h.h 577 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ «مهدی بازرگان» از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران و یکی از اولین دانشجویان بورسیه برای اعزام به فرنگ بود. او ترمودینامیک در فرانسه خواند. در سال 1313 پس از 7 سال تحصیل در فرانسه به کشور بازگشت و به خدمت نظام وظیفه رفت. در سال 1315 به عنوان اولین دانشیار در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و دو دوره متوالی ریاست دانشکده فنی را به عهده گرفت. در سال 1330، توسط دکتر مصدق به ریاست هیت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد و موفق به خلع ید از انگلیسیها و همچنین موفق به راهاندازی و اداره صنایع عظیم نفت شد. در سال 1331 مسوول احداث شبکه لولهکشی آب تهران شد و آن را به ثمر رسانید. پس از کودتای 28 مرداد 1332، به دلیل اعتراض مکتوب علیه انتخابات مجلس شورای ملی، در بهمن 1332 از خدمات دولتی و استادی دانشگاه برکنار شد و تا شانزدهم بهمن 1357 که پست نخستوزیری دولت موقت انقلاب را به عهده گرفت، تنها در بخش خصوصی در زمینه تولیدات صنعتی فعالیت و خلاقیت داشت. او به مدت 9 ماه سمت نخستوزیری موقت را بر عهده داشت. پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام هیت دولت به ریاست مهندس بازرگان تشکیل جلسه داد و برای بار سوم استعفا کرد و از سوی جریان حاکم تلاش شد تا استعفای وی در نتیجهی اشغال سفارت آمریکا وانمود شود. محسن رضایی در مورد او گفت: «اگر امام در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمیگذاشت شاید انقلاب به ثمر نمیرسید، بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند.» مصاحبه مطبوعاتی او در طول نخستوزیریاش، منحصر شد به گفتوگوی جنجالبرانگیزش با «اوریانا فالاچی»، روزنامهنگار و محقق سرشناس ایتالیایی که گفته شد او نیز به سلیقه خود، مطالب بازرگان را ویرایش کرده بود. روزنامه اطلاعات در تاریخ چهارم و پنجم دی 1358 مصاحبهای با مهندس مهدی بازرگان پس از استعفای دولت موقت انجام میدهد، بازرگان در این مصاحبه میکوشد اتهامات منتسب به خود را رد کند. علاقهاش به روحانیت را ثابت کند و در عین حال از رویکرد لیبرالی دولت خود و یا پرهیز آن دولت از برخوردهای رادیکالی دفاع کند. بررسی تناقضهای موجود در این مصاحبه میتواند تصویری روشنتر از بازرگان عصر انقلاب ارایه دهد. مردی که گمان داشت، میشود به واسطه اخلاقگرایی دینی از رادیکالیزم عصر انقلاب گذشت، اما گذر زمان نشان داد استراتژی مناسبی را برنگزیده بود. مصاحبه را با هم بخوانیم: - انتقادات و ایرادهایی به شما و طرز عمل دولت شما وارد شده است که میل دارم آنها را با شما مطرح کنم و پاسخ شما را بدانم. من یکی، یکی انتقادها را مطرح میکنم. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بازرگان: قبل از آنکه شما مطالب را طرح کنید، لازم است بگویم: بهطور کلی انتقاد چه نسبت به دولت موقت و چه نسبت به خود من بوده که مسوول دولت موقت بودهام و چه از نظر شخصی، به هر حال انتقاد بوده و انتقاد علیالاصول چیز ناحقی نیست و نمیتوان ایرادی بر آن گرفت. البته، در مقابل این انتقادات تعریف و توصیف هم بسیار بوده و فقط انتقاد نبوده است. بسیاری از انتقادها بجاست. من در اولین سخنرانی خود چند روز پس از انتصاب به نخستوزیری که در دانشگاه ایراد کردم، پیشاپیش عذر تقصیر را خواستم و گفتم در این شرایط و برای این مدت و در این اوضاع و با افرادی که به همکاری برخواهم گزید، به لحاظ نقص و عیب و ایرادی که اولی آنها خودم هستم، نه چنین ادعایی را میتوانم داشته باشم و نه مردم باید چنین انتظاری داشته باشند که ما هیچ نقص و ایراد و خطایی نخواهیم داشت. بنابراین خیلی به جا و طبیعی است که ایراد و انتقاد باشد، اما مقدار کمی از ایرادها و انتقادهایی که بوده، ناشی از سونیت و غرض و تحریف حقایق و وارونه جلوه دادن و غلط پنداشتن بوده و مقدار عمده انتقادها، ناشی از کمی اطلاع و تحت تاثیر اشتباهات یا انحراف دیگران قرار گرفتن. و این نقص و ایرادی که به خود دولت وارد شده، امام دوبار اظهار کردند که دولت موقت بازرگان، کار خیلی میکند، زحمت و خدمات خیلی دارد، اما حرف نمیزند و بیان نمیکند. این مطلب صددرصد حقیقت داشت، خصوصن که دستگاهی که در تمام دولتها و در همهجا اسباب کار و زبان دولت است و باید دفاع کند و معرفی کند و نشان بدهد و افکار عمومی را موافق و بسیج کند و مخصوصن دولتهای انقلابی، بیش از دولتهای عادی به دستگاه تبلیغاتی احتیاج دارند، این دستگاه متاسفانه در دولت موقت نه تنها اینگونه نبود و همکاری نداشت و دولتی در دولت بود، بلکه دولتی مخالف دولت بود. دستگاهی بود که نه تنها کارهای دولت را نشان نمیداد و بیان نمیکرد، بلکه مثل اینکه ماموریت داشت. حالا ماموریت از کجا بود، ذاتن بود، داخلی بود، خارجی بود، کاری ندارم، ولی علیه دولت، تبلیغات میکرد. مقداری از این طریق بود که آن وضع پیش آمد. عامل دیگر هم این بود که توجه نداشتند که محال است یک شبه، راه صدساله را بتوان پیمود. یک مقدار حالت عجله و دستپاچگی در مردم بود و مثلن آنها که میخواستند انتقاد کنند، توقع و انتظار داشتند همانطور که مرحله اول انقلاب ما به طور معجزهآسا به سرعت انجام گرفت، مرحله سازندگی و مثبت انقلاب هم به سرعت و سهولت و چشمگیر صورت بگیرد، این مسئله را کرارن به من گفته بودند و من نیز بارها در پیامهای خود با مثالهای مختلف، این را نشان داده بودم که یک عمارت 120 طبقه را میتوان ظرف چند ثانیه خراب کرد، ولی ساختن یک خانه در شرایط فعلی، برای یک خانواده ساده، عملن یک سال طول میکشد، بنابراین سازندگی و کار اجرایی انقلاب، همیشه فرصت و مخصوصن مطالعه زیادی میخواهد. - به هرحال این انتقاد هست که دولت شما نتوانسته با نیروی جوان ارتباط برقرار کند و از این نیرو بهره بگیرد. بازرگان: وقتی میگویند دولت، گاهی ناظر به شخص رییس دولت و طبعن اینجانب است و گاهی به مجموعه دولت گفته میشود. اگر منظور شخص بنده باشم، درست است که شخصن فرصت تماس عمیق و وسیع و مستمر با نیروهای جوان نداشتهام اینگونه برخورد و تماس برخلاف گذشتهام که همیشه بیشتر با جوانها بودهام، در این دوره از این نعمت محروم بودهام، ولی این منحصر به جوانها نبود، بلکه با طبقات و قشرهای دیگر هم نتوانستم تماس بگیرم، زیرا همان مقدار تماس و بحث و صحبت و حضوری که باید با مقامات مختلف انقلاب از امام گرفته تا شورای انقلاب، هیت دولت و روسای شرکتها و دستگاههای اصلی و مسوولین سطوح اول، زمانی که صرف شد و تماسی که میبایست گرفته شود، آنقدر اوقات و ساعات عمر را میگرفت که فرصت برای امور دیگر نبود. حتا نمیتوانستم برادرم و نزدیکانام را که با من کار داشتند ببینم، بنابراین مجبور بودم از این حیث، امساک داشته باشم. اینکه میگویید نتوانستهام با نیروی جوان تماس برقرار کنم، اگر از این حیث بررسی شود، درست است. اما اگر منظور همه اعضای دولت باشد، این درست نیست. وزیر فرهنگ و هنر عالی با دانشجویان و وزیر آموزش و پرورش با دانشآموزان و مقامات بعدی و بعدی آنان تماس داشتند. در دولت ما، یک معاون نخستوزیر در امور انقلاب بود که ابتدا آقای دکتر یزدی و بعد آقای دکتر چمران بودند و آنها حتا جمعههایشان را هم بین طبقات مختلف مردم و بیشتر، جوانها سپری میکردند. همهجا سخنرانی و جلسات بحث و گفتوگو داشتند و این جلسات، نه تنها در تهران، بلکه در اغلب شهرهای کوچک و بزرگ ایران، به طور مرتب ادامه داشت. پست جدیدی هم که در دولت ما ابتکاری بود، معاون نخستوزیر در امور همکاری بود. ببینید این مقام با چه کسانی همکاری داشت. با تمام افراد مملکت، علیالخصوص کسانی که به نحوی در انقلاب مشارکت کرده بودند… لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده