*Polaris* 19606 ارسال شده در 20 بهمن، 2011 شماره 1 پاییز... آنگاه که بر تن حصار جاده.... برگ های خشکیده ی درختان را اسیر دیدم..... دانستم که پا در جاده ی پاییزان گذاشتم.... قدم که آهسته تر بر می دارم....مترسک را می بینم که در باغ بی برگی.... نگهبان گنجشکی شده است که از فصل کوچ جا مانده.... و حال...ترساننده ی تابستان او....پناه گاهش شده از بادهای پاییزی.....که شلاق می زنند تن درختان را برای عریان کردنشان.... و چه زیبا فاصله ای ست که من....رهگذر مهر....از تنگنای آبان به سردیه آذر رسم...تا پخته شوم برای دیدن فصل سپید زمین... ____________________ شماره 2 پاییز... دلم از غصه ها لبریز... قدم میزنم در کوچه های سرد و تاریک... برگهای زرد درختان که بی جان بر زمین افتاده اند.... هنوز تعدادشان زیاد نیست، چون اول زود رنجها میریزند!!! با وزیدن اولین باد پاییزی تسلیم میشوند و سقوط میکنند.... پاییز.... آسمان بعض کرده.... دل من نیز چون آسمان، اما... من نمی بارم هرگز... پاییز... دلم از غصه ها لبریز... _____________________________ شماره 3 من از میان دخترکان زمانه، پاییز را می پسندم و دوست دارم. همان دخترک قصه گوی رنگین مو که دل را با گیسوان هفت رنگش پریشان می کند. من نوای حزن انگیز دلم را در خش خش غمگین برگ های پاییزی، زیر پای رهگذران می شنوم. نوایی که دلنشین ترین نوای دنیـاست... _____________________________ شماره 4 زمستان می آید بعد بهار و تابستان و بعد آن پاییز با سوار مرگش می آید و برگ ریزان به پا می کند می آید و فرو می کشد از عرش به فرش هر آنچه که رنگی از زر به خود گرفته می آید و جهان را لباس عریانی می بخشد هیچ گریزی نیست برای هر آنچه که پیش روست در مقابلش زانو می زنند دست های سردش رگ های زندگی را منجمد می کند تن پوش زمین را زر باران می کند شعله هایش زبانه می کشد و حیات را می سوزاند . . . آری هنوز یادم می آید از وزش باد پاییزی که به همراه برگ های خش خش کنان تو را به قلب من آورد می دانی چمان زیبایت نشانی از بهار بود، اما نمی دانم فصل آمدنت چه بود که وقتی رفتی تلی از خاکستر بر قلبم فرو نشاند ای پاییزی ترین بهار ... _________________________ شماره 5 ترانه ی تقویم تو تقویم بهار من، همه روزاش پاییزن درختا هم به یاد تو ، واسه من برگ میریزن تو تقویمم پر از خطه، برای یاد ایامت میترسم روزها طی شه، نباشه روز میلادت همش میترسم از اینکه ، شب میلاد تو باشه یکی اسمش نباشه من ، یه اسم تازه پیدا شه چه خوبه باد میپیچه ، توی این خونه از پاییز دلم تنگ میشه از حست، چشام از خواستنت لبریز تو حسه بوسه ی بادی، که این روزها روی برگاست نه پاییز و بهارا که، تمام ما همین حالاست... 38
ooraman 22216 ارسال شده در 21 بهمن، 2011 همش زیبا بود بمن به همشون رای دادم هر کدوم یه جور حس و انتقال میداد ....مرسی ازهمه 3
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 21 بهمن، 2011 در پایان مسابقه به همه عزیزانی که در نظر سنجی شرکت کردند؛ برای تشکر و خوشحالی از حضورشون، امتیـازی داده خواهد شد. 5
shadmehrbaz 24772 ارسال شده در 21 بهمن، 2011 این دست نوشته ها همش واسه بچه های نواندیشانه ؟! به نظر من 3 از همه خوشگلتره 3
Ehsan 112346 ارسال شده در 21 بهمن، 2011 من در 3 معصومیت بیشتری حس کردم. هرچند همشون خیلی عالی بودن،اما ترجیح دادم فقط به یکی رای بدم. 2
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 21 بهمن، 2011 آخرش میگید اینا هر کدوم مال کیه؟؟ بلــه، بعد از اتمام نظر سنجی اعلام میشه. 2
Ehsan 112346 ارسال شده در 21 بهمن، 2011 من تو کار ooraman , pianist , *polaris موندم، به همه گزینه ها رای دادن. این میشه نظرسنجی آخه؟ :zadan: 4
NEGARi 9387 ارسال شده در 21 بهمن، 2011 من می دونم 4 مال کیه من بگم من بگم :gnugghender:یواشکی بهم بگو! من خودم ۴ رو انتخاب کردم! 1
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 21 بهمن، 2011 من تو کار ooraman , pianist , *polaris موندم، به همه گزینه ها رای دادن. این میشه نظرسنجی آخه؟ :zadan: من به دلیل تشکر از همه، حضورشون و اینکه برای مسابقه وقت گذاشتن این کار رو کردم. مسابقات بعدی این طور نخواهد بود. 2
ارسال های توصیه شده