رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

آخر شب است !

چراغ اتاقم را خاموش می کنم و روبروی آینه ی اتاقم می ایستم و به چشمانم خیره می شوم...

چشمانی که حالا به تبدیل به دو حفره سیاه شده! برای اولین بار در این چند سالی که از زندگی ام گذشت، ترسیدم !!! ترسی بزرگ !

من این نبودم !!!! خیلی ترسناک بود ! خیلی بی رحم بود ! ...

رویم را از آینه بر میگردانم ولی سوالی مرا بسیار آشفته می کند...

.

.

.

من با خودم چه کردم ؟!؟!...

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...