.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ با اجازه اولین تاپیکمونو استارت میکنیم برای خیلیامون حتما پیش اومده که حس کنیم نسبت به شخصی یا چیزی یا محیطی وابستگی پیدا کردیم که این وابستگی از منظر روانشناسی یه جور ضعف شناخته میشه چون گاها مانع پیشرفت آدم میشه یا در مراحل خفیفتر باعث هرج و مرج در ذهن و محیط آدم میشه(این مرحله رو دارم شخصا تجربه میکنم الان) میگن که قطع وابستگی باعث تعالی انسان میشه و به معنی رهایی از افراط در توجه و دوست داشتن هست! بيشتر افرادي كه شخصيتي وابسته دارند داراي خصوصياتي مشابه هستند كه مي توان به اين موارد اشاره كرد: - در قبال ديگران احساس مسئوليت مي كنند. آنها احساسات، افكار، اعمال، خواسته ها و سرنوشت خود را صرف ديگران مي كنند. - زماني كه ديگران دچار مشكل مي شوند، احساس تأسف، گناه و نگراني وجودشان را فرامي گيرد. - اگر نتوانند به ديگران كمك كنند ناراحت و عصباني مي شوند. - هميشه عجله دارند و تحت فشار هستند. - به خاطر انجام كار ديگران، كارهاي روزمره و ضروري خود را تعطيل مي كنند. - معمولا غمگين و ناراحت هستند زيرا تمام زندگي خود را صرف كمك به ديگران كرده اند اما در مقابل بهره اي از آن نبرده اند و متقابلا كمكي دريافت نكرده اند. - دوست دارند ديگران را كنترل كنند و مي ترسند به ديگران اجازه دهند كه خودشان باشند. - فكر مي كنند خودشان بهتر از بقيه مي دانند كه مسائل و مشكلات چگونه حل مي شوند. الان من ازتون دو تا سوال دارم: 1-واقعا به نظرتون قطع وابستگی باعث رشد و تعالیمون میشه؟ 2-شما هم از این ویژگیهای شخص وابسته دارید؟ 3-تا حالا براتون پیش اومده که بخواید وابستگیهاتونو قطع کنید؟به هرچیزی یا هرکسی؟اگر شده چطوری این کارو انجام دادین؟در واقع راهکاهاتون برای قطع منطقی وابستگیها چیه؟ البته بگم که این وابستگی میتونه شامل به محیط کار،محیط زندگی،امکانات خاص،فرد خاص یا حتی خانواده و چیزهای دیگه باشه! 32 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ اره من به خانواده وابستگی دارم و هر کاری میکنم برای اونا انجام میدم هر وابستگی باعث عقب افتادن نمیشه وابستگی یعنی اعتیاد به هرچی که به صورت اعتیاد گونه وابستگی داشته باشی از زندگی جا میمونی چه مواد مخدر باشه چه نت باشه چه الکل باشه 16 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ اره من به خانواده وابستگی دارم و هر کاری میکنم برای اونا انجام میدم هر وابستگی باعث عقب افتادن نمیشه وابستگی یعنی اعتیاد به هرچی که به صورت اعتیاد گونه وابستگی داشته باشی از زندگی جا میمونی چه مواد مخدر باشه چه نت باشه چه الکل باشه مرسی ولی تا حالا برات پیش نیامده که حس کنی وابستگی به خانواده هم برات آزار دهندست؟ از لحاظ شخصیتی یا روانی حس کنی نیاز داری دل بکنی ازشون؟ 8 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ مرسیولی تا حالا برات پیش نیامده که حس کنی وابستگی به خانواده هم برات آزار دهندست؟ از لحاظ شخصیتی یا روانی حس کنی نیاز داری دل بکنی ازشون؟ نه هیچ وقت این حس بهم دست نداده اخه چرا باید اینجوری بشم 10 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ به نظر من وابستگی کلا خوب نیست.......نه به هیچ چیز نه به هیچ کس........بین دوست داشتن و وابستگی خیلی فرق هست.........اما حالا توی اولین تاپیکت بیا درمان رو هم بگو.........چاره چیه به نظرت؟ 10 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ کلن من یه سوال دیگه دارم...وابستگی و عادت یکی هستن دیگه؟؟ اگر عادت هست...خوب عادت خوب و بد داریم... پس وابستگی خوب و بد هم داریم دیگه.... مثلا عادت کردن و وابستگی به نت خیلی خوب نیست.... خوب قطع (البته نه بصوت کلی ؛کمتر شدن و از شکل وابستگی در اومدن) همچین وابستگی میتونه خوب باشه... اما وابستگی به خانواده مثل پدر و مادر دو وجه داره.... یکی اینکه بدون اونا هیچ کاری نتونی انجام بدی... یکی اینکه از ناراحتیشون دلواپس میشی و تلاش میکنی برای شاد شدن شون.... فکر کنم یه حس دوقطبی هست....باید قسمتهای مثبتش رو برجسته کرد...و ازشون استفاده درست کرد... 15 لینک به دیدگاه
HaMeD-GibsoN 1859 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ زندگی م بهمون نشون داده به چیزی وابستگی ندارم یکم از خودم نگرانم 5 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ کلن من یه سوال دیگه دارم...وابستگی و عادت یکی هستن دیگه؟؟اگر عادت هست...خوب عادت خوب و بد داریم... پس وابستگی خوب و بد هم داریم دیگه.... مثلا عادت کردن و وابستگی به نت خیلی خوب نیست.... خوب قطع (البته نه بصوت کلی ؛کمتر شدن و از شکل وابستگی در اومدن) همچین وابستگی میتونه خوب باشه... اما وابستگی به خانواده مثل پدر و مادر دو وجه داره.... یکی اینکه بدون اونا هیچ کاری نتونی انجام بدی... یکی اینکه از ناراحتیشون دلواپس میشی و تلاش میکنی برای شاد شدن شون.... فکر کنم یه حس دوقطبی هست....باید قسمتهای مثبتش رو برجسته کرد...و ازشون استفاده درست کرد... این دو تالغت ب نظر من یکم میتونن با هم فرق داشته باشن...... عادت کاری هست که در اثر تکرار و تکرار به صورت بخشی از ضمیر ناخودآگاه دراومده و بدون فکر کردن فرد از سر عادت کاری رو میکنه.....مثل عادت کردن به اصول رانندگی بهد مدتی بدون فکر........یا مثل این که مثلا فرد عادت داره بعد از ورود به خونه کلید رو روی میز بزاره نه توی کیف........یا عادت به خوردن آب همراه غذا..........یا مثال هایی از این دست که با توه و تمرین در خصورت خواستن میشه عوضشون کرد اما وابستگی به کس یا چیزی یه جور حالت یه جور حالت اجبار یا اضطرار رو به دنبال داره....طوری که بدون اون کس یا شی فرد احساس نیاز و حتی بیقراری میکنه مطمئن نیستم ولی فکر می کنم فرقشون این طور باشه 9 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ سلام پریسا جان.چه تاپیکه خوبی. من خدای وابسته های عالمم. نمیدونی شدتش چقققققدر زیاذه. از بچگی به مهمونا وابسته میشدم. الانم به دوستام و خانوادم... از دو سال پیش سعی کردم کم کنم این حسو ولی خیلی واسم سخته... نمیدونی به چه چیزایی وابسته میشم که. مثلا به یه سریال.به یه مکان. به یه دووووووووست!!!!!! طوری که یکی از دوستام وقتی که از ایران رفت زندگی بهم زهر شد.خیییییلی وابستم به اطرافیانم. دارم خودمو کنترل میکنم که کم کنم این احساسو. 10 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ الان من ازتون دو تا سوال دارم: 1-واقعا به نظرتون قطع وابستگی باعث رشد و تعالیمون میشه؟ 2-شما هم از این ویژگیهای شخص وابسته دارید؟ 3-تا حالا براتون پیش اومده که بخواید وابستگیهاتونو قطع کنید؟به هرچیزی یا هرکسی؟اگر شده چطوری این کارو انجام دادین؟در واقع راهکاهاتون برای قطع منطقی وابستگیها چیه؟ البته بگم که این وابستگی میتونه شامل به محیط کار،محیط زندگی،امکانات خاص،فرد خاص یا حتی خانواده و چیزهای دیگه باشه! دو تا سوال شد سه تا هاا عیب ندارم میبخشیمت 1- نمیشه صد در صد و به طور قطعی این حرف رو زد...مثلا خیلی از ما به نت وابسته ایم، خیلی مواقع از وقت بیهوده ای که پای نت میگذاریم میتونیم استفاده بهتری بکنیم اما نمیکنیم کلی بگم تا وقتی این وابستگی باعث بشه شما در خدمت اون مورد وابستگیتون باشید، جلوی پیشرفت شما رو میگیره اما وقتی باور داشته باشید مثلا همین نت، غذا، یه فرد خاص و ..... باید اول در خدمت شما باشند در این صورت هم وابستگی قابل کنترل هست هم جلوی پیشرفت شما رو نمیگیره البته اضافه کنم من وابستگی صرف رو میگم، یعنی چیزی که توش هیچ علاقه واقعی ای نباشه 2-گاهی دارم متاسفانه...نوسان داره ، گاهی کنترل میشه و گاهی غلبه میکنه....میتونم بفهمم که خوب نیست اما نشانه هاش به شدتی که شما عنوان کردید نبوده 3- بله انجام دادم...نمیتونم تکنیک خاصی بگم...با توجه به روحیه هر فرد فرق میکنه...من سعی میکنم شرایطم رو عوض کنم مثلا من یه مدت باید برای یه امتحانی درس میخوندم..یه سری مسائل و همین وابستگی نت خیلی مانع بود....من برای اولین بار تو عمرم به کتابخونه پناه بردم تا یه عادت جدید مفید رو تجربه کنم...در اون مقطع زمانی هم مفید بود متاسفانه قطع وابستگی از ادمها بسیار سختتر هستش امیدوارم جوابتون رو داده باشم 18 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ به نظر من وابستگی کلا خوب نیست.......نه به هیچ چیز نه به هیچ کس........بین دوست داشتن و وابستگی خیلی فرق هست.........اماحالا توی اولین تاپیکت بیا درمان رو هم بگو.........چاره چیه به نظرت؟ اوهوم منم این روزا دارم به همین نتیجه میرسم. من اگه میدونستم راه حل چیه که تاپیک نمیزدم فعلا به سرم زده برای قطع تمام وابستگیهای فعلیم ارشد برم یه شهر دووور! این دو تالغت ب نظر من یکم میتونن با هم فرق داشته باشن......عادت کاری هست که در اثر تکرار و تکرار به صورت بخشی از ضمیر ناخودآگاه دراومده و بدون فکر کردن فرد از سر عادت کاری رو میکنه.....مثل عادت کردن به اصول رانندگی بهد مدتی بدون فکر........یا مثل این که مثلا فرد عادت داره بعد از ورود به خونه کلید رو روی میز بزاره نه توی کیف........یا عادت به خوردن آب همراه غذا..........یا مثال هایی از این دست که با توه و تمرین در خصورت خواستن میشه عوضشون کرد اما وابستگی به کس یا چیزی یه جور حالت یه جور حالت اجبار یا اضطرار رو به دنبال داره....طوری که بدون اون کس یا شی فرد احساس نیاز و حتی بیقراری میکنه مطمئن نیستم ولی فکر می کنم فرقشون این طور باشه دقیقا و همین حس اضطراه که آدمو ناراحت میکنه! مخصوصا اگه نتونی تعدیلش کنی. سلام پریسا جان.چه تاپیکه خوبی. من خدای وابسته های عالمم. نمیدونی شدتش چقققققدر زیاذه. از بچگی به مهمونا وابسته میشدم. الانم به دوستام و خانوادم... از دو سال پیش سعی کردم کم کنم این حسو ولی خیلی واسم سخته... نمیدونی به چه چیزایی وابسته میشم که. مثلا به یه سریال.به یه مکان. به یه دووووووووست!!!!!! طوری که یکی از دوستام وقتی که از ایران رفت زندگی بهم زهر شد.خیییییلی وابستم به اطرافیانم. دارم خودمو کنترل میکنم که کم کنم این احساسو. سلام عسلم تو کلا خودتو حبس کن دو تا سوال شد سه تا هاا عیب ندارم میبخشیمت 1- نمیشه صد در صد و به طور قطعی این حرف رو زد...مثلا خیلی از ما به نت وابسته ایم، خیلی مواقع از وقت بیهوده ای که پای نت میگذاریم میتونیم استفاده بهتری بکنیم اما نمیکنیم کلی بگم تا وقتی این وابستگی باعث بشه شما در خدمت اون مورد وابستگیتون باشید، جلوی پیشرفت شما رو میگیره اما وقتی باور داشته باشید مثلا همین نت، غذا، یه فرد خاص و ..... باید اول در خدمت شما باشند در این صورت هم وابستگی قابل کنترل هست هم جلوی پیشرفت شما رو نمیگیره البته اضافه کنم من وابستگی صرف رو میگم، یعنی چیزی که توش هیچ علاقه واقعی ای نباشه 2-گاهی دارم متاسفانه...نوسان داره ، گاهی کنترل میشه و گاهی غلبه میکنه....میتونم بفهمم که خوب نیست اما نشانه هاش به شدتی که شما عنوان کردید نبوده 3- بله انجام دادم...نمیتونم تکنیک خاصی بگم...با توجه به روحیه هر فرد فرق میکنه...من سعی میکنم شرایطم رو عوض کنم مثلا من یه مدت باید برای یه امتحانی درس میخوندم..یه سری مسائل و همین وابستگی نت خیلی مانع بود....من برای اولین بار تو عمرم به کتابخونه پناه بردم تا یه عادت جدید مفید رو تجربه کنم...در اون مقطع زمانی هم مفید بود متاسفانه قطع وابستگی از ادمها بسیار سختتر هستش امیدوارم جوابتون رو داده باشم حالا باید سوتی بگیری این وسط؟سومی آخرش اضافه شد حالا اگر علاقه واقعی هم توش باشه چی؟مثلا وابستگی به خانواده طوری همه وقتت صرف اونا بشه؟ با تغییر محیط خیلی موافقم آره فروغ مثل همیشه عالی 8 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ زندگی م بهمون نشون داده به چیزی وابستگی ندارمیکم از خودم نگرانم من واسه خانومت نگرانم 5 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ حالا باید سوتی بگیری این وسط؟سومی آخرش اضافه شد حالا اگر علاقه واقعی هم توش باشه چی؟مثلا وابستگی به خانواده طوری همه وقتت صرف اونا بشه؟ با تغییر محیط خیلی موافقم آره فروغ مثل همیشه عالی محض شوخی بود اممم سختترین قسمت همینه...یعنی وابستگی به جنس مخاالفی که دوستش داری، وابستگی به خانواده وابستگی دوست به درس به ...... به نظر من بهترین راه دور شدن و قطع وابستگی نیست...چون یه موقع هایی میفهمی همین وابستگی های ناشی از دلبستگی همه زندگیه توئه( بازم میگم من علاقه واقعی رو میگم نه حسی که اسم علاقه رو روش میذاریم) ولی به نفع خودمونه کنترلش کنیم، اگه یه تغییر مکان مقطعی کمک میکنه انجامش بدیم....به هر حال من فکر میکنم این خصلت عین عشق ورزیدن یا عدالت طلبی کاملا فطری و در همه ادما مشترک باشه...در بعضی بیشتر در بعضی کمتر نمیشه توقع داشت از بین ببریمش 10 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ من از این وابستگی به اون وابستگی میپرم! مثلا ۲-۳ ماه به یه چیزی گیر میدم, بهش بد جور وابسته میشم بعد کم کم خودم بی خیال میشم! اکثر اوقات فقط مامانم بهم غر میزنه و مشکل خاصی نیست... ولی گاهی وابستگی و بعد تکراری شدنش دردسر میشه!!!:icon_pf (34): 8 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ من از این وابستگی به اون وابستگی میپرم! مثلا ۲-۳ ماه به یه چیزی گیر میدم, بهش بد جور وابسته میشم بعد کم کم خودم بی خیال میشم! اکثر اوقات فقط مامانم بهم غر میزنه و مشکل خاصی نیست... ولی گاهی وابستگی و بعد تکراری شدنش دردسر میشه!!!:icon_pf (34): خوب مشکلم از همونجا شروع میشه که دردسر میشه دیگه! بعد دردسر شدنش چیکار میکنی؟ 3 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ خوب مشکلم از همونجا شروع میشه که دردسر میشه دیگه!بعد دردسر شدنش چیکار میکنی؟ نه وابستگی که دردسر میشه نه! وقتی مثلا به یه آدم وابسته بشی بعد تکراری بشه! یا تکراری نه... دیگه وابسته نباشی! اونوقت هم خودت هم اون آدم اذیت میشین! چاره نداره واسه خیلیها پیش میاد... یکی دلش این وسط میشکنه! وابستگی اما یکی از راههای درمانش وابسته شدن به یه چیز دیگست! مثلا به جای اینترنت کتاب بخونی یا نقاشی کنی یا هر کاره مفیده دیگه که علاقه داری... یا از اون چیزی که بهش وابستهای دور بشی جوری که اگه باز خواستی برگردی نتونی! 8 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ اینو میدونم که وابستگی به چیزایه خوب، خوبه و وابستگی به چیزایه بد، بد! مثلا وقتی از وحید پرسیدی الان که به خانوادش وابستس خوبه یا نه؟ سوالت اشتباه بود چون وابستگی به خانواده که یک چیز خوبه نمیتونه بد باشه شما ببین در ازای وقتی که برایه هر کار یا هر موضوع میزاری یه چیزایی بدست میاری و یه چیزایی از دست میده فرق خوب و بدش در اینه که کفه ی کدوم طرف سنگین تر باشه هیچ چیز مطلق نیست! همه چیز نسبی برآورد میشه پس باید بررسی کنی که اون وابستگی ای که الان داری خوبه برات یا بد 9 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ اینو میدونم که وابستگی به چیزایه خوب، خوبه و وابستگی به چیزایه بد، بد! مثلا وقتی از وحید پرسیدی الان که به خانوادش وابستس خوبه یا نه؟ سوالت اشتباه بود چون وابستگی به خانواده که یک چیز خوبه نمیتونه بد باشه شما ببین در ازای وقتی که برایه هر کار یا هر موضوع میزاری یه چیزایی بدست میاری و یه چیزایی از دست میده فرق خوب و بدش در اینه که کفه ی کدوم طرف سنگین تر باشه هیچ چیز مطلق نیست! همه چیز نسبی برآورد میشه پس باید بررسی کنی که اون وابستگی ای که الان داری خوبه برات یا بد اما وابستگی کلا ویران گره به نظر من:5c6ipag2mnshmsf5ju3 حتی وابستگی خوب هم نداریم.........یعنی تو همین مثال گفته شده دوست داشتن یه قضیست وابستگی یه قضیه دیگه..........باید از هم جداشون کرد.........باید دوست داشت اما وابسته نبود........وابستگی به کسایی که دوسشون داریم یه جور اسارت زمانی و مکانی به هم همراه داره.........آدم تو طولانی مدت اذیت میشه البته این نظر منه 8 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ من از این وابستگی به اون وابستگی میپرم! مثلا ۲-۳ ماه به یه چیزی گیر میدم, بهش بد جور وابسته میشم بعد کم کم خودم بی خیال میشم! اکثر اوقات فقط مامانم بهم غر میزنه و مشکل خاصی نیست... ولی گاهی وابستگی و بعد تکراری شدنش دردسر میشه!!!:icon_pf (34): یعنی یه جورایی از این شاخه به اون شاخه میپری 3 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۰ با اجازه اولین تاپیکمونو استارت میکنیم مبارکه الان من ازتون دو تا سوال دارم: 1-واقعا به نظرتون قطع وابستگی باعث رشد و تعالیمون میشه؟ بستگی داره که وابستگی به چی باشه مثلا وابستگی به مطالعه یا تحقیق یا کتاب اینگونه نیست 2-شما هم از این ویژگیهای شخص وابسته دارید؟ خیر ندارم 3-تا حالا براتون پیش اومده که بخواید وابستگیهاتونو قطع کنید؟به هرچیزی یا هرکسی؟اگر شده چطوری این کارو انجام دادین؟در واقع راهکاهاتون برای قطع منطقی وابستگیها چیه؟ بله پیش اومده عمدتا کاملا شخصی بودند . یه بار سیگار بود .. یه زمانی همین اینتر نت بود .. چطوری قطع شد ؟ خب بسته به شرایط هر کدوم یه طریقه ای داشته .. مثلا در مورد اینترنت اراده کردم وشد . البته بگم که این وابستگی میتونه شامل به محیط کار،محیط زندگی،امکانات خاص،فرد خاص یا حتی خانواده و چیزهای دیگه باشه! موفق باشید 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده