رفتن به مطلب

چرا جنگ؟


ارسال های توصیه شده

هنگامی که بمب ها از هواپیماها ی سیاه روی میدان ها و بازارها فرو میریزند،هنگامی که که زندانیان را چون خوک سر می برد.،هنگامی که بدن های له شده با رنج و درد در خاک می غلتند،می توانید بفهمید که قدم هایی برای پیشرفت در حال برداشتن است.

اگر قدم هایی برداشته نشده بود،اگر شوق پیشرفت کورکورانه نبود،بمب ها فرو نمی ریخت و سرها بریده نمی شد.

.بترسید از زمانی که بمب ها دیگر فرو نریزند و هواپیماها هنوز وجود داشته باشند.زیرا هر بمب نشانه ی آن است که روح نمرده.

بترسید از زمانی که اعتصاب ها متوقف شوند در حالی که هنوز حاکمان ستمگر و مالکان بزرگ زنده هستند.زیرا هر اعتصاب کوچک که در هم بشکند نشانه ی آن است که قدمی در شرف برداشتن است.

بترسید از زمانی که بشریت از رنج بردن،از مردن برای اندیشه سر باز زند.زیرا فقط این یک خاصیت ،سرشت خود انسان است و فقط این خاصیت انسان را از همه ی عالم متمایز می کند.

از خوشه های خشم،شاهکار جان اشتاین بک

 

لامصب جان اشتاینبک این چه تفکریه تو داری؟ :sad0: سرشت انسان هست ولی دیگه چرا اینقدر تبدیلش کردی به یه مفهوم متعالی و کلید دروازه کمال و این مزخرفات؟ :sad0:

جنگ اجتناب ناپذیره ولی بده :whistles: مردن بده :whistles: کشتن بده :whistles: خر :whistles:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...