رفتن به مطلب

میزگرد مهارت - چگونه میتوان جزو 10 درصد برتر در حوزه ی رشته و حرفه ی خود شد؟


Neutron

ارسال های توصیه شده

خیلی موضوع عالیه

 

من با هر فرد موفقی رو به رو شدم .. چه در دانشگاه ، چه در صنعت ، چه در بازار... همه و همه یه سری مشخصه مشترک دارن .. اونم مقاومت و تلاش زیاد هست و در کنار اون با کلاس بازی در نیوردن ... دقیقا چیزی که در کشور های اروپایی جا افتاده

 

ما ایرانی ها یکم اهل کلاس گذاشتنیم ... و مخصوصا بعد از درس خوندن و وارد شدن در صنعت یا بازار .. فکر میکنیم جایگاه ما جایی ست در اوج قله !

 

در حالی که هدف قرار گرفتن در جایگاه نیست .. ابتدا باید یاد بگیریم و بتونیم مشکل و باری برداریم ... بعد خودش جایگاهش میاد .. اما اون زمان دیگه ما مایل نیستیم تو جایگاه بشینیم .. چون همه به ما نیاز دارن و فرصت نشستن نیست ...

 

من کارم جوریه که هم تو صنعتم و هم تو بازار .. واقعا هر چی آدم موفق دیدم .. اینجور اخلاق رو دارن

  • Like 8
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 64
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من نظرات دوستانو خوندم یه نکته ی دیگه هم بگم:

 

افراد نابغه ای مثل انیشنین و نظیر اون جز یک بر میلیون درصد افراد هستن .. نه ده درصد .. اشتباه نکنید

 

برای اینکه جز ده درصد قرار بگیریم .. کافیه جز 700 میلیون نفر مردم موفق از همه ی دنیا باشیم! خیلی از شما ها جز اون ده درصد هستید همین الانشم:a030:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

چندتا راه کار به ذهنم رسید که دیدم بگم !

 

اولین راه حل اینه که به خود شناسی برسیم ! یعنی کامل وضیعت جسمی و روحیمون را بشناسیم ! استعدادها توانایی ها و علاقه مندی ها و نقاط ضعف و قوت

 

بعد موقعیت خودمون را توی دنیا پیدا کنیم ! اینکه چه وضعیتی داریم چه طرز فکری و رفتاری و چه فرهنگی و سیاستی ......

دلیل این کار اینه که دید بازتری نسبت به دنیا داشته باشیم ! یه جورایی تا میشه جزو جریانی که بقیه برای ما تصمیم گرفتن و برنامه ریزی کردن نباشیم :JC_thinking:

توی ایران معمولا همه توی یه مسیر فکری و اعتقادی خاص حرکت میکنن ! جو گیر میشن !

 

بعد باید بدونیم اون چند درصدی از مردم که بیشتر ثروت دنیا را بدست آوردن کیا هستن ؟ چه فرقی با بقیه میکنن؟

باید بدونیم آدمایی که از نظر شغلی بهترین هستند یا کارهای بزرگ کردن کیا هستن ؟

فکر کنم همشون یه نقطه مشترک با هم دارن :JC_thinking: منطقی شاید نباشه اما هیتلر و گاندی و چه گورا و کوروش و .... همه این ادما چیزی را درک کردن که بقیه نمیدونستن :JC_thinking:

 

در اخر یادمون نره که هر کسی توی ایران دنیا راه خودشو داره و هیچ وقت راهی را که بقیه رفتن را نباید بریم چون به هیج جا نمیرسیم ! باید راه خودمونا پیدا کنیم :yes:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
میشه به من بگید چه بر سر لاووازیه اومد؟

فکر کنم در اعدام های بعد از انقلاب فرانسه به دلیل مخالفت با روند انقلاب کشته شد.

درسته می فرمائی فکور جان. اما اینها دلیل نمیشه ما دست از تلاش برای ماهر شدن در رشته مون برداریم.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
تو این جور کار ها مهم نیست که انسان تا چه حد از خودش شناخت داشته باشه. مهم اینه که چه جوری بتونه خودشو بشناسونه که به دردش بخوره. این گام خیلی مهم هست.

باید نقاط حساس مسئله ای را که میخواهند به ما بدهند تا حل کنیم بخوبی بشناسیم و در پی حلش برآئیم. اگه اینو بلد باشیم میتونیم سری تو سر ها داشته باشیم.

 

اگر به مسئله ها عمیق نگاه کنیم، راه حل خود از ژرفای مسئله بیرون خواهد آمد.

 

کریشنا مورتی

  • Like 4
لینک به دیدگاه
فکر کنم در اعدام های بعد از انقلاب فرانسه به دلیل مخالفت با روند انقلاب کشته شد.

درسته می فرمائی فکور جان. اما اینها دلیل نمیشه ما دست از تلاش برای ماهر شدن در رشته مون برداریم.

با این مثال خواستم بگم که در کنار علم باید سیاست را هم آموخت تا سر را به باد نداد.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من نظرات دوستانو خوندم یه نکته ی دیگه هم بگم:

 

افراد نابغه ای مثل انیشنین و نظیر اون جز یک بر میلیون درصد افراد هستن .. نه ده درصد .. اشتباه نکنید

 

برای اینکه جز ده درصد قرار بگیریم .. کافیه جز 700 میلیون نفر مردم موفق از همه ی دنیا باشیم! خیلی از شما ها جز اون ده درصد هستید همین الانشم:a030:

 

میشه بیشتر توضیح بدید این بخش آخر رو ؟

برای مثال در رشته ی خودتون یک مثال 10 درصدی بزنید...

  • Like 5
لینک به دیدگاه
میشه بیشتر توضیح بدید این بخش آخر رو ؟

برای مثال در رشته ی خودتون یک مثال 10 درصدی بزنید...

 

من یه جمله ی کلی گفتم .. اما قرار گرفتن در ده درصد خودش هم نسبیه

 

مثلا در رشته ی من یکی برتر بودن رو قرار گرفتن در بین رتبه های برتر کنکور میبینه ..

یکی تبدیل شدن به یک فرد زبده در صنعت میبینه

و یکی هم بدست آوردن موفقیت های پولی

 

 

من خواستم بگم که ده درصد کمک میکنه که شانس بیشتری داشته باشیم برای وارد شدن به اون حیطه...

 

یه جمله ی معروف هم هست که میگه .. تنها 10 درصد افراد حاضرن برای کسب موفقیت تلاش طاقت فرسا انجام بدن.. و همون 10 درصد هم بار 90 درصد دیگه رو باید به دوش بکشن

 

پس جز همین درصد بودن هم با ارزشه

  • Like 7
لینک به دیدگاه
من یه جمله ی کلی گفتم .. اما قرار گرفتن در ده درصد خودش هم نسبیه

 

مثلا در رشته ی من یکی برتر بودن رو قرار گرفتن در بین رتبه های برتر کنکور میبینه ..

یکی تبدیل شدن به یک فرد زبده در صنعت میبینه

و یکی هم بدست آوردن موفقیت های پولی

 

 

من خواستم بگم که ده درصد کمک میکنه که شانس بیشتری داشته باشیم برای وارد شدن به اون حیطه...

 

یه جمله ی معروف هم هست که میگه .. تنها 10 درصد افراد حاضرن برای کسب موفقیت تلاش طاقت فرسا انجام بدن.. و همون 10 درصد هم بار 90 درصد دیگه رو باید به دوش بکشن

 

پس جز همین درصد بودن هم با ارزشه

 

من منظورم اون رقمی بود که شما فرمودید... متوجه اون نشدم...

یعنی من تا الان بی خبر بودم که 70 میلیون آدم موفق در دنیا داریم ما...

من تا حالا فقط چند نفر آدم موفق در زندگیم دیدم و اون هم توی کتاب ها بوده...

 

تاپیک گفته بود در رشته ی خودمون در 10 درصد برتر قرار بگیریم و من هم برداشتم این بود که از نظر علمی به این مسئله نگاه شده...

به نظر من حداقل در رشته ی خودم در کل ایران شاید ما 10 نفر هم آدم موفق در 10 درصد بالا نداشته باشیم... اونها هم بیشتر استادان دانشگاه های برتر هستند با مدرک های آنچنانی از دانشگاه هایی مثل کلتک و آکسفورد...

به پول و شغل خوب رسیدن و موفق شدن در صنعت خیلی ساده تر از این ها هست... باز هم این دلیل بر 10 درصد بالا بودن نمیشه از نظر من...

  • Like 8
لینک به دیدگاه
من منظورم اون رقمی بود که شما فرمودید... متوجه اون نشدم...

یعنی من تا الان بی خبر بودم که 70 میلیون آدم موفق در دنیا داریم ما...

من تا حالا فقط چند نفر آدم موفق در زندگیم دیدم و اون هم توی کتاب ها بوده...

 

تاپیک گفته بود در رشته ی خودمون در 10 درصد برتر قرار بگیریم و من هم برداشتم این بود که از نظر علمی به این مسئله نگاه شده...

به نظر من حداقل در رشته ی خودم در کل ایران شاید ما 10 نفر هم آدم موفق در 10 درصد بالا نداشته باشیم... اونها هم بیشتر استادان دانشگاه های برتر هستند با مدرک های آنچنانی از دانشگاه هایی مثل کلتک و آکسفورد...

به پول و شغل خوب رسیدن و موفق شدن در صنعت خیلی ساده تر از این ها هست... باز هم این دلیل بر 10 درصد بالا بودن نمیشه از نظر من...

اصولا طرح در صد در چنین مباحثی از پایه ناصحیحه. چون سنجش این موضوع به کیلو و تعداد که نیست. آمار نشون میده که تعداد این افراد بسیار بسیار کم هست و بد تر از اون اینه که زمینه رشد این افراد هم تو دست سیاست کاران و سیاست بازان هست که این هم از جمله فجایع بزرگ جهان هستی در این برهه هست.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اصولا طرح در صد در چنین مباحثی از پایه ناصحیحه. چون سنجش این موضوع به کیلو و تعداد که نیست. آمار نشون میده که تعداد این افراد بسیار بسیار کم هست و بد تر از اون اینه که زمینه رشد این افراد هم تو دست سیاست کاران و سیاست بازان هست که این هم از جمله فجایع بزرگ جهان هستی در این برهه هست.

 

قبول دارم... کاملا درسته... منم در پست اول برای همین گفتم حتی اگر موقعیت و محیط مناسب باشه باز هم چیزهای دیگری هست که تاثیر گذارند...

 

به هر حال من فکر نمی کنم ما هرگز جزوی از اون تعداد اندک باشیم... یکی از دلایل و همچنین شواهدش هم این هست که الان داریم اینجا پست میدیم در حالی که اون افراد توی آزمایشگاه روی تئوری های جدید کار میکنند...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
قبول دارم... کاملا درسته... منم در پست اول برای همین گفتم حتی اگر موقعیت و محیط مناسب باشه باز هم چیزهای دیگری هست که تاثیر گذارند...

 

به هر حال من فکر نمی کنم ما هرگز جزوی از اون تعداد اندک باشیم... یکی از دلایل و همچنین شواهدش هم این هست که الان داریم اینجا پست میدیم در حالی که اون افراد توی آزمایشگاه روی تئوری های جدید کار میکنند...

دقیقا همینطوره.

تحقیقات جزئی و شخصی من نشون میده که این افراد برای اینگونه بودن ساخته میشن. این ساختار تبعات زیادی داره. از جامعه بگیر تا خونه و مدرسه و معلم و استاد و امکانات. هیچکدام از این زیر ساخت ها برای بچه های ما فراهم نیست.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
من منظورم اون رقمی بود که شما فرمودید... متوجه اون نشدم...

یعنی من تا الان بی خبر بودم که 70 میلیون آدم موفق در دنیا داریم ما...

من تا حالا فقط چند نفر آدم موفق در زندگیم دیدم و اون هم توی کتاب ها بوده...

 

تاپیک گفته بود در رشته ی خودمون در 10 درصد برتر قرار بگیریم و من هم برداشتم این بود که از نظر علمی به این مسئله نگاه شده...

به نظر من حداقل در رشته ی خودم در کل ایران شاید ما 10 نفر هم آدم موفق در 10 درصد بالا نداشته باشیم... اونها هم بیشتر استادان دانشگاه های برتر هستند با مدرک های آنچنانی از دانشگاه هایی مثل کلتک و آکسفورد...

به پول و شغل خوب رسیدن و موفق شدن در صنعت خیلی ساده تر از این ها هست... باز هم این دلیل بر 10 درصد بالا بودن نمیشه از نظر من...

 

آهان .. من اون عدد رو اینجوری گفتم که اگر مثلا 7 میلیارد انسان در کره زمین داشته باشیم ... ده درصدش میشه 700 میلیون

اما یک نکته ی خیلی مهم اینه که اصلا چه معیاری برای موفقیت وجود داره!

 

اصلا کی گفته انیشتین موفق ترینه ! آیا دستاورد های او در برابر شگفتی های طبیعت قابل عرض هست؟

 

پس بحث موفقیت دقیقا باید نسبی مطرح بشه و همین مطرح کردن قرار گرفتن در بین ده درصد برتر بهترین و منظقی ترین کار ممکنه ... چون افراد باهم مقایسه میشن

 

..

 

این نکته که شما فرمودید مثلا در رشته ی کامپیوتر 10 نفر رو میشناسید در کشور که در بین ده درصد قرار میگیرن .. خب مسلما اگر بحث مقایسه و دیدگاهه نسبیه باید بگیم این ده نفر در درصد محدود تری قرار میگیرن .. و گرنه ده درصد نفرات بیشتری در خودش جا میده

 

منم دقیقا همینجوری اون عدد رو گفتم .. با توجه به درصدی که بیان شده بود

  • Like 6
لینک به دیدگاه

درود

كمي مطالعه در كتاب هاي جامعه شناختي و انسان شناسي ما را به اين نتيجه مي رساند كه موفقيت تابع يك فرمول است

اين فرمول از ديدگاه افراد مختلف و پژوهشگران مختلف تا حدودي متفاوت است اما شباهت هاي بسياري با هم دارند .

اولين گام براي ورود به مسير موفقيت تعيين هدف و داشتن افق ديد است

بسياري از مردم در زندگي خود فاقد هدف مشخص هستند و اين باعث مي شود كه فاقد يك استراتژي باشند

چند نفر از حاضرين در بحث براي بخش هاي مختلف زندگي خود داراي هدف هستند؟

هدف در بخش مالي

هدف در بخش تحصيلي

هدف در بخش رفاهي

هدف در بخش شغلي

و....

بخش زيادي از مردم بدون هدف مشخص(هم كوتاه مدت و هم بلند مدت) در مسير زندگي قرار دارند و به همين دليل مانند قايقي بدون بادبان و پارو در مسير اب به پيش مي روند و اين مسير گاه ارام است گاه تند

گاه به سرزمين موعود مي رسد گاه به پرتگاه

لذا اولين گاه تعريف هدف است

در اين مرحله بخش زيادي از جامعه از مسير موفقيت حذف مي شوند

فاكتور بعدي برنامه ريزي براي رسيدن به هدف است

بعد از تعريف هدف مي بايست مسيري را براي رسيدن به آن تعريف كرد

اين مسير تنها بعد از بررسي شرايط فعلي مشخص مي شود.شرايط محيطي شامل تمام فشار ها و كمي ها و كاستي ها و امكانات و نيز شرايط فردي

دوستي از شرايط نا به سامان ايران سخن گفت و اينكه نمي گذارند و نمي شود و اين حرف ها.اين فرد از عدم وجود برنامه ي مشخص براي رسيدن به اهداف در رنج است .

افراد موفق پس از در نظر گرفتن همه ي جوانب يك مسير را براي رسيدن به اهداف خويش ترسيم مي كنند كه الزاما اين مسير كوتاه نيست و ما شاهد هستيم بسياري از افراد موفق در سنين نسبتا بالا به اين موفقيت ها نايل مي آيند.

در اين مرحله نيز بخشي از افرادي كه از مرحله ي قبل بالا آمدند حذف مي شوند يعني افرادي كه هدف مشخص دارند اما از ترسيم مسير طفره مي روند.

گاه بعدي اجراي برنامه است

داشتن اراده براي عمل به برنامه و تنظيم زندگي بر مبناي برنامه يكي از شروط لازم و واجب براي رسيدن به موفقيت است.

بسياري از افراد هم داراي هدف هستند و هم راه را مي دانند اما براي شروع امروز و فردا مي كنند و به عبارتي فرصت سوزي مي كنند .

برخي ديگر نيز برنامه ي را براي امروز مي ريزند و عمل را از سال يا سال هاي دگر شروع مي كنند و غافلند كه ديگر برنامه ي قبلي كارايي لازم را ندارد.

بخش عمده اي از افراد نيز در اين مرحله حذف مي شوند.

و در نهايت صبر و استقامت است

خيلي از مردم بعد از اولين شكست نا اميد مي شوند و دست از اهداف خوي شبر مي دارند .اما شيريني انگور نصيب كسي است كه بر ترشي غوره صبر مي كند.

 

 

----------

اين فرمول كلي كه در همه ي كتاب ها و مقالات موفقيت حول اين 4 مرحله صحبت مي شود در ظاهر بسيار ساده و ابتدايي است اما در عمل بسياري از ما در همان مرحله ي نخست حذف مي شويم و برخي ديگر نيز در مراحل بعدي

اينگونه است كه تنها افراد معدودي به موفقيت مطلوب مي رسند.

----------

در جوامعي مانند ايران كه رانت و پارتي بسيار عامل مهمي است نيز فرمول همين است منتها مسير متفاوت است.مثلا اگر من مي خواهم تاجر موفقي باشم مي بايست با يك برنامه ي مشخص ابتدا خود را به حلقه تجار مورد وثوق برسانم و اين خود همان تعريف هدف و تعيين مسير و استقامت است.

لذا دوستاني كه از شرايط ايران مي نالند در تعيين مسير ها دچار ترديد هستند و بسياري نيز عزت و شرف خويش را برتر از موفقيت هاي متكي به رانت مي دانند.

  • Like 8
لینک به دیدگاه
درود

كمي مطالعه در كتاب هاي جامعه شناختي و انسان شناسي ما را به اين نتيجه مي رساند كه موفقيت تابع يك فرمول است

.

این کتابها و این فرمول ها اگر واقعی هستند چرا هیچ استفاده ای ازشون نمیشه؟ اینا همش حرفه داداش.

البته در یک اشل کوچیک و برای یه کار ساده ممکنه راه حل خوبی باشه ولی برای موضوع بحث تاپیک این حرفا خیلی آکادمیک و بیفایده است.

شما برای موفق شدن باید شرح حال زندگی و ذهنیات انسانهای موفق رو بخونی .آنوقت است که در می یابی که تو رودخانه نهنگ تولید نمیشه. برای تولید نهنگ اقیانوس لازمه.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
این کتابها و این فرمول ها اگر واقعی هستند چرا هیچ استفاده ای ازشون نمیشه؟ اینا همش حرفه داداش.

البته در یک اشل کوچیک و برای یه کار ساده ممکنه راه حل خوبی باشه ولی برای موضوع بحث تاپیک این حرفا خیلی آکادمیک و بیفایده است.

شما برای موفق شدن باید شرح حال زندگی و ذهنیات انسانهای موفق رو بخونی .آنوقت است که در می یابی که تو رودخانه نهنگ تولید نمیشه. برای تولید نهنگ اقیانوس لازمه.

 

دقیقا حرف منم همینه...

 

 

هزار هزار بار مطالب اینچنین رو دیدم و شنیدم... این فرمول های آبکی برای رسیدن به موفقیت... یک سری برای آرامش... و خلاصه هر چیز دیگری...

 

دقیقا چیزی که من میگم... باید رفت و زندگی افرادی که واقعا موفق بودند رو بخونید و ببینید که اینها چطوری بودند و چطور فکر میکردند و کلا چقدر دیدشون و تفکرشون نسبت به همه چیز متفاوت از ما بوده...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
دقیقا حرف منم همینه...

 

 

هزار هزار بار مطالب اینچنین رو دیدم و شنیدم... این فرمول های آبکی برای رسیدن به موفقیت... یک سری برای آرامش... و خلاصه هر چیز دیگری...

 

دقیقا چیزی که من میگم... باید رفت و زندگی افرادی که واقعا موفق بودند رو بخونید و ببینید که اینها چطوری بودند و چطور فکر میکردند و کلا چقدر دیدشون و تفکرشون نسبت به همه چیز متفاوت از ما بوده...

همین حالا من یه کتابی از دکتر کوانتوم ( fred alan wolf ) میخونم بنام فکر های بزرگ در کتابی کوچک . ایشون از جنبه های مختلف قدرت فکر و طراحی انسان جوری حرف زده که اون نوع ادبیات تا بحال در کل کشور ما دیده نشده. نگاه ایشان به جهان طوری است که من وقتی میخونم هنگ میکنم. اونوقت ما اینجا داریم با تجارب بی ارزش خودمون در مورد کل دنیا هم نظر میدیم و شاکی هم هستیم.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
این کتابها و این فرمول ها اگر واقعی هستند چرا هیچ استفاده ای ازشون نمیشه؟ اینا همش حرفه داداش.

البته در یک اشل کوچیک و برای یه کار ساده ممکنه راه حل خوبی باشه ولی برای موضوع بحث تاپیک این حرفا خیلی آکادمیک و بیفایده است.

شما برای موفق شدن باید شرح حال زندگی و ذهنیات انسانهای موفق رو بخونی .آنوقت است که در می یابی که تو رودخانه نهنگ تولید نمیشه. برای تولید نهنگ اقیانوس لازمه.

يك سوال:

2*2=؟

جواب از نوع جواب هاي شما:

در كتاب هاي رياضي برابر 4 مي شود و در محاسبات ساده نيز 4 مي شود اما در عمل 4 نمي شود

دوست من

اين كتاب ها و مباحث همه و همه يك چهارچوب مشخص دارند اما تضمين به جواب رسيدن آنها عمل است.

شرح حال خواني و شناخت ذهنيات آدم ها نيز به همين تنايج مي رسد كه در اين كتاب ها بيان مي شود.اين كتاب ها كه زاييده ي يك ذهن محصور در 4 ديواري يك خانه نيست

نتيجه بررسي زندگي افراد است

نتيجه ي مطالعات جامعه شناختي و بررسي هاي آماري است

فرمول هاي جامعه شناسي در آزمايشگاه بدست نمي آيد

از مطالعه ي فرد فرد افراد جامعه ي آماري حاصل مي شود.

شما به قوانين عمل بكن اونوقت متوجه مي شي كه رودخانه اگر به اندازه ي كافي پر اب باشه نهنگ هم در آن مي بيني

  • Like 4
لینک به دیدگاه
دقیقا حرف منم همینه...

 

 

هزار هزار بار مطالب اینچنین رو دیدم و شنیدم... این فرمول های آبکی برای رسیدن به موفقیت... یک سری برای آرامش... و خلاصه هر چیز دیگری...

 

دقیقا چیزی که من میگم... باید رفت و زندگی افرادی که واقعا موفق بودند رو بخونید و ببینید که اینها چطوری بودند و چطور فکر میکردند و کلا چقدر دیدشون و تفکرشون نسبت به همه چیز متفاوت از ما بوده...

 

چرا فكر مي كنيد افراد موفق از يك فوت جادويي برخوردار بودند ؟

همين فرمول هاي به ظاهر آبكي هست كه شما را به درجات موفقيت مي رسونه

ما اين فرمول ها رو مي بينيم و دقيقا به خاطر آبكي به نظر رسيدن از آنها اجتناب مي كنيم ولي تا به حال چند بار اين فرمول به قول شما آبكي را به مار بستيد و به نتيجه نرسيديد؟

افق ديد شما براي موفقيت چند سال است؟

بر نامه هاي شما چند ساله است؟

چه اقدامتي كرديد؟

اكثريت ما آدم ها (اين اكثريت در ايران تشديدددددددددددد دارد) نشسته ايم و منتظر هستيم دري از اسمان باز شود و كليد طلايي قصر ارزو هايمان به پيش پايمان بيافتد

و غافل هستيم كه آن كليد طلايي همت و تلاش ما در راستاي صحيح است

  • Like 4
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...