رفتن به مطلب

تعاریف پایه در بازار مبادلات ارز


*Mahla*

ارسال های توصیه شده

[h=3]آشنایی با ISO کدها (نمادها) در بازار مبادلات ارز[/h] نمادها علامت های اختصاری هستند که سازمان استاندارد جهانی (ISO) برای ارزها، شاخص ها و کالاهای اساسی معین نموده است. این نماد ها معمولا سه حرفی هستند.

معمولا در نام اختصاری ارزها دو حرف اول نماد علامت اختصاری کشور مربوطه و حرف سوم نماد یا حرف اول ارز مربوطه می باشد.

دلار ایالات متحده امریکا United States Dollar USD

یورو اتحادیه اروپا European Union Euro EUR

ین ژاپن Japanese Yen JPY

پوند انگلستان Pound Sterling GBP

فرانک سوئیس Swiss Franc CHF

دلار استرالیا Australian Dollar AUD

دلار کانادا Canadian Dollar CAD

یک اونس طلا Gold ounce XAU

یک اونس نقره Silver ounce XAG

[h=3]آشنایی با مفهوم جفت ارز (Currency Pairs)[/h] همواره ارزش یا قیمت هر ارز در بازار با ارز دیگری تعیین می شود. به عنوان مثال ارزش یورو باید بر اساس ارز دیگری بیان شود، قیمت یورو در مقابل دلار (یعنی هر یک یورو چه میزان برابری نسبت به دلار ارزش دارد) قیمت یورو در مقابل پوند( برای هر یک یورو چه مقدار پوند باید پرداخت شود). از اینرو در بازار مبادلات ارز با جفت ارزها سر و کار خواهیم داشت. جفت ارزها با نماد اختصاری (ISO) دو ارز مشخص می شوند مانند:

EUR/USD (میزان برابری یورو در مقابل دلار)

GBP/USD (میزان برابری پوند در مقابل دلار)

USD/CHF (میزان برابری دلار در مقابل فرانک سویس)

USD/JPY (میزان برابری دلار در مقابل ین ژاپن)

چهار جفت ارز فوق را جفت ارزهای اصلی (Major Currency) می گویند و در صورتی که در یک جفت ارز دلار ایالات متحده وجود نداشته باشد آن را ارز متقاطع (Cross Rate) می نامند. مانند: EUR/JPY- GBP/CHF- AUD/CAD

در یک جفت ارز، ارز اول را ارز پایه (Base Currency) و ارز دوم را ارز متقابل (Counter Currency) می نامند. این ترتیب از آنجا حائز اهمیت است که نرخ یک واحد از ارز پایه را بر اساس ارز متقابل بیان می کنند. بعنوان مثال اگر نرخ خرید جفت ارز EUR/USD برابر 1.4328 باشد بدین معنی است که هر یک یورو، 1.4328 دلار می ارزد و برای خرید یک یورو باید 1.4328 دلار بپردازیم.

[h=3]آشنایی با واحد سنجش تغییرات جفت ارزها (PIPs, Points)[/h] به علت حجم بالای معاملات در بازار تبادلات ارزی (مبادلات ارز) معمولا نرخ برابری ارزها تا پنج رقم صحیح و اعشار محاسبه می شوند. در اغلب موارد، در ارزهای اصلی به جز ین ژاپن برابری ارزها به شکل یک رقم صحیح و چهار رقم اعشار آورده می شوند. در جفت ارزهایی که نرخ برابری آنها تا چهار رقم اعشار محاسبه می شود، به رقم چهارم بعد از اعشار پیپ (Pips) یا (Point) می گویند.

مثلا اگر قیمت یورو به دلار از 1.3382 به 1.3384 برسد، می گوییم 2 پیپ افزایش یافته است. به عنوان یک مثال دیگر اگر قیمت پوند به دلار از 1.8855 به 1.8757 برسد می گوییم نرخ برابری پوند به دلار ، 98 پیپ کاهش یافته است.

در جفت ارزهایی که شامل ین ژاپن هستند(و طبق آنچه گفته شد تا دو رقم اعشار محاسبه می شوند) رقم دوم بعد از اعشار را پیپ یا پوینت می نامیم.

به عنوان مثال اگر قیمت GBP/JPY از 188.99 به 188.88 برسد می گوییم 11 پیپ افزایش یافته است.

[h=3]آشنایی با مفهوم اسپرد (Spread) و قیمت خرید و فروش (Bid & Ask)[/h] در بازار مبادلات ارز، برای هر جفت ارز در هر لحظه دو قیمت متفاوت وجود دارد. یکی قیمتی است که شما می توانید در آن قیمت خرید انجام دهید (این نرخ را Ask می گویند) و دیگری قیمتی است که شما می توانید در ان قیمت فروش انجام دهید (این قیمت را Bid می گویند) تفاوت این دو قیمت را اسپرد (Spread) می نامیم.

مثلا در نرم افزار معاملاتی به EUR/USD نگاه کنید، خواهید دید: Ask1.4703 و Bid1.4701 بدین معنی که قیمت خرید جفت ارز یورو به دلار برای شما 1.4703 و قیمت فروش این جفت ارز برای شما 1.4701 می باشد. تفاوت این نرخ ها معمولا در یک کارگزار مقدار ثابتی است. مثلا در این مثال اسپرد EUR/USD دو پوینت یا دو پیپ می باشد.

اسپرد در واقع هزینه ای است که معامله گر برای انجام معامله خود می پردازد. همانطور که ملاحظه می کنید، نسبت به حجم معامله عدد بسیار کوچکی خواهد بود.

[h=3]آشنایی با تعریف لوریج (Leverage) اهرم افزایش سرمایه[/h] از آنجا که تغییر نرخ برابری ارزها در بازار، روزانه در حدود یک درصد می باشد، ممکن است معامله گران و سرمایه گزاران شخصی و خرده پا رغبتی به معامله در بازار تبادلات ارزی نداشته باشند. چرا که اگر بتوانند با انجام معامله مناسب در زمان مناسب کل این تغییر نرخ را به نفع خود داشته باشند نیز در روز حداکثر یک درصد سود خواهند داشت که برای سرمایه های کوچک رقم بسیار ناچیزی خواهد شد. از این رو در بازار مبادلات ارز مفهومی به نام اعتبار اهرمی یا Leverage مطرح می گردد.

با استفاده از اعتبار اهرمی، سرمایه گزار می تواند تا 100 برابر سرمایه خود وارد معامله شود (این رقم می تواند بسته به کارگزار شما بین 50 تا 500 متغیر باشد) به عنوان مثال معامله گری که 10000 دلار سرمایه در اختیار دارد، می تواند تا 1000000 دلار معامله انجام دهد. بنابراین اگر در یک معامله 1000000 دلاری، بتواند یک دهم نوسان روزانه یک جفت ارز را شکار کند، یعنی 0.1 درصد، 1000 دلار سود عاید وی خواهد شد که برابر 10 درصد سرمایه اولیه وی می باشد. به این معنی که با در اختیار داشتن 10000 دلار، یک معامله یک میلیون دلار را آغاز می کند. در اینجا معامله گر صاحب یک معامله یک میلیون دلاری است، هر چقدر که این معامله سود ایجاد کند متعلق به وی خواهد بود ولی اگر این معامله به ضرر منجر شود، ضرر معامله یک میلیون دلاری از 10000 دلار وی کاسته می شود تا جایی که ممکن است ضرر این معامله به اندازه کل 10000 دلار سرمایه برسد. در چنین وضعیتی، معامله به طور خودکار از طرف کارگزار بسته می شود. همانطور که مشاهده می کنید، اعتبار اهرمی یا Leverage مانند یک شمشیر دو لبه عمل می کند. هم می تواند سودهای معامله گر را صدها برابر کند و هم منجر به ضرر او شود.

[h=3]آشنایی با لات – Amount، Lot واحد اندازه گیری حجم معاملات[/h] Contract Size اندازه حجم قرارداد یک معامله در بازار مبادلات ارز می باشد. اندازه قراردادها با واژه هایی مانند لات Amount یا Lot سنجیده می شود. در Amount حجم معامله به ارز پایه یا ارز اصلی سنجیده میشود و Lot واحد اندازه گیری حجم معامله می باشد در بیشتر قراردادها هر لات برابر با 100000 واحد ارز پایه است. 100000 واحد ارز پایه= Lot 1 = K Amount100

اندازه اغلب معاملات مضربی از 100000 واحد محاسبه می شود.

10000 واحد ارز پایه= Lot 0.1 = K Amount10

[h=3]اصول انجام محاسبه سود و زیان[/h] محاسبه سود و زیان معامله ای از یک جفت ارز بر اساس ارز دوم (Counter Currency) انجام می شود.

نحوه محاسبه سود و زیان تغییرات قیمت بر اساس ارز دوم

(Profit or Loss= (Sell Price – Buy Price) * (Amount

مثال: معامله گری جفت ارز یورو به دلار آمریکا را با اعتبار نیم لات در قیمت 1.2744 فروخته و در قیمت 1.2717 خرید انجام داده است سود یا زیان این معامله به شیوه زیر محاسبه می شود.

EUR/USD

Buy Price= 1.2717

Sell Price= 1.2744

Contract Size= 0.5 Lot or 50K

Profit or Loss = (1.2744 – 1.2717) * 50000= 135$

این معامله 135 دلار سود داشته است.

از آنجا که ارز مبنا اغلب حساب های معاملاتی در بازار مبادلات ارز به دلار می باشد معامله گران ترجیح می دهند سود و زیان معامله ایشان به دلار محاسبه گردد. روش محاسبه ای که در بالا ذکر شد سود و زیان بر مبنای ارز دوم (Counter Currency) محاسبه می شود. در صورتی که ارز دوم دلار نباشد یک مرحله عملیات تقسیم قیمت لحظه خروج معامله به دلار نیز محاسبه می گردد.

(Profit or Loss=((Sell Price – Buy Price)/Closing Price)* (Amount

قیمت خروجی (Closing Price) قیمتی است که فارق از نوع فرمان اولیه خرید یا فروش، معامله در این قیمت پایان می یابد. در صورتی که در ابتدا اقدام به خرید کرده باشیم قیمت خروجی قیمت فروش می باشد و در صورتی که در ابتدا اقدام به خرید کرده باشیم قیمت خروجی قیمت خرید می باشد. در انتها، محاسبه ما تقسیم بر این قیمت خروجی می شود تا سود و زیان معامله به ارز اول سنجیده شود.

مثال: معامله گری جفت ارز دلار آمریکا به ین ژاپن را با اعتبار 2Lot ابتدا در قیمت 106.89 خریده و در قیمت 107.10 فروخته است سود یا زیان این معامله به شیوه زیر حساب می شود.

USD/JPY

Buy Price= 106.89 (Opening Price)

Sell Price= 107.10 (Closing Price)

Contract Size= 2 lot or 200K

Profit or Loss= ((107.10 – 106.89)/107.10) * 200000= 392.16$

این معامله 392.16 دلار سود داشته است.

[h=3]آشنایی با انواع دستورات[/h] هر نوع معامله در بازار مبادلات ارز با مشخص شدن چهار شاخص دستوری انجام می پذیرد: 1- نوع جفت ارز 2- حجم معامله 3- تعیین دستور خرید یا فروش 4- قیمت ورودی

معاملات در بازار مبادلات ارز به دو شکل کلی انجام می پذیرد 1-Market Order 2- Pending Order

[h=3]آشنایی با Market Orders[/h] سفارش و دستوری که معامله گر به صورت دستی و لحظه ای بر اساس نرخ های موجود ارائه شده وارد بازار می شود. دستوراتی که برای کارگزار دارای چهار شاخص بالا باشد دستورات لحظه ای ورود به بازار نامگذاری می شود. این دستورات توافق مشتری با نرخ لحظه ای ارائه شده کارگزار را برای ورود به معامله جدید نشان می دهد.

[h=3]آشنایی با Pending Order[/h] سفارش و دستوری که بر اساس قیمت حال حاضر بازار تعیین نشود بلکه بر اساس تغییرات قیمت دستور ورود به بازار تنظیم گردد دستورات معلق نامیده می شود. به عنوان مثال اگر قیمت جفت ارز EUR/USD برابر 1.4328 باشد، معامله گر می تواند یک دستور به کارگزار ارسال کند که اگر قیمت به 1.4421 رسید، خرید یا فروشی برای وی انجام دهد. دستورات معلق نسبت به دستورات بازاری دارای یک پارامتر اضافی یعنی زمان می باشد. در زیر دو نمونه از این دستورات بسته به جهت و قیمت توضیح داده می شود.

1- (GTC (Good till cancelled دستوری که تا زمانی که معامله گر آن را باطل نکند در بازار آماده فعال شدن باقی می ماند.

2- (GFD (Good for day دستوری که تا پایان همان روز کاری اعمال دستور آماده باقی می ماند و در صورت اتمام روز کاری دستور غیر فعال می شود. اتمام روز، ساعت توافقی کارگزار می باشد که از قبل به اطلاع سرمایه گذار رسیده است. اغلب کارگزاران ساعت 24 گرینویچ را پایان روز کاری خود قرار می دهند و دستورات GFD در صورت فعال نشدن در این ساعت ابطال می شود.

انواع Pending Order غیر از مبحث زمان فعال سازی به قیمت فعال سازی دستور نیز وابستگی دارند و از این لحاظ به چهار دسته تقسیم می شوند.

A) Buy Limit) دستور بای لیمیت دستوری است که سفارش خرید در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را پایین تر از قیمت فعلی بازار پیش بینی می کند.

B) Sell Limit) دستورسل لیمیت دستوری است که سفارش فروش در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند نزولی را بالاتر از قیمت فعلی بازار پیش بینی میکند.

C) Buy Stop) دستور بای استاپ دستوری است که سفارش خرید را در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را بالاتر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.

D) Sell Stop) دستور سل استاپ دستوری است که سفارش فروش را در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند نزولی را پایین تر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.

[h=3]آشنایی با سایر دستورات معاملاتی[/h] غیر از انواع دستوراتی که برای ورود به معاملات نزد کارگزار قابل تعریف می باشد دستورات دیگری نیز وجود دارند که از جنبه های مختلف مدل معاملات را برای کارگزار مشخص می کند. از مهمترین این دستورات که برای معاملات فعال و باز تعریف می شود (تیک پرافیت و استاپ لاس) Stop Loss و Take Profit هستند.

Stop Loss یا Cut Loss از خانواده دستورات استاپ می باشد. این دستور برای کارگزار مشخص می کند در صورتی که معامله وارد ضرر شد در چه قیمتی کاگزار معامله را با زیان متوقف کند.

Take Profit دستوری از خانواده دستورات لیمیت می باشد. این دستور برای کارگزار مشخص می کند در صورتی که معامله وارد سود شد کارگزار معامله را با چه میزان سود به پایان برساند.

سفارشات دیگری نیز بین کارگزاران وجود دارد که قابلیت های دیگری را به معامله گر برای انجام معاملات ارائه می دهد مانند سفارش OCO (One cancel the other)، در این سفارش دو دستور به هم ربط پیدا می کنند. فعال شدن هر کدام بصورت خودکار دستور مرتبط را باطل می کند.

با اینکه دستورات دیگری نیز بین کارگزاران یا شبکه بانکی وجود دارد به علت عمومیت نداشتن فعلا به ذکر همین نمونه ها بسنده می کنیم.

[h=3]آشنایی باروش های بررسی بازارهای مالی[/h] بطور کلی سوداگران(معامله گران) از سه روش پایه برای تحلیل و پیش بینی بازار استفاده می کنند.

الف: Technical Analysis (تحلیل تکنیکال) تکنیکالیست ها افرادی هستند که از مطالعه رفتار های بازار با استفاده از نمودارها با هدف پیش بینی آینده روند قیمت ها استفاده می کنند. آنها عقیده دارند هر چیزی که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد عینا در قیمت فعلی لحاظ شده است. تکنیکالیست ها بر پایه سه نظریه پایه به تجزیه و تحلیل بازار می پردازند:

- تغییر قیمت ها هدفمند می باشد

- قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند

- در مورد قیمت، تاریخ تکرار می شود

ب: Fundamental Analysis (تحلیل فاندامنتال) فاندامنتالیست ها، سوداگرانی هستند که بر اساس متغیرهای سیاسی، واقعیت های اقتصاد بین الملل و وضعیت اقتصاد داخلی با تفسیر بنیادی در جستجوی انگیزه ها و دلایل حرکت نرخ های مبادله ارزی می باشند.

ج: Technical & Fundamental Analysis (تحلیل تکنیکال و فاندامنتال) سوداگرانی که با ترکیب و تجزیه تحلیل عوامل تکنیکال و فاندامنتال به تفسیر و پیش بینی آینده قیمت در بازار می پردازند. روش این دسته از سوداگران بیش از آنکه وابسته به هر کدام از دو دسته بالا باشد بر اساس تجربه و ترکیب عوامل گوناگون تغییرات قیمت و عوامل بنیادی می باشد.

[h=3]آشنایی با مفهوم بهره شبانه (سواپ – Swap) و نحوه محاسبه در معاملات[/h] از آنجا که اغلب معاملات در بازار ارز در شبکه بانکی انجام می شود و واسطه سرمایه گذاران با بانک ها در قالب موارد بروکر (کارگزاران) می باشند. کارگزاران به علت اینکه نرخ بهره در کشورهای مختلف نزد بانک ها متفاوت می باشد بر اساس ساعت مشخص خویش ما به تفاوت نرخ بهره معاملات باز مشتریان را محاسبه و نرخ بهره آنرا در سود و زیان معامله لحاظ می کنند. بروکرهایی نیز وجود دارند که در زمان بازگشایی حساب به مشتریان اطلاع می دهند سیستم آنها بر مبنای کسر مبلغی معین به ازای هر لات معامله بعد از پایان روز کاری می باشد. مفهوم بهره شبانه در معاملات اسپات (لحظه ای) که کمتر از دو روز کاری معاملات باز می باشند کاربرد زیادی ندارد ولی در صورتی که قصد سوداگری با معاملات بلند مدت را دارید حتما از روش محاسبه بهره شبانه کارگزار و نرخ های بهره کشورهای مختلف آگاهی داشته باشید.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...