سارا-افشار 36437 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 بی شک وقتی شادمهر ترانه "حالم عوض میشه " رو می خوند حس خیلی خوبی درونش رو گرفته بود حس خروج از یک دوره بحرانی یا یاس و ناامیدی ، شاید هم رخوت و سستی حالم عوض میشه می تواند نمادی باشد از وضعیتی که هر کدام از ما در دوره یا دوره هایی از زندگی خود آن را تجربه کرده ایم دوره ای که دران نه تنها مشکلات درونی و شغلی و اجتماعی و اقتصادی و ... بر انسان فشار وارد می کند بلکه انرژی های منفی را هم که از طریق اطرافیان به صورت ناخوداگاه یا عمدی به ما می رسد خود مزید بر علت شده و ما رو از پیش رفتن و تلاش باز میدارد بخصوص اگر نتوانید عوامل ایجاد انرژی های منفی را از محیط اطراف خود حذف کنید . . . شما درچنین دوره هایی از زندگیتون چگونه درون و ذهن خود را مدیریت می کنید ؟ چه راه حل های علمی و روانشناسی را برای کاستن حس تلخی و یاس و ناامیدی از درون تان پیشنهاد می کنید ؟ 38
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 به نظرم فضاي ذهن ما انقدر ارزشمند و مفيد هست كه اجازه نديم افكار منفي در ان بار گذاري كنند و اين اختيار كاملا دست خود ماست كه تصميم بگيريم چه افكار و انديشه هاي را در ذهن مامندگار باشند و چه افكاري وارد نشوند يا زود پاك شوند افكار منفي مثل ميكروب و ويروس هاي كشنده اي هستند كه در روح وروان ريشه ميدوانند و به صورت نمودار شاخه اي رشد ميكنند تكثير تصاعدي دارند ويروس هاي هستند كه ادم بايد فقط باقدرت تفكر مثبت و باور و ايمان به ارزش وجودي خود در برابر انها مقابله كند ...... اينا رو از روي يك كتاب خوندم كه الان اسم دقيقش يادم نيست 14
El Roman 31720 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 یک انرژی مثبتی باشه من 10 برابر تقویت میکنمش و جذبش میکنم؛ وقتی نیست چکار میشه کرد؟ راه حل علمیش اینه که دیوونه بشی دیوونه غم نداره؛ بیخیالی طی کنی و تو حال زندگی کنی من وقتی حالم بده خوابم میاد:164: 10
.Pa.Ri.Sa. 4116 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 من از اون کسانیم که این انرژیهای منفی منو ناجور مات میکنه.یعنی تا چند روز توی یه حالت یاس و بی انگیزگی و بی تفاوتی ام!(شایدم تا چند هفته و ماه) این جور وقتا هم یا باید همون مشکل درونی شغلی اجتماعی سیاسی رو حل کرد یا باید زد به بیخیالی یا محیطو عوض کرد یا دلمشغولیای دیگه ای پیدا کرد! راه حل روانشناسانه رو نمیدونم ولی خودم معمولا محیط ذهنیمو کلا عوض میکنم این جور وقتا! 8
afshin18 11175 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 اولش ناراحت میشم بعد برای خودم ثابت می کنم که توانایی انجام هر کاری دارم و تعریفایی که درمورد هوشم شده رو به خاطر می ارم و به این نتیجه می رسم من شکست ناپذیرم فقط خیلی بی حالم(*****) 8
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 چشم ها را بايد شست .زير باران بايد رفت .تا شقايق هست بايد زندگي كرد ...وخلاصه از اين حرفايي كه سهراب گفته ...اين كه نشد ادم سگرمه هاش تو هم باش اخم كنه بشينه كنج اتاق ، دستا به زانو تكيه به ديوار با همه قهر قهر براي يه مشت انرژي منفي كه معلوم نيست از كجا هوا شده و خورده تو سرش ، به نظرم ريشه همه اين انرژي منفي ها از خود كم بيني مياد ادم كه خودش را كوچيك ندونه و هيچ كسي را بزرگتر از خودش اجازه نميده كسي بهش انرژي منفي وارد كنه ...به نظرم زندگي يه مسافرت كوتاست كه بايد ازش لذت برد اصلا هم شعار نميدم 8
Sepideh.mt 17530 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 از اونجایی که قوه تخیلم به شدت قویه تو اینجور مواقع معمولا خودم میذارم تو یه وضعیت خیالیه خیلی شاد و قشنگ و آروم به اتفاقای خنده داری که واسم افتاده فکر میکنم و بازم میخندم بیشتر شیطنت میکنم تا حال و هوام عوض شه یه دیالوگی هست عاشقشم تو فیلم برباد رفته که حتما خیلیا دیدن ،واسه اسکارلت هروقت مشکلی پیش میومد و میخواست حال و هواش رو بد کنه میگفت فردا بهش فکر میکنم و اون لحظه با کارای دیگه مشغول میشد منم زیاد به خودم میگم فردا بهش فکر میکنم 9
soheiiil 24251 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 یه موسیقی شاد میذارم به اینده خوبی که در انتظارمه فکر میکنم 8
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 یه موسیقی شاد میذارمبه اینده خوبی که در انتظارمه فکر میکنم مثبت فكر كردن خوبه اما اينكه بشينيم به اينده اي فكر كنيم كه هنوز هيچش معلوم نيست ميشه روياپردازي يعني تو ميخواي بگي وقتي يكي پيدا شد گفت " " عه عه قيافه رو مثل كرگدن ميمونه " بشينيم به اينده خوب فكر كنيم اين استفاده از مغز و فكر ؟ 4
El Roman 31720 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 این فصل لعنتی هم که وقتی میاد تن تن با خودش انرژی منفی میاره؛ این 2-3 ماه هم بگذره شاید نفسی کشیدیم 3
shadmehrbaz 24772 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 بی شک وقتی شادمهر ترانه "حالم عوض میشه " رو می خوند حس خیلی خوبی درونش رو گرفته بود حس خروج از یک دوره بحرانی یا یاس و ناامیدی ، شاید هم رخوت و سستی حالم عوض میشه می تواند نمادی باشد از وضعیتی که هر کدام از ما در دوره یا دوره هایی از زندگی خود آن را تجربه کرده ایم دوره ای که دران نه تنها مشکلات درونی و شغلی و اجتماعی و اقتصادی و ... بر انسان فشار وارد می کند بلکه انرژی های منفی را هم که از طریق اطرافیان به صورت ناخوداگاه یا عمدی به ما می رسد خود مزید بر علت شده و ما رو از پیش رفتن و تلاش باز میدارد بخصوص اگر نتوانید عوامل ایجاد انرژی های منفی را از محیط اطراف خود حذف کنید . . . شما درچنین دوره هایی از زندگیتون چگونه درون و ذهن خود را مدیریت می کنید ؟ چه راه حل های علمی و روانشناسی را برای کاستن حس تلخی و یاس و ناامیدی از درون تان پیشنهاد می کنید ؟ مثالت تو حلقم! من معمولا نگاه به آدمی میکنم که داره اون حرفو میزنه اگه حرفی که داره میزنه توی تخصصش نباشه زیاد جدی نمیگیرم (حتی اگه مثبت باشه ) ولی اگه ببینم حرفش حسابه ساعتها فکرم درگیرش میشه تا بالاخره یه راهی واسه آزاد شدن فکرم پیدا کنم 7
هادی ناصح 18854 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 من اگر ناراحت بشم اول معدم درد میگیره بعد هم خوابم میگیره بعدشم که پا میشم هیچی یادم نیست 4
Atre Baroon 19624 ارسال شده در 11 اسفند، 2011 من سعی میکنم نزارم انرژی منفی دیگران روم اثر بزاره و اینجور مواقع همیشه به خودم میگم بابا بی خیال! زندگی و خودتو بچسب که عشقه! 4
alimec 23102 ارسال شده در 12 اسفند، 2011 اگه برا مدتی پیوسته(مثلا 40 روز پشت سرهم): با آجرهایی که طرفمون پرت میشه سعی کنیم یه خونه بسازیم/هم مشکل مسکن حل میشه هم کار هم ازدواج نوشتن(بجای دور اتاق چرخیدن و تجزیه تحلیل..)خیلی کمک میکنه/ 5
soheiiil 24251 ارسال شده در 12 اسفند، 2011 مثبت فكر كردن خوبه اما اينكه بشينيم به اينده اي فكر كنيم كه هنوز هيچش معلوم نيست ميشه روياپردازي يعني تو ميخواي بگي وقتي يكي پيدا شد گفت " " عه عه قيافه رو مثل كرگدن ميمونه " بشينيم به اينده خوب فكر كنيم اين استفاده از مغز و فكر ؟ آرش جان من در هر حال اگر اسمش هم رویا پردازی باشه به آینده خوب فک میکنم چرا که امید لازمه تحرکه به میمنت وجود تکنولوژی های روز الان گردن رو هم میشه هلو کرد منتهی من به قیافه فکر نمیکنم ...بیشتر آینده تحصیلی و وضع مالیه که تفکر تحقق آرزوهام منو خیلی خوشحال میکنه و موجب رهایی از دپراسیون میشه 4
دختر باران 18625 ارسال شده در 12 اسفند، 2011 یک انرژی مثبتی باشه من 10 برابر تقویت میکنمش و جذبش میکنم؛ وقتی نیست چکار میشه کرد؟راه حل علمیش اینه که دیوونه بشی دیوونه غم نداره؛ بیخیالی طی کنی و تو حال زندگی کنی من وقتی حالم بده خوابم میاد:164: دیوونه اگه غم نداشت که دیوونه نمیشد! 4
دختر باران 18625 ارسال شده در 12 اسفند، 2011 من اگر ناراحت بشم اول معدم درد میگیره بعد هم خوابم میگیره بعدشم که پا میشم هیچی یادم نیست خوش به حالت. من نه خوابم میبره نه میتونم غذا بخورم اما سعی میکنم اوضاعو خودم بهتر کنم.با برنامه ریزی و تمرکز روش 4
El Roman 31720 ارسال شده در 12 اسفند، 2011 دیوونه اگه غم نداشت که دیوونه نمیشد! خوب منم میگم وقتی غم داری دیوونه باید بشی بعدش دیگه غم نداره 4
ارسال های توصیه شده