۱ : دیدن باور کردن استقسمت ۲ : در انفجار بزرگقسمت ۳ : کیمیاگری کیهانیقسمت ۴ : در سمت تاریکقسمت ۵ : سیاه چاله ها و فراتر از آنقسمت ۶ : پاسخ به همه چیز برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۰ من متوجه نشدم از همون اول یعنی زمان تولد دچار مشکل جسمی بوده؟؟ یا بعدا این اتفاق افتاد 1 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۰ من متوجه نشدم از همون اول یعنی زمان تولد دچار مشکل جسمی بوده؟؟ یا بعدا این اتفاق افتاد نه تو جوونی دچار این بیماری شده بعد اول جسمش بعد هم کلا تمام اعضای بدنش غیر مغزش فلج شده و دو تا انگشتش! تو صفحه قبل کامل گذاشتم... اما به دنبال احساس ناراحتي هايي در عضلات دست و پا استيفن در ژانويه 1963 يعني آغاز بيست و يكسالگي مجبور به مراجعه به بيمارستان شد و آزمايش هايي كه روي او انجام گرفت علائم بيماري بسيار نادر و درمان ناپذيري را نشان داد. اين بيماري كه به نام als شناخته مي شود بخشي از نخاع و مغز و سيستم عصبي را مورد حمله قرار مي دهد و به تدريج اعصاب حركتي بدن را از بين مي برد و با تضعيف ماهيچه ها فلج عمومي ايجاد مي كند بطوريكه بمرور توانايي هرگونه حركتي از شخص سلب مي شود. معمولا مبتلايان به اين بيماري بي درمان مدت زيادي زنده نمي مانند و اين مدت براي استيفن بين دو تا سه سال پيش بيني شده بود 3 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۰ چطوری بچه دار شده؟ کسی که عصب و احساس اینا نداره مگه سیستمش کار میکنه؟ 2 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۰ چطوری بچه دار شده؟ کسی که عصب و احساس اینا نداره مگه سیستمش کار میکنه؟ داداش اگه صفحه رو کامل می خوندی از 20 و چند سالگی این بیماریش شروع شده و کم کم پیشرفت کرده... 2 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۹۰ داداش اگه صفحه رو کامل می خوندی از 20 و چند سالگی این بیماریش شروع شده و کم کم پیشرفت کرده... اونو خوندم پس بچه هاش قبل از مریضیش به دنیا اومدن 3 لینک به دیدگاه
alitahoori 378 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۰ سلام اگه بتونید کتاب هایی که نوشته رو هم اینجا بذارید کار خوبی انجام داده اید... دانلود مستند دیدنی نظریه های استفان هاوکینگ راجب پیدایش هستی این مستند شامل ۶ بخش :قسمت ۱ : دیدن باور کردن استقسمت ۲ : در انفجار بزرگقسمت ۳ : کیمیاگری کیهانیقسمت ۴ : در سمت تاریکقسمت ۵ : سیاه چاله ها و فراتر از آنقسمت ۶ : پاسخ به همه چیز برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام راستی اینکه فقط 3 قسمت آخرشو داره... 1 لینک به دیدگاه
hamidbala 2844 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۹۰ سلاماگه بتونید کتاب هایی که نوشته رو هم اینجا بذارید کار خوبی انجام داده اید... راستی اینکه فقط 3 قسمت آخرشو داره... باشه چشم....... واقعا باقیش رو پیدا می کنم ولی گوگل یک سرچی بزن پیدا میشه کتاباشم می زارم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده