Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ تومور های حفره ی دهان حفره دهان علایم : تومورهای خوش خیم و بدخیم دهان هر دو می توانند موجب علامت شوند . بطور مثال یک تومور خوش خیم نظیر کیست احتباسی موکوس ممکن است توسط دندانها آسیب دیده ، موجب درد شود . هر گاه توموری موجب تخریب اپی تلیوم سطحی شود ، تماس با مواد غذایی و تحریک ناشی از بزاق موجب درد می شود . این درد ممکن است غذاخوردن و تکلم را تحت تاثیر قرار داده ، سبب کاهش وزن و اختلال تکلم گردد . گاهی یک تومور با تحت تاثیر قرار دادن عصب گیری حسی موجب آنستزی یا پارستزی حفره دهان می شود . علایم اختلالات عصبی غالبا“ در بدخیمی هایی که به بافت عصبی تهاجم می کنند، دیده می شود . 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ نشانه ها : درمعاینه فیزیکی تا حدودی میتوان بین تومورهای خوش خیم و بدخیم افتراق قایل شد . تومورهای خوش خیم معمولا“ به صورت توده های زیر مخاطی با رشدی کند و غالبا” سفت و غیر حساس می باشند که موجب اختلالات فیزیولوژیک یا عصبی نمی شوند . از طرف دیگر تومورهای بدخیم موجب تخریب مخاط حفره دهان میشوند . این تومورها به صورت توده های ایندوراتیو به همراه زخم اپی تلیوم سطحی مشاهده می شوند . گاهی تومورهای بدخیم به صورت زخم سطحی بدون ایندوریشن زیرین بروز می کنند. این تومورها در صورت درگیری لثه موجب لق شدن دندانها بدون سابقه تروما می شوند . نواحی زخمی ممکن است به رنگ قرمز ( بعلت اریتم حاصل از التهاب ) ، سفید ( بعلت دبریهای روی ناحیه زخمی ) و یا زرد ( ناشی از عفونت و تجمع غشای اگزوداتیو بر روی زخم ) باشد . 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ انواع تومورها : کیست احتباسی موکوس شایعترین تومور حفره دهان است و اغلب در سطح مخاطی لب ها و به ویژه لب تحتانی ایجاد می شود . این کیست ها بدون علامت هستند و تنها در صورت شک به بدخیمی یا اختلال عملکرد حفره دهان بعلت بزرگی کیست ، اکسیزیون آنها صورت می گیرد . انجام برش و تخلیه یا آسپیراسیون سوزنی اغلب به عود مجدد کیست منتهی می شود . فیبروم بیشتر در مخاط بوکال یا زبان دیده می شود که دلالت بر ارتباط این ضایعه با آسیب های حفره دهان می کند . فیبروم ها همیشه سفت و غیر حساس هستند ، اما افتراق بالینی آنها از بدخیمی غیر ممکن است و این ضایعات باید برای مطالعه بافت شناسی تحت بیوپسی اکسیزیونال قرار گیرند . تومورهای درگیر کننده غدد بزاقی فرعی به ثورت ایندوریشن زیر مخاطی تظاهر پیدا می کنند . این ضایعات معمولا“ فاقد علامت هستند . بعلت قابلیت تبدیل آنها به بدخیمی ، مطالعه بافت شناسی درموردآنها توصیه می شود . میوبلاستوم سلول گرانولر تومور خوش خیم بافت عضلانی زبان است و به صورت ایندوریشن زیر مخاطی بدون علامت که با لمس بهتر از مشاهده مشخص می شود ، تظاهر پیدا می کند . زبان شایعترین محل این تومور در سرو گردن است . اکسیزیون کامل ضایعه موجب بهبودی می شود 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ اکثر تومورهای دهان بدخیم هستند . حفره دهان دومین محل شایع تومورهای اولیه در سرو گردن است . شایعترین نوع این تومورها اسکواموس سل کارسینوما است که حدود ۹۰ تا ۹۵ درصد کل سرطانهای این ناحیه را تشکیل می دهد . سایر بدخیمی های این ناحیه شامل کارسینوم کیستیک آدنویید و آدنوکارسینوم که می توانند از غدد بزاقی فرعی منشاء بگیرند و به ندرت سارکوم ها می باشد. عوامل خطرزا: تومورهای خوش خیم بر عکس تومورهای بدخیم هیچ عامل خطر زای ویژه ای ندارند . اکثر بیماران مبتلا به اسکواموس سل کارسینوما مردان واقع در دهه های ششم و هفتم زندگی هستند . در سالهای اخیر شیوع این نوع بدخیمی در زنان افزایش یافته است . جویدن betal nut که در هندوستان شایع است با افزایش شیوع بدخیمی های دهانی در مناطق تخلیه بزاق ( به ویژه کف دهان و نواحی بوکال ) همراه بوده است . مصرف سیگار و مصرف منظم نوشابه های الکلی هر کدام با افزایش هفت برابر و مصرف توام سیگار و الکل با افزایش پانزده برابر در میزان ابتلاء به بدخیمی های حفره دهان همراه بوده است . استفاده از توتونهای بدون دود نیز با افزایش خطر همراه می باشد . سایر عوامل خطرزا عبارتند از : سیفیلیس ، دندانهای مصنوعی شل و عدم رعایت بهداشت دهان که نسبت به الکل و دخانیات اهمیت ناچیزی دارند . 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ شرح حال و معاینه فیزیکی : باید وجود عوامل خطرزا در زندگی بیمار و همچنین طول مدت و سیر ضایعه مشخص شود . در مواردی که بدنبال مصرف آنتی بیوتیک ها اندازه تومور کاهش می یابد، این مسئله نباید ما را گمراه نماید و همیشه باید زخمهای حفره دهانی با شک بالایی به بدخیمی بررسی شوند . در معاینه فیزیکی لمس کردن حفره دهان اهمیت خاصی دارد . وسعیت حقیقی تومورها را نمی توان تنها از طریق مشاهده مشخص نمود . معاینه دقیق هیپوفارنکس و حنجره نباید فراموش شود ، زیرا سر و گردن محل شایعی برای بدخیمی های متعدد است . معاینه گردن بعلت درگیری شایع غدد لنفاوی الزامی است 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ نحوه رفتار تومورهای بدخیم محل اولیه تومور : شایعترین محل تومورهای بدخیم حفره دهان ، لبها بویژه لب تحتانی است . علت این امر تماس بیشتر لب تحتانی با نور خورشید است . با رشد تومورها احتمال متاستاز به غدد گردنی و به ویژه غدد ساب منتال و ساب مندیبولار افزایش می یابد . درمان با عمل جراحی یا رادیوتراپی است . زبان دومین محل شایع تومورهای بدخیم حفره دهان است و بیشتر لبه های خارجی و سطح تحتانی زبان درگیر می شود . بعلت وجود لایه های عضلانی متعدد در زبان ، بدخیمی های زبان از قابلیت گسترش زیر مخاطی بالایی برخوردار هستند . مجاری لنفاوی به ویژه در قاعده زبان فراوان است . لنف زبان در ابتدا به غدد ساب مندیبولار یا ژوگولار تخلیه می شود . در صورتی که سرطان زبان خط وسط زبان را درگیر کند ، تخلیه لنفاتیک می تواند به هر طرف گردن انجام شود . کف دهان ناحیه خاموشی است که اغلب معاینه نمی شود و بطور شایعی ضایعات آن دیر تشخیص داده می شود . دراین مورد نیز متاستاز به غدد لنفاوی شایع است و غالبا“ غدد ساب منتال ، ساب مندیبولار و ژوگولار درگیر می شود . سرطان مخاط بوکال به ویژه در افرادی که انفیه و سایر توتونهای بدون دود مصرف می کنند ، دیده میشود . این ناحیه شایعترین محل کارسینوم زگیلی شکل است . این کارسینوم به صورت رشته های اگزوفیتیک و سفیدرنگ ( و به به صورت اولسراتیو) دیده می شو د. کلید تشخیصی نمای بالینی فوق به همراه نمای بافت شناسی اسکواموس سل کارسینومای دیفرانسیه است . از آنجایی که این کارسینوم متاستاز به غدد لنفاوی و متاستاز دور دست کمتری میدهد ، پیش آگهی بهتری دارد. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ غدد لنفاوی گردن : غدد لنفاوی گردنی ، شایعترین محل متاستاز کارسینوم های حفره دهانی است .معمولا“ گروه غده های لنفاوی ساب مندیبولار و ژوگولار درگیر می شوند . غدد ساب منتال نیز به ویژه در ضایعات خط وسط درگیر می شوند . شیوع متاستاز به غدد لنفاوی با اندازه زخم تومور اولیه ارتباط دارد . در برخی از بدخیمی ها نظیر سرطان قاعده زبان ، شیوع بالایی از درگیری میکروسکوپیک غدد لنفاوی در غیاب هرگونه آدنوپاتی قابل لمس وجود دارد . متاستازهای دوردست : ترکیب رادیوتراپی و جراحی موجب بهبود کنترل تومورهای اولیه و غدد لنفاوی گردنی می شود ، اما بقای ۵ ساله افزایش قابل توجهی پیدا نمی کند ، زیرا این بیماران به حد کافی زنده می مانند تا در اثر متاستازهای دوردست از پا درآیند . بنابراین این باور که بدخیمی های حفره دهان به ندرت متاستاز دوردست می دهند ، صحیح نمی باشد 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۰ درمان : در بیمارانی که تومور اولیه کوچک است و شواهد گرفتاری غدد لنفاوی و یا متاستاز دوردست وجود ندارد، اکسیزیون جراحی به همراه دوزهای درمانی اشعه نتیجه خوبی دارد . اگر تومور بزرگ باشد ، باید از روشهای درمانی ترکیبی مثل جراحی به همراه رادیوتراپی استفاده شود . اخیرا“ در درمان تومورهای پیشرفته کموتراپی نیز اضافه شده است 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده