Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ زهرا غزنویان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مقدمه و طرح مسئله اخلاق، یکی از مهمترین مباحث مطرح در الهیات و علوم دینی بوده، به طوری که عدهای کلیت دین را معادل اخلاق قرار میدهند. بحث چیستی اخلاق، اینکه چه رفتاری اخلاقی است و چگونه، با چه معیاری و براساس داوری کدام مرجع میتوان در مورد آن قضاوت کرد از زمان ارسطو و حتی پیش از آن مطرح بوده وتاکنون ادامه دارد. این بحث به تدریج از علوم دینی و مباحث خداشناسی به سایر حوزههای علم نیز بسط پیدا کرد. یکی از اولین حوزههایی که به وسیله مباحث اخلاقی به چالش کشیده شده، علوم پزشکی بود. در مقابل علوم دینی که با بعد روحی انسان طرف بود، علوم پزشکی، بخش دیگری از تمامیت انسان را هدف قرار دادند که عبارت از جسم بود. بخشی که در ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با حوزه حیات و درگانه مرگ/ زندگی قرار میگرفت؛ حوزهای که به مسئله آفرینش تعلق داشته و از همینرو، حوزه خدایی و خارج از کنترل و دستکاریهای انسانی قلمداد میشده است. سوءاستفادههای پزشکان نازی از بدن زندانیان جنگ و انجام آزمایشهای مختلف بر روی آنها (آزمایشهایی که حیات زندانیان را به مخاطره میانداخت) تلنگری اساسی به علوم پزشکی و نیز به کلیت علم بود، تلنگری که بیتوجهی و سکوت علم در مقابل نقض اصول اخلاقی را زیر سوال برده و خواستار پایبندی علم به آن میشد. پزشکان نازی در اردوگاهیشان، عامل عفونتزا به اسیران جنگی وارد کرده و آزمایشهایی را به این وسیله ترتیب میدادند. این اردوگاهها بعدها از سوی سازمان ملل با عنوان "نماد بیرحمی انسانی نسبت به همنوعان خود در قرن بیستم" معرفی شدند. (سایت ویکیپدیا) این تنها نقطه آغاز حمله به علوم پزشکی بود چرا که این علم در ادامه مسیر خود به دلیل ورود به برخی حوزهها از جمله سقط جنین، اُتانازی، لقاح درون لولههای آزمایشگاهی، ایجاد و گسترش عوامل بیماریزا به مقاصد سیاسی و اقتصادی و نیز شبیهسازی انسان مورد اتهامات و انتقادات بسیاری از طرفداران اخلاق قرار گرفت. این مسئله مختص به علوم پزشکی نبود و به تدریج در سایر حوزهها نیز گسترش یافت. از جمله مهمترین این حوزهها فنآوریهای نظامی و مسئله بمبهای هستهای و اتمی و انواع سلاحهای کشتار جمعی بود. (مقاله فوکویاما) مسائلی که خطر آنها نه ساکنان یک سرزمین یا بخشی از دنیا بلکه کل کره زمین را تهدید میکند. اینجا بود که جامعه علمی با دو سوال اساسی مواجه شد: علم در زمینه پیشرفت، تا کجا آزاد است و چه کسی باید در مورد کنترل یک فعالیت علمی تصمیمگیری کند؟ چنین مقدماتی بود که بحث ارتباط اخلاق با حوزههای مختلف علم را به یکی از مباحث اساسی روز تبدیل کرد. مسئلهای که گرچه به ظاهر از علوم انسانی شروع نشد ولی اکنون به یکی از مهمترین چالشها و مسائل پیش روی این علوم تبدیل شده است، علومی که موضوع مورد بررسیشان نه فنآوریهای زندگی انسان، که خود انسان، باورها و رفتارهایش است. اخلاق در پژوهشهای انسانی همانطور که عملکرد پزشکان نازی در آلمان زمان جنگ جهانی، حساسیتهای عمومی نسبت به اخلاق در علوم پزشکی را افزایش داد وقوع برخی اتفاقات نیز طرح این مباحث را در علوم انسانی سرعت بخشید. از جمله آنها پژوهشی درباره رفتار همجنسخواهان است که در دهه1960 توسط پژوهشگری به نام "لود هامفریز" (1) انجام شده است. او در شرایطی که همجنسخواهی هنوز مطالبهای غیرقانونی بود، پژوهشی را بر روی همجنسخواهان آغاز کرد و از آنجایی که دسترسی به اطلاعرسانانی در این حوزه کار دشواری مینمود او به مشاهده بدون مشارکت رفتار همجنسخواهان در توالتهای عمومی متوسل شد. هامفریز به عنوان یک پژوهشگر مشاهدهگر، بدون آنکه هویت خود را برای دیگران فاش کند وارد توالتهای عمومی محل تجمع این گروه شده و از پشت پنجرهها به مشاهده رفتار آنها میپرداخت و ثبتشان میکرد. به دلیل موانع قانونی برای همجنسگرایی در آن سالها، هر زوج همجنسباز مجبور بود شخصی را نیز به عنوان ملکه نگهبان، کشیک دهد. او اغلب خود را به عنوان چنین فردی جا میزد تا بتواند رفتارهای آنها را مشاهده نماید. هامفریز همچنین از طریق شماره ماشین این افراد و با مراجعه به پلیس، آدرس آنها را پیدا کرده و با تغییر چهره، برای مصاحبه به آنها مراجعه میکرد. انتشار نتایج پژوهشهای او با اعتراضات گسترده کسانی همراه بود که روشهای پژوهش او را غیراخلاقی میخواندند. (ببی، 1385: 915) اخلاق چیست و یک پژوهش اخلاقی در علوم انسانی چه ویژگیهایی دارد؟ مواجه شدن با چنین پژوهشهایی، این سوالات را به شکلی جدی مطرح کرد و بحثهای مفصلی را در انجمنها و گروههای مختلف فعال در حوزههای علوم انسانی به راه انداخت. ماحصل این بررسیها، پیشنهاد دو مکانیزم کنترل پژوهشهای انسانی و اجتماعی بود: آییننامههای اخلاقی و نیز کمیتههای اخلاق. آییننامههای اخلاقی، اسنادی هستند که اصول انجام یک پژوهش اجتماعی اخلاقی را به پژوهشگران دیکته میکنند. این اصول اغلب قصد دارد که رابطه بین محقق و میدان مورد مطالعه را کنترل نمایند و از این رو شامل باید و نبایدهایی هستند که قصد کمک به پژوهشگران را دارند. برخی از مهمترین اصول این آییننامهها عبارتند از: - سودمندی: صرفا تحقیق برای تحقیق نباشد و نفع و نتیجهای عملی از آن حاصل شود. - کیفیت علمی: صرفا تکرار مکررات تحقیقهای پیش از خود نباشد. - آسایش افراد مورد مطالعه: خطرات احتمالی فرآیند تحقیق بررسی شده و اطمینان حاصل شود که آسیبی به آنها نمیزند. - احترام به ارزشهای افراد مورد مطالعه و رعایت عدالت درباره آنها: این افراد نیز به اندازه صاحبان و کارفرمایان تحقیق، اجازه خواندن آن را دارند. پس نباید تحقیق را طوری نوشت که اگر آنها کار را مطالعه کردند از نحوه نگارش کار و قضاوتها و مقایسههایی که درباره نقاط ضعف و قوتشان صورت گرفته ناراحت شوند. - رضایت آگاهانه افراد مورد مطالعه: از موضوع تحقیق و اهداف آن مطلع بوده و با میل خود (نه از سر اجبار) در تحقیق شرکت کنند. - رازداری: اطلاعات و اسرار افراد مورد مطالعه حذف شود. کمیتههای اخلاقی نیز اغلب، طرح و روشهای انجام یک تحقیق را پیش از اجرای آن بررسی میکنند تا تخطی از آییننامهها و اصول اخلاقی به حداقل برسد. این کمیتهها عموما امکان نظارت بر پروژههایی را دارند که بودجهای دولتی برایشان درخواست شده است. با وجود تدوین آییننامه و تشکیل کمیتههای اخلاقی، همچنان نمیتوان اصول اخلاقی را در یک تحقیق کاملا درنظر گرفت چرا که اولا، هنوز اجماعی بین اندیشمندان درخصوص اینکه آیا پیشرفت علمی را میتوان محدود کرد یا خیر، وجود دارد. انتشار رسواییها و گزارشهایی از موارد نقض آشکار آیینهای اخلاقی در حوزههای مختلف، نشانههایی از این مسئله هستند. به عنوان نمونه میتوان به رسوایی بیمارستان امراض مزمن یهودیان اشاره کرد که در آن، به بیماران ضعیف و مزمن سلولهای زنده سرطانی تزریق میشد و یا رسوایی (Willowbrook) که در آن، کودکان عقبمانده ذهنی را مبتلا به هپاتیت مینمودند. (مقاله فوکویاما) دوما، اینکه امر اخلاقی چیست و با چه شاخصهایی سنجیده میشود هنوز مورد مناقشه است، خصوصا براساس رویکردی که اخلاق را امری نسبی میداند. "لغتنامه جهان نو وبستر، نمونهای از لغتنامههایی است که اصول اخلاقی را پیروی کردن از معیارهای رفتار یک گروه معین تعریف کرده است." (ببی، 1385: 896) سوما، تشخیص اخلاقی بودن یا نبودن یک کار، حتی با وجود داشتن شاخصهای معینی برای ارزیابی، کار دشواری است چرا که مسائل اخلاقی همیشه برای ما معلوم نیستند. چه بسا مسائل پشتپردهای درباره نیتهای اصلی یک تحقیق به ظاهر بشردوستانه وجود دارند که تا وقتی منتشر نشدهاند پروژه کاملا اخلاقی به نظر رسیده و وقتی منتشر میشوند میتواند نتیجهگیریهای متفاوتی را در پی داشته باشد. به عنوان مثال، میتوان به استخدام انسانشناسان برای مطالعه فرهنگ مردم یک کشور و نیز استفاده از نتایج این تحقیق برای طراحی مجازاتها و شکنجههای موثرتر در قبال زندانیان آن کشور اشاره کرد. نمونه دیگری از این مسئله را میتوان در استخدام انسانشناسان و سایر کارشناسان علوم اجتماعی توسط پلیس و نیروهای امنیتی مشاهده کرد که در مواردی، با اهداف بشردوستانه و با نیت مطالعه به منظور فرهنگسازی دعوت به همکاری میشوند، اما عملا از نتایج تحقیق، برای سرکوب و برخورد نظامی با جامعه موردمطالعه استفاده میشود. شرکت عالمان علوماجتماعی در برخی پروژههای توسعهای شهری نیز میتواند چنین ماهیتی داشته باشد. در اینجا به یکی از تجربههای عملی خود نگارنده استناد میشود که مدتی به عنوان مدیرمشاور در یکی از پروژههای نوسازی بافتهای فرسوده شهر تهران فعالیت داشت. پروژه در آغاز همکاری به این شکل معرفی شد که این منطقه، منطقهای سست و نامقاوم است که در مقابل یک زلزله کوچک، به ویرانهای تبدیل شده و فاجعهای انسانی به بارخواهد آمد. بنابراین ما با بودجهای قابل توجه، برای کمک به این افراد بسیج شدهایم. اما اتفاقی که در عمل میافتاد، بیخانمان شدن مردم، نارضایتی، اعتراض و بیاعتمادی شدید آنها، تخریب ساختار محله و ایجاد مشکلات اجتماعی فراوان و نیز فراهم آوردن فرصتی برای دلالان و واسطههای زمین بود که سودهای هنگفتی کسب کنند. این پروژه، کارشناسان اجتماعی را نه به عنوان متخصصانی که مسائل و مشکلات اجتماعی-فرهنگی حال و آینده محل را تحلیل میکنند بلکه به عنوان کارمندان معجزهگری میدید که همه تلاش خود را باید صرف پیشرفت پروژه کنند و نه نقد و اصلاح آن. شرکت در چنین طرحی، اخلاقی است یا غیراخلاقی؟ چهطور میتوان در بدو امر به این سوال پاسخ داد؟ جمعبندی امروزه برخی از کتابهای روش تحقیق در حوزه علوم اجتماعی، فصلی را به ملاحظات اخلاقی یک پژوهش اختصاص میدهند. این رویکرد خصوصا در بحث از روشهای کیفی، حضور پررنگتری دارد چرا که این روشها ماهیتا به افراد و زندگی خصوصیشان نزدیکتر شده و به دلیل تاکید درونفهمی ونزدیک شدن به ساختار ذهنی افراد مورد مطالعه، توان بیشتری برای آسیب زدن به اطلاعرسانها و افراد شرکتکننده در تحقیقشان دارند. امروزه کتابهای روش به پژوهشگران توصیه میکنند همانطور که تحقیق خود را از حیث ملاحظات علمی و اجرایی بودن، پیشاپیش به نقد و بررسی میکشند، به ملاحظات اخلاقی آن نیز بیندیشند. اما حرف آخر تمامی این مباحث یکی است و آن، آخر نداشتن بحثهایی از این دست. هدف این فصول و حتی این مقاله، معرفی دقیق اصول اخلاقی و چیستی اخلاق و مکانیزم تصمیمگیری دراینباره نیست بلکه تنها حساس کردن محقق است به چنین ملاحظات مهمی که ماهیتا قابل فرموله کردن نیست. 1- Laud Humphreys منابع و مآخذ • فلیک، اووه، 1387، درآمدی بر تحقیق کیفی، ترجمه هادی جلیلی، تهران، نشر نی. • ببی، ارل، روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، ج 2، ترجمه رضا فاضل، تهران، انتشارات سمت. • فوکویاما، فرانیس، مقاله: قانونمندی در فن آوری زیستی، ترجمه حسن هاشمی: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام • محمدکمال، سارا، مقاله: وضعیت تنظیم کدهای اخلاقی انسان شناسی درانجمن انسان شناسی آمریکا: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده