رفتن به مطلب

فرم شهر


Mohammad Aref

ارسال های توصیه شده

خلاف مطالعات و تجربه های فراوان در زمینه «فرم شهر» و سازمان بصری شهری امروزی، می*توان گفت كه هنوز مبانی و روش*های مطلوب، علمی و مورد قبول عام برای آن تدوین نشده است. در واقع به دلیل ابعاد وسیله كالبدی _ فضایی شهرهای جدید و دخالت نیروهای متعدد و متضاد در شكل*گیری و توسعه آنها، نمی*توان به سادگی كیفیت بصری و سیمای كالبدی شهرها را تحت بررسی، انتظام و نظارت قرار داد.

با افزایش ابعاد و وسعت كلانشهر*ها، تركیب انواع شهرك*ها و حومه ها، توسعه بزرگراه*ها، تركیب انواع حركت سواره و پیاده، افزایش سرعت در فضای شهری، توسعه ساختمان*های بلندمرتبه، توسعه و تنوع وسایل حمل و نقل، تعدد و تنوع اثاثه شهری و مانند اینها، شرایط نوینی پدید آمده است كه تحقق اهداف و موازین زیباشناختی را در سیمای شهرها بسیار دشوار و دست *نیافتنی كرده است.

علاوه بر اینها، دخالت نیرومند نیروهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در حیات شهرهای بزرگ، از جمله عواملی است كه با اهداف برنامه *ریزی*های شهری در تضاد قرار می*گیرد.

از طرف دیگر، به دلیل طبیعت پیچیده و چند بعدی شهرهای كنونی، دانش شهرسازی نیز در معرض كشاكش رشته*های مختلف مثل اقتصاد، مهندسی سازه، مهندسی ترافیك، جامعه* شناسی، برنامه*ریزی، مدیریت، معماری، محیط *شناسی، جغرافیای شهری و غیره قرار گرفته است. در نتیجه نمی*تواند به آسانی به اهداف مشترك و روش*های مشترك دست پیدا كند.

بدیهی است كه در شرایط نوین، دانش و هنر معماری، بر خلاف گذشته دیگر قادر نیست كه به هستی شهرها، هم از نظر عملكردی و هم از نظر زیباشناختی، شكل دهد. اینك هماهنگی میان هنر و فن در شهرسازی، اسیر كشاكش نیروهایی شده است كه نه تنها همسویی ندارند بلكه گاه در تعارض با یكدیگر عمل می*كنند. اینك مسئولیت تاریخی و خطیر شهرسازی این است كه میان ضرورت*های ناسازگار مثل توسعه صنعتی، توسعه كالبدی، توسعه رفاه اجتماعی، توسعه حمل و نقل، حفظ محیط زیست و تامین نیازهای زیباشناختی، هماهنگی و سازگاری ایجاد كند. كار بزرگی كه تمام شهرسازی جهان را به خود مشغول داشته است.

در حال حاضر، انواع نیروها و گروه*ها، و انواع دانش*ها و فنون، به طور آگاهانه و ناآگاهانه در شكل *گیری* شهرها دخالت دارند. حاصل كار این است كه شكل و سیمای كالبدی اغلب شهرهای موجود، پدیده*ای تصادفی و اتفاقی است كه عنصر آگاهی و انتخاب نقش ناچیزی در آن دارد. بدیهی است كه با این وضع، نمی*توان، به آسانی به اهداف هویت، زیبایی و جذابیت در سیمای شهرها دست پیدا كرد.

اینك اصطلاح «شهرسازی» مفهومی مبهم و چند پهلو پیدا كرده است، كه عرصه عمل و مسئولیت آن روشن نیست و در كشاكش میان حوزه*های علوم مهندسی، علوم اجتماعی، علوم انسانی و هنرها معلق مانده است.

بی*دلیل نیست كه «ژورف بلمون»J.Belmont معمار و شهرساز متفكر فرانسوی می*گوید كه این واژه شهرسازی باید روزی جای خود را به واژه*های دیگری مثل «آمایش شهری» و «هنر شهری» بدهد.

در حال حاضر جدا از تاثیر وسیع عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، می*توان از چندین رشته در عرصه شهرسازی نام برد كه كم*وبیش، به طور مستقیم در چگونگی شكل*گیری سیمای شهرها و كیفیت سازمان بصری آنها دخالت دارند. اهم این رشته*ها عبارتست از: برنامه*ریزی شهری، طراحی شهری، منظرسازی، معماری، مهندسی سازه و مهندسی ترافیك.

حد و مرز وظایف و حوزه عمل هر یك از این رشته*ها و چگونگی روابط میان آنها به درستی روشن نیست، به طوری كه برداشت*ها و تعبیرهای مختلف از آنها ارایه می*شد كه در عمل با سلیقه*ها و نظرات شخصی همراه می*شود. نتیجه كار این است كه اغلب در میان عرصه*های مختلف شهرسازی ناهماهنگی و حتی تعارض پدید می*آید كه در نهایت به نبود تعادل كاركردی و ناهماهنگی در سیمای عمومی شهر منجر می*شود. این عارضه*ای است كه از آن به عنوان «عدم كلیت» و «عدم سرزندگی» در شهرسازی معاصر یاد می*كنند و برای آن راه چاره می*جویند.

شگفت*تر این است كه در شهرسازی معاصر، هنوز معلوم نیست كه مسئولیت سازمان دادن به نظام بصری و ابعاد زیباشناختی سیمای شهر به عهده كدام رشته علمی، یا نهاد مطالعاتی یا اجرایی است. در واقع، در كشورهای مختلف جهان به اقدامات و تجارب گوناگونی در این زمینه توسل جسته*اند. ولی هنوز یك دانش نظام*یافته یا روش*شناسی كارآمد برای سامان داده به این نیاز بزرگ تمدن معاصر فراگیر نشده است.

در حال حاضر، علاوه بر نقش سنتی معماری، نقش زیادی به عهده «طراحی شهری»، «منظرسازی» و «زیباسازی شهری» گذاشته شده است. ولی حقیقت این است كه جایگاه اینها نیز،* از نظر مبانی روش*شناسی علمی به درستی روشن نیست. مهم*تر اینكه، در عمل همكاری و هماهنگی كافی میان آنها وجود ندارد. در واقع مساله اصلی این است كه بر خلاف دستاوردهای ارزشمند ولی پراكنده معماری، طراحی شهری، طراحی منظر و اقدامات زیباسازی، چگونه می*توان میان عناصر اصلی سیمای شهر، یعنی طراحی شهرك*ها و محله*ها، طراحی بزرگراه*ها و پل*ها، طراحی پارك*ها و فضاها، معماری بناها و طراحی اثاثه شهری، نوعی انسجام و هماهنگی علمكردی و زیباشناختی پدید آورد؟

طراحی شهری، در مفهوم عالی و وسیع خود، باید به دو نوع اصلی نیازهای شهر، یعنی نیازهای عملكردی و نیازهای زیباشناختی پاسخ گوید. از این نظر فرآیند طراحی شهری از دو روند طراحی حسی و طراحی منطقی به هم آمیخته است. اما در عمل طراحی شهری یا بیشتر مقهور ضرورت*های كمی و فنی می*شود و یا به افسون «شكل*گرایی» (فرمالیسم) اسیر می شود.

طراحی منظر یا منظرسازی نیز، خود را به عرصه*های محدود و جزیره*های كوچك سبز مشغول كرده است. این نوع طراحی از درگیر شدن با محیط عمومی شهر و معیارهای فراگیر طفره می*رود. زیباسازی نیز مفهومی است كه بیشتر اسیر ملاحظات اجرایی و خرده*كاری است كه از حوزه «بزك» و تزیین فراتر نمی*رود. امروزه «زیباسازی» كلمه*ای زشت است كه بوی حقه*بازی از آن استشمام می*شود.

در تبیین تحول نقش معماری در شهرسازی و ضرورت پیدایش رشته*های جدید، می*توان گفت كه معماری بیشتر به بناها و مجموعه*های ساختمانی و فضاهای بسته نظر دارد. در حالی كه اهداف طراحی شهری و منظرسازی، به اقتضای ساختار و عملكرد شهرهای امروزی، بیشتر به فضاهای باز و وسیع حركت مردم و وسایل نقلیه معطوف است.

از دیدگاه بصری، طراحی شهری، در درجه اول به فضاهای وسیع سه بعدی نظر دارد. موضوع منظرسازی نیز عبارت است از تركیب*بندی فضاها و بناها با یكدیگر به شكلی كه هم از نظر كاركردی و هم از نظر زیبایی رضایت*بخش است.

در شهرسازی معاصر، مفهوم و كاركرد زیبایی در عرصه*ای بسیار وسیع*تر از فضای معماری مطرح است. بنابراین با تعمیم ساده معیارهای معماری نمی*توان به زیبایی در سیمای شهر دست پیدا كرد. در واقع مساله اساسی و حل نشده این است كه در عرصه بسیار وسیع و پیچیده شهرهای بزرگ كنونی، به آسانی نمی*توان با محیط شهر روابط حسی مطلوب و دلپذیر برقرار كرد. تحقق این امر به معیارها و مقیاس*های دیگری نیاز دارد كه خود مستلزم آن است كه شرایط و عوامل ادراك محیط در شهرهای بزرگ و كیفیات نوین بصری آنها مورد بازشناسی قرار گیرد تا روش*های مناسب برای رسیدن به آنها تدوین شود.

 

منبع : سایت همکلاسی

  • Like 5
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...