keyvan64 3123 ارسال شده در 27 اسفند، 2011 از نخستین لحظات برآمدن آفتاب تا واپسین ثانیه های شامگاه اسیرِ دستِ «ترسِ» خودساخته ای هستیم که ما را مسخ نموده ست منافع و تمایلات دنیوی چنان در ما تنیده شده که فرصت ابراز وجود را از ما سلب کرده است. هراس از دست دادن مقام، منصب، ثروت ، امکانات و ترس از قضاوت دیگران موجب شده اصالت وجودی خویش را پای آنها قربانی کنیم! اوج جسارت و شجاعت ما به نجواهایِ درگوشی در پشتِ حیاط خلوت و اندرونیِ خانه و البته تملق گویی هایِ حضوری در برابر ارباب ختم می شود! آیا آرزوی انتقاد مصلحانه و مشفقانه یِ کارگر از کارفرما، شاگرد از استاد، مرئوس از رییس، مأمور از آمر، موکل از وکیل و رعیت از ارباب را بایست به گور بریم؟! 6
هادی ناصح 18854 ارسال شده در 27 اسفند، 2011 آنچه مدیران موفق را از دیگران متمایز می کند این است که توانایی پذیرش ضعف ها و نداشته های خود را دارند. 5
keyvan64 3123 مالک ارسال شده در 28 اسفند، 2011 آنچه مدیران موفق را از دیگران متمایز می کند این است که توانایی پذیرش ضعف ها و نداشته های خود را دارند. میزان نقد شودنگی و آستانه تحمل مدیران یکسو؛ ترس و وحشت خلایق از انتقاد کردن به خاطر از دست دادن منافع فعلی و موقتی، یکسوی دیگر همین ترس هست که ما رو به سمت تملق و چاپلوسی هم سوق داده... 4
هادی ناصح 18854 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 میزان نقد شودنگی و آستانه تحمل مدیران یکسو؛ ترس و وحشت خلایق از انتقاد کردن به خاطر از دست دادن منافع فعلی و موقتی، یکسوی دیگر همین ترس هست که ما رو به سمت تملق و چاپلوسی هم سوق داده... اگرمجریای قانون درست و حسابی داشتیم اینجوری نبود این ترسه به وجود نمیومد خوب با چاپلوسی وقتی به خواستش میرسه چرا نکنه؟باید جلوی این گرفته بشه 3
keyvan64 3123 مالک ارسال شده در 28 اسفند، 2011 اگرمجریای قانون درست و حسابی داشتیم اینجوری نبود این ترسه به وجود نمیومدخوب با چاپلوسی وقتی به خواستش میرسه چرا نکنه؟باید جلوی این گرفته بشه پس خودمون باعث به وجود اومدن این ترس شدیم که در ادامش روحیه چاپلوسی درونمون شکل گرفته... جایی که ما ارباب رجوع هستیم، تملق میکنیم اما به محض اینکه در جای دیگه، دیگران دست به دامان ما میشن، دوست داریم به جای انتقاد ، تعریف بشنویم استاد دانشگاه دوست داره بچه ها تملقش رو بگن، همین استاد پیش رییس دانشکده به جای اینکه با شجاعت انتقاد کنه، چاپلوسی اون رو میکنه و رییس دانشکده تملق رییس دانشگاه و رییس دانشگاه تملق وزیر علوم و... «باید جلوی این گرفته شود؟» درست، اما چه کسی؟ چرا یکبار از خودمون شروع نکنیم؟ چرا همیشه منتظر دیگران هستیم؟ 3
هادی ناصح 18854 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 پس خودمون باعث به وجود اومدن این ترس شدیم که در ادامش روحیه چاپلوسی درونمون شکل گرفته... جایی که ما ارباب رجوع هستیم، تملق میکنیم اما به محض اینکه در جای دیگه، دیگران دست به دامان ما میشن، دوست داریم به جای انتقاد ، تعریف بشنویم استاد دانشگاه دوست داره بچه ها تملقش رو بگن، همین استاد پیش رییس دانشکده به جای اینکه با شجاعت انتقاد کنه، چاپلوسی اون رو میکنه و رییس دانشکده تملق رییس دانشگاه و رییس دانشگاه تملق وزیر علوم و... «باید جلوی این گرفته شود؟» درست، اما چه کسی؟ چرا یکبار از خودمون شروع نکنیم؟ چرا همیشه منتظر دیگران هستیم؟ آره منم می خواستم همینا رو بگم ترسیدم برسیم به بحث خودشناسی ودر اخر هم میرسیم به آزادی و تاپیک منحرف بشه 2
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 28 اسفند، 2011 در درجه اول با یک نگاه دیدن همه به حکم انسان بودن و انسانیت عشق دوست داشتن ادم را بزرگ میکنه ادم را سبک میکنه سبک به معنی سبک بال ادم را به ادمیت خودش نزدیک میکنه عشق به انسان یا انسانها و کلا زندگی .. شرف ازادگی مردی عدالت انصاف دل رحمی و..... همه اینها را میشه پرورش داد میشه روح را تصفیه کرد از رذالت ها فقط باید همت کرد و خواست به قول شیخ عطار ... تو پای به ره نه و هیچ مپرس/ خود را ه بگویدت چون باید رفت 2
sadafv 6584 ارسال شده در 5 فروردین، 2012 خیلی این موضوع رو قبول دارم! یکی این که اغلب مشکلات ما به خاطر ترسه و این ترس باعث می شه خیلی وقت ها به دروغ و ریا رو بیاریم! اما این نکته هم مهمه که ما عادت کردیم به دروغ گویی؛حتی به خودمون!!!برای کوچکترین مسائل دروغ می گیم و خیلی وقت ها برای این که سر عذاب وجدان هم کلاه بذاریم،خودمون هم دروغ رو باور می کنیم و خودمون رو توجیه می کنیم ک مثلا این کار من می تونست به این دلیل باشه! تملق و چاپلوسی هم که اینقدر زیاده که دیگه در کلام نمی گنجه! 1
ارسال های توصیه شده