spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ ماحصل اگاه بودن ان است که اشارتی باعث اصلاح رفتار وگفتار وکردار گردد ولی متاسفانه اکثریت مرز بسیار پایدار ونامرئی دربرابر خود وانچه به نمایش میگذارند ساخته اندکه باعث میشود به محرک های محیطی پاسخ ان چنان شایسته ای ندهند وکلا به سبک هزاران نوشته ای که مطالعه کرده ایم همه چیزدانی ما باعث همه چیز خوری ما هم شده است! حکایت جالبیست انچه درپی می اید واحوالات شیخ زاهد شهرماست! زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد... اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت:ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود! دوم مستی دیدم که... افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کردهای؟ سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اوردهای؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟ چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن. گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شدهام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟ حال پاسخ شیخ درونتان چیست؟ 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۹۰ دی شیخ ما همی با خود میگفت: تمامیت خواهی مرضی که دامان شاید مردم جهان را ګرفته است تمامیت خواهی یعنی اینکه هرچه من میګویم درست است وآنچه دیګران میګویند وانجام میدهند غلط است حتی اگر این دیگران اکثریت باشند و من تنها خودم یا با عده ای کمتر. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده