pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ -چقدر همه چیز بد شده! -اینجا دیگه جای موندن نیست! -این چه دانشگاه مزخرفیه؟ فقط دانشگاه های سراسری ای بابا این که وضع دانشگاههای سراسریه دیگه وای به حال بقیه خوش به حال اونایی که خارج درس می خونن! - اینم شد استاد دو کلمه بلد نیست درس بده! حالم ازش بهم می خوره احساس می کنه کی هست حالا؟ اینم شد وضع زندگی؟ تلف شدیم به خدا تو این مملکت باید گذاشت رفت باید بریم آمریکا بریم اروپا من الان آمریکام ولی چرا خوشحال نیستم؟ چرا هنوز همه چی اونجوری که من می خوام نیست؟ هفته اول و دوم چقدر همه چیز خوبه؟ دانشگاه قبول شدیم؟ حالا رفتیم ارشد؟ حالا دکترا؟ حالا ازدواج کردیم حالا مهاجرت کردیم؟ پس چرا هنوز داری غر می زنی؟ پس چرا هنوز از همه چیز راضی نیستی؟ فکر نمی کنی داری از خودت فرار می کنی؟ فکر نمی کنی داری گله هایی که از خودت داری رو فرافکنی می کنی به محیط؟ فکر نمی کنی اگه همیشه!! هیچی!!! خوب نیست یعنی یه ایرادی توی بطن کار هست؟ چرا از نمی خوای بگی دارم از خودم فرار می کنم؟ به جاش از محیطت فرار می کنی؟ برای فرار از خود راه های زیادی هست برای مردن هم همینطور! اینهمه حرف از اگر اونجا بودم اگر اینطوری بود ، انوقت اینجور می شدم حرف می زنیم! یک بار از چگونه زیستن خودمان گفتیم؟؟ یک بار به جای فرار ماندیم؟؟ پ ن: در خانه اگر کس است یک حرف بس است! 24 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ ممنون درسته/ معاشرت با افرادی که اینطور حرف می زنن هم تاثیر میذاره.. 5 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ ممنوندرسته/ معاشرت با افرادی که اینطور حرف می زنن هم تاثیر میذاره.. بله البته خیلی تاثیر می ذاره وچقدر زیاد شدن این افراد! یه جورایی انگار که واگیر داشته باشه 4 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ موافق نیستم. همه اعتراض ها برای فرار از خود نیست. خیلی از اعتراض ها بحق و قابل طرح هستند. کسی که عقل و شعورش بیشتر باشه خوب خیلی چیزا رو در حد خودش نمیبینه و اعتراض میکنه. این منطق که کلی نگر باشیم منطق اونایی است که تقدیر گرا هستند نه واقع گرا. با عرض پوزش , نوع بیان موضوع طوری است که شبیه موعظه ملا ها شده. که مدام همه گناهها رو میندازن گردن طرف. بازم عذر میخوام. 7 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ موافق نیستم. همه اعتراض ها برای فرار از خود نیست. خیلی از اعتراض ها بحق و قابل طرح هستند. کسی که عقل و شعورش بیشتر باشه خوب خیلی چیزا رو در حد خودش نمیبینه و اعتراض میکنه. این منطق که کلی نگر باشیم منطق اونایی است که تقدیر گرا هستند نه واقع گرا. با عرض پوزش , نوع بیان موضوع طوری است که شبیه موعظه ملا ها شده. که مدام همه گناهها رو میندازن گردن طرف. بازم عذر میخوام. دوست عزیز درست می گی همه اعتراض ها برای فرار از خود نیستند که خیلی هاشون باید بحق باشن و هستند اما اگه یه بار دیگه متن رو دقیق بخونید نوشتم که کسانی که همیشه و همه جا فقط اعتراض می کنند هر جا هم که بروند باز دارن اعتراض می کنن! و هیچی راضیشون نمی کنه شامل حال فرار از خود می شوند نه افراد معمولی ای که به درستی به ناحقی اعتراض می کنند 9 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ دوست عزیزدرست می گی همه اعتراض ها برای فرار از خود نیستند که خیلی هاشون باید بحق باشن و هستند اما اگه یه بار دیگه متن رو دقیق بخونید نوشتم که کسانی که همیشه و همه جا فقط اعتراض می کنند هر جا هم که بروند باز دارن اعتراض می کنن! و هیچی راضیشون نمی کنه شامل حال فرار از خود می شوند نه افراد معمولی ای که به درستی به ناحقی اعتراض می کنند کسانی که همیشه و همه جا فقط اعتراض می کنند هم نمیتونن اونجوری باشن که بخوان برای فرار از خودشون اینکارو بکنند. هر اعتراضی در هر جائی یه دلیل خاصی داره. من نظرم اینه که کلی گوئی و بیان یک موضوع نباید باعث ایجاد حس نخوت و خود کم بینی و حود مقصر بینی خواننده بشه. در هر حال بخاطر اینکه عادت ندارم تا با همکارانم بحث بکنم همینجا عرضم رو خاتمه میدم و باز هم معتقدم که این نوع نگاه به مسئله انسان صحیح نیست. با احترام به نظر شما من فقط نظر مخالفم رو بعنوان یک کاربر اعلام کردم . و دیگر هیچ. 3 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ کسانی که همیشه و همه جا فقط اعتراض می کنند هم نمیتونن اونجوری باشن که بخوان برای فرار از خودشون اینکارو بکنند. هر اعتراضی در هر جائی یه دلیل خاصی داره. من نظرم اینه که کلی گوئی و بیان یک موضوع نباید باعث ایجاد حس نخوت و خود کم بینی و حود مقصر بینی خواننده بشه. در هر حال بخاطر اینکه عادت ندارم تا با همکارانم بحث بکنم همینجا عرضم رو خاتمه میدم و باز هم معتقدم که این نوع نگاه به مسئله انسان صحیح نیست. با احترام به نظر شما من فقط نظر مخالفم رو بعنوان یک کاربر اعلام کردم . و دیگر هیچ. دوست عزیز و همکار گرامی چرا خب بحث نکنیم؟ اگه همه با من موافق باشن که فقط تایید است بحث خوبی شکل نمی گیره نگاهی به دور و بر و به کسانی که هر جا هستند از شرایطشون ناراضی هستند و هرچقدر هم تلاش کنی تا اونها را به خواسته هاشون برسونی اما باز هم رضایتی حاصل نشه یه مشکلی رو ایجاد می کنه که من یاد گرفتم بگم فرار از خود شما اگه توجیه دیگه ای براش دارین خوشحال می شیم به ما هم بگین 4 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۰ دوست عزیز و همکار گرامی چرا خب بحث نکنیم؟اگه همه با من موافق باشن که فقط تایید است بحث خوبی شکل نمی گیره نگاهی به دور و بر و به کسانی که هر جا هستند از شرایطشون ناراضی هستند و هرچقدر هم تلاش کنی تا اونها را به خواسته هاشون برسونی اما باز هم رضایتی حاصل نشه یه مشکلی رو ایجاد می کنه که من یاد گرفتم بگم فرار از خود شما اگه توجیه دیگه ای براش دارین خوشحال می شیم به ما هم بگین بطور کلی در جوامعی که دانش انسانی رو به افرایش می یابد. انسانها ناخود اگاه قدرت فراگیریشون بیشتر میشه و طبعا جهان بینیشونم افزایش پیدا میکنه. مخصوصا در مقطع کنونی که بکمک رسانه ها و اینترنت و ماهواره و سفر های خارجی , بقول معروف چشم و گوش انسانها بیشتر از پیش باز شده و این انسانها قادر هستند که اوضاع خود و وطن خود و ملت خودشونو با اوضاع سایر کشور های دنیا بسنجند و همین سنجش باعث میشه که هر چی که میبینند با انچه که میباید میبود برابری نمیکنه و همه چی رو بضرر خودشون میبینند. در چنین شرایطی تنها کاری که از انسان سر میزنه اینه که تبدیل به یک معترض مدنی میشه و هر چه که گوش شنوا برای اعتراضش نباشه تب اعتراض این انسانها هم بالا تر میره. کلا هر کسی که اعتراض میکنه تو همون شرایط دلیلش رو هم میگه. اونوقت ما اگه برگردیم و به این انسان بگیم که دلیل اینهمه اعتراض شما اینه که داری از خودت فرار میکنی اون شخص ممکنه طوری ناراحت بشه که به ما تعدی هم بکنه. شما نظرتون رو تا اینجا در این مورد بگید تا من ادامه بدم. 4 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ بطور کلی در جوامعی که دانش انسانی رو به افرایش می یابد. انسانها ناخود اگاه قدرت فراگیریشون بیشتر میشه و طبعا جهان بینیشونم افزایش پیدا میکنه. مخصوصا در مقطع کنونی که بکمک رسانه ها و اینترنت و ماهواره و سفر های خارجی , بقول معروف چشم و گوش انسانها بیشتر از پیش باز شده و این انسانها قادر هستند که اوضاع خود و وطن خود و ملت خودشونو با اوضاع سایر کشور های دنیا بسنجند و همین سنجش باعث میشه که هر چی که میبینند با انچه که میباید میبود برابری نمیکنه و همه چی رو بضرر خودشون میبینند. در چنین شرایطی تنها کاری که از انسان سر میزنه اینه که تبدیل به یک معترض مدنی میشه و هر چه که گوش شنوا برای اعتراضش نباشه تب اعتراض این انسانها هم بالا تر میره. کلا هر کسی که اعتراض میکنه تو همون شرایط دلیلش رو هم میگه. اونوقت ما اگه برگردیم و به این انسان بگیم که دلیل اینهمه اعتراض شما اینه که داری از خودت فرار میکنی اون شخص ممکنه طوری ناراحت بشه که به ما تعدی هم بکنه. شما نظرتون رو تا اینجا در این مورد بگید تا من ادامه بدم. بالا رفتن سطح درک و فهم صنعتی شدن و مدرنیسم شدن همه اینها انکار ناپذیرند اما چیزی که شما می گی شاید همون پست مدرنیسم شدن باشه و نوعی دیدگاه خاص خودش باشه اما باز هم وقتی سعی می کنی افراد رو به صورت انفرادی و خارج از جمع و جامعه حتی در خانواده و روابط فردی شون هم در نظر بگیری می بینی اینها باز هم همواره مهر اعتراض بر لب زده اند در واقع به نظر من وقتی چیزی همیشه فقط اعتراض باشد همان فرار از خود است! 3 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ -چقدر همه چیز بد شده! -اینجا دیگه جای موندن نیست! -این چه دانشگاه مزخرفیه؟ فقط دانشگاه های سراسری ای بابا این که وضع دانشگاههای سراسریه دیگه وای به حال بقیه خوش به حال اونایی که خارج درس می خونن! - اینم شد استاد دو کلمه بلد نیست درس بده! حالم ازش بهم می خوره احساس می کنه کی هست حالا؟ اینم شد وضع زندگی؟ تلف شدیم به خدا تو این مملکت باید گذاشت رفت باید بریم آمریکا بریم اروپا من الان آمریکام ولی چرا خوشحال نیستم؟ چرا هنوز همه چی اونجوری که من می خوام نیست؟ هفته اول و دوم چقدر همه چیز خوبه؟ دانشگاه قبول شدیم؟ حالا رفتیم ارشد؟ حالا دکترا؟ حالا ازدواج کردیم حالا مهاجرت کردیم؟ پس چرا هنوز داری غر می زنی؟ پس چرا هنوز از همه چیز راضی نیستی؟ فکر نمی کنی داری از خودت فرار می کنی؟ فکر نمی کنی داری گله هایی که از خودت داری رو فرافکنی می کنی به محیط؟ فکر نمی کنی اگه همیشه!! هیچی!!! خوب نیست یعنی یه ایرادی توی بطن کار هست؟ چرا از نمی خوای بگی دارم از خودم فرار می کنم؟ به جاش از محیطت فرار می کنی؟ برای فرار از خود راه های زیادی هست برای مردن هم همینطور! اینهمه حرف از اگر اونجا بودم اگر اینطوری بود ، انوقت اینجور می شدم حرف می زنیم! یک بار از چگونه زیستن خودمان گفتیم؟؟ یک بار به جای فرار ماندیم؟؟ پ ن: در خانه اگر کس است یک حرف بس است! ایول بابا بلاخره یکی پیدا شد که بگه بمون هرکی رو که میبینی پاشو گذاشته رو گاز داره میره تو دست اندازه هم که میرسه فک میکنه سرعتش از بقیه کمتر شده هی محیط اطارفشو فحش میده بابا کمتر گاز بدین با ریلکس از زندگیتون لذت ببرید 2 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۰ يكي از مباحث مهم در كارهاي ذهني ، ارتباط با ديگرانه. بنابراين ما بايد اول از همه بدونيم قوانين مهم در ارتباطات ما با ديگران چيه و چي رو بايد رعايت كنيم؟ اين يكي از مباحث اصلي در nlp و همين جزو اولين درسيه كه براي تاثير گذاري در ديگران و تله پاتي بايد بدونيم. حتي در تجسم خلاق وقتي در باره ي شخصي آرزويي داريم، بايد بدونيم كه اون از نظر ارتباطات، چه جور آدميه و بعد در باره ي اون تجسم خلاق كنيم، _ آدم ها از نظر ارتباطات چند دسته اند؟ 1 _ كساني كه ارتباطاتشون در جنبه ي شنيداري قوي تره. ( آدم هاي سمعي) 2 _ كساني كه ارتباطاتشون در جنبه هاي ديداري قوي تره. (آدم هاي بصري) 3 _ كساني كه ارتباطاتشون در جنبه هاي احساسي و لامسه قوي تره. (آدم هاي لمسي ) 4 _ كساني كه هر سه را با درجات مختلف دارند.( بيشتر ما جزو اين دسته هستيم اما بايد بدونيم ، خودمون و ديگران، در كدوم جنبه قويتر هستيم.) در حالت کلی , تا وقتي كه یک نفر روانشناس نتونه رابطه ي ميان تجربه هاي بيروني( چيزهايي كه تو زندگيمون وجود داره و یا آموخته هامون ) و انديشه هاي دروني (يه اعتقاد پنهان در درونمون كه حتي شايد اون رو در نيمه ي تاريكمون مخفي كرده باشيم) خودش رو پيدا كنه، همچنان در زندگي خودش، به مردم به شكل يك قرباني یا یک مقصر یا یک مریض نگاه خواهد کرد. پس اونوقت نمیتونه تشخیص درست بده و طبعا درمانش هم موثر واقع نمیشه. من همه تلاشم اینه که ما اول این نگاه و دید خودمونو بهش سر و سامان بدیم بعد اظهار نظر بکنیم. برای اینکار هم باید بشینیم از نو بیاندیشیم و تمام دانش خودمونو بومی سازی بکنیم پس انگه زیان به سخن در این عرصه ها بازکنیم. در غیر اینصورت ممکنه شنونده رو به اشتباه بیاندازیم. نظر من اینه. لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۰ درسته ها، تاپیک رو قبول دارم، خودم هم از این آدم ها ولی ببینید کاش مهناز یا هر کس دیگه ای که تو خارج از کشور داره درس میخونه بیاد بگه که اگر تو دانشگاهشون کمبودی باشه چطوری حلش میکنن، به فرض غذای دانشگاهشون بد باشه، مسلما اونجا ها راهی برای درمان مشکلات هست، ببینید ما جایی زندگی میکنیم که وقتی دانشجوها برای اعتراض به غذای دانشگاهشون سینی های غذاشون رو از در سلف دنبال هم میچینن تا برسونن به اتاق رئیس دانشگاه، 10 ظرف غذای اول رو 1 ترم تعلیق میکنن! وقتی نمیتونیم کار برای بهتر شدن شرایط بکنیم مجبوریم غر بزنیم،به قول خودت و شما روانشناسا فکر کنم این یه مکانیزم دفاعی هست برای جلوگیری از آسیب بیشتر. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده