رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مدرسه همشهری

[h=2]ساختار ارتباطی شهر ایرانی[/h]

 

"ارتباطات سنتی" به طور عمده به ارتباطات انسانی، شفاهی، چهره به چهره و بی‌واسطه فردی و گروهی اطلاق می‌شود که علی رغم ظاهر ساده و ابتدایی می‌تواند کارکردهای پیچیده و متنوعی داشته باشد. این نوع ارتباطات گرچه به دلیل گسترده و پیچیده شدن جوامع انسانی کارکردهای گذشته خود را از دست داده‌اند اما هنوز هم از نفوذ و اعتبار خاصی برخوردارند، زیرا به نیازهای عاطفی و معنوی انسان نزدیک ترند.[1]

 

تا پیش از برخورد جامعه ایران با تمدن جدید غرب، این جامعه از اشکال پیشرفته ارتباطات سنتی بهره می‌برد و آن را با نیازهای خود منطبق می‌یافت. اما مدرنیته الگوها و وسایل ارتباطی جدیدی را عرضه می‌داشت که نادیده انگاشتن آن نه معقول و نه حتی ممکن بود.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

وسایل ارتباطی جدید همچون دهها "سوغات" دیگر "فرنگ" در دسترس ایرانیان قرار گرفتند و استفاده از آن ها پیش از آن که نسبتشان با سنت سنجیده شود، عمومیت یافت. قضیه بسیار ساده تر از آن چه بود، به نظر می‌رسید:

"راه ترقی و اصول نظم را فرنگی‌ها در این دو سه هزار سال مثل اصول تلغرافیا [تلگراف] پیدا کرده‌اند و بر روی یک قانون معین ترتیب داده‌اند. همان‌طوری که تلغرافیا را می‌توان از فرنگ آورد و بدون زحمت در طهران نصب کرد، بهمان طور نیز می‌توان اصول نظم ایشان را اخذ کرد"[2]

چنین پنداشته می‌شد که "انوار فرنگ مثل سیل به ممالک اطراف هجوم دارند. هر قدر که ممر این سیل [را] زیادتر نمائیم از فیض ترقی یوروپ بیشتر بهره خواهیم برد." [3] بدیهی است که با این طرز فکر، مجال اندیشیدن به پیامدهای مدرنیته در جامعه سنتی ایران فراهم نبود و نسبت سنت و مدرنیته چنین تعریف می‌شد که اولی به نفع دومی کنار گذارده شود.

در این فضا، ارتباطات سنتی و نوین هر کدام راهی جدا در پیش گرفتند و یکی در پرتو فراگیر شدن دیگری رو به اضمحلال رفت. حال آن که این دو، تعارضی با یکدیگر نداشتند و ارتباطات نوین می‌توانست با تکیه بر ارتباطات سنتی نفوذ و کارآمدی بیشتری را به دست آورد. چنین نشد و جامعه ایران سرمایه‌های تاریخی خویش در این بخش را از کف داد.

طبیعتا نمی‌توان در عصر اینترنت، مردم را با برافروختن آتش یا طبل‌زنی از بروز حادثه خبر داد و با وجود رسانه‌ای چون تلویزیون به تماشای نقالی در قهوه خانه فراخواند. اما اضمحلال مراکز ارتباطات سنتی مثل قهوه‌خانه، زورخانه یا حمام‌های عمومی و کمرنگ شدن نقش ارتباطی بازار و یا فروکاستن جایگاه وعظ و خطابه، نه چیزی است که بتوان چشم بر آن فروبست و بی‌افسوس از کنارش گذشت.

ضمن آن که بسیاری از این مراکز و شیوه ها، بدیلی در ارتباطات نوین ندارند و اشکال جدید ارتباطی نتوانسته‌اند نقش پررنگ و امتحان پس داده آن‌ها در حوزه عمومی را برعهده گیرند.

مجموعه "ایران در گذر ارتباطات" که از این پس به شیوه چند رسانه ای منتشر خواهد شد، در گام نخست، نگاهی دارد به مراکز ارتباطات سنتی در ایران. در گام دوم، شیوه‌های ارتباطات سنتی در این مراکز را معرفی می‌کند و در گام سوم به سیر ورود رسانه‌های نوین به ایران و چگونگی مواجهه جامعه ایرانی با آن ها می‌پردازد.

هدف، ارایه تصویری از نقش ارتباطات سنتی در ایران و به تبع نسبت آن با ارتباطات نوین است. آن گاه نوبت به طرح این پرسش می‌رسد که چگونه می توان ارتباطات نوین را به پیشینه و پشتوانه ارتباطات سنتی پیوند زد و ارتباطات سنتی را از توان بی انتهای ارتباطات نوین بهره‌مند ساخت.

در نخستین قسمت، شهر به عنوان کلیتی که بیشترین و پیچیده‌ترین مراکز و شیوه‌های ارتباطی را در خود جای داده و اولین مواجهه را با ارتباطات نوین داشته است، کالبد شکافی می‌شود تا بستری برای مباحث بعدی فراهم آید.

راوی این قسمت، دکتر حسین سلطان زاده، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی در رشته معماری و نویسنده کتاب "مقدمه ای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران" است. او مقالات و کتاب‌های نسبتا پرشمار دیگری را در این باره منتشر ساخته است.

پی نوشت:

 

  • 1- فرقانی، محمد مهدی: درآمدی بر ارتباطات سنتی در ایران، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، 1387، ص9
  • 2- ناظم الدوله، ملکم خان: کتابچه غیبی یا دفتر تنظیمات، به نقل از آجودانی، ماشاء الله: مشروطه ایرانی، تهران، نشر اختران، 1383، ص 291
  • 3- ناظم الدوله: دفتر قانون به نقل از همان منبع، همان جا

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...