رفتن به مطلب

ترس؛ مسخ


ارسال های توصیه شده

از نخستین لحظات برآمدن آفتاب تا واپسین ثانیه های شامگاه

اسیرِ دستِ «ترسِ» خودساخته ای هستیم که ما را مسخ نموده ست

منافع و تمایلات دنیوی چنان در ما تنیده شده که فرصت ابراز وجود را از ما سلب کرده است.

هراس از دست دادن مقام، منصب، ثروت ، امکانات و ترس از قضاوت دیگران موجب شده اصالت وجودی خویش را پای آنها قربانی کنیم!

اوج جسارت و شجاعت ما به نجواهایِ درگوشی در پشتِ حیاط خلوت و اندرونیِ خانه و البته تملق گویی هایِ حضوری در برابر ارباب ختم می شود!

آیا آرزوی انتقاد مصلحانه و مشفقانه یِ کارگر از کارفرما، شاگرد از استاد، مرئوس از رییس، مأمور از آمر، موکل از وکیل و رعیت از ارباب را بایست به گور بریم؟!

:icon_gol:

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه
آنچه مدیران موفق را از دیگران متمایز می کند این است که توانایی پذیرش ضعف ها و نداشته های خود را دارند.

 

 

میزان نقد شودنگی و آستانه تحمل مدیران یکسو؛ ترس و وحشت خلایق از انتقاد کردن به خاطر از دست دادن منافع فعلی و موقتی، یکسوی دیگر

 

همین ترس هست که ما رو به سمت تملق و چاپلوسی هم سوق داده...

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

 

میزان نقد شودنگی و آستانه تحمل مدیران یکسو؛ ترس و وحشت خلایق از انتقاد کردن به خاطر از دست دادن منافع فعلی و موقتی، یکسوی دیگر

 

همین ترس هست که ما رو به سمت تملق و چاپلوسی هم سوق داده...

 

 

اگرمجریای قانون درست و حسابی داشتیم اینجوری نبود این ترسه به وجود نمیومد

خوب با چاپلوسی وقتی به خواستش میرسه چرا نکنه؟باید جلوی این گرفته بشه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اگرمجریای قانون درست و حسابی داشتیم اینجوری نبود این ترسه به وجود نمیومد

خوب با چاپلوسی وقتی به خواستش میرسه چرا نکنه؟باید جلوی این گرفته بشه

 

 

:icon_gol:

 

پس خودمون باعث به وجود اومدن این ترس شدیم که در ادامش روحیه چاپلوسی درونمون شکل گرفته... جایی که ما ارباب رجوع هستیم، تملق میکنیم اما به محض اینکه در جای دیگه، دیگران دست به دامان ما میشن، دوست داریم به جای انتقاد ، تعریف بشنویم

 

استاد دانشگاه دوست داره بچه ها تملقش رو بگن، همین استاد پیش رییس دانشکده به جای اینکه با شجاعت انتقاد کنه، چاپلوسی اون رو میکنه و رییس دانشکده تملق رییس دانشگاه و رییس دانشگاه تملق وزیر علوم و...

 

«باید جلوی این گرفته شود؟»

 

درست، اما چه کسی؟ چرا یکبار از خودمون شروع نکنیم؟ چرا همیشه منتظر دیگران هستیم؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه
:icon_gol:

 

پس خودمون باعث به وجود اومدن این ترس شدیم که در ادامش روحیه چاپلوسی درونمون شکل گرفته... جایی که ما ارباب رجوع هستیم، تملق میکنیم اما به محض اینکه در جای دیگه، دیگران دست به دامان ما میشن، دوست داریم به جای انتقاد ، تعریف بشنویم

 

استاد دانشگاه دوست داره بچه ها تملقش رو بگن، همین استاد پیش رییس دانشکده به جای اینکه با شجاعت انتقاد کنه، چاپلوسی اون رو میکنه و رییس دانشکده تملق رییس دانشگاه و رییس دانشگاه تملق وزیر علوم و...

 

«باید جلوی این گرفته شود؟»

 

درست، اما چه کسی؟ چرا یکبار از خودمون شروع نکنیم؟ چرا همیشه منتظر دیگران هستیم؟

 

:icon_gol:

آره منم می خواستم همینا رو بگم ترسیدم برسیم به بحث خودشناسی ودر اخر هم میرسیم به آزادی و تاپیک منحرف بشه :ws37:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

در درجه اول با یک نگاه دیدن همه به حکم انسان بودن و انسانیت

 

عشق دوست داشتن ادم را بزرگ میکنه ادم را سبک میکنه سبک به معنی سبک بال ادم را به ادمیت خودش نزدیک میکنه عشق به انسان یا انسانها و کلا زندگی ..

شرف ازادگی مردی عدالت انصاف دل رحمی و..... همه اینها را میشه پرورش داد میشه روح را تصفیه کرد از رذالت ها فقط باید همت کرد و خواست به قول شیخ عطار ... تو پای به ره نه و هیچ مپرس/ خود را ه بگویدت چون باید رفت

  • Like 2
لینک به دیدگاه

خیلی این موضوع رو قبول دارم!

یکی این که اغلب مشکلات ما به خاطر ترسه و این ترس باعث می شه خیلی وقت ها به دروغ و ریا رو بیاریم!

اما این نکته هم مهمه که ما عادت کردیم به دروغ گویی؛حتی به خودمون!!!برای کوچکترین مسائل دروغ می گیم و خیلی وقت ها برای این که سر عذاب وجدان هم کلاه بذاریم،خودمون هم دروغ رو باور می کنیم و خودمون رو توجیه می کنیم ک مثلا این کار من می تونست به این دلیل باشه!

تملق و چاپلوسی هم که اینقدر زیاده که دیگه در کلام نمی گنجه!

c116c922217e.jpg

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...