Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ هيپوكندريا ( خود بيمار انگاري ) واژه هيپوکندريا که متشکل از دو بخش هيپو به معناي پائين و کندروس به معناي غضروف دنده ها مي باشد ، ابتدا توسط يونانيان باستان مطرح شد.آنها بر اين باور بودند که يک سري نشانه هاي بيماري درست از زير دنده ها(شکم فوقاني) منشا مي گيرد.همچنين مي پنداشتند علائم روحي که غالبا با درد وناراحتي همراهند نتيجه وجود بيماري هستند.ازآن زمان براي هربيماري ناشناخته يا غير قابل تشخيص واژه فوق يعني hypochondria را بکار مي بردند.در علم روانپزشکي به شخصي که از سلامت بدني برخوردار است و در عين حال خود را بيمار مي انگارد هيپوکندرياک يا همان خود بيمار انگار گويند.تشخيص اين حالت زماني صورت مي گيرد که شخص طي حداقل شش ماه عليرغم اطمينان خاطر از لحاظ پزشکي ، خود را متقاعد نموده که بيمار است و يا مي ترسد که بيمار باشد.اين ترس از بيماري يا ابتلا ء به نشانه هاي آن ، ناخوشايند است و تاثير منفي در روند عادي زندگي روزانه فرد دارد و نهايتا منجر به آزمايشات کلينيکي يا درمان مي شود.حتي ممکن است بيمار موقتا بپذيرد که توضيح فيزيکي براي علائمي که وي بروز مي دهد وجود ندارد. اصطلاحا هيپوکندرياک به فردي گفته مي شود که گمان مي کند بيمار است «يا تنها» تصور مي کند علائمي از بيماري دارد اما واقعا هيپوکندريا يعني نگراني مفرط در باره سلامتي ، مانند هر تشخيص باليني ديگر جدي است.اين حالت بايد «تشخيص مثبت» داده شود بدين معنا که تنها رفع ظن بيماري جسمي کافي نيست بلکه وجود يک اضطراب اغراق آميزهم بايد در فرد تشخيص داده شود.شيوع خود بيمار انگاري در زنان و مردان يکسان است و درميان همه گروه هاي سني و طبقات اجتماعي ممکن است ظاهر شود. 6 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ اين نوع خود بيمار انگاري در ميان دانشجويان پزشکي تحت عنوان سندرم دانشجويا ن پزشکي شايع است و علت آن آشنائي اين افراد با انواع بيماري ها ومواجه شدن با آنهاست لذا به محض مشاهده يک نشانه شبيه نشانه موجود دريک بيماري خاص دچار اضطراب و ترس خاصي مي شوند.هيپوکندريازيس غالبا نوعي پاسخ به حالت هاي استرس و يا بيماري هاي روحي مانند اضطراب و افسردگي است.براي مثال شخصي ممکن است پس از مرگ يکي از دوستانش در اثر سکته قلبي ، مدت ها هرگونه احساس درد ناگهاني در قفسه سينه را به معني وقوع اتفاق مشابه براي خود تصور کند. بهرحال زماني که انسان دچار اضطراب روحي است ، نشانه هاي جسماني نيز بروز خواهند کرد.اين نوع هيپو کندريازيس معمولا موقتي و گذراست اما برخي افراد با نوع طولاني تر آن روبرو هستند که غالبا از زمان کودکي به آن مبتلا بوده اند.اين افراد از سنين کودکي دچار اضطراب بودند و براي آنها نگراني از ابتلا به بيماري به عادتي تبديل شده که مايه استرس است.آنها بيماري را دستاويزي براي رهائي از کارهائي که باعث نگراني شان مي شود ، قرار مي دهند و زمان و هزينه زيادي را براي ديدن متخصصين پزشکي صرف مي کنند. علائم فيزيکي هميشه موجودند اما ممکن است عادي باشند (مانند سردرد ، درد شکم ، سرگيجه ، بي اشتهائي و...) که به غلط ، خطرناک تر از آنچه هستند تفسير مي شوند.نشانه هاي جسمي ممکن است متغير يا ثابت و نيز مي توانند مبهم يا کاملا اختصاصي باشند.هر چند که احتمال طولاني شدن دوره درمان وجود دارد و تمايل به داشتن نگراني مفرط از سلامتي ممکن است کاملا از بين نرود.بهر حال بيمار مبتلا به هيپوکندريا مي تواند دريابد که دچار اضطراب است و يک بيماري جدي جسمي ندارد و بتدريج از اضطراب خود بکاهد.فرد با دانستن اين مطلب که خود بيمار انگار است وواقعا مبتلا به بيماري خاصي نيست ، شفا نمي يابد 5 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ اما اين آگاهي اولين قدم است.زماني که خودبيمار انگاري در اثر يک رويداد مهم در زندگي فرد بروز مي کند (براي مثال از دست دادن عزيزان) درمان به زمان کمتري نياز دارد تا اينکه شخص همواره در مورد وجود يک بيماري جسمي ، دچار ترس و اضطراب بوده باشد.انواع موقتي هيپوکندريا که در اثر اتفاقات ناگهاني روي مي دهد معمولا با مشاوره و گاه با مصرف داروهاي ضد اضطراب قابل درمان است اما در مورد گروه دوم که ديرزماني است از اين ترس و نگراني ها رنج مي برند ، معمولا ، معمولا پزشکان از روند درمان آنها رضايت ندارند چراکه دائما فهرستي از علائم را متذکر مي شوند که آزمايشات ، عدم وجود بيماري مربوط به آنها راتاييد مي کنند و اين اشخاص بهيچ وجه به مرحله اطمينان کامل از سلامتي خود نمي رسند.بهر حال آنچه مسلم است در صورت بروز ناراحتي هاي جسمي مراجعه به پزشک متخصص ودر صورت لزوم انجام آزمايشات بهترين راه براي مطمئن شدن از احتمال وجود يا عدم وجود بيماري است و در صورت بروز نگراني هاي افراطي و ترس از بيماري نيز کسب راهنمائي و مشاوره و احتمالا مصرف داروهاي ضد اضطراب به تجويز پزشک اجتناب ناپذير است 4 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ بیماری هیستری هم مشابه هیپوکندریا هست. واژه ی هيستري به طب يونان باستان باز ميگردد و استعمال آن كلمه بازتاب يك اعتقاد قديمي است كه هيستري منحصراً يك بيماري زنانه و معلول ناراحتيهاي اندام زنانه است. در اصطلاح عامه، هیستری به معناي حالتي از برانگيختيهاي هيجاني افراطي است. در كاربرد روانپزشکی منظور از هيستري، حالتي در فرد است كه اضطراب را به نشانههاي بيماري تبديل كند كه آن نشانهها بعدا كم و بيش از بقيه شخصيت فرد هيستريك منتقل ميشوند. براي مثال سربازي كه اضطراب او در جنگ غيرقابل تحمل ميشود، ممكن است ناگهان بينايي خود را از دهد. آزمايشها نقصي از نظر ارگانيكي در چشمان او نمييابند؛ با اين همه سرباز هيستريك اصرار دارد كه نابينا است و تا زماني كه او را از خط مقدم جبهه دور نكردهاند، بينايي او بازگشت نميكند. در هيستري ميل افراطي به اجتناب از انجام دادن يا تجربه كردن برخي از اعمال يا موقعيتها و نیز ميل شديدي به مورد مراقبت قرار گرفتن وجود دارد. وجود همين تمايل به وابستگي است كه شخصيت هيستريك را مخصوصاً در معرض تلقينپذيري قرار ميدهد. 2 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ بیماری هیستری هم مشابه هیپوکندریا هست. واژه ی هيستري به طب يونان باستان باز ميگردد و استعمال آن كلمه بازتاب يك اعتقاد قديمي است كه هيستري منحصراً يك بيماري زنانه و معلول ناراحتيهاي اندام زنانه است. در اصطلاح عامه، هیستری به معناي حالتي از برانگيختيهاي هيجاني افراطي است. در كاربرد روانپزشکی منظور از هيستري، حالتي در فرد است كه اضطراب را به نشانههاي بيماري تبديل كند كه آن نشانهها بعدا كم و بيش از بقيه شخصيت فرد هيستريك منتقل ميشوند. براي مثال سربازي كه اضطراب او در جنگ غيرقابل تحمل ميشود، ممكن است ناگهان بينايي خود را از دهد. آزمايشها نقصي از نظر ارگانيكي در چشمان او نمييابند؛ با اين همه سرباز هيستريك اصرار دارد كه نابينا است و تا زماني كه او را از خط مقدم جبهه دور نكردهاند، بينايي او بازگشت نميكند. در هيستري ميل افراطي به اجتناب از انجام دادن يا تجربه كردن برخي از اعمال يا موقعيتها و نیز ميل شديدي به مورد مراقبت قرار گرفتن وجود دارد. وجود همين تمايل به وابستگي است كه شخصيت هيستريك را مخصوصاً در معرض تلقينپذيري قرار ميدهد. نابینایی هیستریک خیلی کمه . ولی من خوشبختانه یا متاسفانهیک موردش رو دیدم . خانم جوانی که همسرش زیر بغل او راگرفته بود و هر دو باور کرده بودند که انگار کور شده !!. بدون هیچ کاری با کمی صحبت خوب شد .. تقریبا 2/3 ساعتی طول کشید ه بود در هیستری شخص بصورت نا خود اگاه برای جلب توجه اطرافیان این کار رو میکنه ولی در بیماری دانشجویان پزشکی ترس از بیماری باعث این مشکل میشه . 2 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ نقطه مقابلشم بیماریه. ینی بیمار باشی ولی به خودت تلقین کنی که نیستی..:JC_thinking: 2 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ نابینایی هیستریک خیلی کمه . ولی من خوشبختانه یا متاسفانهیک موردش رو دیدم . خانم جوانی که همسرش زیر بغل او راگرفته بود و هر دو باور کرده بودند که انگار کور شده !!. بدون هیچ کاری با کمی صحبت خوب شد .. تقریبا 2/3 ساعتی طول کشید ه بود در هیستری شخص بصورت نا خود اگاه برای جلب توجه اطرافیان این کار رو میکنه ولی در بیماری دانشجویان پزشکی ترس از بیماری باعث این مشکل میشه . به نظرم فقط هیستری شخصیت برا جلب توجه هست. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ به نظرم فقط هیستری شخصیت برا جلب توجه هست. منم همین رو میگم .. لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ نقطه مقابلشم بیماریه.ینی بیمار باشی ولی به خودت تلقین کنی که نیستی..:JC_thinking: اون زیاد دوام نمیاره اخرش تسلیم میشه اگه خیلی مهم باشه 1 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ اون زیاد دوام نمیاره اخرش تسلیم میشه اگه خیلی مهم باشه اصلا بیماری محسوب میشه اینم؟:JC_thinking: 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ اصلا بیماری محسوب میشه اینم؟:JC_thinking: در مورد برخی بیماری های روانی بله .. خیلی ها مریض هستند ولی اصلا قبول نمیکنند مریض هستند . ممکنه خیلی بیمار روانیش سخت باشه و همراه ان ناراحتی های جسمی خودش رو هم رد کنه . ولی معمولا این در حیطه ی روانپزشکیه 1 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ در مورد برخی بیماری های روانی بله .. خیلی ها مریض هستند ولی اصلا قبول نمیکنند مریض هستند . ممکنه خیلی بیمار روانیش سخت باشه و همراه ان ناراحتی های جسمی خودش رو هم رد کنه . ولی معمولا این در حیطه ی روانپزشکیه اگه مشکل روانی نداشته باشه چی؟؟؟:biggrin: 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ اگه مشکل روانی نداشته باشه چی؟؟؟:biggrin: خب اینو که گفتم :vahidrk:. اخرش اگه بیماری جسمیش جدی باشه مجبوره قبول کنه اگه هم جدی نبود که خودش خوب میشه .. 1 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ خب اینو که گفتم :vahidrk:. اخرش اگه بیماری جسمیش جدی باشه مجبوره قبول کنه اگه هم جدی نبود که خودش خوب میشه .. دکتر بداخلاق! ایییییییییییییییش دکتر باید کامل واسه بیمار توضیح بده! شوما از اون دکمرا میشی که تا بیمار میات تو اطاخت ی آمپول واسش مینویسی می فرستیش بره!!:vahidrk: 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ دکتر بداخلاق!ایییییییییییییییش دکتر باید کامل واسه بیمار توضیح بده! شوما از اون دکمرا میشی که تا بیمار میات تو اطاخت ی آمپول واسش مینویسی می فرستیش بره!!:vahidrk: مشکوک میزنی ها :texc5lhcbtrocnmvtp8 1 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ مشکوک میزنی ها :texc5lhcbtrocnmvtp8 مشکوک منو میزنه!!:biggrin: 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده