گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ بعد از بحثی که درباره مکان وفضا و بی مکانی شد....که تاپیکش بازه و بحث هنوز ادامه داره. میریم سر مکان سازی مکان سازی به صورت خیلی ساده یعنی ارائه تکنیکهایی برای بهبود کیفیت فضاهای شهری . شما چه تعریف و برداشتی از مکان سازی دارین؟ برای تبدیل فضا به مکان باید تغییرات توی کالبد ایجادبشه؟یا تغییر در فعالیت؟ یا تغییرات دیگه ای باید انجام بشه؟ شروع کنیـــــم...تا ببینیم به کجا میرسه هر نظر و حرفی داری بگو دوست عزیز 12 لینک به دیدگاه
Moment 15228 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ اون بحث مکان و نامکان که تموم نشده بود! مکان جایی هستش که انسان ها می تونن داخل اون با هم دیگه تعامل داشته باشن و فعالیت های مختلفی توی اون جریان داشته باشه .. برای تبدیل فضا به مکان ما باید یه سری عناصر و زمینه ها رو فراهم کنیم...که ایجاد کالبد و تزریق (مواد نه ) فعالیت از جمله این اقداماته خب دیگه بیاید دعوا:vahidrk: 9 لینک به دیدگاه
Place.Maker 4554 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ بهبود کیفیت فضاهای شهری فقط از طریق کالبد صورت نمی گیره باید فعالیت هایی هم در اون و مناسب و متناسب با اون در جریان باشه ... ما مکان رو طراحی نمی کنیم بلکه ایجاد می کنیم (میسازیم) 9 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ برای ساختن فضا کالبد مهمتره یا فعالیت؟ 9 لینک به دیدگاه
ela 1911 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۰ من فکر می کنم توی فرهنگ ما یکی از مواردی که خیلی در ایجاد مکان اهمیت داره، روح مکانه... فرهنگ میگم، منظورم فرهنگ اختلاطی امروزی ما نیس، منظورم فرهنگ غنیه ای که قبلا داشتیم... نمی دونم درست هست که این تاپیک رو یه کمی هنریش کنیم یا نه؟!! اما هنره که روح (یا به تعبیر بهتر معنای) مکان رو به فرهنگ مرتبط می کنه... اگر ما بخوایم مکانی اینجایی بسازیم یا بهتره بگیم سر و سامون بدیم باید مثل هنرمندای قدیم که معماری و البته در بطن اون طراحی شهری هم جزوشون بودن باید همانطور که به عمکرد و کالبد اون توجه می کنیم، به معنای اون هم اهمیت بدیم... در واقع عملکرد و کالبد باید در اختیار طراح باشه تا معنای مکان رو به ادراک بهره ورای فضای شهری دربیاره. تیتوس بورکهارت در توصیف زیبایی در فرهنگ اسلامی گفته: «زیبایی حقیقتی باطنی است که از جانب خداوند صادر می شود. این حقیقت درونی همان توحید است که در چهره ی عدل و کرم ظاهر می شود. این سه صفت یعنی وحدت ،عدل و کرم وجوه اصلی زیبایی اند و تقریبا زیبایی را معنا می کنند. اگر این کیفیات را وحدت، هماهنگی و توازن و کمال بنامیم مقصودمان روشن تر می شود، چرا که در ساحت هنر عدالت به توازن و تعادل می انجامد و وحدت سرچشمه ی همه کمالات است. (برگرفته از کتاب جاودانگی هنر، ص 22) هدفم از آوردن این نوشته این بود که بگم، اگر این سه وجه اصلی وحدت، هماهنگی و کمال رو در همه ی وجوه یک فضای شهری، از جمله عملکرد، فرم، تناسبات، رنگ، فعالیت ها، توجه به نیازهای شهروندان و ... رعایت کنیم می تونیم مکانی موفق رو به وجود بیاریم... تیتوس بورکهارت باز توی همون کتاب، مسلمون ها رو اینجوری معرفی می کنه: پیش از آن که عالم اسلام مورد تصرف محصولات جدید قرار گیرد، صنعتگر (همان هنرمند) مسلمان هیچ شیئی را از دست نمی نهاد مگر آن که نوعی زیبایی به آن بخشیده باشد. (برگرفته از کتاب جاودانگی هنر، ص 32) می دونم خیلی سخت و پیچیده شد، ولی ما می تونیم در این جهت گام برداریم و تجربیاتمون رو زیاد کنیم... . . . روح مکان از نظر من خیلی مهمه همینطور ابعاد زیبایی شناسانه اش... 9 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۰ برای ساختن فضا کالبد مهمتره یا فعالیت؟ به نظر من مشخصا فعاليت ما به كالبد در راستاي برآوردن احتياجات و متناسب با فعاليتهامون شكل مي ديم 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده