Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ [TABLE=class: yiv1633020071MsoNormalTable] [TR] [TD] آن بالا كه بودم، فقط سه پيشنهاد بود. اول گفتند زني از اهالي جورجيا همسرم باشد. خوشگل و پولدار. قرار بود خانه اي در سواحل فلوريدا داشته باشيم. با يك كوروت كروكي جگري. تنها اشكال اش اين بود كه زنم در چهل و سه سالگي سرطان سينه ميگرفت. قبول نكردم. راست اش تحمل اش را نداشتم. بعد موقعيت ديگري پيشنهاد كردند : پاريس خودم هنرپيشه مي شدم و زنم مدل لباس. قرار بود دو دختر دو قلو داشته باشيم. اما وقتي گفتند يكي از آنها نه سالگي در تصادفي كشته ميشود. گفتم حرف اش را هم نزنيد. بعد قرار شد كلوديا زنم باشد. با دو پسر. قرار شد توي محله هاي پايين شهر ناپل زندگي كنيم. توي دخمه اي عينهو قبر. اما كسي تصادف نكند. كسي سرطان نگيرد. قبول كردم. حالا كلوديا- همين كه كنارم ايستاده است - مدام مي گويد خانه نور كافي ندارد، بچه ها كفش و لباس ندارند، يخچال خالي است. اما من اهميتي نميدهم. مي دانم اوضاع مي توانست بدتر از اين هم باشد. با سرطان و تصادف. كلوديا اما اين چيزها را نمي داند. بچه ها هم نميدانند. [/TD] [/TR] [/TABLE] پرسه در حوالی زندگی، روایت مصطفی مستور، انتخاب عکس کیارنگ علایی عکس از مارسین گورسکی- Marcin Goroski- از لهستان - صفحه 7همین کتاب نتیجه اخلاقی: زندگی بالا پائین داره هیچ زندگی ای کامل نیست. پس بهتره نق نزنیم و خالق شرایط باشیم نه مخلوق آن. 13 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ تاپیک قشنگی است. برای خلق شرایط زمینه لازمه. باید مقدماتش رو فراهم کرد بعد خلق کرد. حالا برای فراهم کردن زمینه چه چیز هایی لازمه من یکی توش موندم. لطفا بقیه شو دوستان کمک کنن. 6 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ اولین کار برای خلق شرایط اینه که کمتر نق بزنیم 2 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ من اگه جاش بودم موقعیت دومی رو انتخاب میکردم. پاریس.... 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ این زندگی مثه یه سقف قدیمیه. بارون که بیاد معلوم نیست از کجا ها آب چکه بکنه. فقط کافیه یه جایی زیر این سقف پیدا بکنی که اگه چکه کرد زیاد خیس نشی و بتونی شب رو به صبح برسونی. _ هيچ كس نمي تواند ميان من و آنچه كه از آن من است بايستد! 3 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ چقد خوب بود اگه آدم میفهمید این راهی که به هر دلیلی انتخاب نکرده رو اگه انتخاب میکرد چی می شد! اینجوری محکم تر راهی که پیش گرفته رو طی می کرد... 3 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ مخلوق شرايط يا خالق شرايط؟ من توي زندگي با دوستان نتي كه درس ميخوندم هميشه بهشون ميگفتم: "شرايط محيط دست تو نيست! ولي نبايد شرايط بر تو غلبه كنن و تو تابع شرايط بشي...تو بايد شرايط رو تابع خود كني.." كاري سخته.. شرايط سه حالت دارن.. يا بر آدم غلبه ميشن يا آدم باهاشون ميسازه يا شرايط مغلوب اراده ادم ميشن.. اميدوارم اگه تو زندگي نميتونم حالت سومي رو بوجود بيارم حداقل بتونم حالت دوم رو فراهم كنم.. ولي خب برخي شرايط واقعا بر ادم غلبه ميشن و كنار اومدن باهاشون واقعا سخته... 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ چقد خوب بود اگه آدم میفهمید این راهی که به هر دلیلی انتخاب نکرده رو اگه انتخاب میکرد چی می شد!اینجوری محکم تر راهی که پیش گرفته رو طی می کرد... همه راهها به بهشت ختم میشوند بشرطی که به مقصد نیاندیشی و از خود راه لذت ببری. 2 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ مخلوق شرايط يا خالق شرايط؟من توي زندگي با دوستان نتي كه درس ميخوندم هميشه بهشون ميگفتم: "شرايط محيط دست تو نيست! ولي نبايد شرايط بر تو غلبه كنن و تو تابع شرايط بشي...تو بايد شرايط رو تابع خود كني.." كاري سخته.. شرايط سه حالت دارن.. يا بر آدم غلبه ميشن يا آدم باهاشون ميسازه يا شرايط مغلوب اراده ادم ميشن.. اميدوارم اگه تو زندگي نميتونم حالت سومي رو بوجود بيارم حداقل بتونم حالت دوم رو فراهم كنم.. ولي خب برخي شرايط واقعا بر ادم غلبه ميشن و كنار اومدن باهاشون واقعا سخته... خوبه یاد بگیریم مثه آب باشیم. گاهی سیل و گاهی باران و گاهی شبنم و گاهی هم دریا 3 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ همه راهها به بهشت ختم میشوند بشرطی که به مقصد نیاندیشی و از خود راه لذت ببری. جل الخالق 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده