mamooshak 8194 ارسال شده در 14 اسفند، 2011 اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است دریا و من چه قدر شبیهیم گرچه باز من سخت بیقرارم و او بیقرار نیست با او چه خوب می شود از حال خویش گفت دریا که از اهالی این روزگارنیست امشب ولی هوای جنون موج میزند دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست ای کاش از تو هیچ نمی گفتمش ببین دریا هم اینچنین که منم بردبار نیست 17
mamooshak 8194 مالک ارسال شده در 14 اسفند، 2011 سرمه ی انتظار به چشمانم میکشم امشب دوباره تو را گم کرده ام میان آشفته بازار افکار مبهمم توی کوچه های بی عبور پاییزی دستان گرمت را .. نگاه مهربانت را .. شانه های بی انتهایت را.. منتظر نشسته ام... 15
mamooshak 8194 مالک ارسال شده در 14 اسفند، 2011 آن شب که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را تماشا می کرد آن شب که شب پره ها عاشــقـــانه تر نــــور را می جســـتند و اتاقم سرشار از عطر بوسه و ترانه بود دانستم تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...! عزیزترینم ؛ " بند بند وجودم بـه بند بند وجود تــو بستــه است با این همه بنــد چه قــــدر از هم دوریــــــم" 14
mamooshak 8194 مالک ارسال شده در 15 اسفند، 2011 پیراهن نگاه مرا مکش از پشت که بر می گردم و بی خیال عزیزهای مصری و یعقوب های چشم به راه چنان به خود می فشارمت که هفتاد و هفت سال تمام باران بباردوگندم درو کنیم... 13
mamooshak 8194 مالک ارسال شده در 15 اسفند، 2011 دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم در حسرت فردای تو تقویمو پر می کنم هر روز این تنهایی رو فردا تصور میکنم هم سنگ این روزای من حتی شبم تاریک نیست اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست ... 11
mamooshak 8194 مالک ارسال شده در 19 اسفند، 2011 یلدا را هم نمی خواهم، یلدا را می خواستم با تو کوتاهش کنم، با تو ...! با عشق، با بوسه، با لبخند، جای همه هندوانه ها و انارها و آجیل ها؛ حتی جای همه آدم ها. بی تو...! بی عشق، بی بوسه، بی لبخند! چه فرقی میکند ، دقیقه ای شب را طولانی تر برای کسی که هر شبش درازتر از هر یلداست؟؟! ... 7
mamooshak 8194 مالک ارسال شده در 21 اسفند، 2011 سهم من از شب یلدا شاید، قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست غم هایم بلند، همانند یلداست ... 8
mamooshak 8194 مالک ارسال شده در 21 اسفند، 2011 بیا ماه من و یلدای من باش شب بارانیه دی ماه من باش بیا زیباترین مجنون این شب یه عمری با من و لیلای من باش... 5
mamooshak 8194 مالک ارسال شده در 26 اسفند، 2011 من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟ پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم تنهاییت برای من … غصه هایت برای من … همه بغضها و اشکهایت برای من .. بخند برایم بخند آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را… صدای همیشه خوب بودنت را .. 5
mamooshak 8194 مالک ارسال شده در 3 فروردین، 2012 آرام باش، ما تا همیشه مال همیم همیشه عاشق و یار همیم آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمی تو همه ی وجودمی بیا در آغوشم جایی که همیشه آرزویش را داشتی جایی که برایت سرچشمه آرامش است آغوشم را باز کرده ام برایت حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت خیره به چشمان تو پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو دستم درون دستهایت یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو محکم فشرده ام تو را در آغوشم، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد، همین آغوش مهربانت، چه گرمایی دارد تنت عشق من رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است آرامم، میدانم اینک کجا هستم همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را می دیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود... در آغوش عشق.. بی خیال همه چیز نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود گرمای هوست این این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه خیلی آرامم، از اینکه در آغوشمی خوشحالم... 2
ارسال های توصیه شده